ادامه داستان سه بچه خرس👇👇👇
بیایید در را بازکنید، چون که رسیده مهمان. هر دو بچه خرس با هم گفتند: نه در باز نمی کنیم. چون می دانیم تو گرگه گرسنه بزرگی. آقا گرگه هم عصبانی شد. لپهایش را پر از هوا کرد و فوت کرد به خانه چوبی خانه چوبی خراب شد و چوبها به زمین ریخت. دو بچه خرس پا به فرار گذاشتند.
رفتند و رفتند تا به خانه خرس زرنگ رسیدند. داد کشیدند: کمک ، کمک، در را باز کن برادرجان! خرس زرنگ در را باز کرد. برادرهایش را راه داد و در را بست. آقا گرگه از راه رسید. به در زد و گفت: آی خرسهای کوچولو، آی خرسهای مهربان. بیایید در را باز کنید، چون که رسیده مهمان. هرسه بچه خرس با هم گفتند: نه، در را باز نمی کنیم. چون می دانیم تو گرگی، گرسنه و بزرگی. آقا گرگه عصبانی شد لپهایش را پر از هوا کرد. فوت کرد به خانه آجری. اما خانه آجری تکان نخورد. آقا گرگه سرش را به دیوار خانه کوبید. دیوار آجری خراب نشد. اما سر آقا گرگه زخمی شد. آقا گرگه ناله کنان و زوزه کشان راه افتاد و رفت به خانه خودش.
چند روز گذشت. از آقا گرگه خبری نشد. تا اینکه . . . یک روز بچه خرسها، روی تپه، زیر سایه درخت سیب مشغول بازی بودند. ناگهان گرگ از راه رسید. بچه خرسها پریدند روی درخت سیب. آقا گرگه با خودش گفت: همین جا منتظر می مانم تا بیایند پایین. یک ساعت گذشت، دو ساعت گذشت، سه ساعت گذشت، بچه خرسها پایین نیامدند. گرگ خسته و گرسنه بود.
خرس زرنگ از بالای درخت، یک سیب کند و پرت کردبه آن دورها. آقا گرگه رفت که سیب را بخورد، بچه خرسها از درخت پایین پریدند و فرار کردند.
چند روز دیگر هم گذشت. از آقا گرگه خبری نبود. خرس زرنگ می خواست برای خودش یک بشکه بخرد. از خانه بیرون آمد و به شهر رفت. بشکه را خرید و به طرف خانه برگشت. در میان راه، آقا گرگه را دید. آقا گرگه هم او را دید و به طرفش دوید. خرس زرنگ رفت تو بشکه، با بشکه قل خورد و آمد به طرف گرگه. بشکه به گرگه رسید و محکم به او خورد. گرگه به زمین افتاد و آه و ناله اش بلند شد. خرس زرنگ از توی بشکه درآمد و پا به فرار گذاشت.
چند روز بعد، بچه خرسها توی خانه،کنارآتش نشسته بودند. یک مرتبه سرو صدایی شنیدید. از پنجره نگاه کردند. دیدند که آقا گرگه با یک نردبان به آن طرف می آید. گرگ، نردبان را به دیوار خانه تکیه داد و از آن بالا رفت. او می خواست از راه دودکش خانه، وارد شود. خرس زرنگ این را فهمید.
به برادرهایش گفت: زود باشید، یک دیگ پر از آب بیاورید.دیگ پر از آب را آوردند. آن را روی آتش گذاشتند. آب جوش آمد و قل قل کرد. آقا گرگه از دودکش پایین آمد.
سه بچه خرس
و ناگهان توی دیگ آب جوش افتاد. داد و فریادش بلند شد. ناله کنان و زوزه کشان پا به فرار گذاشت.
بعد از این اتفاق، آقا گرگه فکر خوردن بچه خرسها را از سر بیرون کرد. دیگر هم به سراغشان نیامد. خرس تنبل و خرس شکمو، تنبلی و پرخوری را کنار گذاشتند. با کمک برادر زرنگشان، در زمین جلوی خانه دانه کاشتند و مشغول کشت و کار شدند. به این ترتیب سه بچه خرس قصه ما،زندگی خوب و خوشی را در کنار هم شروع کردند.
#قصه
🐻
🏕🐻
🐻🏕🐻
join🔜 @Ghesehaye_koodakaneh
🌈🍄جمع و تفریق🍄🌈
بزغاله ی زنگوله پا
جرینگ جرینگ صدا کرد
یواشکی از لای در
نگاه به قدقدا کرد
چند تا دونه تخم طلا
کنار قدقدا دید
شمردشون یکی یکی
به عدد چهار رسید
چند تایی هم جوجه حنا
کنار قدقدا بودن
یک و دو و سه، چهار و پنج
رو همدیگه هشت تا بودن
زنگوله پا نقشه ای کشید
تا خونه شون دوید و پرید
واسه ی اونا تو دفترش
دو جمع و دو منها کشید
#شعر
🌈
🍄🌈
🌈🍄🌈
join🔜 @Ghesehaye_koodakaneh
#قصه_متن_و_تصویر
#pdf
#آرزوی_اسب_سفید
#در_مطلب_بعدی👇👇👇
🐎🐎🐎🐎
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
آرزوی اسب سفید.pdf
22.47M
#قصه_متن_و_تصویر
#pdf
#آرزوی_اسب_سفید
🐎🐎🍃🐎🍃🐎🍃🐎🐎
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🐎🍂🍃🐎🍂🍃🍂🐎
لطفا با ارسال لینک زیر برای دیگران کانال قصه های کودکانه رو به بقیه معرفی نمایید👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#شعر_کودکانه
#مداد_آبی
مداد آبی من چند روزه حال نداره
بازم نوکش شکسته
غمگینه غصه داره
نقاشی هم نداره
نه آسمون نه دریا
ماهی نقاشی هم افتاده روی شنها
یه روز بابا برایم یه بسته ماژیک خرید
به دفتر و یک پاک کن
یدونه شیک خرید
نه میخورم نوکش را
نه میکشم به دیوار
هدیه خوب بابا مونده برام یادگار
🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️
👈انتشار دهید
🕺کانال انیمیشن، شعر، قصه و لالایی 👇
@Ghesehaye_koodakaneh
10.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ویدیو آموزش نقاشی بالون همراه با رنگ آمیزی
🎨کانال آموزش نقاشی به کودکان👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#سرگرمی
📸 صعبالعبورترین مدرسه جهان
🔸 در کوهستانهای جنوب غربی استان سیچوآن چین گروهی از کودکان برای اینکه به مدرسه بروند باید از صخرهای ٨٠٠ متری پایین بیایند.
👉 @Ghesehaye_koodakaneh
پیرزن لجباز.pdf
1.1M
#قصه
#پیرزن_لجباز
#توضیحات:پی دی اف
🌼لطفا با ذکر نام کانال برای دیگران ارسال نمایید
🌸🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh