💠لنز دوربین های سازمان ملل هم در این حد قوی هست؟
#قرارگاه_منتظران
عضو شوید👇
@gharargahemontazeran
حتی نخست وزیر کرواسی هم تو بازی پرچم فلسطین رو گرفته دستش...😎😏
عضو شوید
@gharargahemontazeran
✫⇠#خاکریز_اسارت
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
حماسه جاودان ۱۲ تیر ۶۶
🍂اجازه بدید اولش یه بازاری ۳۳ ساله ؛ مردمی و با انصاف رو بهتون معرفی کنم از شهر همدان که همسر؛ چهار دختر و پسرشو به امان خدا رها کرده بود و برای دفاع از دین و آب و خاکش و به امر امامش سالها در خطوط مقدم جبهه مجاهدت کرده و در آخرین اعزامش به اسارت دشمن دراومده بود. سمبل رشادت بود و مقاومت. رک گو و بی باک. با توجه به سن و سال نسبتا بالاترش نسبت به بقیه نوعی احساس پدرانه نسبت به بچه ها داشت و از اینکه به بهانه های مختلف مثل قوم مغول می ریزن تو آسایشگاها و بچه ها رو تا سر حد مرگ می زنن اعصابش به هم می ریخت. کم کم کاسه صبرش لبریز شد و تصمیم گرفت یه کاری انجام بده و غرور دشمن رو در هم بشکنه حفظ جان در اولویت براش نبود.
🔸️دوازده تیر ماه برای اردوگاه یازده تکریت، یادآور حماسه ای جاودان و خونین شهید قاسمی بود. علی اکبر بخاطر انتقام گیری از رفتار وحشیانه بعثیها که بارها سعی داشتن بچه ها رو تحقیر کنن در فرصتی مناسب بلند شد و مثل یه شیر شروع کرد به غرش.
🔹️همه سرجامون از ترس میخکوب شده بودیم. با صدای بلند شروع کرد به شعار مرگ بر آمریکا. مرگ بر اسرائیل. بچه ها سعی کردند مانعش بشن اما حریف نشدن و عراقیها شاهد شعار دادنهای حماسی او بودن. بی معطلی به فرمانده اردوگاه خبر دادن. قاسمی رو بردن و همراه او دلِ همه ما رفت.
📍اونها اسرائیل رو از خودشون و آمریکا را ارباب و حامیشون تو جنگ می دونستن و براشون قابل قبول نبود اسیری علیه اربابهای اونها شعار بده. همه بچه ها مضطرب و نگران بودن. همه زیر لب برای سلامتی و نجاتش دعا می کردند و دعای «امن یجیب» می خوندند. این تنها کاری بود که از دست ما برمیومد ، اما تقدیر و مشیت الهی طوری دیگه رقم خورده بود...
#داستان_دنباله_دار
#رمان
#قرارگاه_منتظران
@gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرباز کوچک حسین (ع) 😥
#حجاب
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#شهید_عجمیان
عضو شوید 👇
@gharargahemontazeran
🔴شخصی برای اولین بار یک کلم دید.
اولین برگش را کند، زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یه برگ دیگر و...
🔊با خودش گفت : حتما یک چیز مهمیه که اینجوری کادوپیچش کردن...!
اما وقتی به تهش رسید وبرگها تمام شد متوجه شد که چیزی توی اون برگها پنهان نشده، بلکه کلم مجموعهای از این برگهاست...
📖داستان زندگی هم مثل همین کلم هست!!
ما روزهای زندگی رو تند تند ورق می زنیم وفکر می کنیم چیزی اونور روزها پنهان شده، درحالیکه همین روزها آن چیزیست که باید دریابیم و درکش کنیم...
و چقدر دیر می فهمیم که بیشتر غصههایی که خوردیم، نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود...!
✅زندگی، همین روزهاییست که منتظر گذشتنش هستیم
#تلنگرانه
عضو شوید 👇
@gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم یه نکتهی شنیده نشده دربارهی حجاب.
اینطوری بهش نگاه کنیم شیرین تره😊
@gharargahemontazeran
یه نعضت سواد آموزی برید،
بعد عنقلاب کنید😂😂
#پایان_مماشات
#قرارگاه_منتظران
@gharargahemontazeran
✫⇠#خاکریز_اسارت
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
رطبِ نخورده و دهان سوخته
🔸️بساطی داشتیم با خواب های رنگی و جوراجوری که خیلی از شب ها می دیدیم. یه شب خواب دیدیم. عراقیها مقدار زیادی رطب تازه؛ آبدار و خوش آب و رنگ برامون اوردن و ما هم یه شکم سیر از اونها خوردیم.
♦️صبح که شد رفتم پیش یکی از بچه های استان بوشهر بنام شیرالی ، خیلی با هم صمیمی بودیم و دستی تو تعبیر خواب داشت و کم و بیش خوابهای رنگی ما رو تعبیر می کرد. گفتم دیشب خوابی دیدم ببین تعبیرش چیه. گفت بفرما.
🔘خواب دیدم عراقیها مقدار زیادی برامون رطب تازه ؛ حرفمو قطع کرد و گفت نگو نگو رحمان ادامه نده. گفتم مگه چیه؟ تعبیرش چیه که بهم ریختی. گفت رحمان خودت صبر کن و ببین. امروز پدری ازمون درمیارن که نگو.
چهار ستون بدنم لرزید و با خودم گفتم: آخه این چه خوابی بود دیدم؟ مرد حسابی بیکاری؟! یا خواب نمی بینی، اگر هم می بینی اینجوری. خلاصه چشمام دوخته شده بود به در که کی باز میشه و قراره چه اتفاقی بیفته. چشمتون روز بد نبینه. وقت هواخوری که شد.
⚡دیدم بزن بکوب شروع شد. از آسایشگاه نُه شروع کردن بچه ها رو بیرون اوردن و تو محوطه خاکی می غلتوندن و با کابل می زدن. بعدش آسایشگاه هشت و آخرشم ضیافت رطب به ما رسید. نمی دونم دلشون از چی پر بود و چه اتفاقی افتاده بود که اون روز وحشی شده بودن و اون معرکه رو راه انداختن. ولی معمولا اینجور وقتها که بدون بهانه و با تعداد زیادی می ریختن تو بچه ها و می زدن متوجه می شدیم که ایران یه عملیات انجام داده و اینا بدجوری شکست خوردن.
📌همه رو بردن بیرون و دستور دادن تو خاکها غلت بزنیم و تا جون داشتیم با کابل کتک خوردیم و بدون استفاده از دستشویی و حموم با همون خاک و خوله های بدن و لباسامون انداختمون تو آسایشگاه. اینم نتیجه خواب رطب خوردن رحمان خان!...
#رمان
#داستان_دنباله_دار
#قرارگاه_منتظران
@gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سه_شنبه را اینگونه آغاز کنیم🍎✋
صلي الله عليکم یاائمه البقيع
#عضو_شوید👈 #قرارگاه_منتظران
@Gharargahemontazeran
#فاطمه_جان🖤
تو زمین خوردی، علی افتاد از پا ناگهان
جان حیدر راه اگر دارد بمانی، پس بمان
.😭.
◽️......🖤):
#مجردها_بدانند
💞جایگاه قیافه
💕بحث سر این نیست که قیافه را اصلا نباید در نظر گرفت. سخن ما این است که محور قرار دادن قیافه اشتباه است. در ازدواج باید تمام ویژگیهای طرف مقابل را در نظر گرفت. اگر میانگین این ویژگیها به گونهای بود که مورد پسند واقع شد، باید راه را ادامه داد. گاهی قیافه به تنهایی، به دل انسان نمینشیند؛ اما وقتی انسان این قیافه را در کنار خلقیات و عقاید طرف مقابل میگذارد، مجموعهٔ شخصیت او مورد پسند انسان میشود؛ یعنی ویژگیهای دیگ این شخصیت، توجه ما را به قیافه کم میکند.
💕البته اگر به هر دلیلی نتوانستید عنصر قیافه را از محوریت انتخاب خارج کنید، بهتر است آن را در نظر بگیرید، زیرا اگر محور نبودن قیافهٔ عقیدهٔ درونی شما نشده باشدو کسی را انتخاب کنید که قیافهٔ دلچسبی ندارد، ممکن است پس از ازدواج، با مشکلاتی جدی روبهرو شوید.
@gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌕کمال همنشـین در من اثر کـرد...
مسلمان شـدن سیچین از کشور چیـن که اسمـش را به علی آرش تغییـر داد.❗️
#بوی_ظهور_می_آید
@gharargahemontazeran