eitaa logo
قلاب‌هایی که صیدم کردند 🎏
148 دنبال‌کننده
188 عکس
10 ویدیو
2 فایل
زندگی است دیگر، پر از قلاب‌هایی که گیرشان می‌افتیم حرفی، سخنی، چیزی هست در خدمتم👇 @alijavid1014
مشاهده در ایتا
دانلود
ما هبوط کردیم. گم‌گشته بودیم وسط این کیهان کر و کور. پدرمان آدم ترس برش داشت و بر خاک به تضرع افتاد که بارالهی چه کنیم در این عالم خاکی دور از تو، بی هیچ یار و یاوری. ابلیس می‌خندید به انابه و گریه پدرم. جگر آدم بیش‌تر می‌سوخت و سوز صدایش بالاتر می‌گرفت. ناگهان آسمان شکافت و پرودگار عز و جل کلماتی را نازل کرد از جنس نور. وحی آمد که «آدم، از این پس این کلمات صراط رسیدن به من را برایت روشن می‌سازند». پس این بار نوبت ابلیس بود که به زمین بیفتد و خاک بر سر کند. از این کلمات چنان امیدی در دل پدرم روشن شد و به فرزندانش سرایت کرد که هر بشر خاکی به آسمان نشینی امیدوار شد. چرا که دستور خدا به فرزندان آدم واضح و روشن بود: «اهدنا الصراط المستقیم» صراط مستقیم را طلب کنید و صراط من همین پنج کلمه‌اند. اما ابلیس هم قرار نبود تا آخر دنیا خاک بر سر بریزد. او می‌دانست که این نور خاموش شدنی نیست و لذا هم و غمش را بر همین گذاشت که هدایتی به سمت این نور صورت نگیرد. او باید با کلمه ابتدایی آیه مقابله می‌کرد. پس پلیدانی را پرورش داد و گماشت تا راه نور را خاموش کنند و عالم را وارد ظلمات کنند. خدا هم روی این کلمات صراط ساز عجیب غیرت داشت و هر بار پاک‌سرشتی را مأمور به حفاظت این نور می‌کرد. در هر دوره‌ای بر این عالم خاکی پلیدی آمد و ولی‌اللهی. لکن مهم این بود که این نور می‌ماند. گذشت و گذشت تا خدا به این کشمکش کاملا پایان داد و «هادی» را نازل کرد. با این هادی دیگر کسی گم‌گشته نمی‌ماند. لذاست که می‌گویند: «هادی اگر تویی که کسی گم نمی‌شود» @Ghollabha