#طنز😅
ماموریت ما تمام شد،
همه آمده بودند جز «بخشی».
بچه خیلی شوخی بود.همه پکر بودیم.😔
اگر بود همه مان را الان می خنداند.
یهو دیدیم دونفر یه برانکارد دست گرفته و دارن میان.
یک غواص روی برانکارد آه و ناله میکرد.😢
شک نکردیم که خودش است.😃
تا به ما رسیدند بخشی سر امدادگر داد زد:«نگه دار!»
بعد جلوی چشمان بهت زده ی😳😳
دو امدادگر
پرید پایین و گفت:«قربون دستتون! چقدر میشه؟!!»
و زد زیر خنده😅😂
و دوید بین بچه ها گم شد.به زحمت،امدادگرها رو راضی کردیم که بروند!!😂
#قرارگاه_منتظران
@gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنج شنبه با ترفند خانه داری 😊
دم کردن زعفران
قرارگاه منتظران
@gharargahemontazeran
43.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چهارشنبه 11 آبان#نازی_آباد
چه خبر بوده؟ 🤔
🔴فوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #تماشایی | بلاگویی!
🤔 هیچ میدونی چی داری میگی؟!
🤕 خیلی از بلاهای زندگی، به خاطر اینه که به این نکته دقت نمیکنیم
#درس_اخلاق_آقا
#لبیک_یا_خامنه_ای
#قرارگاه_منتظران
@gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تیزر حماسی دعوت به راهپیمایی ۱۳ آبان
به صورت گسترده پخش کنید
مهم 🔻مهم 🔻مهم🔻 مهم 🔻مهم
جمعیت حاضر در بزرگداشت ۱۳ آبان در کشور، بخشی از معادلات آینده را رقم خواهد زد.
۱۴۰۱/۸/۱۱
این جملات دیروز حضرت آقا خیلی مفهوم دارد. ایشان در واقع از مردم ایران خواستند راهپیمایی ۱۳ آبان را بصورت ویژه ای برگزار کنند...
بجنبیم تا زمان نگذشته و مقدمات را فراهم کنیم
همه رو دعوت کنید
بسم الله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه
به عشق ڪربلایت
دیده بر هم می گذارم
دلم را دست رویا می سپارم
ڪه شاید
بر ضریحت یابن الزهرا
سر گذارم
صلی الله علیک یا ایاعبدالله
#شب_زیارتی_ارباب
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#قرارگاه_منتظران
#قطعهای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_س
خاکی که به قیمت جان به دست آمد ‼️
✫⇠#خاکریز_اسارت
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت سی و پنجم:احمد جان، اینجا عراقه
♦️تو اون جمع تازهِ وارد جوانی خوش سیما با ریشی پرپشت و بسیار نورانی وجود داشت که ترکش خورده بود تو سرش و پشتِ سرشو شکافته بود ، ولی بنظر نمیومد که خطر خیلی جدی باشه و بشهادتش منجر بشه. رو پاهاش راه می رفت و حرف می زد، اما گاهی تعادلش بهم می خورد و از خودش بیخود می شد و فِکر می کرد ایرانه و بعضی چیزا رو ناخاسته به زبون می آورد، خیلی درد می کشید نمی دونم ترکش تو سرش بود یا نه ولی قسمتی از استخون جمجمه شکسته بود. گاهی با عربیِ فصیح بلند بلند حرف میزد و می گفت من روحانیم من پاسدارم. من فلان جاها بودم و خدمت کردم.
♦️رفتم کنارش نشستم و گفتم احمد جان خواهش می کنم ساکت شو. ما اسیر شدیم و اینجا شهر بصره و کشور عراقه. منم مثل تو طلبه ام. اینا اگه بفهمن روحانی هستی شهیدت می کنن. تو نباید عربی حرف بزنی و این حرفا را بگی. ناخواسته چیزایی می گفت که در واقع به منزله صدور حکم اعدامش بود. متوجه شدم اونم مثل من روحانی گردان بوده و اسمش#احمد_متقیان و ساکن قم هستش. کمی که حالش بهتر می شد می گفت باشه ولی همین که حالش خراب می شد دوباره شروع می کرد و همون حرفا رو تکرار می کرد.
♦️هر چه التماس کردم که تکرار نکنه و خودش را لو نده فایده نداشت. اصلا حالش خوش نبود و بی اختیار اون حرفا رو می زد. علی اصغر#حکیمی می گفت: نگهبانی که مرا به اتاق بازداشتگاه می بُرد از من خواست ریش شهید متقیان را با دست بکنم و من خودم رو به اون راه میزدم که یعنی نمی فهمم چی میگی و خود نامردش محکم ریش ایشان را با دست محکم می کشید و نشان من می داد ولی هر چه اصرار میکرد من قبول نمی کردم و در نهایت چند سیلی و مشت و لگد به من زد و انداختم پیش بقیه بچه ها تو اتاق.
♦️هر چه من و بقیه دوستان تلاش کردیم که دشمن متوجه نشه، نشد. اول عراقیا نمی دونستن چی میگه ولی تو بازجوییا که مترجم حضور داشت همه چیز رو در باره اش فهمیدن و متوجه شدن احمد روحانیه و تو پرونده اسمش بنام#ملا_احمد ثبت شد و از اون به بعد کمتر ساعتی بود که کتک نخوره و بیشترین شکنجه ها و رفتارای وحشیانه را نسبت به این جوان رعنا انجام می دادند و هر بار وضعش وخیم تر می شد...
#رمان
#داستان_دنباله_دار
#قرارگاه_منتظران
@gharargahemontazeran
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#همسرانه
♦️ یکی از راههای ساده برای آرامش داشتن در زندگی مشترک؛ معاشرت نکردن با زوجهایی است که زیادی ادا و اصول دارند!.
♦️ در زندگی مشترک برای آرامش بیشتر، از زوجهایی که ادا و اصول زیاد دارند، رابطهشان را به رخ میکشند یا اینکه تازه به دوران رسیدهاند و لباس روشنفکری به تن کردهاند دوری کنیم.
✅ در عوض با آدمهای عمیق معاشرت کنیم، با آنهایی که کمتر نق میزنند، با آنهایی که گرمتر و امیدوارتر میکنند آدم را.
#همسرداری
#قرارگاه_منتظران
@gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کسانی که در راه تحقق اهداف انقلاب هستید، اما از فتنهها به تنگ آمدین و خسته شدین، حتما این یک دقیقه رو ببینید👌
⛔انتشار بدهید⛔
✫⇠#خاکریز_اسارت
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت سی و ششم:حسین کافر بود یا مسلمان؟
🔰#روز_دوم_اسارت بچه ها، بعثیا ریختن تو اتاق و یکی یکی اسم افراد رو می پرسیدن. رسیدن به یکی از بچه های تهران که از رزمنده های قدیمی بود و تو چندین عملیات شرکت کرده بود. قوی هیکل و با هیبت بود و همین باعث میشد بعثیا روی ایشان حساسیت بیشتری داشته باشن و بیشتر کتکش بزنن. ازش پرسیدن نامت چیه؟ گفت حسین. یکی از بعثیا با مسخره پرسید مسلمانی یا کافر گفت مسلمانم. گفت نه کافری. حسین تکرار کرد مسلمانم. چند نفری ریختن سرش و با کابل افتادن به جونش و مرتب می گفتن باید بگی کافرم. دید دست بردار نیستند گفت بابا کافرم کافر دست از سرم بردارید.
🔰اونا می خندیدن و خوشحال بودن که به زور یه مسلمونو کافر کرده بودن و رهاش کردن. چقدر انسان باید بی منطق و عقده ای باشه که یه مسلمون رو شکنجه بده و با کابل بزنه تو سر و صورتش تا به کفر اقرار کنه. من یادِ این آیه افتادم که می فرماد: «و لا تقولوا لمن القی الیکم السلام لست مؤمنا»، هرگز به انسانی که ادعای مسلمانی میکنه نگید تو مؤمن نیستی. بعدها من و حسین خیلی با هم صمیمی شدیم و یه وقتایی سر به سرش می ذاشتم و می گفتم راستی حسین جان هنوز کافری یا مسلمون شدی؟ حسین می خندید و می گفت آخه ولم نمی کردن و هی می زدن. ناکِسا داشتن می کشتنم .برای اینکه اون احمقا رهام کنن ناچار شدم بگم کافرم. منم می گفتم حالا دیر نشده همین الان شهادتینو بگو و به دست من مسلمون شو. خیلی با صفا بود.
🔰یه وقت ازم پرسید سلطانی تو بچه ایلامی. یکی از بچه های#ایلام به نام رضا سلطانی رو می شناسی. گفتم چطور. گفت یکی از فرماندهای لشکر امیر المؤمنین(ع) بود و مدتی فرماندم بوده ، شاید نسبتی با هم داشته باشین. گفتم حسین جان ، رضا داداشمه. این آشنایی، بیشتر باعث نزدیکی و صمیمیت ما شد و بعد از اون علاقه اش به من بیشتر شد و بخاطر ده سالی که از من بزرگتر بود احساس می کردم داداش بزرگترمه و خیلی به هم انس و الفت پیدا کرده بودیم. حقیقتاً انسانی والا، مؤمن ، دلاور ، با اعتقاد و ایمان قوی و راسخ و بشدت عاشق و مرید حضرت امام خمینی (ره) بود.
🔰حسین تو روزای پایانی بعد از تحمل ۴۳ ماه اسارت در تاریخ ۲۶ مرداد سال ۶۹ و دقیقا روز اول تبادل رسمی اسرا و در حالیکه داشتیم خودمون رو برای بازگشت به وطن آماده می کردیم به ضرب گلوله یکی از بعثیا به شهادت رسید. داستان رشادتها و ماجرای غم انگیز شهادتش رو بعدا جای خودش براتون نقل می کنم...
#رمان
#داستان_دنباله_دار
@gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باید بیایی🌱❤️
سَلامٌ عَلَی آلِ یس
شما نـقطهی پایانِ
اضـطرابِ یه عالمی
آقایِ غایـب از نظرِ
نشـستـــه بَـر دل.
#جمعه_های_دلتنگی
#قرارگاه_منتظران
#قطعهای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_س
https://eitaa.com/joinchat/2108620998C93025cb80f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا رسول الله✋🌸