🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
۲۰ سال قبل قرار بود که در بیمارستانی مشغول به کار شوم، مسئول سنجش بیمارستان فهمید که من همسر محمدرضا هستم. بسیار مرا تحویل گرفت و به من نامه و فرم استخدام داد تا به ایشان برسانم، اما محمد رضا زمانی که از ماجرا اطلاع پیدا کرد، خیلی ناراحت شد. گفت: «من اهل پارتی بازی نیستم» و حتی نامه را هم نگرفت. او تنها برای رضای خدا فعالیت میکرد. هر وقت در خانه بود به مناجات شبانه با خدا میپرداخت و تا صبح بخشهای زیادی از قرآن را تلاوت میکرد.
خانم زاهدی چشمان به اسم نشسته اش را پاک کرد و گفت: «محمد رضا خیلی کم میخوابید. هر زمان به اصفهان سفر میکرد، هر روز سحر به نامگلستان شهدا سر میزد؛ همیشه در حال ذکر گفتن بود و علاقه زیادی به نماز جماعت داشت و حتی در مهمانیهای خانوادگی نیز اگر شرایط رفتن به مسجد را نداشت، نماز را به جماعت میخواند...
#شهید_زاهدی
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_(س)
━━━━⊱♦️⊰━━━━
https://eitaa.com/joinchat/2108620998C93025cb80f