eitaa logo
قصه های کودکانه
33.9هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
909 ویدیو
322 فایل
قصه های زیبا،تربیتی و آموزنده کودکانه 🌻مطالب کانال را با ذکر آدرس کانال ارسال نمایید 🌻ارتباط باما: @admin1000 🌸 کانال تربیتی کودکانه 👇 @ghesehaye_koodakaneh کتاب اختصاصی کودکانه👇 https://eitaa.com/ketabeh_man تبلیغات👇 https://eitaa.com/tabligh_1000
مشاهده در ایتا
دانلود
⭐️💚 لالایی💚⭐️ 🌸🌼🍃🌼🌸 عزیزم خوشکلم نازم بخواب اینجا کنارِ من بخوانم ذکرِ «بسمِ‌الله» شودچشم ودلت روشن 🌸🍃 گلِ من بهتر از یاس و گلِ‌ سرخ و گلابی تو به بسم الله و صلواتی کنارم خوب بخوابی تو 🌸🍃 لالا لالا لالا لالا بخواب ای نازگُلِ بابا بگو نامِ « محمد » تا شود خوشبو همه دنیا 🌸🍃 بخوانم من لالا لالا برایِ کودکم حالا می‌خوابه‌ زود گلم شبها پا میشه صبحِ زود ازجا 🌸🍃 بخواب نازم که در رؤیا ببینی دو گلِ زیبا یکی پیغمبرِ اکرم (ص) یکی‌هم دخترش زهرا (س) 🌸🍃 لالایی صورتت ماهه قشنگ و خوب و زیباهه دو چشمونت که وا میشه می‌بینی صبحِ فرداهه 🌸🍃 لالا لالا لالا لالا دعا کردم که در هرجا نگهدارِ تو پیغمبر (ص) دعاگویت شود زهرا (س) 🌸🌼🍃🌼🌸 شاعر: سلمان آتشی ⭐️ 💚⭐️ ⭐️💚⭐️ 💚⭐️💚⭐️ ⭐️💚⭐️💚⭐️ کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🎲💚اختلاف رو پیدا کن💚🎲 خانواده ی پیشی ها و میشی ها دوتا عکس گرفتند عکس هایشان شکل هم شده. اما فقط پنج تا فرق کوچولو با هم دارند می تونی اونا رو پیدا کنی؟ 👆👆👆 💚 🎲💚 💚🎲💚 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🎲💚جواب اختلاف💚🎲 👆👆👆 💚 🎲💚 💚🎲💚 🎲💚🎲💚 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
✨🌹مسخره نكردن🌹✨ امام حسن (علیه السلام) و امام حسين(علیه السلام) در حال بازي بودند پير مردي را ديدند كه مشغول وضو گرفتن بود اما وضويش اشتباه بود آنها دست از بازي كشيدند كنار آب رفتند بدون اينكه او را مسخره كنند و يا اشتباهش را به رويش بياورند مشغول وضو گرفتن شدند و با صداي بلند (طوري كه پير مرد بشنود)، مي­گفتند وضوي من كامل­تر است تا پيرمرد نگاه كند بچه­ ها به پير مرد گفتند: وضوي كدام­يك از ما كامل­تر است؟ وقتي وضوي بچه­ ها كامل شد، پيرمرد گفت : عزيزان من وضوي هر دوي شما صحيح است و من اشتباه مي­ كردم. 🌹 ✨🌹 🌹✨🌹 ✨🌹✨🌹 🌹✨🌹✨🌹 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
روز جهانی کودک مبارک😍 با آرزوی سلامتی، شادی، آرامش و موفقیت برای تمام بچه‌های نازنین ایران❤️ ✅️تخفیف ویژه کتاب‌ها و کارتونهای اختصاصی قصه های کودکانه با اسم و عکس کودک نازنین شما همچنان باقیست🥳🎁 برای توضیحات بیشتر و سفارش می‌توانید از طریق لینک زیر اقدام کنید: https://eitaa.com/ghesehaye_koodakaneh/6 🌸🍃🌼🍃🌸 🌸مشاهده توضیحات انیمیشن👇 https://eitaa.com/ghesehaye_koodakaneh/64 🌼سفارش کارتون و قصه اختصاصی👇 @admin1000
👅👀کاوه به اعضای بدنش قول می دهد👀👅 آن روز معلم، سرِ درسِ علوم، برای بچه ها در مورد بدن انسان صحبت می کرد. پسرهای کلاس برخلاف همیشه که شیطنت می کردند و گاهی اوقات هم باعث می شدند تا خانم معلم ناراحت شود، آرام نشسته بودند و با علاقه به حرف های او گوش می کردند. خانمِ معلم در مورد بدن انسان چیزهایی می گفت که برای پسرها واقعاً عجیب بود. کاوه، همان طور که چانه اش را روی دست چپش تکیه داده بود و با دقت به حرفای خانم معلم گوش می داد، به این فکر می کرد که چقدر تا آن روز نسبت به اعضای بدنش بی توجه بوده. راستش یک کمی هم خجالت می کشید. از کی؟ خوب معلوم است دیگر، از اعضای بدنش! مثلاً وقتی خانم معلم گفت که چشم هایِ ما یکی از مهم ترین اعضای بدنمان است، یعنی پنجره ی بدن ماست به دنیای رنگارنگ بیرون و ما باید خوبِ خوب از آن ها مراقبت کنیم، کاوه حسابی شرمنده شد. آخر او خیلی وقت ها، موقع تماشای کارتون، نزدیک تلویزیون می نشست و به حرفِ بقیه هم گوش نمی داد که می گفتند نباید این قدر از نزدیک تلویزیون ببیند و یا نباید آن قدر زیاد با رایانه بازی کند که چشم هایش خسته و قرمز شود! وقتی صحبت های خانم معلم در مورد اهمیت چشم ها تمام شد، انگار یک آدم نامریی زیرِگوش او آرام می گفت: « کاوه، به چشمات قول بدن که دیگه اونا رو این قدر اذیت نکنی! » بعد نوبت به دندان ها رسید. خانم معلم به همه گفت که دندان ها چقدر از کثیف بودن غصه می خورند و آخرش هم دلشان از غصه می پوسد! کاوه با کشیدن زبان روی دندانهایش، تک تک آن ها را لمس کرد. دوباره صدای آرامی را شنید که گفت: « کاوه، به دندونات قول بده که هر شب قبل از خواب، مسواک بزنی! » یکی از پسرها از خانم معلم پرسید: « اجازه خانم، مامانم می گه کلیه های آدم از همه چی مهم تره، درسته؟» خانم معلم جواب داد: « بله عزیزم کلیه های ما هم یکی از اعضای مهم بدن مونه! چون خون رو تسویه و آلودگی ها رو از بدن خارج می کنه!کسی می دونه چه جوری می شه از اونا مراقبت کرد؟» علی فوری گفت: اجازه ... باید زیاد آب بخوریم. اونم آب تمیز و سالم!و امیرعلی هم گفت: و باید سر ساعت بریم دستشویی. تا به کلیه هامون آسیب نرسه! عَموم که دکتره می گه یادت باشه همیشه تو باید بری سراغ دستشویی، نه اینکه اون بیاد سراغت! پسرها از شنیدن حرف های امیرعلی خندیدند، ولی خانم معلم گفت: منظور امیرعلی اینه که نباید این قدر مشغول بازی بشین که یادتون بره برید دستشویی و بعد مریض بشین! ... کاوه، کمی رویِ نیمکت جابه جا شد تا اطمینان پیدا کنه که لازم است همین الان به دستشویی برود یا نه! و وقتی خیالش راحت شد، در حالی که با دست هایش از دو طرف، کلیه هایش را آرام فشار می داد، با شنید همان صدایی که از ته گوشش می شنید، سرش را به علامت چشم تکان داد: « کاوه، به کلیه هات قول بده که دیگه زیاد آب بخوری و به موقع بری دستشویی!» با صدای زنگِ تفریح، صدای «اوف» بچه ها بلند شد. آخر آن ها دوست داشتند بیشتر و بیشتر در مورد اعضای بدنشان بدانند! خانم معلم قول داد توی کلاسِ بعدی علوم، باز هم در مورد اعضایِ مهربان بدن انسان صحبت کند. ولی کاوه منتظر کلاسِ بعدی نشد. او همان جا به همه ی اعضای بدنش قول داد که بیشتر مراقبشان باشد و همیشه به آن ها توجه کند! 👀 👃👅 👀👃👅 👅👀👃👅 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
✅مغز کودک از رفتار شما فیلم تهیه میکند در مغزش ذخیره میکند در آینده این فیلم ها را در مسیر زندگی خود تکرارمیکند. ✅آگاهانه انتخاب کنید چه رفتاری را تا آخر عمر میخواهید درذهن او حک کنید. 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
کمک به پدربزرگ_صدای اصلی_445963-mc.mp3
9.78M
🌸 کمک به پدر بزرگ 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
💛 ﷽ 💛 بگذار باران شوق بر زندگيت ببارد تا روحت راصفا دهد🍂🌼 گلهاي عشق در دلت جوانہ زند تا آنها را بہ ديگران هديہ ڪنی🍂🌼 لبخند بر لبانت نقش بندد تاشادے را بيفشاني🍂🌼 صبح بخیر ☕️ کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔮🌿 کج ها به صاف 🌿🔮 پسری صبح که از خواب بیدار شد، دوست داشت همه ی چیزهای کج را صاف کند. اولین چیزِ کج، قاب عکس روی دیوار بود. پسر آن را صاف کرد. بعد رفت سراغ کمد که کمی کج بود. قالیچه را هم که کمی کج بود صاف کرد. توی خانه که همه چیز صاف شد، پسر بیرون رفت. کنار پیاده رو، دوچرخه ای کج پارک شده بود. پسر دوچرخه را صاف پارک کرد. رفت و رفت تا رسید به یک رستوران. از پنجره ی رستوران دید که رومیزی ها کج شده اند. رفت و رومیزی ها را صاف کرد. گدایی، کنار خیابان کجکی راه می رفت. راه رفتن او را درست کرد. روزنامه فروشی روزنامه هایش را کج چیده بود. آن ها را صاف کرد. درختی کج شده بود، آن را هم درست کرد. برجِ بلند شهر کج شده بود پسر آن را صاف کرد و خوش حال و خندان به خانه برگشت. مادرش او را دید و خندید. پرسید: « کلاهت را چرا کج گذاشته ای؟! » پسر خندید و کلاهش را صاف کرد و صاف رفت سر یخچال. 🔮 🌿🔮 🔮🌿🔮 🌿🔮🌿🔮 🔮🌿🔮🌿🔮 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
💛🌞خورشید آمد🌞💛 ‌‌قوقولی قوقو برپا برپا خورشید آمد بالا بالا خورشید آمد از راهی دور با یک دنیا گرما و نور خورشید آمد شاد و پیروز شب رفت و رفت روز آمد ، روز 🌞 💛🌞 🌞💛🌞 💛🌞💛🌞 🌞💛🌞💛🌞 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
✅درطول شب، لحظات کوتاهی به کودک سرزده شود تا ازسلامت او اطمینان حاصل شود. تهویه‌ هوای اتاق مناسب ومحیط خواب آرام و بی ‌سروصدا باشد، کودک را نباید زمانی‌ که ناراحت است در رختخواب گذاشت. 🌼🍃🌼 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
📕📚 کتاب ماندگار 📚📕 کتاب پیر شده بود خسته شده بود. ورق هایش کهنه و زرد شده بود. اما دلش می خواست برای آخرین بار، قصه ای بنویسد. بعد شروع کرد به نوشتن قصه. قصه ی دیو، قصه ی فیل خرطوم دراز، قصه ی مار دو سر، قصه ی موش عینکی. اما این قصه ها برایش تازه نبود، چون آن ها را توی همه ی کتاب ها خوانده بود. حالا که پیر شده بود دلش می خوسات یک چیز تازه بنویسد! با خودش گفت: « حالا چی بنویسم؟ از کجا بنویسم؟ » فکر کرد و فکر کرد. بعد شروع به نوشتن کرد. یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود، چند تایی قصه بودند. نه یکی، نه دوتا، نه سه تا، اصلا ما چه کار داریم چند تا قصه بود. قصه ها راه افتادند و رفتند و رفتند و به ابرها رسیدند. ابرها تا قصه ها را خواندند، فهمیدند این قصه ی آخره. گریه شان گرفت، باریدند. قصه ها هم پریدند روی باران و آمدند پایین. کتاب، یک ورق دیگر خورد. دوباره نوشت، یک دفعه اتوبوس قصه، از راه رسید. قصه ها پریدند توی اتوبوس و راه افتادند. اتوبوس قصه، ورق ورق رفت تا به یک سربالایی رسید. از سربالایی گذشت و به سر پایینی رسید. از یک خیابان بزرگ هم رد شد، تا به چراغ قرمز رسید. قصه ها گفتند: « این جا آخر خط است. پیاده شویم. » اتوبوس قصه گفت: « نه، نه، این جا چراغ قرمز است که من ایستاده ام. هنوز چند ورق دیگر مانده است. » چراغ سبز شد و اتوبوس قصه دوباره به راه افتاد. قصه ها گُل می گفتند و گُل می شنیدند. اتوبوس از پُل گذشت. از کنار جنگل هم گذشت. چند تا حیوان و پرنده هم از توی جنگل پریدند توی قصه ها. اتوبوس باز هم رفت، تا رسید به آخر کتاب. قصه ها پیاده شدند. کنار اتوبوس مداد بود. خودکار بود. قلم بود. جوهر بود. کتاب و دفتر هم بود. آن ها بالا پریدند و پایین پریدند و هورا کشیدند. کتاب ورق آخر را هم زد، بعد گفت: « این هم قصه ی ناتمام. حالا خسته ام باید بخوابم. » و گرفت گوشه ی میز مطالعه، خوابید. صبح که شد، کتاب بسته شده بود. رویش نوشته شده بود، بالا رفتیم ماست بود، پایین آمدیم دوغ بود، قصه ی ما همین بود. و این جوری شد که کتاب پیر، چمدانش را بست. او در کتابخانه قسمت کتاب های ماندگار ماند و تاریخی شد. 📕 📚📕 📕📚📕 📚📕📚📕 📕📚📕📚📕 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
ماهی گلی_صدای اصلی_445967-mc.mp3
9.61M
🐟 ماهی گلی 🌼در دریای آبی رنگ در یک خانه ی سفید آهکی، ماهی گلی و مامان و باباش با هم دیگه به خوبی و خوشی زندگی میکردند. 🍃بهتره ادامه ی داستان رو بشنوید... 🌸قصه های کانال قصه های کودکانه به ترویج فرهنگ قصه گویی برای کودکان در بین والدین و تقویت شادابی و روحیه ی کودکان کمک میکند. 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
💚﷽💚 خدایا ✨ روزم را با یاد تو آغاز میڪنم ڪہ زیبایے و عشق و سلامتے همہ ے سهم من و دوستان و عزیزانم باشد صبح زیباے سه شنبه تون سرشار از عشق ومهربانے بخشش و برڪت 🍃💚 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
مردی که یک روز راه رفته بود 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 مردی که یک روز راه رفته بود و خسته بود، به کنار جوی آبی رسید. جوراب هایش را در آورد و پاهایش را شست. بعد، جوراب هایش را هم شست و روی علف ها انداخت تا خشک شود. خودش هم خوابید. مرد که خوابش برد، جوراب ها بلند شدند و توی آب شیرجه زدند و شناکنان دور شدند. کمی که رفتند، یک لنگه از جوراب ها به علف های کنار جوی گیر کرد و هر کاری کرد، نتوانست خودش را نجات بدهد و همان جا ماند. اما لنگه ی دیگر جوراب همراه آب رفت و رفت تا این که دو تا ماهی آن را دیدند. یکی از ماهی ها تپل بود و یکی لاغر. ماهی لاغر گفت: « اول من دیدمش. مال من است. » ماهی تپل گفت: « کجای کاری؟ من از آن دور دورها دیده بودمش. مال من است. » ماهی ها سر لنگه ی جوراب دعوا راه انداختند و هر کدام یک سر جوراب را گرفتند و کشیدند. ماهی تپل گفت: « این جوراب من است. ولش کن! » ماهی لاغر گفت: « جوراب تو؟ این جوراب مال من است! » همین موقع اردکی که یک لنگه جوراب به پا داشت، از راه رسید و بگو مگوی آن ها را شنید. خندید و با منقار خود، جوراب را از دست آن ها بیرون کشید و گفت: « جوراب مال کسی است که پا دارد. » جلوی چشم ماهی ها لنگه ی دوم جوراب را هم پوشید؛ قِری به کمرش داد و گفت: « قشنگه؟ بهم میاد؟ » صاحب جوراب از راه رسید و داد زد: « دزد! دزد جوراب! » و دنبال اردک دوید. ماهی لاغر گفت: « چه خوب که ما اهل دزدی نیستیم. » و شناکنان رفتند پی کارشان. از آن طرف، مردی که یک روز راه رفته بود، به اردک رسید. او را گرفت و خواست جوراب ها را از پایش در بیاورد که پشیمان شد. با خودش گفت: « کی تا حالا اردک جوراب پوش دیده!؟ اما مردِ جوراب پوش تا دلت بخواهد بوده و هست! » 🍃🌹🍃🌹 ⭕️كپی و ارسال مطالب فقط به صورت فوروارد مجاز است _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ✅ اولین كانال تخصصی قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh لطفا مارا به دوستان خود معرفی نمایید👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
📒📖کتاب📖📒 بچـــــــــــه ها من کتابــــــم، آماده جوابم از دست بچــه لوس، همیشه در عذابـــــم بچه لوس کتاب و می اندازه این ورواون ور میکنه کاغذاش رو و از اولش تا آخر بچـــــه خوب کتــــاب و تو قفســه می زاره هـــر وقت که لازم داره از اونــــجا بر میــداره 📖 📒📖 📖📒📖 📒📖📒📖 📖📒📖📒📖 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
اشتباه طوطی خانم_صدای اصلی_447357-mc.mp3
9.78M
🌸اشتباه طوطی خانم 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
💙﷽💙 خـدایـا.. نعمت سلامتے مبداء همه نیازها و عاقبت بخیرے مقصد همه نیازهاست تو را به حق مهربانی و بزرگیت این دو نعمت را دراین صبح زیبای پاییزی به همه دوستان و عزیزانم عطا فرما..🙏 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
⭐️⚪️زرافه⚪️⭐️ زرافه ام زرافه قدم خیلی درازه پوست تنم خال خالی خیلی قشنگ و نازه غذای من گیاهه بچه های مهربون گاهی نگاه می کنم به خورشید و آسمون ⚪️ ⭐️⚪️ ⚪️⭐️⚪️ ⭐️⚪️⭐️⚪️ ⚪️⭐️⚪️⭐️⚪️ کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔆🐔ملخک بی ادب🐔🔆 یکی بود یکی نبود ملخک سر به سر خانم قد قدا می گذاشت و دانه جوجه ها را می برد و می خورد قد قدا می ترسید که جوجه هایش گرسنه بمانند. روز اول که قدقدا خانم، ملخک را سر سفره غذایش دید گفت: یک دانه گندم بردارو ببر. قابلی ندارد. ملخک یکی خورد و یکی برد تشکر هم نکرد. روز دوم قدقدا خانم گفت: امروز هم مهمان ما باش،ولی تو که خوب می پری چرا نمی روی از مزرعه گندم برداری؟ روز سوم قدقدا به ملخک گفت: نه دیگه این دانه ها غذا برای جوجه کوجولو من است نمی ذارم هر روز بیای و دانه ببری و جوجه کوچولوها گرسنه بمونند. اما باز هم ملخک گوش نکرد و رفت سراغ جوجه ها وخواست دانه برداره که خانم قدقدا پرید که ملخک را بگیرد. اما ملخک جستی زدو پرید روی دیوار و فرار کرد. خانم قدقدا گفت:یه بار جستی ملخک... فردا صبح باز هم ملخک چند بار آمد و دانه ها را برداشت و جستی زد و رفت‌قدقدا هم کاری نتوانست بکند ملخک به خانم قدقدامی خندید . قدقدا خانم به او گفت؟ دو بار جستی ملخک... قدقدا خانم نشست و نقشه ای کشید . روز بعد رفت و پشت یک جعبه قایم شد ،ملخک که دیدخبری از قدقدا نیست با خیال راحت راحت آمد و کنار جوجه ها مشغول خوردن شد. یک مرتبه قدقدا خانم پرید و ملخک را به نوکش گرفت ملخک هر چه دست و پا زد نتوانست خودش را نجات بدهد. قدقدا خانم ملخک را انداخت تو ظرف آب و گفت؟":حالا حسابی دست و پا بزن تا بفهمی کارت اشتباه بوده جوجه ها دانه ها را خوردند و کنار سطل آب رفتند و ملخک را نگاه کردند. بعد دست و پایش را گرفتند و از آب بیرون کشیدند. 🐔 🔆🐔 🐔🔆🐔 🔆🐔🔆🐔 🐔🔆🐔🔆🐔 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔸️شعر ﴿ رنگ سفید قشنگه ﴾ مجموعِ هفت تا رنگه 🌸🌼🍃🌼🌸 🌸 یه روز مامانی پرسید 🌱 کی بود که رنگ آفرید 🌸 گفتم خدایِ دانا 🌱 که آفریده ما را 🌸 رنگِ سفید قشنگه 🌱 مجموعِ هفت‌تا رنگه 🌸 چنتا سفیدِ خوشرنگ 🌱 که یادگرفتم قشنگ 🌸 یکیش همین ستاره 🌱 که توو شبایِ تاره 🌸 میباره از آسمون 🌱 برفِ سفید و بارون 🌸 تگرگ یخِ سفیده 🌱 صدایِ خوبی میده 🌸 پنبـه‌‌ها هم سفیدن 🌱 شبیهِ مرواریدن 🌸 سفید که پر فروغه 🌱 به رنگِ ماست و دوغه 🌸 لــک‌لــک و قویِ زیبا 🌱 ابرِ توو آسمونها 🌸 سفید و خوب و نازن 🌱 خوشکلی رو‌ میسازن 🌸«گـوشْ‌ماهـی‌که‌توو دریـاست 🌱 چقدر سفید و زیباست» 🌸 نــــــورِ قـشـنـگِ مهتــــاب 🌱 وقتی میتابه بر آب 🌸 چه قدر تماشاییه 🌱 رنگش چقد عالیه 🌸 «گل‌هایِ نرگس و یـاس 🌱 شـــکوفه‌هـایِ گیـلاس» 🌸 «پـرچمِ صلح و دوستـی 🌱 سـفـیده، می‌دونستی؟» 🌸 سفید چقد تمیزه 🌱 پیشِ همه عزیزه 🌸 دوسش داریم سفیدرا 🌱 که خوشکل است و زیبا 🌸🌼🍃🌼🌸 🍃شاعر : سلمان آتشی کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
باغ باصفا_صدای اصلی_447354-mc.mp3
9.22M
🌸باغ با صفا 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
از ڪویرِ خشڪ بر دریا سلام هر نفس بر زاده زهرا سلام باز می گویم بہ تو از راه دور یا حسین بنּ علی آقا سلام 🌸صبح پنجشنبه بنام شما حضرت عشق 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔆🚦چراغ راهنما🚦🔆 دویدم و دویدم سر چهار راه رسیدم سه تا چراغ و دیدم یکی از چشماش سبز بود یکی از چشماش زرد بود یکی از چشماش سرخ بود از قرمزش ترسیدم از ترس به خود لرزیدم زرد که شد نمایان رفتم لب خیابان چراغ سبز و دیدم از خوشحالی خندیدم آی خنده خنده خنده فریاد نزن راننده آی خنده خنده خنده هی بوق نزن راننده 🚦 🔆🚦 🚦🔆🚦 🔆🚦🔆🚦 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🚧🚦چراغ راهنما🚦🚧 یک شب سر خیابانی یک چراغ راهنما نصب کردند اما چراغ راهنما ناراحت بود ستاره ای نزدیک او شد و گفت چرا ناراحتی ؟ چیزی شده ؟ چراغ راهنما گفت : چرا از من نپرسیدند ۲تا چشم دوست داری یا ۳تا ستاره با خنده گفت:من مطمئن هستم روزی از ۳ چشم بودنت خوشحال باشی . یک روز صبح که ماشینها تند تند می رفتند مردم اصلا نمی توانستند رد بشوند چراغ راهنما فکری کرد ....او فکر کرد الان باید چراغش را زرد کند ماشینها فهمیدند الان باید ایست کنند بعد هم قرمز شد ماشینها کامل ایستادند و مردم با راحتی از خیابان رد شدند بعد از مدتی چراغ راهنما دید چقدر ماشین ایستاده دوباره چراغش را زرد کرد و بعد سبز شد و مردم در پیاده رو ماندند و ماشینها رفتند .شب شد .چراغ راهنما خیلی خوشحال بود ستاره به او گفت :چرا خوشحالی ؟غم نداری ؟چراغ راهنما گفت :چون با سه چشمم به مردم کمک کردم. 🚦 🚧🚦 🚦🚧🚦 🚧🚦🚧🚦 🚦🚧🚦🚧🚦 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
➿➰⚜🌺⚜➰➿ ✅در بازي با فرزندان، ملاك را برد و باخت قرار ندهید.اگر برديد خوشحالي نكنيد و اگر باختيد ناراحت نشويد. ✅رقابت در كودكان منجر به حسادت، ترس از باختن وعصبانيت نشود. 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
قول بزرگ_صدای اصلی_447358-mc-mc.mp3
9.44M
🌸قول بزرگ 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🍂﷽🍂 دفتر نقاشے خدا همیشہ زیباست امافصل پاییز را براے دل خودت آرامتر ورق بزن وتمامے رنگها را بخاطر بسپار ڪہ عشق لابلاے همین رنگهاے زیباست زندگیتان پراز رنگهاے زیبا صبحتون بخیر☕️💛 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌞🌹🌞🌹🌞🌹 🌹🌞🌹 🌞 بازم دوباره خورشید اومده تو آسمون یعنی همه بیدار شید بچه وپیر وجوون روز شده موقع کار باید بلند شید از جا هر کسی که کار کنه اون می شه دوست خدا 🌞 🌹🌞 🌞🌹🌞 🌹🌞🌹🌞 🌞🌹🌞🌹🌞 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4