قرعه به کی می افته؟_صدای اصلی_450501-mc.mp3
8.84M
#قصه_صوتی
#یک_آیه_یک_قصه
🌼عنوان قصه: قرعه به کی می افته
🌸«هدی» و «عزیزجون» مشغول صحبت کردن با هم هستن. هدی برای عزیزجون تعریف میکنه که چند روزیه نظافتچی محترم مدرسهشون بیمار شدن و نمیتونن مدرسه رو تمیز کنن؛ به همین دلیل، بچههای مدرسه تصمیم گرفتهن تا زمانی که ایشون حالشون خوب بشه...
🌼این داستان با زبانی ساده و روان به کودکان یاد میده در زمانی که نمیتونن تصمیم درستی برای تقسیمِ کارها بین همدیگه بگیرن، میشه از قرعهکشی استفاده کرد؛ همچنین خداوند، توبهی توبهکنندهی واقعی رو میپذیره.
🌸در این قسمت از برنامهی «یک آیه، یک قصه» عزیزجون به آیه ۱۴۲ سورهی مبارکهی «صافات» اشاره می کنن.
🍃خداوند در این آیه میفرماید:
«فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٌ. و ماهی دریا او را به کام فرو برد و او درخور ملامت بود.»
🌸🌸🌸🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#قصه_کودکانه
#عنوان_قصه :
🐝زنبور کوچولو و ماجراهای خطرناک
#توضیحات:
پی دی اف(کیفیت بالا)
(کتاب قصه تصویری)
#قصه_درمطلب_بعدی👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
زنبور کوچولو و ماجراهای خطرناک.pdf
2.14M
#قصه_کودکانه 👆
#عنوان_قصه :
🐝زنبور کوچولو و ماجراهای خطرناک
#توضیحات:پی دی اف(کیفیت بالا)
(کتاب قصه تصویری)
🌼🍃🌸🌼🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
لینک کانال جهت ارسال،دعوت و عضویت👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
ماهی های تنبل و مرغ های دریایی_صدای اصلی_449242-mc.mp3
9.97M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
🌼ماهی های تنبل و مرغ های دریایی
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
لبخند بزن
بہ نسیمے ڪہ
مدام نوازشت میڪند
و بہ بلبلانے
ڪہ با حس
وشوقے وصف ناپذیر
برایت
ترانہ اے عاشقانہ
سر میدهند
✨سلام
صبحتان بخیر و شادے
🌸🍂🌼🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#یک_قصه_یک_حدیث
🌸بچهی باهوش
سه زن با زنبیل هایی که در دست داشتند از بازار برمی گشتند. آنها روی صندلی به منظور استراحت نشستند. و شروع به صحبت کردن راجع به فرزندانشان کردند.
اولین زن گفت: که چقدر پسرش فعال است به طوری که میتواند چند دقیقه بر روی دستانش راه برود.
دومی گفت: که پسرش میتواند به خوبی خوانندگی کند و او از آوازخوانی پسرش لذت میبرد.
سومی تنها گوش داد. دو زن دیگر از او پرسیدند که چرا چیزی نگفتی. او گفت: "پسر من ویژگی خاصی ندارد که به آن افتخار کنم. "
پیرمردی که داشت از آنجا میگذشت حرف آنها را شنید و تصمیم گرفت که به دنبال آنها برود. وقتی آن زنها به خیابانی که در آنجا زندگی میکردند رسیدند به منظور استراحت دوباره متوقف شدند و زنبیل هایشان را روی زمین گذاشتند. فرزندانشان آنها را دیدند و به طرف مادرهایشان دویدند.
پسر زن اول داشت پشتک میزد.
پسر زن دوم مشغول خواندن آهنگ مورد علاقهی مادرش شد. هر سه زن او را تشویق کردند.
پسر زن سوم آمد و از مادرش پرسید: "مادر میخواهید به شما کمک کنم؟" و زنبیل را برداشت.
زنها پیرمرد را متوقف کردند و از او در مورد فرزندان با استعدادشان سوال پرسیدند.
پیرمرد گفت: "من تنها یک پسر باهوش دیدم. او کسی است که به طرف مادرش دوید تا به او کمک کند و زنبیلش را ببرد. او در راستای حدیثی از پیامبر عمل کرده است:
"من به شما توصیه میکنم که به مادرتان خدمت کنید. "
((اوصی امرا بامه))
🌸🍂🌼🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#نکته
اگر به رفتار خوب کودکان توجه نکنیم و آنرا تشویق نکنیم پس از مدتی آن رفتار مثبت رو به خاموشی می گذارد.
🌸🍂🌼🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🐘نقاشی فیل
#آموزش_در_مطلب_بعدی
🎨کانال آموزش نقاشی به کودکان👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🐘ویدیو آموزش نقاشی فیل
🎨کانال آموزش نقاشی به کودکان👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌿🐒خانواده میمون ها🐒🌿
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود
توی جنگل سبز حیوانات زیادی زندگی می کردند. یک روز میمون کوچولویی تک و تنها به جنگل سبز آمد.او هیچ کس را نداشت. پدر و مادرش را آدم ها شکارکرده و به باغ وحش برده بودند. اما میمون کوچولو از دست آنها فرار کرده بود. او ناراحت و غمگین در جنگل راه می رفت و می دید که بچه های حیوانات در کنار پدر و مادرهایشان هستند و همه با هم زندگی می کنند.
میمون کوچولو خیلی غصه می خورد و با خودش می گفت: کاش پدر و مادرم اسیر نشده بودند و الان همه در کنار هم بودیم. او زیر درختی نشست وسه تا میمون کوچولو را دید که با هم بازی می کردند و پدر و مادرشان مواظب آنها بودند. میمون کوچولو با چشم های پر اشک به آنها نگاه می کرد. مادر میمون ها او را دید و به طرفش رفت و گفت: «میمون کوچولو چرا ناراحتی؟ چرا چشمات پر از اشکه؟».
میمون کوچولو جواب داد: «آخه بابا و مامانم را آدم ها گرفتند و به باغ وحش بردند. حالا من تنهام!» خانم میمون آقای میمون را صدا زد و گفت: «این میمون کوچولو تنهاست. من دوست دارم او را به خانه مان بیارم تا با بچه های ما بازی کنه. تو با این کار موافقی؟» آقای میمون که پدر مهربانی بود با خوشرویی گفت: «بله من موافقم.» و به میمون کوچولو گفت: «تو هم بیا با ما زندگی کن. ما سه تا بچه داریم. تو هم می شی بچه ی ما. اون وقت ما یه خانواده ی شش نفری می شیم. چهار تا بچه با یک بابا و یک مامان». میمون کوچولو خوشحال شد و گفت: «چه خوب! باشه منم میام با شما زندگی می کنم و عضو خانواده ی شما می شم. » سه تا بچه میمون هم خوشحال شدند.
آنها میمون کوچولو را پیش خودشان بردند و به او آب و غذا دادند و وقتی میمون کوچولو سیر شد با آنها بازی کرد و به خانه شان رفت. سه تا بچه میمون به او گفتند خواهر کوچولو به خونه ی خودت خوش اومدی.
از آن روز به بعد میمون کوچولو در کنار خواهر و برادرها و پدر و مادر جدیدش زندگی می کرد و خوشحال بود که صاحب یک خانواده شده است. او هر روز دعا می کرد که پدر و مادرش بتوانند از باغ وحش فرار کنند و پیش او بر گردند.
#قصه
🐒
🌿🐒
🐒🌿🐒
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
مسابقه ی نقاشی_صدای اصلی_449234-mc.mp3
10.01M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
🌼 مسابقه نقاشی
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼با کودکانمان بازی کنیم .
دوران خوش و بی دغدغه کودکی می گذرد...
🌸🍂🌼🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#بازی
💟یکی پاس بدهد یکی بدود💟
🎯هدف :
💠تسلط بر توپ ، سرعت ، قدرت ، حس همکاری
☣کلاس :
💠دوم تا پنجم
☣وسیله :
💠یک توپ برای هر گروه
☣روش اجرا :
💠یک گروه پشت سرهم به صورت ستونی روبروی گروه دیگری که به شکل دایره درآمده می ایستد ، با فرمان ((رو )) تیمی که یه صورت ستونی هستند به صورت امدادی دایره را دور می زنند ، در همین حال گروه دایره ای شکل ، توپ را با دست به همدیگر پاس می دهند و نحوه امتیاز دهی به این شکل است که گروه پاس دهنده تا زمانی که گروه ستونی یک دور به دور آنها می چرخد چند دور موفق شدند توپ را با پاس بچرخانند سپس جای گروه ها با یکدیگر عوض می شود.
💠هر گروهی که تعداد چرخش توپ به دایره را بیشتر انجام داده باشد برنده بازی است.
(تعداد افراد دو گروه باید برابر باشد)
🌸🍂🌼🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#قصه_کودکانه
#عنوان_قصه :
🌸ماجراهای نخودی(توطئه حاکم)
#توضیحات:
🌸پی دی اف(کیفیت بالا)
🌼(کتاب قصه تصویری)
#قصه_درمطلب_بعدی👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
ماجراهای نخودی توطئه حاکم(1).pdf
2.3M
#قصه_کودکانه 👆
#عنوان_قصه :
🌸ماجراهای نخودی(توطئه حاکم)
#توضیحات:پی دی اف(کیفیت بالا)
(کتاب قصه تصویری)
🌼🍃🌸🌼🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
لینک کانال جهت ارسال،دعوت و عضویت👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
قارچ کوچولوی خال خالی_صدای اصلی_449235-mc.mp3
9.24M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
🍄قارچ کوچولوی خال خالی
در یک دشت قشنگ یک بوته ی گل سرخ و زیبا سر از خاک درآورده بود درختهای دشت هرروز صبح که از خواب بیدار میشدند...
🌸 بهتر است ادامه ی داستان را بشنوید.
🌼قصه های کانال قصه های کودکانه به ترویج فرهنگ قصه گویی برای کودکان در بین والدین و تقویت شادابی و روحیه ی کودکان کمک میکند....
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
✨سلام من بہ مهدے و
بہ قلب آسمانیش
✨سلام من بہ پاڪے و
بہ لطف و مهربانیش
✨سلام من بہ لحظہ اے
ڪہ مے رسد ظهور او
✨سلام من بہ لحظہ اے
ڪہ مے رسد عبور او
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#شعر_کودک
جیغ
وقتی که جیغ می زنم
صدای من بد می شه
خیلی صدام بلنده
از دیوارا رد می شه
مثل آتیش داغ می شم
مثل ژله می لرزم
شکل هیولا می شم
از خودمم می ترسم
🌸🍃🌼
بچه های خوشگلم
جیغ زدن ، خیلی کار بدی هست
هم خودتون اذیت میشین و هم مامان و بابا
به جای جیغ زدن چه خوبه که قشنگ حرف بزنیم😊
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#قصه_کودکانه
جوجه ی مامان و بابا 🐥
جوجه کوچولو
لب آب نشسته بود و جیک
جیک گریه می کرد. ماهی سرش را از
آب بیرون آورد و گفت: «چی شده؟ چرا
گریه می کنی؟ » جوجه گفت: «من نه مثل
بابام تاج دارم، نه مثل مامانم تخم می گذارم.
نه قوقولی قوقو می خوانم، نه قدقدقدا می کنم.
پس من جوجه ی مامان و بابام نیستم. »
ماهی با خودش گفت: «آخی حیوونکی! شاید درست
می گوید. » جوجه گفت: «اصلاً می پرم توی آب. می روم دنبال بابا و
مامان خودم. » جوجه پرید توی آب؛ اما قلپ قلپ آب خورد و دست وپا
زد. داشت خفه می شد. داد زد: «آی جیک کمک، وای جیک کمک... جیک
جیک کمک. » خانم مرغه و آقا خروسه بدو بدو آمدند. پریدند توی آب.
جوجه کوچولو را نجات دادند. خشکش کردند، نازش کردند. جوجه
پرسید: «چرا من را نجات دادید؟ » خانم مرغه گفت: «چون تو
جوجه ی عزیز ما هستی. آرزو داریم بمانی و بزرگ شوی.
بال دربیاوری. مثل من تخم بگذاری و قدقدا کنی
یا مثل بابا تاج دربیاوری و قوقولی کنی. »
ماهی گفت: «معلوم شد که بچه ی
مامان و بابایت هستی. ببین چقدر
تو را دوست دارند! » جوجه کوچولو
خوشحال شد و رفت زیر بال و پر
مامان و بابایش.
نویسنده: شکوه قاسم نیا 🌺
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
💕💕
#شعر_کودکانه
شعر کودکانه برای آموزش شمردن اعداد از یک تا پنج
اگر می خواهید شمردن اعداد را یاد بدهید، این شعر زیبا را با بچه ها تمرین کنید.
دیگه رسید وقت خواب😴
یک گل سرخ تو گلدون🌹
رو میزِ توی ایوون
یک گل داریم یک گلدون🌹
یک پسر مهربون👶
دو چشم 👀دو گوش 👂دوتا پا👣
دو تا دندون زیبا😬
دو دست بالای بالا🙋
دعا برای بابا🙏
سه گربه نازنازی🐱🐱🐱
دارن میرن به بازی🐈
سه کاموا و سه گربه🐈🐈🐈
سه سیب سرخ گنده🍎🍎🍎
۴ تا پرنده بودن🕊🕊🕊🕊
بی آب و دونه بودن🍚
یه بچه آبشون داد💦
دونه ی نابشون داد🍚
۵ تا قایق روی آب⛵️⛵️⛵️⛵️⛵️
۵ تا بچه روی تاب👫👬🚶
بازی و شادی تا کی
دیگه رسید وقت خواب😴💤😴
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#بازی_درمانی
💟بازی هایی برای کاهش هراس اجتماعی💟
✅بازی سخنرانی
💭از کودک بخواهید مثل یک خطیب یا استاد، برای دیگران سخنرانی کند.
✅بازی داستان سازی
💭یک سری از تصاویر را به کودک نشان دهید و از او بخواهید برای آن تصویر، یک داستان تعریف کند.
✅ بازی معلم بودن
💭این بازی با توجه به هدف های آن می تواند به شکل های مختلف اجرا شود از جمله شیوه برخورد با بچه های تنبل، تشویق یا تنبیه، اخلاق و رفتار کلاسی و.... که همه به شکل نمایشی قابل اجراست.
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
دارکوب پر سروصدا_صدای اصلی_450708-mc.mp3
8.89M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
🌼دارکوب پر سروصدا
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🖐✊پنج انگشت✊🖐
دستم داره پنج انگشت
میبندمش میشه مشت
وا میکنم پا میشه
میچرخه و تا میشه
انگشتا بچه هاشن
هر جا بره باهاشن
قشنگ و زیبا هستند
یه خانواده هستند
#شعر
✊
🖐✊
✊🖐✊
🖐✊🖐✊
✊🖐✊🖐✊
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آب نیست دخترکم❌
لعت الله علی القوم الظالمین😭
#فلسطین_آزاد_میشود_انشاءالله
🌸🍂🖤🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#قصه_کودکانه
عنوان: کرم کاهو
کرم کوچولو حسابی به دوستش کاهو، وابسته شده بود. به او خیلی علاقه داشت به او عادت کرده بود. می رفت لای برگ های تو در توی کاهو می خوابید؛ لیز می خورد؛ راه می رفت و وسط برگ ها غلت و واغلت می خورد. کاهو هم از کرم خوشش می آمد. کمی هم به او وابسته شده بود. ولی نه به اندازه ی کرم کوچولو!
همیشه به او می گفت: دوست من! مواظب باش همه چیز تغییر می کند.
کرم کوچک زیاد از این حرف کاهو سر در نمی آورد. یک روز کاهو به او گفت: دوست من کرم عزیز! بالا را نگاه کن! ببین من چقدر قد بلند شدم. دارم همین طور قد می کشم.
کرم متوجه این حرف او هم نشد. اصلاً او نمی توانست بالا را نگاه کند.
کرم گفت: سرم گیج می رود. نمی توانم بالا را نگاه کنم.
کاهو خندید و گفت: عجب کرم شیرینی هستی دوست من! همه پایین را نگاه کنند سرشان گیج می رود؛ تو بالا را نگاه کنی سرت گیج می رود؟ به به! و خندید. کرم غلت خورد و رفت پایین برگ های کاهو و دوباره بالا آمد و گفت: وای چقدر مزه دارد؟
کرم از زمانی که خیلی کوچک بود: از زمانی که بیشتر کاهو توی خاک بود و کمش بیرون؛ لابه لای برگ های کوچک و ریز کاهو غلت می خورد می خوابید و بعد می رفت روی خاک و گل ها. بازی می کرد و پیچ و واپیچ می خورد دور و بر کاهو را هم خوب سوراخ سوراخ کرده بود تا ریشه ی کاهو بتواند خوب نفس بکشد. خاک زیر ریشه را هم خوب شخم زده بود. می رفت تا ته ته خاک و گل تا مواد خاک زودتر به کاهو برسند. کاهو از کارهای کرم خیلی خوشش می آمد. کرم دوست مهربان و باوفایی برای او بود. یک روز کاهو با خودش گفت: اگر حرفم را واضح و درست و حسابی و روشن به او نزنم چه می شود؟ وقتش رسیده که با او جدی صحبت کنم! کاهو به کرم گفت: دوست من زمان دارد می گذرد. بالا را نگاه کن.
کرم هم گفت: بالا؟ بالا دیگر کجاست؟
کاهو گفت: اینجا! اینجا! قد من را نگاه کن!
کرم گفت: قد تو؟ قد تو کجاست؟ هان؟
کجا را نگاه کنم! من که حرف های تو را نمی فهمم.
کاهو گفت: زیر خاک را خوب می فهمی! اما قد من را نمی فهمی. چقدر تو شیرینی!
کرم پیچ و تابی به بدنش داد و خندید و لای برگ های کاهو نیز لیز خورد. هر وقت کاهو می گفت دوست من بالا را نگاه کن؛ کرم اطرافش را نگاه می کرد. کرم فکر می کرد بالا یعنی روبرو یا زیرزمین! آن وقت می خندید و می رفت زیر زمین و غلت می خورد. کاهو دیگر از دست او کلافه شده بود. یک روز به کرم گفت: هیچ می دانی چند روز دیگر مرا می چینند!
کرم گفت: کجا می چینند؟
کاهو گفت: یعنی من را در می آورند!
کرم گفت: تو که خودت در آمده ای! من هم به تو کمک کردم یادت نیست؟! تو، توی خاک بودی!
کاهو که کلافه شده بود گفت: منظورم این است که در یکی از همین روزها من را از زیر خاک بیرون می آورند و می برند...
🌸🍂🌼🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4