🇮🇷🍃🇮🇷🍃🇮🇷 🥀دیدار با خانواده شهدا توسط گروهی از خادمین 🥀دیدار با مادر شهید عیسی قاسمی باتشکر از خانم حسینی سیانکی ،خانم جعفری ،خانم شاهیدفر #مناسبتی #پایگاه_حضرت_زینب (س) #حوزه_154موحدین

🇮🇷🍃🇮🇷🍃🇮🇷 🥀دیدار با خانواده شهدا توسط جمعی از خادمین صحن حضرت زهرا سلام الله علیها 🥀دیدار با مادر شهید رضا چراغی باتشکر از خانم حسینی سیانکی عزیز #مناسبتی #پایگاه_حضرت_زینب (س) #حوزه_154موحدین #قرارگاه_منتظران

#چهارشنبه_ها_با_خادمین تهیه جهیزیه برای عروس و داماد توسط گروهی از خادمین عزیز باتشکر از سرکار خانم بخشی #قرارگاه_منتظران #قطعه_ای_از_بهشت #صحن_حضرت_زهرا(س)

#شیخ‌_رجبعلی‌_خیاط (ره): اگر مواظب دلتان باشید، و غیر خدا را در آن راه ندهید، آنچه را دیگران نمی‌بینند شما می‌بینید، و آنچه دیگران نمی‌شنوند شما می‌شنوید.... #قرارگاه_منتظران @gharargahemontazeran

#پنجشنبه_ها. دلم سامرایی می‌شود 😍 #قرارگاه_منتظران #قطعه_ای_از_بهشت #سلام_بر_اهل_بیت

سلام امام زمانم 😍✋ #عضو_شوید👈 #قرارگاه_منتظران @Gharargahemontazeran

🎥 نماهنگ بسیار زیبا ⭕️ از خدا طلب فرزند کنید! فرزند را نذر امام زمان کنید! 🔰 #استاد_پناهیان عضو شوید 👇 @gharargahemontazeran

💞💞💞💞💞 #سیاست‌های‌مردانه #وقتی‌زن‌ناراحته وقتی زنی ناراحته برای حل مشکلش نیازمند کسیه که به حرفهایش گوش بده در مواقع ناراحتی نباید زن رو به حال خودش #رها کنید چرا که روحیه اش خرابتر میشه. بدترین حرکت مرد در گفتگو با همسرش بی اعتبار کردن احساساتشه. در گفتگوی احساسی, مرد باید همسرش روتایید و #حمایت کنه فـــــوروارد یـــــادت نره😍❤️ عضو شوید 👇 @gharargahemontazeran

#شب_جمعه_و_دلتنگی ▪️السَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللَّهُ الشِّفاءَ في تُرْبَتِهِ، ▪️سلام بر كسى كه خداوند شفا را در خاك قبرش قرار داد؛ ▪️السَّلامُ عَلى مَنِ الْإِجابَةُ تَحْتَ قُبَّتِهِ، اَلسَّلامُ عَلى مَنِ الْأَئِمَّةُ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ. ▪️سلام بر كسى كه اجابت و پاسخگويى خداوند به دعاها در زير گنبد شريفش حتمى است؛ سلام بر كسى كه امامان و پيشوايان اسلام از نسل او هستند .

کاش می شد که شبی درحرمت سر می شد شب جمعه اگرم بود چه بهتر می شد! وهمان شب دل ما درحرم کرببلا فرش راه قدم حضرت مادر می شد اللهم ارزقنا کربلا #قرارگاه_منتظران

"شهید ابن شهید غریب ابن غریب نماهنگ شب زیارتی امام حسین علیه السلام کربلایی محمد حسین حدادیان #اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع #قرارگاه_منتظران #قطعه_ای_از_بهشت #صحن_حضرت_زهرا(س)

🔴عاقبت رحم بر گرگها.... #قرارگاه_منتظران #پایان_مماشات عضو شوید👇 @gharargahemontazeran

هلا سنگ صبورم مشک ای مشک نریز اشک غرورم مشک ای مشک که ازلبهای خشک آل یاسین همه شرم حضورم مشک ای مشک! #شب_جمعه‌س_هوایت_نکنم_میمیرم #قرارگاه_منتظران #قطعه_ای_از_بهشت #صحن_حضرت_زهرا_س @Gharargahemontazeran

داشت‌وضو‌می‌گرفت‌بهش‌گفتم: عبدالحسین‌الان‌برای‌چی‌وضو‌می‌گیری؟ گفت:میخوام‌شهید‌بشم به‌خیالم‌شوخی‌می‌کرد.. پنج‌دقیقه‌بعد‌شهید‌شد...💔 #شهیدعبدالحسین‌اسفندیاری🌱 ‌‌‍‌‎

✫⇠#خاکریز_اسارت(۱۳۵) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 🍂لباسهایی که به اسرا داده می شد از بنجل ترین پارچه ها تهیه می شد، علاوه بر جنس نامرغوب، بشین برپاهای زیاد و غلتوندن تو خاک باعث می شد خیلی زود پوسیده و پاره بشن. بیشترین جایی که دچار پارگی می شد سرِ زانو بود. لذا ناچار بودیم جیب ها رو بکنیم و سر زانو وصله کنیم. بعد از مدتی وصله هم پاره می شد می بایست اونو پینه می کردیم. تنها راه این بود که مقداری از پاچه ها رو ببریم و بعنوان پینه استفاده کنیم. شلوار تبدیل می شد به یه شلوارک و با چند تا پینه روی زانو و باسن. واقعا منظره عجیب و غریبی بود. 🔸️اوایل نخ و سوزن هم نبود. بچه ها ناچار بودند برای وصله کردن لباسها از نخ خود لباس استفاده کنن و بجای سوزن از سیم خاردار که بچه ها سیقل داده بودن استفاده می کردیم.زورشون میومد که یه دست لباس تر و تمیز بدن. دیگه اینقدر این لباسها پوسیده می شد که گاهی از قسمت پایین زانو جدا می شد و میفتاد. 🔸️اتو کردن لباسهای پاره🔸 🔘چیزی که برای بعثیها خیلی تعجب آور بود ، اینکه می دیدند همین لباسهای چند وصله و کوتاه، شق و رق اتو شده و خط اتو روی اونها خودنمایی می کنه. اولش فکر می کردن لابد ما واقعا اتوبرقی داریم و با اون لباسو رو اتو می کنیم. ولی وقتی تفتیش می کردن و می دیدن از این خبرها نیست، می پرسیدند شما چطور این لباسها رو اینجوری قشنگ اتو می کنید و گاهی لباساشونو به بچه ها می دادن که براشون اتو کنن. شیوه اتو خیلی ابتدایی ولی با دقت و ظرافت انجام می شد. 🔹️وقتی که لباس رو می شستیم و مقداری نم داشت اونها رو زیر پتو قرار می دادیم و تا صبح روشون می خوابیدم. صبح که بیدار می شدیم لباس خیلی تر و تمیز اتو به خودش گرفته بود. این کار فرهنگ بالای ایرانی رو به رخ اونها می کشید که در عین محرومیت و با حداقل امکانات سعی در حفظ آراستگی خودشون داشتن. در حالی که خیلی از نگهبانهای عراقی با وجود بهره مندی از امکانات مختلف با لباسهای مچاله شده و بی ریخت اومد و رفت می کردند. انگار یه کیسه تنشون کرده بودن... #داستان_دنباله_دار #رمان #قرارگاه_منتظران عضو شوید 👇 @gharargahemontazeran

زيارت. روز. جمعه 😍🦋 السلام عليك. يا نورالله الذي يهتدي به المهتدون 😍🦋✋سلام امام زمانم #عضو_شوید👈 #قرارگاه_منتظران @Gharargahemontazeran

▪️به آهِ فاطمه برگرد... اُمیدِ ما همه برگرد...🤲 #نوای_انتظار #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #عضو_شوید👈 #قرارگاه_منتظران @Gharargahemontazeran

🟣چرا بچه های خوب، بد می شوند؟ 📌تا می توانیم باید بعد از ۷ سال به بچه ادب و آداب بیاموزیم #استاد_پناهیان #تربیت_فرزند #قرارگاه_منتظران عضو شوید 👇 @gharargahemontazeran

🔺نماز شب ✍رفاقت من و حاج قاسم بسیار عمیق بود، هر چند وقت یک بار به خانه همدیگر رفت و آمد داشتیم و بهم سر می زدیم. آن روز خسته و کوفته از اداره برگشتم و روی صندلی نشستم، نگاهی به موبایلم انداختم تا ساعت را چک کنم، تا قفل صفحه را باز کردم دیدم تماسی از طرف حاج قاسم داشته ام، سریع به او شماره تماس گرفتم، حاجی گوشی را برداشت و بدون مکثی گفت حاج حسین کجایی، من هم سلامی کردم و از او معذرت خواهی کردم. در ادامه گفت امشب به همراه خانواده منزل ما تشریف بیاورید، سفره ای کوچک انداخته ایم تا دور هم باشیم. من هم بدون وقفه قبول کردم و از او خداحافظی کردم، چند دقیقه مانده بود به اذان مغرب که به منزل حاج قاسم رسیدیم، نماز را به امامت حاجی خواندیم و غذایی که همسر حاجی پخته بود را خوردیم، بعداز غذا با حاج قاسم نشستیم و خاطرات جنگ غرق شده بودیم که نگاهم به ساعت افتاد، به حاجی گفتم، شرمنده خیلی دیر وقته بیشتر از این مزاحمتان نمی شویم، سردار نگاهی کرد و با لبخند گفت کجا این وقت شب، امشب را خدمت ما باشید. نگاهی به همسرم کردم و با چشمانم رضایت را گرفتم، بعد رو کردم به حاجی و گفتم چه سعادتی بیشتر از این، حاجی از جایش برخواست و داخل اتاق رفت، چند پتو وتشک نو برایمان آورد و ما را در یکی از اتاق های خانه اش اسکان داد، روز خسته کننده ای بود، تا پلک روی هم گذاشتم خوابم برد، نمی دانم چه شد که ناگهان با صدای گریه ای مردانه از خواب پریدم. سردرگم بودم، نمی‌دانستم این جا کجاست و ساعت چند است، فقط صدای گریه‌ای مردانه از دور به گوشم می‌رسید، دستم را روی چشمانم گذاشتم و ماساژ دادم، کمی سرحال شدم، اطرافم را نگاه کردم و با خود گفتم یعنی کیست که این وقت شب این طور گریه می کند، پتو را پس زدم و گوش هایم را کنار دیوار گذاشتم، با دقت گوش دادم، صدای حاجی بود. با خدایش می گفت: الهی العفو، الهی العفو، الهی العفو سرم را برگرداندم و ساعت را نگاه کردم، درست بیست دقیقه ای به اذان صبح باقی مانده بود ... 🌹امیرالمومنین (ع) در قسمتی از نامه‌اش به مالک اشتر می‌فرماید: "وَلْيَکُنْ فِي خَاصَّةِ مَا تُخْلِصُ بِهِ لِلَّهِ دِينَکَ إِقَامَةُ فَرَائِضِهِ الَّتِي هِيَ لَهُ خَاصَّةً، فَأَعْطِ اللهَ مِنْ بَدَنِکَ فِي لَيْلِکَ وَنَهَارِکَ، وَ وَفِّ مَا تَقَرَّبْتَ بِهِ إِلَى اللهِ مِنْ ذَلِکَ کَامِلاً غَيْرَ مَثْلُوم وَلاَ مَنْقُوص، بَالِغاً مِنْ بَدَنِکَ مَا بَلَغَ. وَإِذَا قُمْتَ فِي صَلاَتِکَ لِلنَّاسِ" و باید آنچه به آن دینت را برای خدا خالص می‌کنی اقامه واجبات باشد واجباتی که مخصوص به خداوند است، روی این ملاک از بدنت در شب و روز در اختیار خداوند قرار بده، و از آنچه موجب قرب تو به خداوند می شود به نحو کامل و بدون کم و کاست انجام ده، گرچه هرگونه صدمه و فرسایشی به بدنت وارد آید. ✍️ سردار حسین معروفی 📚 برگی از کتاب «#مالک_زمان» قرارگاه منتظران @gharargahemontazeran