9.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 قرائت وصیت نامه شهید عباس دانشگر، شهید دهه هفتادی مدافع حرم توسط استاد رحیمپور ازغدی
به مناسبت سالروز شهادت این شهید بزرگوار
#عند_ربهم_یرزقون
🌹شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اَللّهُمَّصَلِّعَلیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفرجهم
#مثل_شهدا_زندگی_کنیم
@Gharargah_mehshekan
✳️ مصطفی که روی تخت نمیخوابد!
🔻 رفته بودم بعلبک لبنان، تا مصطفی را ببینم. آنجا هتلی در اختیار امام موسی صدر بود. امام گفت: «برو ببین مصطفی کجاست؟» چون هتل در اختیار امام بود، همهٔ اتاقها را گشتم، اما پیدایش نکردم. وقتی به امام صدر گفتم که پیدایش نکردم، گفت: «مصطفی که روی تخت نمیخوابد؛ برای پیدا کردن او باید روی نیمکتها و یا در بین افرادی که روی زمین خوابیدهاند، جستوجو کنی!» راست میگفت؛ بالاخره یافتمش. روی زمین دراز کشیده بود و کتش را هم انداخته بود روی صورتش.
🎙 راوی: سید محمد غروی
📚 از کتاب #چمران_مظلوم_بود | خاطراتی از #شهید_مصطفی_چمران
✍️ علی اکبری مزدآبادی
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
@Gharagah_mehshekan
هدایت شده از قرارگاه فرهنگی مه شکن
🌷 #یاد_یاران
🌹 خاطره ای عجیب از زبان پدر موشکی ایران
❤️ #شهید_تهرانی_مقدم
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
┄━•●❥❈🌿🌷🌿❈❥●━┄
@Gharargah_mehshekan
هدایت شده از قرارگاه فرهنگی مه شکن
✳️ دنبال کار بود، یه روز اومد قنادی بهم گفت: کار جایی سراغ نداری؟
بهش گفتم: اتفاقا اینجا یه شاگرد نیاز داره...
میرم صحبت میکنم بیا این جا کار کنی...
یه دفعه گفت:«موقع #نماز میذاره برم نماز بخونم یا نه؟»
کلی جا خوردم، من فکر کردم الان میاد میگه حقوقش چقدره، بیمه میکنه یا نه؟! ساعت کاریش چقدره و...
📕 کتابحجتخدا
🌷 #شهیدمحسنحججی
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
@Gharargah_mehshekan
✳️ چند استکان هم به نیت من بشوی!
🔻 سالهای پُرتبوتاب دفاع مقدس است... سالهای خون و آتش و دود... شهید بابایی، خلبان شجاع، پاکباخته و فدایی اسلام و انقلاب به دیدار حضرت امام میرود و در حالی که جاذبهٔ ملکوتی امام روح و روانش را تسخیر کرده است خطاب به حضرت ایشان میگوید:
- امام عزیز! میخواهم به گونهای که در کار جنگ خللی پیش نیاید چند روزی به مرخصی بروم. اجازه میفرمایيد؟
- در بحبوحهٔ جنگ کجا میخواهید بروید؟
- من در دههٔ اول محرم برای شستن استکان چای عزاداران به هیئتهای جنوب شهر که مرا نمیشناسند میروم. مرخصی را برای آن میخواهم و گوش به زنگم که بلافاصله بعد از اعلام نیاز به جنگ بازگردم.
- به یک شرط اجازه مرخصی میدهم.
- هر چه بفرمایید با جان و دل میپذیرم.
- به این شرط که هنگام شستن استکانها به نیت من هم چند استکان بشویی.
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
#️⃣ #محرم #امام_حسین
┈ •~❅❥🌷🕊🌷❥❅~•┈
@Gharargah_mehshekan
✳️ با پای برهنه در بین سربازان!
🔻 از ساختمان عملیات که بیرون آمدیم، راننده منتظر بود، اما عباس به او گفت ما پیاده میآییم؛ شما بقیه بچهها را برسانید. دنبالش راه افتادم. جلوتر که رفتیم صدای جمعیت عزاداری شنیده میشد. عباس گفت برویم به دستهی عزاداری برسیم. به خودم آمدم و دیدم عباس کنارم نیست. پشت سر من نشسته بود روی زمین. داشت بند پوتینهایش را گره میزد و بعد آن را آویزان گردنش کرد. عباس وسط جمعیت رفت و شروع کرد به نوحهخواندن و سینهزدن. جمعیت هم سینهزنان و زنجیرزنان راه افتاد به سمت مسجد پایگاه. تا آن روز فرمانده پایگاهی را ندیده بودم که اینطور عزاداری کند. پای برهنه بین سربازان و پرسنل؛ بدون اینکه کسی او را بشناسد.
👤 راوی: یکی از نزدیکان سرلشکر خلبان #شهید_عباس_بابایی
📚 برگرفته از کتاب «شور حسینی چهها میکند»
📖 صص ۸۵-۸۴
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
┈ •~❅❥🌷🕊🌷❥❅~•┈
@Gharargah_mehshekan
✳️ کتابخوانِ بهتماممعنا!
🔻 حجت الاسلام شیرازی، نماینده سابق رهبر انقلاب در سپاه قدس در برنامۀ «سوره فتح»: سید حسن نصرالله از ۸ سالگی با کتاب انس گرفت و اولین کتابی که مطالعه کرد ارشاد القلوب بود. سپس به قرآن و تفسیر آن و بعد به زندگی اولیای الهی وصل شد. سید یک کتابخوانِ بهتماممعنا بود.
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
👊 #شهدا_علی_طریق_القدس
💚 #سیدحسن_نصرالله
┈ •~❅✊🌷✊❅~•┈
@Gharargah_mehshekan
هدایت شده از قرارگاه فرهنگی مه شکن
🌷 #یاد_یاران
🌹 خاطره ای عجیب از زبان پدر موشکی ایران
❤️ #شهید_تهرانی_مقدم
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
┄━•●❥❈🌿🌷🌿❈❥●━┄
@Gharargah_mehshekan
✳️ من یک بسیجیام!
🔻 از تیری که به کتفش خورده بود، درد جانکاهی برایش مانده بود. یک روز که داشت از انبارهای لشکر بازدید میکرد، چند جوان بسیجی را دید که با «حاج امرالله»، مسئول انبار، داشتند بار یک کامیون را خالی میکردند. وقتی حاج امرالله، مهدی را میبیند که کناری ایستاده، خطاب به او میگوید: آهای جوان، چرا ایستادهای و ما را تماشا میکنی؟ تا حالا ندیدهای بار خالی کنند؟ یادت باشد آمدهای جبهه که بار خالی کنی. مهدی گفته بود: بله؛ چشم. بعد گونیهای سنگین را روی آن کتف دردخیز انداخت و کمک کرد. بعد از چند ساعتی که حاج امرالله را متوجه میکنند که این جوان کسی جز فرمانده لشکر نیست، به عذرخواهی جلویش میایستد. مهدی باکری فقط میگوید: حاج امرالله، من یک بسیجیام.
📚 از کتاب #قله_های_معنویت؛ سیری در سیرهٔ فرماندهان دفاع مقدس
📖 ص ۲۹۹
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
┈ •~❅❥🌷🕊🌷❥❅~•┈
@Gharargah_mehshekan
✳️ من دیگر با حسین غذا نمیخورم!
🔻 نشانههای از خودگذشتگی و گرایشهای انسانی از همان ابتدا در حرکات و سكنات قاسم هویدا بود. برادرش حسین سلیمانی میگوید: حدود ۱۱ سال سن داشتم و کلاس پنجم ابتدایی بودم. بالطبع قاسم هم کلاس چهارم همان مدرسه بود. مادر ما در یک ظرف به من و قاسم غذا میداد تا به مدرسه ببریم و بخوریم. یک روز قاسم به مادرم گفت من دیگر با حسین غذا نمیخورم. من احساس کردم شاید او به علت اینکه من زیاد غذا میخورم، میگوید؛ اما اینطور نبود؛ چون من مراعات میکردم. آن روز گذشت، و قاسم نیامد با من در مدرسه غذا بخورد. فردای آن روز، مادر در دو ظرف جداگانه به من و قاسم غذا داد. آن زمان در مدرسهٔ ما دانشآموزانی از روستاهای اطراف میآمدند که شاید تنها یک وعده در روز غذا میخوردند و اوضاع مالی بسیار بدی داشتند. من به چشم خودم دیدم قاسم، ظرف غذایی را که مادر داده بود، بین همان دانشآموزانی برد که اوضاع مالی خوبی نداشتند و غذای خود را به آنان داد.
📚 از کتاب #سرباز_قاسم_سلیمانی
📖 ص ۲۲
✍️ #مصطفی_رحیمی
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
┈ •~❅✊🌷✊❅~•┈
@Gharargah_mehshekan
✳️ او همیشه دعاگوی ماست!
🔻 «مرتضی حاجی باقری» همدم سیوهشت سالهٔ [حاج قاسم] سلیمانی عشق او به مردم را اینگونه یاد میکند: رانندهٔ ایشان برای من گفت یک بار با ماشین به فرودگاه میرفتیم تا عازم سوریه شویم. یک پراید، از اینهایی که مسافرکشی میکنند، انحراف به چپ آمد و زد به ما. مقصر هم خودش بود. آمدیم پایین. دیدم هم ماشین ما خراب شده و هم ماشین او. حاج قاسم به من گفت: «خسارتش را بده. مقصر تویی.» گفتم: «حاج آقا او مقصر است.» [این بار با تحکم و عصبانیت] گفت: «نه. مقصر تویی. زنگ بزن بچههای دفتر بیایند و خسارتش را بدهند.» بعد هم راه افتادیم و رفتیم.
🔸 قدری که آرام شد، گفتم: «حاج قاسم، به خدا او مقصر بود.» گفت «خوب، من خودم هم میدانم که مقصر او بود، اما تو کجا داری میروی؟ تو داری میروی زیر آتش (سوریه). این بنده خدا با این ماشینش دارد کار میکند. حالا خسارت به تو بدهد و خرابی ماشین خودش را هم درست کند؟ ما الآن دل او را خوش کردیم. او همیشه دعاگوی ماست.»
📚 از کتاب «سرباز قاسم سلیمانی»
✍️ #مصطفی_رحیمی
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
┈ •~❅✊🌷✊❅~•┈
@Gharargah_mehshekan
هدایت شده از قرارگاه فرهنگی مه شکن
✳️ ذکر شهادت
🔻 ما مصطفی را با #حاج_آقا_خوشوقت آشنا کردیم، ولی خودش شده بود پایهی مجلس حاج آقا. یک جلسه که دور حاج آقا جمع شده بودیم، مصطفی پرسید «حاج آقا، یه ذکر بده #شهید شیم.» حاج آقا گفت «شما اول کارِتون رو تموم کنید، بیاید بهتون میگم چیکار کنید که شهید شید.» نمیدانم، شاید همان جملهای که حاج آقا گفت، ذکر #شهادت بود. حتما مصطفی کارش را تمام کرده بود.
📚 کتاب #یادگاران ۲۲ | خاطرات #شهید_مصطفی_احمدی_روشن
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
@Gharargah_mehshekan