#خاطره
اهل قهر و دعوا نبودیم یعنی از اول قرار گذاشت.
در جلسه ی خواستگاری به من گفت توی زندگیمون چیزی به اسم قهر نداریم نهایتا نیم ساعت و تمام
وقتی قهر می کردم می افتاد به لودگی
و مسخره بازی خیلی وقت ها کاری می کرد
نتونم جلوی خنده ام را بگیرم
می گفت: آشتی، آشتی و سر قضیه را به هم می آورد.
میرفت جلوی ساعت می نشست دستش را می گذاشت زیر چانه و میگفت: وقت گرفتم، از همین الان شروع شد!
باید تا نیم ساعت آشتی میکردم.
می گفت: قول دادی باید پاشم وایستی!
#شهید_محمد_حسین_محمدخانی🕊🌹
روایت همسر شهید
#قرارگاه_منتظران
عضو شوید👇
@gharargahemontazeran
🍃 #خاطره | حق ندارم به خانم امر کنم
🔸زهرا مصطفوی روایت میکند: من ندیدم در طول زندگی، امام به خانمشان بگویند در را ببندید. بارها و بارها میدیدم که خانم میآمدند و کنار آقا مینشستند، ولی امام خودشان بلند میشدند و در را میبستند و حتی وقتی پا میشدند به من هم نمیگفتند که در را ببندم. یک روزی من به آقا گفتم خانم که داخل اتاق میآیند همان موقع به ایشان بگویید در را ببندند. گفتند: «من حق ندارم به ایشان امر کنم». حتی به صورت خواهش هم از ایشان چیزی را نمیخواستند.
📚 برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد ۱، صفحه ۷۸
#سبک_زندگی_اسلامی
#به_سبک_امام
#زن_زندگی_آزادی
#قرارگاه_منتظران
@gharargahemontazeran