eitaa logo
قرارگاه فرهنگی مه شکن
615 دنبال‌کننده
24.7هزار عکس
3.5هزار ویدیو
211 فایل
امام خامنه ای حفظه الله: "در فضای مه آلود فتنه چراغ #مه_شکن لازم است که همان بصیرت است." ارتباط با مدیر: @M_khaadem
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀عکس را باز نکنید؛ نوزاد سر ندارد.😭 🚩 السَّلامُ‌عَلى‌المَذبوحِ‌بِالسَّهمِ‌فی‌حِجرِأبیهِ 🤲 •┈┈••✾🥀🏴🥀✾••┈┈• @Gharargah_mehshekan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝دستخط امام خامنه ای بر تصویر شهید محسن حججی بسمه‌تعالی سلام و درود حق بر این شهید پرافتخار و سرافراز که در حساس ترین و خطیرترین لحظه‌ی زندگی، نماد حق پیروز و آشکار در برابر باطل رو به زوال شد. سلام خدا بر او که با جهاد مخلصانه و شهادت مظلومانه، خود را و همه‌ی ملت خود را عزیز کرد. سید علی خامنه‌ای ۱۳۹۶/۰۷/۱۱ 🌹سالروز شهادت شهید حججی ┈ ••~ ❅❥🌷🕊🌷❥❅~••┈ @Gharargah_mehshekan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ناگفته‌هایی از مبادلۀ پیکر شهید محسن حججی 🔹شهید حججی ۱۸ مرداد سال ۱۳۹۶ در عملیاتی به اسارت داعش درآمد و ۲ روز بعد به شهادت رسید. ┈ ••~ ❅❥🌷🕊🌷❥❅~••┈ @Gharargah_mehshekan
🛑 ماموریت ویژه سردار برای شناسایی پیکر مطهر شهید‌ : ◇ بعد از *شهادت حججی* تا مدتها ، پیکر مطهرش در دست داعشی ها بود تا اینکه قرار شدحزب الله لبنان و داعش، تبادلی انجام دهند. ◇ بنا شد حزب‌الله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر *محسن و دو شهیدحزب الله* را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند. ◇ به من گفتند: "می‌توانی بروی در مقر داعش و پیکر *محسن* را شناسایی کنی؟" ◇ می دانستم می‌روم در دل خطر و امکان دارد داعشی‌ها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند.اما آن موقع ، *محسن* برایم از همه چیز وحتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و به طرف مقر داعش رفتیم. ◇ در دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود ، با اسلحه اش ما را می پایید. ◇ پیکری متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!" میخکوب شدم ، از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. ◇ رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم؟! این بدن *اربا_اربا شده* این بدن قطعه قطعه شده!" ◇ بی اختیار رفتم طرف داعشی عقب رفت و اسلحه اش را مسلح کرد و کشید طرفم. داد زدم: *"پست فطرتا ، مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دست هاش؟!"* ◇ حاج سعیدحرف‌هایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه می‌کرد.داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده ، کار داعش عراق بوده."دوباره فریاد زدم : "کجای شریعت محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید؟!" ◇ داعشی به زبان آمد گفت: "تقصیرخودش بود.از بس حرص مون رودرآورد.نه اطلاعاتی بهمون داد ، نه گفت اشتباه کرده‌ام و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کردکه از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!" ◇ هرچه می کردم ، پیکر قابل شناسایی نبود. به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را برای شناسایی باخودمون ببریم." ◇ اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا."نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه ، پیکر *محسن* نبود و داعش میخواست فریب مان بدهد. 🔹 توی دلم متوسل شدم به *"حضرت زهرا علیها السلام"؛ گفتم : "بی بی جان خودتون کمک مون کنید ، خودتون دستمون رو بگیرید. خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید. یکباره چشمم افتاد به تکه استخوان کوچکی از محسن ناگهان فکری توی ذهنم آمد.خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن ، استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. ◇ نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حزب الله.از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی ، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم تا از آن آزمایش DNA بگیرند.دیگر خیلی خسته بودم. ◇ هم خسته ی جسمی و هم روحی. واقعا به استراحت نیاز داشتم. فردا حرکت کردم سمت دمشق همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله ، پیکر *محسن* را تحویل گرفته اند. 🔹 به دمشق که رسیدم ، رفتم حرم *بی بی حضرت زینب علیهاالسلام* وقتی داخل حرم شدم ، یکی از بچه‌ها اومد پیشم و گفت: "پدر و همسر شهید حججی به سوریه اومده اند. الان هم همین جا هستن.توی حرم." ◇ من را برد پیش *پدر محسن* که کنار ضریح ایستاده بود. *پدر محسن* می دانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم. تاچشمش به من افتاد ، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: *"از محسن خبر آوردی"* ◇ نمی‌دانستم جوابش را چه بدهم. نمی‌دانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر اربا_اربا را تحویل داده‌اند؟! بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل داده‌اند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل داده‌اند؟ ◇ گفتم: "حاج‌آقا، پیکر محسن مقرحزب الله لبنانه ، برید اونجا خودتونببینیدش." ◇ گفت: "قَسَمَت میدم به بی‌بی که بگو." ◇ التماسش کردم چیزی از من نپرسد.دلش خیلی شکست.دستش رو انداخت میان شبکه‌های ضریح *حضرت زینب علیها السلام* و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم.همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارمویش رو برام آوردی ،راضی ام." ◇ وجودم زیر وروشد.سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود.به سختی لب باز کردم و گفتم: "حاج‌آقا، سر که نداره! بدنش رو هم مثل علی اکبرعلیه السلام اربا اربا کرده ان." 🔹 هیچ نگفت فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: *"بی بی جان ، این هدیه را از من قبول کن!* 🕊هدیه نثار ارواح مطهرشان صلوات. ┈ ••~ ❅❥🌷🕊🌷❥❅~••┈ @Gharargah_mehshekan
.: فرازهایی از وصیتنامه شهید محسن حججی :. ┈ ••~ ❅❥🌷🕊🌷❥❅~••┈ @Gharargah_mehshekan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 یادداشت شهید حاج قاسم سلیمانی بر کتاب «سربلند»؛ سلام بر حججی که حجتی شد ✍️شهید حاج قاسم سلیمانی پس از مطالعه کتاب «سربلند»، زندگی داستانی شهید حججی یادداشتی را بر این کتاب نوشته است. 🔺متن دستنوشته سردار دل‌ها: سلام بر حججی که حجتی شد در چگونه زیستن و چگونه رفتن. فدای آن گلویی که همچون گلوی امام حسین(علیه السلام) بریده شد و سلام بر آن سری که همچون سر مولای شهیدان دفن آن نامشخص و به عرش برده شد. دخترم! آنها را الگو بگیر و مهمترین شادی آنها عفت و حجاب است. ┈ ••~ ❅❥🌷🕊🌷❥❅~••┈ @Gharargah_mehshekan
🏴 یا حسین به خون‌خواهی مهمان، مرد میدان، کن مدد ما را که تا ویران کنیم این‌بار تلْ‌آویو و عکّا را شود دنیای فردا صلح‌جو با گفتمان تو که موشک‌های ما یکسان کند با خاک حیفا را ✍️، ۱۴۰۳/۰۵/۱۹ 🤲 هدیه به ارواح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی و سیدابراهیم رئیسی و اسماعیل هنیه صلوات ┈ •~❅✊🌷✊❅~•┈ @Gharargah_mehshekan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📲 کارگاه تولید محتوا با گوشی 🔹 جلسه چهارم 🗓 دوشنبه 15 مرداد 🌷 پایگاه شهید چمران 🌴 حوزۀ شهید ورزنده ┄┅═✼✿‍🎞📱🎞✿‍✼═┅┄ @Gharargah_mehshekan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 🔺روایت حضرت رقیه علیهالسلام 🔅رقیه در کربلا 🔅رقیه و سجاده پدر 🔅رقیه در راه شام 🔅رقیه در خرابه شام 🔅پرواز به سوی پدر 🔅وداع حضرت زینب 🔅 راز دل با پدر 🔅حرم یادگار حسین از جمله موضوعات تشریح شده در اینفوگرافیک «روایت حضرت رقیه» می باشد. ┈••~~❅✾◇🥀◇✾❅~~••┈ @Gharargah_mehshekan
قرارگاه فرهنگی مه شکن
📸 #اینفوگرافیک 🔺روایت حضرت رقیه علیهالسلام 🔅رقیه در کربلا 🔅رقیه و سجاده پدر 🔅رقیه در راه شام 🔅رقیه د
┄┅═✼✿‍‍🥀✿‍✼═┅┄ «اَصلا رقیه نه ! به خدا دختر خودت یک شب میان کوچه بماند چه می کنی؟» در بین ازدحام و شلوغی بترسد و یک تن به او کمک نرساند، چه می کنی؟ اَصلا خیال کن که کسی دختر تورا در بین جمعیت بکشاند،چه میکنی؟ یاکه خدانکرده کسی روی صورتش سیلی محکمی بنشاند، چه می کنی؟ یا فرض کن که دخترتو جای بازی اش هرشب دعای مرگ بخواند، چه می کنی؟ اَصلا کسی بیاید و با تازیانه اش خاک از لباس او بتکاند، چه می کنی؟ ┄┅═✼✿‍‍🥀✿‍✼═┅┄ @Gharargah_mehshekan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┅═✼✿‍‍🥀✿‍✼═┅┄ 『 نماهنگ‌؛ نجوای ِدخترانه..🖤』 🎙 ┄┅═✼✿‍‍🥀✿‍✼═┅┄ @Gharargah_mehshekan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا