eitaa logo
قرارگاه منتظران
490 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
69 فایل
موکب قرارگاه منتظران (جمعی از خادمان صحن حضرت زهرا سلام الله علیها) که هرساله اربعین در نجف اشرف خدمت می‌کنند.😍 شمارا باحال وهوای آن بهشت برین وفعالیت هاو خدماتشان در ایران آشنا می‌کنند. ارتباط با ما جهت شنیدن نظرات شما 😇 @fadaye_hosein
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای یارم ای یارم ای یارم.... امامت🌹 https://rubika.ir/Gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدیر تلگرام: واتس‌اَپ را حذف کنید! 🔹پاول دوروف در کانالش نوشت: مهم نیست که شما ثروتمندترین فرد روی زمین باشید؛ اگر واتس‌اپ را روی موبایل خود نصب کرده‌اید، همان‌طور که جف بزوس (مالک شرکت آمازون و از ثروتمندترین اشخاص دنیا) در سال ۲۰۲۰ متوجه شد، تمام اطلاعات شما قابل دسترسی است. 🔹من اینجا به مردم فشار نمی‌آورم که به تلگرام بروند. تلگرام نیازی به تبلیغات اضافی ندارد. می‌توانید از هر برنامه پیام‌رسانی که دوست دارید استفاده کنید، اما از واتس‌اپ دوری کنید. این پیا‌م‌رسان ۱۳ سال است که یک ابزار جاسوسی شده. @Farsna
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥مشاهدات تجربه‌گر مرگ/ عذاب گناه جنسی! ▪️زندگی پس از زندگی ورژن خارجی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ جهانِ_پس_ازمرگ 🌹قرارگاه منتظران https://eitaa.com/joinchat/2108620998C93025cb80f
🚨 برخورد جالب خانم بدحجاب با 💠 نقل می‌کند یکبار با دخترم زینب رفته بودیم که میوه بخریم. من داخل ماشین نشسته و منتظر دخترم بودم. هم زمان دختر خانمی که پوشش مناسبی نداشت، با شک و تردید من را نگاه می‌کرد و به همراهش می‌گفت: او سردار سلیمانی است؟ همراهش می‌گفت: مگر ممکن است که چنین شخصیتی بدون گارد و حفاظت بیاید و انکار می‌کرد. تا آن که نزدیک آمدند و به شیشه ماشین زدند و از من پرسیدند که شما سردار سلیمانی هستید؟ گفتم بله. با تعجب از من خواستند که چیزی به آنها به عنوان یادگاری بدهم. من هم تسبیح دستم را به آنها هدیه کردم. اما دیدم دارند سر آن با هم مجادله می‌کنند. انگشترم را هم به آن‌ها بخشیدم. 🔴 راوی سرهنگ حمزه‌ای 🌹قرارگاه منتظران https://eitaa.com/joinchat/2108620998C93025cb80f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه به عشق ڪربلایت دیده بر هم می گذارم دلم را دست رویا می سپارم ڪه شاید بر ضریحت یابن الزهرا سر گذارم 🌹قرارگاه منتظران https://eitaa.com/joinchat/2108620998C93025cb80f
فدای حسین: خاکی که به قیمت جان به دست آمد‼️ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت هفتم: کوله پشتی پر از آتش و کانال خونرنگ 🔹️در طول مسیر پیشروی گاهی ترکشِ گلوله های بی هدفِ توپ و خمپاره دشمن موجب زخمی شدن تعدادی از بچه ها می شد که البته تاثیری در ادامه پیشروی نداشت. نم نمک و بی سر و صدا خودمون رو به خط اول دشمن نزدیک کردیم و پشت کانال آب مستقر شدیم. از کناره کانال تا خاکریز کمتر از پنجاه متر بود. دقایقی رو پشت کانال زمین گیر شدیم و منتظر موندیم شاید الوارا به دادمون برسن و بتونن برای عبور از روی کانال کمکمون کنن و برای بار دوم وارد آب نشیم ولی بازم نشد و خبری از الوار نبود. هر لحظه احتمال داشت دشمن متوجه حضور ما بشه و عملیات لو بره. با مایوس شدن فرمانده محور از رسیدن الوار فرمان عبور از کانال و حمله به خاکریز صادر شد. باید برای بار دوم به آب می زدیم و با سرعت خودمون رو به خاکریز میرسوندیم. هنوز دشمن متوجه حضور ما در منطقه نشده بود. 🔹️تعدادی از بچه ها با کمک هم از کانال عبور کردن و منتظر موندند تا بقیه بچه ها هم برسن و با شعار الله اکبر به خط بزنیم. هنوز اکثر بچه ها پشت کانال بودند که در همین اثنا یه خمپاره شصت نزدیک یکی از کمک آرپی چی زنا منفجر شد و یکی از ترکشهاش خورد تو خرج گلوله ی آرپی چی و آتیش گرفت. طفلکی که میون شعله ها می سوخت، ناخوداگاه شروع کردن فریاد زدن. شعله آتیش و فریاد اون رزمنده که داشت زنده زنده کباب میشد ، دشمن رو متوجه ما کرد و قبل از اینکه ما دست به اسلحه ببریم و درگیر بشیم ، اونا با تمام قوا بسمت ما شلیک کردند. صدها آرپی چی و تیربار همزمان بچه ها رو هدف گرفتند و از همه عجیبتر تیربارای چارلول و پدافندای ضد هوایی بود که برای مقابله با هواپیما و هلی کوپتر از اونا استفاده میشد، ولی از ترس عملیاتای پی در پی ایران اونا رو پشت خاکریز مستقر کرده بودند و مثل بارون سرِ بچه ها گلوله می ریختند. 🔹️این اولین باری بود که میدیدم از پدافند هوایی برای جنگ زمینی استفاده میشه. ما هنوز خودمونو جم و جور نکرده بودیم و سی چِل متری با خاکریز فاصله داشتیم و تعدادی از بچه ها داخل کانال آب گیر افتاده بودند. لبه کانال بشدت لجنی و لیز و بالا اومدن از اون بدون کمک یکی دیگه خیلی سخت بود. تا یکی میخاست سرشو بلند کنه و بیاد بیرون می زدنش و میفتاد تو آب.همزمان با آتش باری سنگین عراقیا ، تلاش کردیم با عبور از کانال به کمک بچه ها بریم که زیر آتش دشمن زمین گیر شدیم و چند نفر از بچه ها گلوله خوردند و شهید شدند و بقیه تو کانال آب گیر افتادیم. نه راه پیشروی بود و نه حتی برگشتن. در هر حال عراقیا می دیدند و می زدن. 🔹️تعدادی همینجوری گلوله خوردن و تو آب شهید شدن. همه داشتن قتل عام می شدند، تلاش ها بی نتیجه بود. چند نفر بیشتر سالم  نبودیم اکثرا به شهادت رسیدند و تعدادی هم داخل کانال آب و زمینای دو طرف کانال زخمی شده بودند. دشمن منطقه رو با منورهای خوشه ای مثل روز روشن کرده بود و کوچکترین تحرکی را زیر نظر داشت. حتی مجروحانی که خوابیده تلاش می کردند فاصله شونو با خاکریز دشمن زیاد کنن و خوشونو به عقب بکشند با دوشکا و پدافند زیر رگبار شدید می گرفتند و سوراخ سوراخ می کردند. کافی بود از اون فاصله نزدیک یه گلوله دوشکا به کسی بخوره تا در دم جان بده. حتی میدیدم زخمیا رو با آرپی جی هدف قرار می دن و می زنن و بدنشون متلاشی میشه. توپخانه ایرانم چون می دونست ما نزدیک خاکریز هستیم نمی تونست کاری بکنه و خاکریز عراق کاملا امن و آرام بود و اطراف ما جهنمی از دود و آتیش... 🌹قرارگاه منتظران https://eitaa.com/joinchat/2108620998C93025cb80f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب النور⚘ حضرت دلبر خواست؛ تا سیده بَطحا، عروسِ خانه‌ی طهٰ باشد ! عروسی ڪه از دامانش، "ڪوثری" برای عالمیان حلول می‌کند، ڪه تمام مسیر تاریخ را برای نیل به لحظه‌ی رستگاری‌اش، تدبیر خواهد نمود. در شرحِ عاشقانه هایشان، همین بس ڪه محمّد "ص" فرمود: هیچ ڪس برای من خدیجه نمی‌شود دهم_ربیع الاول، سالروز ازدواج خجسته آسمانی حضرت رسول الله و حضرت خدیجةالکبری س بر شما خوبان خجسته و فرخنده باد⚘ @Gharargahemontazeran
بانوي جشمه داستاني عاشقانه از پیامبر اسلام و حضرت ام المؤمنین خانم جان خدیجه کبری سلام الله💞 علیها😍🌸🌸🌸🌸 @Gharargahemontazeran نخونی از دستت رفته 🌸💞
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
جشن یار و دلداره, وقت وصل و دیداره خو کرده با خدیجه ختم الانبیاء ✨😍✨😍✨😍✨😍 👏👏👏👏👏👏👏👏 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💞💞💞💞💞💞💞💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❌قهر کردن ممنوع🖐 ✍ کردن بدترین روش برای حفظ یک رابطه‌ست! ☝️چون عملا به طرف مقابل فرصت میدی تا زندگی‌کردن بدون‌ ⁦تو⁩ ‌رو ‌یاد بگیره. ♨️اونی که اهل قهر کردنه تصور میکنه داره طرف مقابل رو از خوبیها و‌ وجودش محروم‌ میکنه. و اینجوری اون شخص دلش براش تنگ میشه و‌ قدرش ‌رو‌ میدونه. این ‌روش، توی بچگی براش جواب داده و‌ برای همین توی بزرگسالی تکرارش میکنه. گاهی ممکنه در بزرگسالی هم ازش نتیجه بگیره، اما در دراز مدت جواب نمیده. 🚫چون این دوریها و‌ دلخوریهای طولانی مدت،‌ صمیمیت و‌ عاطفه‌های شکل گرفته در رابطه رو کمرنگ و کم‌اثر میکنه. اینطوری اون وابستگی که به تدریج و با زحمت ‌فراوان ساخته شده گسسته میشه. ⭕️مثال همون جملهٔ «از دل برود هرآنکه از دیده برفت» 🌹قرارگاه منتظران https://eitaa.com/joinchat/2108620998C93025cb80f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💡پیوست بهترین راه حلی که می‌توان در این مساله مهم و پیچیده ارائه کرد و از درس‌های تربیتی اسلام و اهل بیت (علیهم‌السّلام) است که این حتی اگر نیازی به تنبیه فرزندان باشد، آنها را نزنید؛ آنان غنچه‌های بهشتی هستند که زندگی را شیرین کرده‌اند، در چنین مواقعی با آنها قهر کنید؛ زیرا این عمل در روحیۀ کودک تاثیر به سزایی دارد و کودک احساس می‌کند با قهر کردن پدر یا مادر از او، گویی تمام درها به رویش بسته می‌شود و هیچ راهی جز دست کشیدن از کارهای خلاف خود ندارد، پس می‌کوشد از کارهای زشت خود دست بردارد و از پدر و مادر یا مربی هم پوزش بخواهد، اما نباید قهر کردن خیلی طول بکشد وگرنه بازتاب‌های منفی دیگری در بر خواهد داشت. امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) به یکی از یاران خود که از دست فرزندش به ستوه آمده بود و شکایت می‌کرد فرمود: «لا تضربه واهجره و لا تطل؛  [۱۲]  او را نزن، بلکه با او قهر کن، اما خیلی طول نکشد». 🌹قرارگاه منتظران @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 استوری | حاج قاسم سلیمانی: این نظام یک قطعه‌ای از بِهشته؛ به این دلیل باید روی پلکهای چشممون حِفظش کنیم... 👈 باید جان بِدیم بَراش.. @gharatgahemontazeran
خاکی که به قیمت جان به دست امد‼️ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت هشتم: تلاش برای زنده ماندن 🔸️جنگ یه طرفه شده بود. اونا با تمام امکانات پیشرفته می زدند و پشت خاکریز مسقر بودند و ما با چند تا کلاش و آرپی چی و تیربارِ گرینف، در دشتِ باز بدون جانپناه باید با اونا می جنگیدیم. خیلی زود بچه ها قیچی شدند و کاری از پیش نرفت. ناگفته نمونه که عملیات اون شب یه تک محدود بود. هدف از عملیاتم فقط فتح یک خاکریز و عقب راندن دشمن از اون بود. از اینجور عملیاتا اکثر شبا انجام میشد. گاهی پیروز بود و گاهی هم مثل عملیاتِ ما شکست می خورد. این بمعنای شکست در کل عملیات کربلای پنج نبود. تک و توک نیروهای باقیمونده مجروح شده بودند و کاری از دستشون برنمیومد. دقیقا نمیدونم چند گردان در اون شب وارد عمل شد ، ولی اجمالا از تعدادی که حرکت کردیم معلوم بود که در محور ما دو سه گردان بیشتر شرکت نبودند و از هر گُردانم فقط دو دسته یا یه گروهان شرکت داشت و بقیه پشتیبان بودند که اگه ما خاکریزو گرفتیم اونا بیان مستقر بشن و ما برگردیم. ⚡جدال با مرگ و یه دنیا دشمن🏹 🔸️همواره جنگ دو رویه داره و آن شب رویِ خودشو به ما نشون نداد و ما هم کاری از دستمون برنیومد و شرمنده امام و ملت  شدیم. در اون شب پر خاطره عراقیا بر ما پیروز شدند و دستور عقب نشینی داده شد. با هر زحمتی که بود خودمو به لبه کانال رسوندم ، دیدم خبری نیست. بچه ها همه شهید شده بودند و بعثیا اومده بودن روی خاکریز و تفنگاشونو رو دست بلند کرده بودند شادی می کردند و می رقصیدند و با هم شعار می دادند که من فقط «هله بیک هله صدام حسین هله» رو متوجه شدم. وظیفه عقب نشینی بود. از تلاش برای بالا آمدن و رفتن سمت دشمن دست برداشتم و سعی کردم عرض کانال رو طی کنم و از اون طرف سمت ایران به هر صورتی شده از آب دربیام و برگردم خاکریز خودمون. 🔸️چند دقیقه بود که توی آب سردِ کانال بودم و دستام یخ زده بود. دیگه قدرت نگهداشتن کلاشو نداشتم و بی حس شده بودند. اسلحه از دستم افتاد و رفت ته آب. ولی هنوز زخمی نشده بودم. یه ترکش ریز به ران پای چپم خورده بود که زیاد مهم نبود.یکی از بچه ها تیر خورده بود توی مچ دستش و داشت غرق می شد، تقاضای کمک کرد با دستِ چپم دستشو گرفتم و با دست راست شناکنان اونو به لبه کانال رسوندم. داشتم بر می گشتم که چشمم به رزمنده دیگه ای افتاد که در آب غوطه ور بود .کمکش کردم، اونم روحیه گرفت و به لبه کانال رسید. این دو نفر نجات پیدا کردن یا در ادامه شهید شدند را نمی دونم ، وظیفه من تو اون شرایط بحرانی که شنا بلد بودم کمک به اونا بود و بقیه کار با خدا بود. از گروهان ما دو دسته تو عملیات شرکت کرد که کاملا متلاشی شدند. از یگانای مجاور بی خبر بودم و نمی دونستم چه بر سر اونا اومد. بعد از آزادی متوجه شدم که اون شب از حدود ۵۰ نفری که از گروهان ما به خط زده بودیم برگشته بودند و بقیه همه شهید شدند که اکثرا جنازه هاشون جا موند. ویه نفر همون شبِ عملیات اسیر شده بود که بعدا آزاد شد... @gharargahemontazeran
بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 سلاااااااااام و نور✨ صبحتون بخیر و برکت و شادی و تلاش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا