🌹#من_زنده_ام 🌹
#قسمت_بیست_و_چهارم
او حتی نمی پرسید الآن چه ماه و روزی است و امتحانها از کی شروع می شود. کریم که احساس مسئولیت بیشتری داشت تصمیم گرفت همه ی درس ها را جای رحمان امتحان بدهد ولی کسی در جریان این تصمیم نبود. فقط خودش و رحیم می دانستند و یک کمی هم من باخبر شده بودم. یک بار شنیدم که می گفت: «ما که به جاش چک و لگد رو خوردیم، خودش هم که اصلاً آفتابی نشده که کسی بشناسدش، پس بسم ا...». شب قبل کریم و رحیم رفتند سید عباس و به تعداد تجدیدی هایش هفت شمع روشن کردند و نذر کردند بعد از هر امتحان، تا آخر امتحانات هر شب هفت شمع روشن کنند همه چیز به خوبی پیش می رفت. کریم هر روز که می آمد خوشحال و سرحال میگفت عالی بود. رحمان هم شبها خسته و درمانده از نانوایی می آمد و میخوابید و صبح زود دوباره سر کار می رفت و تقویم زمان را گم کرده بود.
در غیاب پدر، رحمان بیشتر از همه ی ما زیر بار مشکلات کمر خم کرده بود. رحمان مانده بود با مسئولیت خانه از نظر عاطفی رحمان به پدر خیلی وابسته بود و ندیدن پدر برایش سخت. کریم هم می گفت به روش نیارین تا ببینم کی از رو میره و سراغ درس و کتاب رو می گیره ما می خواهیم آقا ناراحت نشه.
همه چیز خوب پیش می رفت تا روز آخر که امتحان جغرافیا بود. کریم می گفت: در جلسه روی صندلی نشسته بودم و منتظر توزیع برگه های امتحان بودم که یه هو دیدم رحمان از دور میاد. دم در ورودی اسم و فامیلش رو پرسیدن و اونو به سمت صندلی خودش هدایت کردن آقای رحمتی که مدیر بود و من روز گرفتن کارنامه به چک و اردنگی ازش خورده بودم، مثل اینکه با قیافه ی من آشناتر بود با رحمان اومد بالای سرم ديد من روی صندلی نشستم از رحمان پرسید پسر اسمت چیه؟ جواب نداد.
دوباره پرسید مات و مبهوت به من نگاه کرد و بازم جواب نداد. از من پرسید اسمت چیه؟ گفتم: عبدالرحمان آباد یک باره گوش رحمان رو گرفت و به بیرون پرت کرد دست و پاش رو به میله ی وسط حیاط بستن با ترکه ی نخل به دست و پاش میزدن و آقای رحمتی با صدای بلند می گفت ای متقلب میخواستی به جای عبدالرحمان آباد وارد جلسه ی امتحان بشی؟
تا اونجا که کتفش باز میشد تر که رو بلند میکرد و رو تن و بدن رحمان پایین می آورد. بعد از کلی کتک کاری رحمان را به اداره ی آموزش و پرورش تحویل دادند. یکی از بستگان نزدیک ما آقای گنجه ای که از مسئولین آموزش و پرورش بود و خانواده کریم و رحمان را به خوبی می شناخت، وقتی موضوع را فهمید؛ چون میدانست کریم شاگرد زرنگ و درس خوان و رحمان بازیگوش و اهل کار و معاش است برای رحمان به جرم اینکه می خواسته به جای کس دیگری وارد جلسه ی امتحان شود با یک فامیل جعلی و ساختگی پرونده سازی میکند و بعد هم پرونده به فراموشی سپرده می شود. رحمان آن سال با تلاشهای کریم با معدل بالا قبول شد اما بعد درجا زد.
با آمدن پاییز آقا از بیمارستان مرخص شد و مدتی در منزل تحت مراقبت بود و حال و هوای خانه دوباره رونق گرفت. تا مدتها ما می گفتیم و او می شنید. بعضی وقتها ساکت میشد و در خودش فرو می رفت و بعضی وقتها میخندید به همین راضی بودیم همین که آقا بود و او را می دیدم برایم کافی بود دلم میخواست دوباره بلند می شد و می ایستاد تا دختر توجیبی بابا از جیبش نخودچی کشمش بردارد. دوست داشتم دوباره بین گلهای باغچه بایستد و گلها را هرس کند.
#بانوان_بهشتی
━━━━⊱♦️⊰━━━━
🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍
🌺جهت عضویت کلیک کنید👇
قرارگاه منتظران
@gharargahemontazeran
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شعر_و_شهید
هرکه را صبح شهادت نیست شام مرگ هست
بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی میکند
#شهید_صدرزاده
#شهادت
#خسران
━━━━⊱♦️⊰━━━━
🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍
🌺جهت عضویت کلیک کنید👇
قرارگاه منتظران
@gharargahemontazeran
🌸🍃
🍃
مهربان پروردگارم ...
امروزمان را همانطور
که میخواهی نقاشی کـن
ما به قلم رحمتت ایـمان داریم
بارالها ...
ما را به نور الهی راهنمایی بفرما
قدمهايمان را استوار و ايمانمان را فزونی بخش
مهربانا ...
ما را درياب
برکت، سلامتی و امنیت را
در زندگی ما قرار ده
بحق مولایم
#امامسجادع
#امامباقرع
#امامصادقع
آمیـــن یا اَرْحَمَ الرّاحِمین
ای مهربان ترین مهربانان
🍃
🌸🍃
━━━━⊱♦️⊰━━━━
🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍
🌺جهت عضویت کلیک کنید👇
قرارگاه منتظران
@gharargahemontazeran
همه مردم آموزگاران شما هستند:
آدمهاي خشمگين
به شما آرامش مي آموزند؛
آدمهاي رياکار
به شما يکرنگي مي آموزند؛
آدمهاي سرسخت
به شما نرمش مي آموزند؛
آدمها ي وحشت زده
به شما شهامت مي آموزند؛
هميشه در رابطه با آدمهايی که وارد زندگيتان ميشونداز خود بپرسيد:
اين شخص براي آموزش چه چيزي به من فرستاده شده؟
━━━━⊱♦️⊰━━━━
🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍
🌺جهت عضویت کلیک کنید👇
قرارگاه منتظران
@gharargahemontazeran
از این پس
سه شنبه ها همراه ما باشید با محور اهل بیت و سه شنبه های مهدوی☺️
🔸اول سخن...
🔅 ستون خیمه دینداری چیه؟
🔅 شاخصه پذیرش اعمال ما چیه؟
🔅 چرا دین و ایمان برخی مردم با حوادث روزگار و انواع بلاها و فتنهها دستخوش تغییر میشه؟!
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
امام صادق علیه السلام به خواندن دعای معرفت در زمان غیبت سفارش کردند:
اللَّهُمَ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي
خدایا خود را به من بشناسان، اگر خود را به من نشناسانی، پیامبرت را نشناسم، خدایا پیامبرت را به من بشناسان، اگر پیامبرت را به من نشناسانی، حجّتت را نشناسم، خدایا حجّتت را به من بشناسان، اگر حجّتت را به من نشناسانی، از دینم گمراه میشوم.
الفاظ این دعا بگونهای هست که گویی برگزاری کلاس خداشناسی، پیامبر شناسی و امام شناسی برای هرکدام از ما بطور خصوصی هست و همه ما یه صندلی ویژه تک نفره در این کلاس داریم😇
ظرفیت دریافت «معرفت و شناخت امام زمان» در افراد مختلف متفاوته. اما به هر حال هرکس در هر درجه شناخت نسبت به امام زمانش باشه واجبه به درجات بالاتر برسونه.😎☝️
⬅️ چون هرقدر شناخت ما نسبت به امام زمان«عج» بیشتر باشه خیمه دینداریمون محکمتر از قبل میشه و هنگام شبههها و فتنه های آخرالزمان، ثابت قدمتر در ولایت امام الهی باقی میمانیم.
↩️ از طرف دیگه شرط پذیرش اعمال ما، ایمان قلبی به ولایت امام زمان«عج» در کل هستیست. و به این موضوع مهم در زیارت جامعه کبیره اشاره شده:
وَ بِمُوَالاتِكُمْ تُقْبَلُ الطَّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ
#امامزمانشناسی
#زیارتجامعهکبیره
🔺ادامه دارد...
.
━━━━⊱♦️⊰━━━━
🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍
🌺جهت عضویت کلیک کنید👇
قرارگاه منتظران
@gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمیشود عاشق بود و گناه هم کرد!
کسی که ادعای عشق تو را دارد، باید نگاهی به دلش بیندازد و ببیند آیا ظلمت گناه، آن را فرا گرفته یا نه؟!
اگر گناهکاری که ادعای عشق دارد، بگوید نمیدانسته که گناه، دل تو را میآزارد، از الفبای معرفت تو بیبهره است.
کسی که تو را نمیشناسد، چگونه میتواند عاشق باشد؟!
اگر هم بگوید توان مبارزه با خواستههای نفسش را نداشته و به گناه آلوده شده، باید به او گفت پس ادعای عشق نکن که برای عاشق، نفسی نمیماند که بخواهد با آن مبارزه کند.
خواستههای عاشق، همه خواستههای معشوق است. او برای خودش خواستهای ندارد.
خوش به حال عاشقها که از وادی گناه، فرسنگها فاصله گرفتهاند!
کاش من هم یک روز عاشقت شوم و طعم روز بیگناه را بچشم!😭😭
#دل_نوشته
#سه_شنبه_های_مهدوی
.
━━━━⊱♦️⊰━━━━
🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍
🌺جهت عضویت کلیک کنید👇
قرارگاه منتظران
@gharargahemontazeran
📌عنایت امام صادق(ع)
ابوبصیر گفت:
همسایهای داشتم که از دنبالروان #سلطان بود و مال زیادی به دست آورده بود. او خوانندههایی را آماده کرده بود و همه را به دور خود جمع میکرد، #شراب مینوشید و من را #آزار میداد. چند بار از او پیش خودش شکایت کردم اما دست برنداشت. وقتی زیاد به او اعتراض کردم، به من گفت: ای مرد! من انسانی گرفتار [به این کارها] هستم و تو انسانی در عافیت [از این کارها]. اگر من را به دوستت (امام #صادق ع) معرفی کنی، امید دارم که خداوند به واسطه تو مرا نجات دهد. این سخن در دلم اثر کرد.
هنگامی که به نزد #ابوعبدالله [امام صادق] (ع) رسیدم، حال او را برای ایشان بازگو کردم. امام به من فرمود:
وقتی به #کوفه بازگشتی، او نزد تو خواهد آمد. به او بگو که جعفر بن محمد به او میگوید: آنچه را که بر آن هستی رها کن و من #بهشت را برایت از جانب خدا تضمین میکنم. وقتی به کوفه بازگشتم، او همراه کسانی که به دیدنم آمدند، نزد من آمد. او را در خانهام نگه داشتم تا خانه خلوت شد. سپس به او گفتم: ای مرد! من تو را برای ابوعبدالله جعفر بن محمد صادق (ع) یاد کردم و ایشان فرمود:
وقتی به کوفه بازگشتی، او نزد تو خواهد آمد. به او بگو که جعفر بن محمد به تو میگوید: آنچه را که بر آن هستی رها کن و من بهشت را برایت از جانب خدا تضمین میکنم.
او #گریه کرد و به من گفت: به خدا قسم، آیا واقعاً ابوعبدالله (صادق) این را به تو گفت؟ قسم خوردم که آنچه را که گفتم، او به من گفته است. او به من گفت: همین کافی است و رفت. چند روز بعد نزد من فرستاد و من را خواست. دیدم او در پشت خانهاش بدون لباس ایستاده است. او گفت: ای #ابوبصیر!
به خدا قسم، هیچ چیزی در خانهام باقی نمانده است. همه را بیرون ریختهام و در این حالتی هستم که میبینی. من به سراغ برادرانمان رفتم و برایش #لباس جمع کردم. چند روز بعد، او به من پیغام داد که بیمار است و از من خواست به دیدنش بروم. من به ملاقاتش میرفتم و از او مراقبت میکردم تا اینکه مرگش فرا رسید. در کنارش نشسته بودم و او در حال جان دادن بود. غش کرد و سپس به هوش آمد و به من گفت:
ای ابوبصیر! دوستت به وعدهاش #وفا کرد. سپس از دنیا رفت. رحمت خدا بر او! به حج که رفتم، نزد ابوعبدالله (ع) رفتم و اجازه خواستم که بر ایشان وارد شوم. چون بر ایشان وارد شدم بدون اینکه من چیزی بگویم در حالی که یک پایم درون حیات خانه و پای دیگرم در دهلیز بود از داخل خانه به من فرمود: ای ابوبصیر! به وعدهای که با دوستت داشتیم، وفا کردیم!
📚کلینی، الکافی، ج1، ص474، ح5
#سیره_اهل_بیت
━━━━⊱♦️⊰━━━━
🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍
🌺جهت عضویت کلیک کنید👇
قرارگاه منتظران
@gharargahemontazeran
🌹#من_زنده_ام🌹
#قسمت_بیست_و_پنجم
اما آقا بعد از اینکه من و احمد و علی برای آخرین بار جیب شلوارش را پاره کردیم تا سالها نتوانست سرپای خودش بایستد تا ما به جیب هاش حمله ور شویم. بعد از اینکه حالش بهتر و کمی رو به راه شد از آنجا که با کارکنان بیمارستان ایاغ شده بود دیگر از بیمارستان جدا نشد بیمارستان محل کار و خانه ی دومش شده بود. انگار زمانی که در بیمارستان بود کارکنان بیمارستان برایش حکم خانواده اش را پیدا کرده بودند. گاهی صندلی اش را جلوی در ورودی بیمارستان میگذاشت و برای کارکنان شعر حافظ و مولانا می خواند و گاهی هم مشغول کاشتن گل و آبیاری درختان و گیاهان بیمارستان بود. ما هم از کنار بیمارستان که رد میشدیم برایش دست تکان میدادیم. آقا به بچه ها گفته بود وقت مدرسه کسی سر کار نرود اما تابستان هر کس میخواهد میتواند برود کار کند و خرج زمستانش را در بیاورد.
رحمان با آن همه تنبیه غیر منصفانه مثل خروس جنگی شده بود و با کشتی میگرفت استعداد بی نظیری در شعر و ادبیات داشت. بعد از سیکل نهم دبیرستان وارد رشته ی ادبیات شد با هر نوع شعری آشنا بود. شعر نو شعر قدیم و شعرهای مقبول خودش بند تنبونی و نوحه صدای خوبی هم داشت و حنجره طلایی فامیل و محله بود همه نوع شعری می خواند. با هر سازی هم آواز بود. آنقدر صدایش گرم بود که گاهی در مراسم عزا از خودش شعر و قافیه در می آورد و همه را می گریاند در جشن ها مجلس دار می شد و همه را می خنداند. اصلاً چشم هاش حس و حال خاصی داشت.
در ایام عاشورا که همیشه در خانه ی بی بی روضه ی امام حسین برپا بود. یادم می آید یکی از شبهای دهه ی عاشورا که نوحه خوان دیر بود مردم منتظر بودند و بی بی هم شدیداً کلافه شده بود و میکروفن بیکار یک
گوشه افتاده بود، یک باره دیدیم رحمان پشت میکروفن دم گرفته و با سوز و گداز دشتی میخواند:
ابن سعد لئيم، افتاد تو حلیم
یزید آمد درش آورد نشاندش رو گلیم .
مردم هم گرم و محکم به سینه میزدند و با او هم صدا شده بودند.
#بانوان_بهشتی
━━━━⊱♦️⊰━━━━
🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍
🌺جهت عضویت کلیک کنید👇
قرارگاه منتظران
@gharargahemontazeran
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
🌸🍃
🍃
مهربان پروردگارم ...
صبحم را با یاد تو آغاز میکنم
مرا لذت بندگی خالصانه عطا کن
مرا در کسب روزی حلال یاری کن
مرا لبریز از مهربانی کن
مرا قدرت بخشش هدیه کن
مرا پناہ باش و قلبم را مهمان آرامشت کن
آمیـــن یا حَیُّ یا قَیّوم
ای زنده، ای پاینده
🍃
🌸🍃
━━━━⊱♦️⊰━━━━
🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍
🌺جهت عضویت کلیک کنید👇
قرارگاه منتظران
@gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨✨
✨
نیستبویآشنا را تابِغربت بیشازین
از نسیم صبح بوی یار میباید کشید
اَلسَّلامُعَلَیکَیاعَلیِّبنِموسَیالرِّضا(ع)
✨
✨✨
━━━━⊱♦️⊰━━━━
🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍
🌺جهت عضویت کلیک کنید👇
قرارگاه منتظران
@gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام ونور
#چهارشنبه_با_خادمین این هفته اول میخواهیم یسر بریم نجف اربعین ۱۴۰۳ بریم #صافی_صفا
و گوشه ای از فعالیتهای خادمین موکب رو در پخش غذا و همکاری با #موکب_محبان_المهدی عج باهم ببینیم
━━━━⊱♦️⊰━━━
🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍
🌺جهت عضویت کلیک کنید👇
قرارگاه منتظران
@gharargahemontazeran
چقدر صحن شما باصفاست مادر جان
بهشت گوشه ی صحن شماست مادر جان
حضور سبز ملایک به صحن توجاریست
شمیم عطر تو بس جان فزاست مادرجان
چه خوب بود اگر قبرت کنار صحنت بود
که زائر توخود مرتضی است مادر جان
#صحن_با_صفای_حضرت_مادر_سلام_الله_علیها در #اربعین_۹۷
https://www.aparat.com/v/mvui455
ممنون که در آپارات هم مارارهمراهی میکنید 🌷🙏
━━━━⊱️⊰━━━━
اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی
جهت عضویت کلیک کنید
قرارگاه منتظران
@gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به نام علی...
#چهارشنبه_ها_با_خادمین
━━━━⊱♦️⊰━━━━
🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍
🌺جهت عضویت کلیک کنید👇
قرارگاه منتظران
@gharargahemontazeran