🌹#من_زنده_ام🌹
#قسمت_چهل_وپنجم
تفاوت دبیرستان مصدق با دیگر دبیرستانها فقط به وسعت مدرسه و تعداد دانش آموزان آن نبود بلکه حضور دختران درشت هیکل و سر و زبان دار جامانده از نظام آموزشی قدیم که در کلاس یازده و دوازده درس می خواندند از دیگر تفاوتهای این مدرسه بود. اگرچه از لحاظ آموزشی فقط سه سال با هم تفاوت داشتیم اما همه به ما میگفتند «کلاس اولی ها» و به آنها می گفتند «کلاس دوازدهیها .. فاصله ی سنی ما از آنها، ترسی با احترام را در ما ایجاد میکرد این دختران عموماً دخترانی بودند که زورکی میخواستند دیپلم را یدک بکشند و هر دو سال یک کلاس را به اجبار گذرانده بودند مثل جوجه هایی که زیر پا له شوند در میان آنها جا گرفتیم. ما را در حیاط پشتی و کلاس بالاتری ها و نظام قدیمی ها را جلو چشم مدیر کلاس بندی کردند مدیر و ناظمها طوری قدم می زدند که همه از آنها حساب میبردند. معلم های نظام آموزشی در دو حیاط مجزا بودند. فقط آقای یوسفی؛ معلم ادبیات و انشا در هر دو رفت و آمد می کرد که همیشه با خودش هم دعوا داشت وقتی می خواست از دخترها عبور کند و وارد دفتر شود پاهاش به هم پیچ می خورد. نمی توانستم رفتارهایش را با موضوع درسش انطباق دهم درسی که خیلی به آن علاقه داشتم ادبیات و انشا بود. سر این درسها از زمان و مکان فارغ می شدم. برعکس مدرسه ی شهرزاد اینجا کتابخانه ی بزرگی داشت اما کتابخانه در حیاط نظام قدیمیها بود یواش یواش پای من به کتابخانه باز شد و آنجا پاتوق من شد فهرست کتابها را به خط زیبا بازنویسی و شماره بندی های فرسوده را اصلاح کردم و تن بعضی از کتابهای کهنه لباس نو کردم و با این کارها جا پایم در کتابخانه قرص و محکم شد.
#بانوان_بهشتی
━━━━⊱♦️⊰━━━━
🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍
🌺جهت عضویت کلیک کنید👇
قرارگاه منتظران
@gharargahemontazeran