🔸شعر
﴿چادرحجابِبرتر﴾
یه شب توو مشهد دیدم
خوابِ امامِ زمان
آقا به من فرمودند:
ای دخترِ مسلمان
🌸🔸🌸
اگر میخوای تا آخر
یارِ خدا بمونی
این چادرو نگهدار
تا جاییکه میتونی
🌸🔸🌸
چادر حجابِ زهراست
که هدیهای به ماهاست
تویِ زمونهیِ ما
حجاب یه رسمِ زیباست
🌸🔸🌸
چادر حجابِ برتر
تاجِ خدایی برسر
دوسِتمیدارههرکه
میگه اللهاکبر
🌸🌼🍃🌼🌸
#حجاب
#چادر_حجاب_برتر
#شعر_کودکانه
#پیش_دبستانی
#ابتدایی
🍃برای دوستان با ذکر نام کانال قصه های کودکانه ارسال کنیم.🔶
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی_آموزشی
🔢آموزش ریاضی🥳
🧐یادگیری کسر از طریق بازی🥳
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸پاکتنامه
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فصل سوم-mc.mp3
15.28M
#قصه_شب
🌼نگاهی به زندگانی حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام)
#فصل_سوم
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#قصه_شب
🌼نگاهی به زندگانی حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام)
🌸فصل اول
🌸فصل دوم
🌸فصل سوم
🌼برای آشنایی با زندگی کریمهی اهل بیت، از تولد تا وفات ایشان، این کتاب یکی از منابع خوب برای ردهی سنی کودک و نوجوان است.
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
💐#شعرکودکانه
🇮🇷 ویژه #سالروز_آزادسازی_خرمشهر
🌷🌷🌼🌷🌷
روز با شکوهی بود
روز سوم خرداد
کاروانی از شادی
در وطن به راه افتاد
🌷🌷🌼🌷🌷
کیک و نقل و شیرینی
زد به روی ما لبخند
باغ زرد دلها خورد
با بهار و گل پیوند
🌷🌷🌼🌷🌷
شد دوباره خرمشهر
از تمام غم آزاد
جاودانه شد نامش
روز سوم خرداد
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
🥳بازی با نمک دست و پا😍
🤩این بازی فقط با یک تکه مقوا صورت میگیرد و رنگ خیلی بازی راحت و جالبی است.
👀دقت توجه و تمرکز
🏃♂سرعت عمل
🧠هماهنگی مغز
🙌تقویت حرکات ظریف
🦵تقویت حرکات درشت
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🐾🌳دوستی گوزن و زرافه🌳🐾
سر ظهر بود و توی باغ وحش، حیوانات در حال استراحت بودند و آروم با هم حرف می زدند. فیل گفت این قفس خالی برای کیه؟ گوزن گفت حتما برای یک حیوون خیلی بزرگه . چون قفسش از قفس من بزرگتره.
خرس گفت هر کی باشه من ازش بزرگترم اینو یادتون بمونه. شیر غرشی کرد و گفت: چقدر حرف می زنید. ساکت باشید بگذارید یک ساعت بخوابم. از صبح، تماشاچیا خیلی خسته ام کردند.
ناگهان در باغ وحش باز شد و آدمها با یه حیوون جدید اومدن. اونا یه زرافه با خودشون آورده بودن. زرافه وارد قفس خالی شد. نگاهی به خرس و شیر و گوزن و فیل انداخت.
فیل از دیدن زرافه خوشحال شد. چون زرافه حیوان بی آزاری بود. خرس از دیدن زرافه خوشحال شد چون می دونست که زور خودش از زرافه بیشتره. شیر از دیدن زرافه خوشحال شد چون می دونست زرافه با گردن بلندش توجه تماشاچیا رو بیشتر به خودش جلب می کنه و اون بیشتر می تونه استراحت کنه.
اما گوزن از زرافه خوشش نیومد. اون با خودش فکر کرد زرافه ممکنه با بقیه انقدر دوست بشه که دیگه کسی به اون توجه نکنه.
گوزن، مدتی با زرافه بد رفتاری کرد. اما گاهی وقتها مجبور می شد با زرافه حرف بزنه. گاهی وقتها از غذای زرافه می خورد و گاهی وقتها تو قفس زرافه می رفت و با او بازی می کرد...
گوزن بعد از یکی دو هفته فهمید با زرافه دوست شده. اون بعدها متوجه شد اگر حسادت نداشته باشه، با هر کسی می تونه دوست بشه. حتی اگه از اون قشنگتر و بزرگتر باشن.
#قصه
🌳
🐾🌳
🌳🐾🌳
🍃🌸🌼🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
لینک کانال جهت ارسال،دعوت و عضویت👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
یه کاسه سوپ خوشمزه_صدای اصلی_356587-mc-mc.mp3
8.98M
#قصه_صوتی
#یک_آیه_یک_قصه
🌼عنوان قصه: یه کاسه سوپ خوشمزه🍜
🌸مامانِ هدی مریض شدن و مشغول استراحتن. هدی هم داره ظرف می شوره که صدای زنگ خونه به صدا درمی یاد. عزیز جون با یه ظرف، سوپ تازه اومدن تا به هدی و مامانش کمک کنن. بعد از اینکه عزیز جون و هدی کاراشون تموم شد، با همدیگه یه برنامه مستند درباره...
🌼کودکان با شنیدن این داستان یاد می گیرن که باید به پدر و مارشون نیکی کنن، نه فقط از روی محبت بلکه این یک وظیفه است که بر عهده هر فرزندیه.
🍃در این قسمت از برنامه «یک آیه، یک قصه» عزیز جون به بخشی از آیه ۲۳ سوره مبارکه « اسراء» اشاره می کنن.
🍃خداوند در این آیه می فرمایند:
وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا ۚ
و خدای تو حکم فرموده که جز او را نپرستید و درباره پدر و مادر نیکویی کنید.
🌸🌸🌸🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خلاقیت_در_نقاشی
#نقاشی
🌸🌸🌸🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خودت_بساز👌🏿
رنگ انگشتی 🎨
با آرد ، آب، روغن مایع و رنگ خوراکی
🌸🌸🌸🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🐭⚽️موش کوچولوی گمشده⚽️🐭
یکی بود، یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود.
در یک چمن زار زیبا و قشنگ آقا موشه با خانوادش زندگی می کرد. اون ها به تازگی صاحب فرزندی شده بودند. موش کوچولو با مراقبت های پدر و مادرش هر روز بزرگ و بزرگتر می شد. یک روز صبح آفتابی موش کوچولو از لونه بیرون رفت تا یه کمی بازی کنه، همین جور که مشغول توپ بازی کردن و دویدن بود، بدون این که حواسش باشه یواش یواش از لونه دور می شد، وقتی خسته و گشنه شد، یه نگاهی به اطراف کرد و دید اینجا رو اصلا نمی شناسه.
کمی با خودش فکر کرد گفت: کاری نداره لونه ام یه سوراخ گرد کوچولو داره الان پیداش می کنم! کمی جلو رفت و یه سوراخ گرد گوچولو دید تو رفت و بلند صدا زد، سلام مامان: من اومدم. خرگوش گفت: اینجا لونه من هستش، اشتباهی اومدی. موش کوچولو معذرت خواهی کردو رفت. یه سوراخ دیگه دید، رفت تو بلند صدا زد سلام مامان؟ موش کور جلو رفت و گفت این جا لونه من هستش حتما اشتباهی اومدی. موش کوچولو معذرت خواهی کردو رفت بیرون.
کمی جلو تر رفت تا این که یک سوراخ گرد کوچولو دید و بلند صدا زد سلام! خانم جوجه تیغی گفت: سلام عزیزم کاری داری؟ گفت: من راه لونه ام رو گم کردم الان مامانم حتما خیلی نگرانم شده. شما نمی دونید لونه من کجاست؟خانم جوجه تیغی گفت: من نمی دونم ولی کمکت می کنم لونه ات رو پیدا کنی. خانم جوجه تیغی از خانم کلاغه که بالای درخت زندگی می کرد خواست پرواز کنه و به بقیه بگه که موش کوچولو تو لونه اونه ، تا مامانش بیاد دنبالش.
خانم کلاغه پرواز کرد و به همه می گفت که موش کوچولوی گم شده الان خونه خانم جوجه تیغی کنار درخت بلوط هستش. مامان موشه که داشت دنبال بچه اش می گشت، صدای کلاغ رو شنید و سریع رفت خونه خانم جوجه تیغی و موش کوچولو قصه ما رو پیدا کرد و خیلی خوشحال شد. موقع خداحافظی خانم جوجه تیغی به موش کوچولو گفت: هیچ وقت بدون اجازه و تنهایی از خونه بیرون نرو، از خانم جوجه تیغی و خانم کلاغه تشکر کردند و به لونه شون رفتند.
#قصه
⚽️
🐭⚽️
⚽️🐭⚽️
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4