eitaa logo
قصه های کودکانه
34.6هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
917 ویدیو
324 فایل
قصه های زیبا،تربیتی و آموزنده کودکانه 🌻مطالب کانال را با ذکر آدرس کانال ارسال نمایید 🌻ارتباط باما: @admin1000 🌸 کانال تربیتی کودکانه 👇 @ghesehaye_koodakaneh کتاب اختصاصی کودکانه👇 https://eitaa.com/ketabeh_man تبلیغات👇 https://eitaa.com/tabligh_1000
مشاهده در ایتا
دانلود
🐜🌿اتل متل یه مورچه🌿🐜 اتل متل یه مورچه قدم می زد تو کوچه اومد یه کفش ولگرد پای اونو لگد کرد   مورچه پا شکسته راه نمی ره نشسته با برگی پاشو بسته نمی تونه کار کنه دونه هارو بار کنه تو لونه انبار کنه   مورچه جونم تو ماهی خوب بشه پات الهی ... ╭🐜 🌿 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
شبی که موش کوچولو بیدار ماند_صدای اصلی_417490-mc.mp3
9.38M
🌃 قصه شب 🌃 🌼 شبی که موش کوچولو بیدار ماند 🌸🌸🌸🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
روزی روزگاری شیرجوان و بزرگی زیر یک درخت بلند خوابیده بود. ناگهان موشی از راه رسید و شروع به سرو صدا کرد و روی یال های شیر، بالا و پایین می پرید. شیر جوان به شدت عصبانی شد و با یک حرکت موش را گرفت و میان پنجه هایش اسیر کرد و خواست موش را ببلعد. موش کوچک با گریه گفت: ” منو ببخش سلطان جنگل، خواهش میکنم، بار آخرمه ، دیگه قول می دم تکرارش نکنم” شیر خشمگین وقتی دید موش به شدت پشیمان است و گریه می کند دلش به رحم آمد و موش را آزاد کرد. چند وقت گذشت تا اینکه شیر به دست شکارچی، اسیر شد و شکارچی با طناب او را به درخت بست. شکارچی و دوستانش رفتند تا قفسی پیدا کنند که شیر رو به باغ وحش ببرند. همون موقع اتفاقی موش از آن جا رد می شد و ناگهان دید که ای وای شیر اسیر شده.. فورا به سمت او دوید و بدون معطلی طناب ها رو با دندان هاش جوید و شیر را آزاد کرد. سلطان جنگل از اون خیلی تشکر کرد. موش به شیر گفت: حالا منو واقعا بخشیدی ؟ شیر از کمک موش خیلی خوشحال شد و با خودش فکر کرد که چه زود مزد مهربانیشو گرفته . 🌼پس از این داستان درس گرفتیم که کوچکترین محبت به دیگران پاداش خیلی خیلی بزرگتری خواهد داشت. پس همیشه سعی کنیم با دیگران مهربان باشیم. 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌺عید مبعث مبارک 🌼 جشنِ مبعثه توو عالَم ☘ برایِ نبیِ خاتَم 🌼 شکرِ خدا که دل شد ❤️ عاشقِ رسولِ اعظم 🌸 صَلُوا علی محمد ☘ صلوات برمحمد 🌸 صلوات برمحمد 💚 و علی آل احمد 🌼 با نامِ رسولِ اکرم ☘ شاد میشه دلا مُسَلَم 🌼 لقبِ رسولِ اکرم ❤️ شد حالا نبیِ خاتم 🌸 صَلُوا علی محمد ☘ صلَوات بر محمد 🌸 صلَوات بر محمد 💚 و علیٰ آلِ احمد 🌼 بر قلبِ رسولِ اعظم ☘ احمد آن نبیِ خاتم 🌼 اِقرأ بسمِ رب رسیده ❤️ مومنا بگین دمادم 🌸 صَلُوا علیٰ محمد ☘ صلَوات برمحمد 🌸 صلَوات برمحمد 💚 و علیٰ آلِ احمد 🌼 احمد ای نبیِ خاتَم ☘ بر تو از تمامِ عالَم 🌼 میرسد سلام و ماهم ❤️ ذکرمون شده دمادم 🌸 صَلُوا علیٰ محمد ☘ صلَوات بر محمد 🌸 صلَوات بر محمد 💚 و علیٰ آلِ احمد 🌸🌼🍃🌼🌸 شاعر سلمان آتشی 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
عید گل و گلاب_صدای اصلی_91648-mc-mc.mp3
9.66M
🌃 قصه شب 🌃 🌼 عید گل و گلاب 🌸🌸🌸🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سرود بعثت_سرود بعثت_266181-mc.mp3
3.82M
🌼 سرود بعثت پیامبر مهربانی ها بعثت ختم رسل آمد و دل غرق سُرور شده نازل به شب جاهلیت ، سوره ی نور سیّد و سَروَر یا احمد یا احمد شافع محشر یا احمد یا احمد ز سوی داور یا احمد یا احمد شدی پیمبر یا احمد یا احمد یا حبیبی یا محمد مکه شد بادیه ی جلوه ی مستور خدا در دل غار حرا جلوه شده نور خدا تو مظهر رحمت هستی یا احمد تو اشرف خلقت هستی یا احمد تَبَلوُر عزّت هستی یا احمد پیمبر امّت هستی یا احمد یا حبیبی یا محمد جان فدایت که بُوَد فِراق تو مشکل ما ما مریض عشق تو ، تویی طبیب دل ما بده به درد ما دوا یا مولا حاجت ما را کن روا یا مولا به سائلانت کن عطا یا مولا یک نجف و یک کربلا یا مولا یا حبیبی یا محمد 🌸🌸🌸🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼طلا آیلین دختر مغرور و خودبینی بود. اما یک روز پدرش مرد و خیلی غمگین شد. او همواره به تنهایی در باغِ درون ویلایشان بازی می‌کرد. او تمایل نداشت با دختر همسایه، بدریه، بازی کند چون آن‌ها خیلی فقیر بودند. یک روز در حالی که بدریه داشت به دورن باغ آیلین می‌دوید گفت: "پدر من خیلی مریض است. او در حال مرگ است. او می‌خواهد تو را ببیند. او می‌خواهد چیز بسیار مهمی را به تو بگوید. " آیلین نپذیرفت و گفت: "انگار که مرد فقیر می‌تونه چیز مهمی به من بگه! خانه‌ی شما احتمالا بوی بدی می‌دهد و هیچ کس نمی خواهد که وارد خانه‌ی بدبو شود. " چند دقیقه بعد بدریه با چشمان اشکبار بازگشت. "پدر من می‌خواهد مسئله بسیار مهمی به تو بگوید. پدر تو مقداری طلا قبل از مرگ خود در جایی دفن کرده است. تنها پدر من است که مکان طلا را می‌داند. " "پدر تو به پدر من گفته است که مکان طلا را به تو تا زمانی که بزرگ نشدی نگوید اما چون او در حال مرگ است می‌خواهد که الان به تو مکان آن را بگوید. لطفا عجله کن!" زمانیکه آیلین سخنان بدریه را شنید به طرف خانه‌ی همسایه دوید اما دیر شده بود و مرد فقیر مرده بود. آیلین از دست خود خیلی عصبانی شده بود و از کاری که انجام داده بود پشیمان بود. آیا طلا تنها چیزی بود که او از دست داد؟ نه، او بخت به دست آوردن بهشت را از دست داده بود چون او به عادت‌های بد قدیمی خود چسبیده بود. پیامبرمان حدیث بعدی را برای چنین مردمی(آدم بزرگها) بیان کرده است: "کسی که در قلبش حتی به اندازه‌ی ذره ای خودبینی دارد وارد بهشت نخواهد شد. " لا یدخل الجنه من کان فی قلبه مثقال ذره من کبر 🌸🌸🌸🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
قناری آی قناری_قناری آی قناری_269602-mc.mp3
2.36M
🌼 قناری آی قناری 🌸🌸🌸🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
لولو خان_صدای اصلی_250042-mc.mp3
9.76M
🌃 قصه شب 🌃 🌼 لولوخان 🍃روزی بود و روزگاری بود بابایی بود که خسته بود زیر درخت نشسته بود چی کار می کرد؟ سیب می خورد سیب که می خورد خوابش بُرد خوابیده بود که موشی از راه رسید بابا رو دید و خندید... 🌸این داستان با زبانی ساده و روان به کودکان می آموزد که بی جهت از هر چیزی نترسند. 🌸🌸🌸🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🍃 پیامبرِ رحمت یه روز یه دخترِ ناز با موهای طلایی گُفتِش مامان کجایی میشه پیشَم بیایی ؟ صد تا سوال دارم من پونصد و شصت تا مشکل حَل میکُنی مامان جون سوالاتم رو خوشگل ؟ گُفتِش بله قشنگم بِفرما مهربونم سوال داری بگو خوب ان شاءالله من می دونم گفتم مامان قدیما خدا همین جوری بود ؟ یه دونه بود تو دنیا ؟ یا هر جوری بگی بود ؟ گُفتِش گُلِ قشنگم تو عصرِ جاهلیت مردم خداشون بُت بود بُت های بی خاصیت می ساختن از چوب و گِل همون میشُد خداشون می رفتن از تَهِ دِل قُربونِ اون بُتاشون تا اینکه حضرتِ حق داد به ملائک خبر که واسه اون آدما حُجّتِ من رو بِبَر بعدِ هزاران رسول آخریشو فرستاد برای اون آدما یه رهبر و یه استاد اون آقای مهربون که احمدِ اِسمِشون بُتا رو جمع و جور کرد خدا رو داد یادِشون گفت که خدا یکی هست و غیر از اون کسی نیست هر کی خدا پَرسته بِدونه نُمرَشِه بیست خدا همیشه با ماست یه نورِ تو تاریکی نه اومده به دنیا نه داره هیچ شریکی خیلی قوی و داناست نیاز به هیچکسِش نیست خدا عزیز و تنهاست شبیه اون بگو کیست خلاصه دخترِ من گوش دادی حرفِ من رو ؟ به پاسخت رسیدی ؟ گرفتی تو جواب رو ؟ بله مامانِ خوبم ممنون از این صُحبتا از اینکه وقت گذاشتی برای این پرسشا الان دیگه فهمیدم مامان چه خوبِ حالم خدا فقط یه دونست اونم تو کُلِ عالم 🍃شاعر : علیرضا قاسمی 🌸🌸🌸🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
♧نقاشی های اثر دست♧ کارتون نمو🐠 نقاشی اثر دست یکی از بازی ها و سرگرمی های مهیج برای بچه هاست. با کمی رنگ و کاغذ و دست های کوچولوشون میتونید کلی نقاشی های بامزه بکشید و شناخت رنگ ها و اشکال هندسی مختلف را به آنها بیاموزید. ╲\╭┓ ╭🐝⭐️ کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4