eitaa logo
قرارگاه منتظران
485 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
69 فایل
موکب قرارگاه منتظران (جمعی از خادمان صحن حضرت زهرا سلام الله علیها) که هرساله اربعین در نجف اشرف خدمت می‌کنند.😍 شمارا باحال وهوای آن بهشت برین وفعالیت هاو خدماتشان در ایران آشنا می‌کنند. ارتباط با ما جهت شنیدن نظرات شما 😇 @fadaye_hosein
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️ خواندن نماز شب اول قبر برای شهدای خدمت 🥀شهید سید ابراهیم رییسی | فرزند سید حاجی 🥀شهید سید محمدعلی آل هاشم: فرزند سید محمدتقی 🥀شهید حسین امیرعبداللهیان: فرزند محمدعلي 🥀شهید مالک رحمتی: فرزند حاج اسکندر 🥀شهید سید طاهر مصطفوی: فرزند سیداحمد مصطفوی 🥀شهید بهروز قدیمی: فرزند اسحاق 🥀شهید محسن دریانوش: فرزند مختار 🥀سیدمهدی موسوی: فرزند سید جواد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕋﷽🕋 أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ (ساء (۲۸) {عدنان} من که دیگر کلافه شده بودم در حالی که از شدت خشم نفسم بند آمده بود. فریاد زدم: «این افسانه ها چیست که میگویی شیخ ثامر، مرگ و حیات فقط و فقط به دست خداست. محال است کسی چنین قدرتی داشته باشد! استکان قهوه را آن چنان روی میز کوبیدم که خرده شکسته هایش به صد طرف باشید. سکوتی بر جمع چند نفره مان حاکم شد. پس از مدتی شیخ رائد در حالی که مردمک چشم هایش می لرزید به آرامی گفت: شیخ عدنان ممکن است من چیزی بگویم؟ لنگی از جیب قبایم درآوردم و دور انگشت خونی ام پیچیدم و گفتم: «بگو شیخ راند، شما که دیگر دارید مرا نابود میکنید هر چه می خواهید بگویید شيخ رائد نفس عمیقی کشید و گفت: درست است که مرگ و حیات به دست خداوند است اما عیسی به اذن خدا این کار را انجام میداد یا اینکه خداوند در دم گاو اثری قرار داد که با زدن آن به جسد آن مقتول در قبیله بنی اسرائیل، او زنده شد و قاتل خویش را معرفی کرد دیگر نمی دانستم به این احمق ها چه باید بگویم در حالی که سعی میکردم به اعصابم مسلط باشم گفتم شیخ رائد پنجاه سال است که در حوزه درس می خوانی و نمی دانی که نباید انبیا را با دیگران مقایسه کرد؟ شیخ رائد با صدای ضعیفی گفت مگر روایت نداریم که علماء أُمَّتِي أَفْضَلُ مِنْ أنبياء بني إسرائيل؟ دوباره فریاد کشیدم بس است دیگر نمی خواهم بشنوم! در همین حین شیخ لاغر اندامی که در کنار شیخ رائد نشسته و تا آن وقت ساکت بود، گفت: شیخ عدنان این اهل عرفان معتقدند که انسان کامل خلیفه خدا و جانشین او بر زمین است و اگر انسان بندگی خداوند را به درستی انجام دهد می تواند مظهر اسما و صفات خداوند شود. این داستان هم که شیخ ثامر تعریف کرد اگر دروغ نباشد ممکن است نشانه ای از این باشد که قاضی مظهر اسم سمیت الهی است. دستم را به رگ گردنم که بیرون زده بود کشیدم به تندی از جا برخاستم و با عصبانیت نعره زدم گمشو بیرون، مردک نفهم افراطیآن شیخ دیوانه در حالی که چشمانش گرد شده بود هاج و واج مرا نگاه کرد و بدون اینکه چیزی بگوید از جایش بلند شد از اتاقک بیرون رفت و در را پشت سرش محکم بست. نبض روی شقیقه ام را که با شدت در حال تکان خوردن بود فشار دادم، سرجایم نشستم و گفتم: من نمی فهمم شما جماعت اینجا نشسته اید که مدح قاضی و این دراویش نمک به حرام را کنید یا آمده اید به خانه من تا همفکری کنیم و به نحوی دست این جماعت را از فضای حوزه کوتاه کنیم شیخ ریش بلندی که معمولاً همراه سید سمیر به همه جا می رفت، دستی به ریشش کشید و گفت: شیخ عدنان ما باید اول بدانیم که او کیست و چه ادعایی دارد تا بعد بتوانیم با شناخت کامل مسئله را برای سید ابوالحسن طوری جلوه دهیم که کار را یکسره کند. سید سمیر گفت: درست میگوید شیخ عدنان قاضی آدم عجیبی است. من اگر جای او بودم و چنین کارهایی از من صادر میشد دوست داشتم عالم و آدم آن را بفهمند. اما شنیده ام که او به شاگردانش بارها گفته اگر به حرام و حلال معتقد هستید، من راضی نیستم نه بالای منبر نه پایین منیرو نه در مجلسی از من اسم بیاورید و اگر بفهمم هر کدام از افرادی که به درس من می آیند در حق من مبالغه کنند. آمدنشان به درس من حرام است و من راضی نیستم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
21.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خادمای عزیز حواسمونو خیلی جمع کنیم 😭😭😭😭😭😭 هر عزیزی نگاه کرد التماس دعا هر کس نگاه نکرد ضرر کرده . ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
16.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کار جهادی و ماندگار ▪️ به مناسبت شهادت آیت‌الله سید‌ابراهیم رئیسی بیانات آیه الله شهید سید ابراهیم رئیسی در جمع خادمان ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات 🔻لطفا در صورت تمایل برای مشارکت در ساخت صحن عقیله مبلغ دلخواه خود را به شماره کارت ۶۰۳۷۷۰۷۰۰۰۰۲۱۸۲۸ ستاد بازسازی عتبات استان تهران واریز کرده و فیش واریزی را برای آیدی زیر ارسال کنید @Fadayzahra تا خدمات شما در ستاد عتبات ثبت شود و چنانچه فعالیت شما به بالاتر از چهار میلیون تومان برسد سند افتخاری به هر نامی که شما تمایل داشته باشید ، همراه با تربت ناب امام حسین خدمتتان ارسال خواهد شد برای شرکت در طرح های ستاد با ما همراه باشید و به ما پیام بدهید..... (واحد خواهران) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ (ساء (۲۸) {عدنان} نفس عمیقی کشیدم و لحظه ای به این فکر فرو رفتم که این کینه از قاضی چرا و چگونه در دل من پیدا شده؛ اما به سرعت گفتم او خوب مار خوش خط و خالی است تمام راه ها را برای مرید پروری به خوبی میشناسد من حاضرم قسم بخورم او حتی نمیتواند یک مورچه را خشک کند چه رسد به اینکه بخواهد جان ماری را با اشاره دست بگیرد. این شیخ احمق میگفت او شاید مظهر اسم ممیت خداوند باشد.لابد اگر مظهر اسم ممیت است باید مظهر اسم محیی هم باشد پس از گفتن جمله ام با صدای بلند قهقه ای کش دار زدم و سعی کردم آن جماعت را با خود همراه کنم سید سمیر سیگار دیگری درآورد و شیخ رائد هم در حالی که انگشت لای دندان هایش می کرد میخندید؛ اما آن شیخ ریش بلند گویا در فکر فرو رفته بود. از اینکه چرا ما را همراهی نمی کند گفتم «هان چت شده پیرمرد چیزی بگو دارم به ماجرایی که چندی قبل در محله مان اتفاق افتاده بود فکر میکنم خنده ای مصنوعی کردم و گفتم: «برای ما هم بگو تا مثل تو گیج و ویج شویم.» در حالی که قبایش را صاف می کرد. گفت: «مطمئنی که دادو بیداد راه نمی اندازی؟ نه مطمئن نیستم! پس بهتر است نگویم. سید سمیر نگاهی به من کرد و با صدایی که بوی زیرکی می داد، گفت: «شیخ عدنان بگذار حرفش را بزند؛ اما پیش از اینکه این پیرمرد حرفش را بگوید، بگذار پیشنهادی بدهم.با بی میلی گفتم: «بگو سید سمیر به نظر من باید عرصه را بر قاضی و شاگردانش در نجف تنگ نمود؛ باید شهریه آنها را قطع کرد؛ باید به فلاکت بیفتند که یا از این علوم دست بردارند یا اینکه به شهرهایشان بازگردند. این اولین حرفی بود که تا حدی حرارت جگرم را خنک می کرد، اما چیزی که من می خواستم بیشتر از اینها بود قاضی مثل ککی بود که همه جا تخم می کرد. باید او را که قطعاً مهدورالدم بود به طریقه ای از صفحه روزگار محو می کردیم. جرئت نکردم این موضوع را به آنها بگویم ولی در ذهن خود فکرهایی پرورش می دادم و کم کم داشتم به قطعیت برای اجرای آن نزدیک میشدم در حالی که سعی کردم افکارم را مخفی کنم رو به سید سمیر گفتم: «موافقم حالا همان طور که گفتی میخواهم ببینم قصه این پیرمرد چیست پیرمرد ریش بلند در حالی که عمامه اش را روی سرش کمی بالا می داد گفت: من همسایه ای دارم که از اساتید خارج حوزه است و در درس او نزدیک به سیصد طلبه می نشینند. مدتی بود که همسرش مریض بود و روز به روز حالش رو به وخامت می گذاشت. از آنجا که فرزندی نداشتند و سی و هفت سال بود که این دو با هم زندگی می کردند. به خاطر حق همسایگی گاهی از احوال همسرش می پرسیدم. روزی از او احوال همسرش را پرسیدم و او گفت همسرم به کلی خوب شده است. تعجب کردم و باورم نمی شد که به شکل ناگهانی حالش خوب شده باشد. از او پرسیدم: ماجرا چه بوده؟ او که پیدا بود برای حرفی که می خواهد بزند، دهانش را مزه مزه می کند . گفت: تو باور نمی کنی اگر بگویم... ادامه دارد... 🔖قسمت: شصت و سوم 📚 برای رفتن به قسمت اول کتاب روی لینک👈 قسمت_اول بزنید. 🍃 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
مراسم ختم وسوگواری شهادت شهید آیه الله رئیسی و هیات همراه به مناسبت شب سوم پرواز ملکوتی خادم الرضا سخنرانی :سرکار خانم ملک زاده ذکر مصیبت :جناب آقای عباس زاده با اجرای سرود سیدمحرومان زمان : شنبه ۵ خرداد ساعت ۱۵ الی ۱۷ مکان مسجد موسی بن جعفر تالار تفاهم میزبان این برنامه :گروه پیداشدگان با مسئولیت سرکار خانم قربانی و تیم پزشکی با مسئولیت سرکار خانم ایلاتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هم اکنون منتظر حضور گرمتان هستیم
هم اکنون تالار تفاهم 🌹
أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ (نساء (۲۸) {عدنان} من که کنجکاو شده بودم گفتم چرا باور میکنم بگو پس از کمی تامل گفت چند روز پیش مریضي زوجه ام عود کرد و اوضاعش از همیشه بدتر شد؛ تا جایی که از هوش رفت و من به استیصال افتادم که الآن از دنیا می رود. نمی دانستم چه کنم از آنجا که به سید علی قاضی ارادت داشتم، دوان دوان به سمت منزل او رفتم در زدم وارد شدم و در مقابل او نشستم، بدون گفتن هیچ مقدمه ای او خودش پرسید حال خانم چطور است آقا؟ در حالی که گریه میکردم با عجز ولا به گفتم آقا دارد از دستم می رود و من در این شهر تنها همین زن را دارم قاضی سرش را پایین انداخت چشمانش را بست و با سرعت زیر لب شروع کرد به دعا خواندن قطره های اشک از گوشه چشمش روانه شد. دستش را بلند و اشکانش را پاک کرد و با آرامشی که در صدایش موج میزد گفت شما بفرمایید منزل، خداوند ایشان را به شما برگرداند من که از ته قلب به قاضی باور داشتم با حیرت از جایم بلند شدم و دوان دوان به سمت خانه رفتم منتظر بودم همسرم را که صبح رو به قبله خوابیده بود بی جان در بستر مشاهده کنم اما در خانه را که باز کردم دیدم او سرحال از جایش بلند شده کتری را روی آتش گذاشته و به من لبخند میزند داخل شدم و از حیرت دهانم باز مانده بود. بلافاصله همسرم گفت: آقا خیلی ممنونم که پیش سید علی قاضی رفتی و به ایشان گفتی برای من دعا کند. من با تعجب به همسرم گفتم تو از کجا خبر داری؟ همسرم گفت:وقتی تو رفتی به سراغ سید علی قاضی من فرشته مرگ را دیدم که به سراغم آمد و به من گفت وقت رفتن است. جانم را از بدنم بیرون کشید تو را در حضور قاضی دیدم که از او طلب دعا میکنی روح که از بدنم جدا شد، احساس آزادی و رهایی می کردم و دیگر از آن درد و رنجی که در بدن داشتم خبری نبود. روح مرا در آسمان ها بالا بردند. عجائبی را دیدم که اگر بخواهم توصیفشان کنم هزار صفحه کتاب خواهد شد. در کنار فرشته مرگ آسمان اول را طی کردیم و پس از آن وارد آسمان دوم و بعد سوم شدیم. پس از آن داخل آسمان چهارم شدیم و در آسمان چهارم اوضاع با قبل تفاوت داشت. من که دچار شگفتی شده و مشغول تماشای آن عوالم بودم، ناگهان صدایی را شنیدم که در فضای آسمان چهارم طنین افکند: این زن را به بدنش در دنیا برگردانید سید علی قاضی درخواست تمدید حیات ایشان را داده است! تا این صدا را شنیدم به بدن بازگشتم... بس است دیگر این را این بار با نعره ای گفتم که تا پرده صماخ گوش خودم هم به لرزه افتاد با مشتهایی گره کرده و آتشی که در قلبم در حال فوران بود فریاد کشیدم ،نمی خواهم دیگر بشنوم این مردک دجال است. شما این را نمی فهمید و نشسته اید و او را مصداق علمای امت پیامبر به حساب می آورید که مظهر اسم ممیت و محیی است.این آدم ملاصدرا را فخر شیعه و ابن عربی را از کاملان به حساب می آورد و در جلساتش از مثنوی و حافظ و ابن فارض میخواند اینها قابل تحمل نیست. یادتان نمی آید در آن مجلس بزرگ که بسیاری از مراجع از جمله سید ابوالحسن و آقا ضیاء الدین عراقی حضور داشتند قاضی با صدای بلند بدون اینکه ذره ای خجالت بکشد گفت: نعم الرجل أن يكون فقيهاً صوفياً. پیرمرد درجا گفت:«شیخ عدنان تو اگر بخواهی برای انحراف قاضی به یک عبارت یا نقل قول هایی که اطلاعی از درستی شان نداریم اعتنا کنی فاتحه همه چیز خوانده میشود اگر این طور باشد تو میخواهی رساله تشويق السالكين شيخ محمد تقی مجلسی را کجای دلت بگذاری شیخ محمد تقی در این رساله سعی بلیغ کرده تا نشان دهد صوفی حقیقی و غیر حقیقی امری است که وجود خارجی دارد و اولین صوفیانی که شیفته رسول الله الله و ملزم به شریعت و پایبند به آن بوده اند. اصحاب صفه در مدینه اند با این نحوه استدلال و نقل قول و دقت نکردن به غرض گوینده کار را نمیتوان به شکل درستی جلوه داد.من مطمئنم منظور قاضی از صوفی صوفیه انحرافی نیست؛ بلکه او به این اشاره می کند که مرد حقیقی فقیهی است که قلب او صافی باشد. وگرنه آن طور که من شنیده ام او با صوفیان و خانقاه و انحرافات آنها مشکل جدی دارد و دامن خود را از ارتباط با آنان پاک کرده است. نمی شود به صرف الفاظ او را متهم کرد؛ راه دیگری لازم است.» 👇 ادامه 👇
از توجیهات این پیرمرد خرفت سرم به درد آمده بود. در حالی که به سید سمیر نگاه میکردم فریادم بود که به هوا رفت دیگر بس است ! شما خود پیش سید ابوالحسن بروید و هر آنچه میدانید انجام دهید؛ شهریه ماهیانه شاگردانش را قطع کنید و خودش را در حصر قرار دهید یا هر کار که میدانید درست است انجام دهید؛ اما من به این جماعت درسی به یادماندنی خواهم داد. از جایم برخاستم و در حالی که زانویم محکم به میز مقابلم خورد با خشم به چشمان آنها نگاه کردم و از اتاق میهمان بیرون زدم فکرم را متمرکز کردم به نقشه ای که در سر داشتم. این کار فقط به دست یک نفر ممکن بود او هم کسی نبود جز قاسم فاسق... ادامه دارد... 🔖قسمت : شصت و چهارم 👈قسمت: شصت و پنجم 📚 برای رفتن به قسمت اول کتاب روی لینک👈 قسمت_اول بزنید. 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یاامیرالمومنین 😇😍 السلام علیک یا ممتحنه یا فاطمه الزهرا سلام الله🦋❤️ 😍 ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 🔸 رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): کسی که از آنچه به دست نیاورده قطع امید کند، بدن خود را تأمین کرده است و کسی که به آنچه دارد قناعت کند، همواره خشنود خواهد بود. 📚 نهج الفصاحه/ح1599 ✍🏼 خوردن و آرزوی زیاد و طمع داشتن، دو عامل مهم در به هم خوردن تعادل روحی و آرامش روان انسان و به سختی افتادن انسان برای بدست آوردن آنهاست. 🍃🍃🍃🍃 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
26.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۳۰روزتاعید غدیر خم🌹 فرمود: اوست خلیفه رسول خدا ، اوست امیر المؤمنین و امام هدایت کننده از طرف خدا، اوست قاتل ناکثین و قاسطین و مارقین به امر خداوند متعال علی شمشیر حق دست دین است دلش با دشمن دین پر ز کین است ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
📚 📕 🍃📚 ✍️نویسنده: سید مهدی شجاعی 📝ناشر:کتاب نیستان 🍃📚 📕‌ معرفی کتاب: یک روایت عاشقانه، عاطفی و جانسوز برای شبه پیامبر (ع)🥰 کمتر کتابی نوشته شده است که چنین جلوه زیبا و ستودنی از رابطه پدر و پسر، امام و ماموم، مراد و مرید، در حقیقت از حسین(ع) و علی اکبر ترسیم کند..🌼 بیان متفاوت با انتخاب زاویه دید بکر و جدید، و با قلمی غرق در آرایه ها که باعث انتقال ماهرانه احساسات شده است، باعث می شود که تا مجلس آخر اشک از نگاه شما و نگاه شما ازصفحه های کتاب جدا نشود. 🍃📚 ✂️برشی از کتاب: علی، آشکارا سبک‌تر شده بود. من که حامل او بودم و مرکب و مرکوب او، به وضوح این سبکی را در می‌یافتم. پیش از این احساس می‌کردم که علی بر من نشسته است با یک سلسه از حلقه‌های سنگین رنجیر. علی بر من نشسته است با یک سلسله کوه. اگر چه سخت نبود، اگر چه به خاطر علی همه چیز آسان می‌نمود، اما متفاوت بود. اکنون احساس می‌کردم که پرنده‌ای بر من نشسته است به همان بی‌وزنی و سبکبالی. گفت :«بچرخیم» و من از خدا می‌خواستم. و با خود شروع کرد به ترنم این عبارات. ترنمی که آرام آرام، جوهره‌اش بیشتر شد و رنگ رجز به خود گرفت :«اکنون زمین و زمان جان می‌دهد برای جنگیدن. حالیا پرده‌ها کنار رفته است. مصداق‌ها آشکار شده است و حقیقت رخ نموده است. بیایید! پیش بیایید که من عقبگرد نیاموخته‌ام. 📚🍃📚 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran