﷽
ن وَالْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُونَ» (قلم : 1)
{سید علی قاضی }
من به دنبال احراق خود بودم احراق ، نفس آن بذری بود که استادم سید احمد در سرزمین وجودم کاشته و به بار نشستن این درخت تنها و تنها به من دست پرکفایت حق تعالی ممکن بود تا وقتی طالب آن هستی که خود را از میانه برداری هنوز رنگ و بوی خودیت در ابعاد وجودت منتشر است و این کاری است که فقط به اراده یدالله و ساحت ولایت مطلقه میسر است. اما چه می توانستم بکنم؟ سال های بسیاری از عمر سالک باید به پایمردی و صدق در طلب طی شود تا از هزار هزار، یکی را به آن درگاه راه دهند. بیچاره کسی که درد خودسوزی به جانش افتاده نه دنیا دارد و نه آخرت و مردمک . هستی اش مات و مبهوت آن دست غیبی است که او راکی و کجا از خویش رها خواهد ساخت.
همان طور که سرمای سوزان بیابانهای خارج شهر بر صورتم کوفته می شد، با قلبی پر از زخم های عمیق هجران وارد مسجد سهله شدم و اعمال همیشگی ام را انجام دادم آن درد رهایم نمی کرد و آتش درونم خاموش نمی شد. نگاهی به آسمان کردم و به ابرهای متراکم و گردو غباری که در فضا منتشر بود، چشم دوختم، از نهانی ترین پرده های وجودم نفسی عمیق کشیدم و حرارت آتش جگرم را در سینه ام حس میکردم. نماز مغرب و عشا را خواندم و بی اختیار در بهت و سکوتی عمیق فرو رفتم. منتظر بودم اما تا من و تعلقات من باقی بود انتظار طلوع خورشید بی معنا جلوه می کرد. سربه سجده گذاشتم و در جایگاهی که محل تردد انبیا و اولیای الهی و منزلگاه قطب عالم امکان پس از ظهور موفور السرورش بود با دلی گریان از خداوند خواستم که درهای آسمان توحید افعالی را به رویم بگشاید اشکهایم به روی خاک مسجد می چکید و خونابه های دلم در سینه ام جاری شده بود پس از ساعتی سر برداشتم و مثل همیشه قصد رفتن به مسجد کوفه را کردم هوا طوفانی بود و بادهای کوبنده و طوفنده ای که درصدد خاموش کردن شعله های عزمم برای حرکت کردن به سوی کوفه بود، وزیدن گرفته بود. اما این طوفان ها برای کسی که درد طلب صبح و شام سلاح غداره بند روحش باشد. چیزی بیش از نسیمی وزان و معطر از دشت های لاله های خونین و یاس های رازقی نیست عبایم را به دورم جمع کردم و از خانه ابراهیم و ادریس بیرون آمدم و عازم جاده میانی سهله و کوفه شدم؛ جاده ای تنگ که پر از چاله های سرشار از حشرات و حیواناتی مثل مار و عقرب بود در تاریکی مطلق شب در حالی که اسمان در حال پیچش به خود بود آرام آرام به دنبال خواسته ام به سوی کوفه قدم بر می داشتم غوطه ور در افکار و دردهای دلم بودم که صدای زوزه باد و سرمای آن مرا به خود آورد. به پشت سرم نگاهی انداختم و اثری از مسجد سهله نیافتم؛ گردا گردم سراسر سیاهی بود و ظلمات ،یاد عطش و داغ دلم افتادم و عصا زنان به حرکت ادامه دادم. در آن تاریکی مطلق ، ناگهان آسمان شروع کرد به بیداد و طوفانی از شن، دوروبرم به پا خواست.
گویا طوفانی که درون خویش می یافتم، در پهنه هستی در مقابلم به نمایش درآمده بود. گردش و کوبندگی شن ها همراه با بادهای سهمگین، آن چنان بر بدنم کوفته شد که چندین بار مرا به دور خود چرخاند. در آن سیاهی مطلق، دنیا در مقابل چشمانم سیاه شد و مسیر را گم کردم دیگر نمی دانستم باید به کدام طرف حرکت کنم. طوفان مرا با خود به سمتی میبرد و من بدون هدف معینی، مجبور به حرکت شدم. دستم را که محکم به عمامه ام گرفته بودم به چشمانم کشیدم تا بتوانم شن های فرو رفته در چشمانم را پاک کنم بلکه در آن گودالهای معروف خطرناک نیفتم و جهت راه را به درستی پیدا کنم کمی که چشمانم سوی دیدن پیدا کرد، متوجه شدم شبحی عظیم الجثه از روبه رو به سرعت در حال حرکت به سویم است. به شدت ترسیده بودم و چند لحظه ای طول نکشید که از روی ناچاری، تصمیم گرفتم من هم به سمت او حمله ور شوم با خود اندیشیدم که حمله و حرکت بهتر از توقف و خاموش
ایستادن در برابر آن شبح خطرناک و دلهره آور است. عصای خود را بالا آوردم و آن را می چرخاندم و به خود حالت تهاجم گرفته بودم و با قوت چند قدمی به سوی آن شبح برداشتم اما ناگهان با ضربه ای از هوش رفتم و برای مدتی عالم پیش چشمانم تیره و تار شد.
ادامه دارد...
🔖قسمت سی و چهارم
👈 قسمت سی و پنجم
📚 برای رفتن به قسمت اول کتاب #کهکشان_نیستی روی لینک👈 قسمت_اول بزنید.
🍃
🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_(س)
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یاامیرالمومنین 😇😍
السلام علیک یا ممتحنه یا فاطمه الزهرا سلام الله🦋❤️
#خدایا_شکر😍
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_س
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر معظم انقلاب:
سپاه یکی از مولفههای قدرت است،سپاه را روزبهروز بایداعتلاءوکیفیت بخشید.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
سالروزتاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گرامی باد
#خادم_مردم
#سپاه_پاسداران_انقلاب_اسلامی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#خادمین_صحن_حضرت_زهرا_س
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
زندگى ساده قانع كننده است
#نهج_البلاغه
▫️كُلُّ مُقْتَصَر عَلَيْهِ كَاف
🟤 به هر مقدار (از دنيا) قناعت كنى همان براى تو كافى است.
✍اشاره به اين كه نياز آدمى با نحوه تفكر و روحيات او متفاوت مى شود. انسان قانع مى تواند با زندگى ساده اى بسازد در حالى كه افراد غير قانع فكر مى كنند نياز آن ها با اين گونه زندگى ها تأمين نمى شود و بايد امكانات فراوان در اختيار داشته باشند; منزل وسيع همچون يك قصر، وسايل منزل گسترده و در حد آن، خادمان فراوان، مركب هاى سوارى، سفره هاى رنگين و امثال آن. گاهى تصور مى كنند اين ها همه نيازهاى اصلى زندگى آنهاست و گاه نام آن را زندگى در حد شأن مى گذارند كه همه اين ها فريب نفس اماره است. اگر روح قناعت بر آن ها حاكم باشد مى دانند اين ها فوق نياز بلكه اسراف است.
📘#حکمت_395
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_س
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
📢 هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم
🔹️امروز؛ صفحه سه قرآن کریم
سوره مبارکه البقرة
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.
#تلاوت_قرآن
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_س
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
صفحه سوم قرآن کریم.mp3
4.02M
📢 هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم
🔹️صفحه سه قرآن کریم، سوره مبارکه البقرة
با صدای عبدالباسط محمدعبدالصمد بشنوید.
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید
#تلاوت_قرآن
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_س
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
به سختی می توانستیم دستهای قشنگش را ببوسیم
اما
بالأخره چند شب پیش #دست_جامانده در سوریه را که دیشب مهمان ما شده بود، یک دل سیر بوسیدیم
صلی الله علیک یا قطیع الکفین
نیمه های شب جمعه، دست جدا شده شهید زاهدی، فرمانده سابق لشکر «قمر بنی هاشم» که همانند مولایش ابالفضل العباس علیه السلام قطع شده بود را با چشمانی اشکبار و قلب هایی محزون به پیکر مجروحش در گلستان شهدای اصفهان ملحق کردیم...
#سپاه_مردم
#سردار_زاهدی
#وعده_صادق
#سالروز_تاسیس_سپاه_پاسداران
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_س
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
🕋﷽🕋
🔹وَمَا لَكُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ مِن وَلِيّٖ وَلَا نَصِيرٖ
🔸و شما را هيچ سرپرست و يارى جز خدا نيست
🔸And besides Allah you do not have any guardian or helper
📗سوره توبه، آیه 116
🍃🍃🍃
📨 پیام های آیه:
🌹 ۱- زنده کردن و میراندن، حیات و مرگ دلها (هدایت و ضلالت)، به دست خداست. «یحیى و یمیت»
🌹 ۲- به جاى تحکیم روابط با خویشاوندانِ مشرک، به فکر رابطه با خدایى باشید که مالک آسمانها و زمین است و آنها در برابر این خدا، قدرت هیچ گونه نصرتى ندارند. «له ملک السموات... مالکم من دون اللَّه من ولى...
📚 برگرفته از سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی در تفسیر سوره توبه
🍃🌹🍃
🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
#زندگی_با_آیه_ها
#وعده_صادق
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_(س)
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، صلواتی قرائت بفرمایید.🌹
#یک_صلوات_نذر_تعجیل_در_ظهور
🍃🌹🍃
#امام_زمان_عج
#وعده_صادق
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_(س)
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
🏞 او رها نمیکند!
✍🏻 عینصاد
❞ اين خيلى سادگى است كه آدمى خيال كند ربّى كه او را از خاك بلند كرده و پرورانده است، رهايش مىكند تا خوراك شيطان شود؛ مگر او مىگذارد كه مؤمنين ضايع شوند؟!
#تلنگر
#صحن_حضرت_زهرا_س
#قرارگاه_منتظران
#عین_صاد
@gharagahemontazeran
💠 #سوگند
🔸 امام علی علیه السلام:
از #قسم_خوردن بپرهیزید که کالا را تلف و برکت را از بین میبرد.
📚 کافى/ج5/ص162/ح4
✍🏼 بعضی بدون توجه به آثار بد قسم خوردن،بدون دلیل موجه و صرفا برای بدست آوردن سود مادی قسم میخورند. خداوند متعال نیز مسلمانان را از این کار نهی کرده است.
🌺 وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمَانِكُمْ
خدا را دستاويز سوگندهاى خود قرار مدهيد...
📚 بقره/ 224
#افزایش_برکت_و_روزی
🍃🍃🍃🍃
🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
#برکت_روزی
#سپاه_مردم
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_(س)
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
🔴پیچیدگی تدبیر ایران، دردناکتر از اصابت موشک
🔹جمهوری اسلامی ایران می توانست:
🔻به جای ۴۰۰ صد موشک و پهپاد، ۴۰۰۰ فروند موشک و پهپاد شلیک کند؛
🔻به جای تسلیحات متوسط، از موشکها و پهپادهای فوقمدرن استفاده کند؛
🔻بهجای چند ساعت عملیات، ظرف چند دقیقه ضربه بزند؛
🔻بهجای خبر دادن و همه را حساس کردن، غفلتا و دفعتا بزند؛
🔻بهجای پایگاههای مهم نظامی اسرائیل، تل آویو و حیفا و دیمونا را در هم بکوبد؛
🔻و به جای اینکه از فاصله ۱۵۰۰ کیلومتری شلیک کند، عملیات را به متحدانش بسپارد.
🔹اما ایران، غریب ترین، نامتعارفترین، پیچیدهترین، دشوارترین، و در عین حال تاثیرگذارترین کار را با حداقل توانمندیهایش انجام داد.
🔹ایران می توانست مُشت خود را در همین ضربه اول باز کند و فقط برای یک بار، درد را به اسرائیل بچشاند. اما این ضربه هر قدر عمیق، تمام می شد و دشمن به آسودگی پس از دریافت ضربه میرسید
🔹ایران، مُشت خود را باز نکرد و دشمن را در هراس و خماری عمیق فرو برد. دشمن هم درد کشید، تحقیر شد و هیبتش فرو ریخت، و هم نمیداند نیش و نشتری که نوک آن بر پیکرش نشست، تا کجا و چقدر میتواند عمق پیدا بکند.
🔹شمشیر هیبت و هراس افکنی ایران، همچنان بالای سر اسرائیل خواهد ماند و این، کُشندهتر است. این ابهام راهبردی در حالی است که تازه، دست ایران برای زدن ضربات مستقیم باز شده است.
🔹اینها که گفته شد، شاید تحلیلی ابتدایی و ناقص، از بیانات امروز رهبر انقلاب، در دیدار جمعی از فرماندهان نیروهای مسلح است:
🔻"بهلطف خداوند نیروهای مسلح در قضایای اخیر، چهره خوبی از تواناییها و اقتدار خود و همچنین یک چهره ستودنی از ملت ایران به نمایش گذاشتند و ظهور قدرت اراده ملت ایران در عرصه بینالمللی را به اثبات رساندند.
🔻دستاوردهای اخیر نیروهای مسلح موجب ایجاد احساس شکوه و عظمت درباره ایران اسلامی در چشم جهانیان و ناظران جهانی شده است.
🔻موضوعِ تعداد موشکهای شلیک شده و یا موشکهای به هدف اصابت کرده -که طرف مقابل بر روی آنها متمرکز شده- موضوع دست دوم و فرعی است؛
🔻موضوع اصلی، ظهور قدرت اراده ملت ایران و نیروهای مسلح در عرصه بینالمللی و اثبات آن است، که ناراحتی طرف مقابل نیز از همین موضوع است.
🔻حوادث گوناگون، با هزینه و دستاورد همراه هستند و مهم آن است که با تدبیر، از هزینهها کاسته و بر دستاوردها افزوده شود و این کاری است که نیروهای مسلح در حوادث اخیر به خوبی انجام دادند".
✍محمد ایمانی
#انتقام_سخت
#وعده_صادق
#سپاه_مردم
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_س
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
📚 #معرفی_کتاب_خوب
📕 #شبیه_مریم
🍃📚
✍️نویسنده: اکرم صادقی
📝 ناشر: جمکران
🍃📚
📕 معرفی کتاب:
رمان «شبیه مریم» از انتشارات کتاب جمکران با تصویرگری «محمد صادق» درباره زندگی و زمانه حضرت فضه از زمان زندگی در نوبه (شهری در آفریقا) تا زیست وی در فضای مدینه النبی می باشد.
فضّه خدمتگزار عالم و شهیر حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و راوی حدیث از آن بانوی بزرگ است.
🍃📚
✂️ برشی از کتاب:
قصر نجاشی پادشاه حبشه در مقایسه با کلبه فقیرانه ای که مریم در آن زندگی میکرد بسیار بزرگ و بی انتها بود. سالن بزرگ قصر با پنجره های بزرگی که به بیرون راه داشتند روشنایی قصر را تأمین می کردند.
دورتادور قصر سربازهایی نیزه به دست نگهبانی می دادند. کسی بدون اجازه حق ورود و خروج نداشت. اتاقهای زیادی برای بانوان و کنیزان وجود داشت. کنیزان و خدمتکاران زیادی با سنهای مختلف در آنجا خدمت میکردند.
خدمتکاران مسئول نظافت و تمیزی قصر بودند. و کنیزها به بانوان خدمت میکردند. قصر باغ بسیار بزرگ و پرگل و زیبایی داشت. که مریم آن را دوست میداشت و به بهانه های مختلف ساعتهای بسیاری را در آنجا سپری میکرد.
اتاقی که بانوی مریم و نوزادش در آنجا زندگی میکردند بزرگ بود و دو پنجره داشت. که با پردههای حریر سفید رنگ آزین بندی بود. میزی پر از غذا و میوه کنار اتاق قرار داشت. که مریم به راحتی میتوانست از آنها بردارد و بخورد....
📚🍃📚
🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
#اکرم_صادقی
#حجاب
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_(س)
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
﷽
ن وَالْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُونَ (قلم : 1)
{سید علی قاضی }
پس از مدتی به هوش آمدم و خود را در گودالی عمیق که در کناره جاده بود محصور و حبس شده یافتم به بالای سرم نگاه کردم، طوفان شن به شدت در حال وزیدن بود. با نا امیدی خواستم دستم را در آن تاریکی به بالای گودال برسانم که
ناگهان دیدم آن شیخ آمد و دهانه آن حفره عمیق را پوشاند و مرا در آنجا زندانی کرد. عصایم را به سمتش دراز کردم و به آن زدم بلکه خطرش را از خود دور کنم اما در کمال ناباوری متوجه شدم که آن توده ای جز خس و خاشاک صحرا نیست که طوفان آن را جمع کرده و با سرعت به سمت من به حرکت درآورده بود. در آن ظلمات سر جایم نشستم و غرق اندیشه ها و افکاری شدم که به شدت مرا دچار ناراحتی میکرد. لحظاتی را سپری کردم کم کم دیدم دستانم در حال لرزیدن است. این لرزش آرام آرام بر تمام بدنم مستولی شد و اسارت فکر و خیال اینکه در وضعیت نافرجامی در این گودال بدون راه قرار افتاده ام مرا آزار می داد. از سوی دیگر، چون در این گودال ها پر از جانواران خطرناک و سمی بود باقی ماندن در آن، محال به نظر می رسید. این اندیشه ها همچون قطار از پیش چشمانم میگذشت که ناگهان از درون خود صدایی را شنیدم که با من صحبت میکرد و مرا به بردباری و استقامت و واگذار کردن کار به خداوند متعال فرامی خواند وقتی دیدم چاره ای ندارم و تمام روزنه های امید در مقابلم مسدود است به دنبال نوری افتادم که درون سینه ام در حال روشنگری بود. تلاش کردم بر اعصابم مسلط باشم و آرامش را به خود تلقین کنم؛ اما تأثیر پیرامونم و نگرانی و اضطراب آن وضعیت سهمگین در آن شب سخت زمستانی در انتهای گودالی پر از موجودات سمی بر من بیشتر بود و آرام بودن فوق تصمیم و اراده ام شده بود. در همان پیچشهای افکار و تهاجم خواطر و استیلای اوهام بودم که به ناگاه درون خود، خودی را یافتم که نشسته و به نقطه ای واحد و مشخص چشم دوخته و این جریانات و مشکلات در او هیچ اثر نمی کند. آری درست بود آن حقیقت من بود که در حال نجوا کردن با مرکزی واحد از هستی قرار داشت که گویا همچون شخصی در مقابل او نشسته بود. توجه به آن حقیقت و مغناطیس باطنی آن آرام آرام آرامشی را بر وجودم حاکم ساخت که اثری از اضطراب و ترس و نگرانی در خویش نیافتم شرایط آن چنان برایم راحت شد و احساس طمأنینه کردم که از حال پیشین خود خنده ام گرفته بود. خود را روی زمین تنگ گودال انداخته و عبایم را به دور خویش پیچیدم و در همان حال که اطمینانی عمیق از واگذاری امر خویش به خدای قادر علی الاطلاق داشتم، مشغول به استراحت شدم؛ استراحت در وسط گودالی که معروف بود اگر کسی در آن بیفتد، بیرون آمدن از آن فقط کار خود خداست. ساعتی به استراحت گذراندم و احساس میکردم در اتاق راحت خود هستم و هرگونه احساس گرسنگی و ترس و خستگی را فراموش کرده ام، هم نفسم راحت شده بود و هم تندی نفس هایم به آرامی نشسته بود. پس از خواب کوتاهی ناگهان مشکلاتم را مشاهده کردم که چون حقیقت هایی از مقابل چشمانم می گذشت. افکار و نابسامانی ها و غصه ها را که عمری آنها را به شکل درهای بسته و بن بست هایی حیرت اور تصور می کردم حقایقی روشن، پرنور و دروازه هایی گشاده به سوی حقایق لاهوتی مشاهده می کردم پس از آن نوبت به رمزگشایی از آن رازی بود که سال های سال در طریقت برای من به مشکل تبدیل شده بود و روزها و شبهای متمادی برای حل آن به این اماکن مقدسه می آمدم آن راز که سالیان درازی درگیر فهمش بودم برایم آشکار شد و نبض ادراک از توحید افعالی در رگهای هستی ام شروع به تپیدن کرد. توجه به آن نقطه واحد و یافتن این را که خداوند فاعل در هستی است. در هر نقطه ای احتمال می دادم، الا در قعر گودالی تاریک در نیمه شبی طوفانی که در آن خوف از مار واقعی و عقرب داشتم به یاد کلام امام صادق افتادم که در وسط دریا آن هنگام که کشتی میشکند و تمام امیدهای واهی و توجه به اسباب برای انسانی که در وسط کشتی است از بین میرود آن هنگام زمان تجلی آن حقیقت لا يزالی و رخ نمودن اوست؛ دل در آن حال از تمام اسباب منقطع می شود. حالا دریا یا گودال فرقی نمیکرد مهم در آغوش کشیدن آسمانهای توحیدی بود که اولین مرتبه آن درک شهودی فاعلیت خداوند متعال در هستی است.
به خود آمدم و در آن تاریکی در حالی که صدای زوزه باد در گوشم می پیچید. به کارها و عبادت های شبانه ام پرداختم قرآن و نماز خواندم عباداتی که هیچ گاه مزه شان در آن حال از زیر زبانم نمی رود پس از خواندن نماز صبح از شدت خستگی گونه ام را روی خاک گذاشتم و عبایم را رویم کشیدم و به خوابی راحت پناه بردم پس از ساعتی با صدای قطره های باران که روی عبایم می چکید از خواب بیدار شدم از جای خود برخاستم در حالی که خطهای نقره ای نور مهتاب از لابه لای خس و خاشاک چشمانم را نوازش میداد آسمان کم کم در حال روشن شدن بود.
👇 ادامه ... 👇
نگاهی با دقت به دور و برم انداختم و دریافتم این گودال بهترین جایی بوده که ممکن است هر انسان نا امید راه گم کرده ای که در دل شنب دچار طوفان شده برای
رهایی از خطرات و موجودات پرخطر آن حوالی در آن بیفتد.
خود را در وسط طوفانی از خیالات و توهمات شب گذشته یافتم و از آنها و تأثیرشان برمن در مقابل خداوند شرمنده شدم. عصایم را برداشتم و سعی کردم خس و خاشاک ها را کنار بزنم، هرچه تلاش کردم قدم کوتاه تر از آن بود که بتوانم از آنجا بیرون بیایم. در فکر فرو رفتم و با گنجینه ای جدید که از دیشب در حال درخشیدن در سینه ام بود، امر خود را به خداوند واگذار کردم. امیدوارانه به تلاش خود ادامه دادم که ناگهان از دور دست بالای گودال صدایی را شنیدم که فریاد میزد سید آقا... آقای قاضی !... آقا! کجا هستید؟
ادامه دارد...
🔖قسمت : سی و پنجم
👈 قسمت سی و ششم
📚 برای رفتن به قسمت اول کتاب #کهکشان_نیستی روی لینک👈 قسمت_اول بزنید.
🍃
🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
#قرارگاه_منتظران
#وعده_صادق
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_(س)
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran