دعا در روز جمعه
عَنْهُ [محمد بن یحیی] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحَكَمِ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ اَلْكَرْخِيِّ قَالَ: عَلَّمَنَا أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ دُعَاءً وَأَمَرَنَا أَنْ نَدْعُوَ بِهِ يَوْمَ اَلْجُمُعَةِ ...
از ابراهیم کرخی روایت شده است که گفت: امام صادق علیه السلام دعایی به ما آموخت و امر فرمود که روز جمعه بخوانیم [و آن دعا این است:]
«اَللَّهُمَّ إِنِّي تَعَمَّدْتُ إِلَيْكَ بِحَاجَتِي وَأَنْزَلْتُ بِكَ اَلْيَوْمَ فَقْرِي وَمَسْكَنَتِي فَأَنَا اَلْيَوْمَ لِمَغْفِرَتِكَ أَرْجَى مِنِّي لِعَمَلِي وَلَمَغْفِرَتُكَ وَ رَحْمَتُكَ أَوْسَعُ مِنْ ذُنُوبِي فَتَوَلَّ قَضَاءَ كُلِّ حَاجَةٍ هِيَ لِي بِقُدْرَتِكَ عَلَيْهَا وَتَيْسِيرِ ذَلِكَ عَلَيْكَ وَلِفَقْرِي إِلَيْكَ فَإِنِّي لَمْ أُصِبْ خَيْراً قَطُّ إِلاَّ مِنْكَ وَلَمْ يَصْرِفْ عَنِّي أَحَدٌ شَرّاً قَطُّ غَيْرُكَ وَلَيْسَ أَرْجُو لآِخِرَتِي وَدُنْيَايَ سِوَاكَ وَ لاَ لِيَوْمِ فَقْرِي وَيَوْمِ يُفْرِدُنِي اَلنَّاسُ فِي حُفْرَتِي وَأُفْضِي إِلَيْكَ يَا رَبِّ بِفَقْرِي.»
📚الکافي، ج۲، ص۵۸۰
@Gholow
کتاب آشنایی با تصوف (تازه های نشر عرفان و تصوف)
نویسنده:
سید علیرضا موسوی
پژوهشگاه خاتم النبیین صلی الله علیه واله
توضیح محتوای کتاب:
جریان تصوف، با بیش از هزار چهارصد سال قدمت در دین اسلام، از معدود جریاناتی است که هم در میان شیعیان و هم اهل سنت طرفداران بسیاری داشته و دارد و تا عمیق ترین لایه ها و ابعاد زیست دینی و فرهنگ ملی آنها نفوذ کرده است. اما درویشی و صوفی گری به چه معناست و این جریان چه پیشینه ای را از سر گذرانده است؟ آیا تصوف همان عرفان اسلامی است؟ اصول اعتقادی و نظام جهان بینی صوفیان چه بوده و آیا این اصول با باورهای عموم شیعیان و علمای تشیع انطباق دارد؟ در ایران چه فرقه هایی از دراویش بیشتر فعال هستند؟
اینها بخشی از سوالات مهمی است که این نوشتار، در قالب یک درسنامه بدان ها پاسخ می گوید. این کتاب با بیش از 300 منبع، حاصل سه سال تحقیق و پژوهش در این حوزه است.
مخاطبین:
طلاب و دانشجویان و عموم علاقه مندان به مباحث عرفان و تصوف
مشخصات کتاب:
304ص|شومیز
قیمت :
91هزار تومن
تهیه کتاب با تخفیف ویژه (30درصد) تا 1شعبان:
B2n.ir/f54093
@Gholow
فهرست کپیبرداری و انتحالات گسترده آقای محمد حسن وکیلی از وبلاگ آثار:
alasar.blog.ir/1398/12/06/wakili4
@Gholow
علی علیه السلام با چه بدین جایگاه رسید؟
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی کَهْمَسٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِی یَعْفُورٍ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ قَالَ عَلَیْکَ وَ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذَا أَتَیْتَ عَبْدَ اللَّهِ فَأَقْرِئْهُ السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُ إِنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ یَقُولُ لَکَ انْظُرْ مَا بَلَغَ بِهِ عَلِیٌّ علیه السلام عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَالْزَمْهُ فَإِنَّ عَلِیّاً علیه السلام إِنَّمَا بَلَغَ مَا بَلَغَ بِهِ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِصِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ.
📚 الکافی، ج۲، ص۱۰۴
از ابو کَهمَس روایت شده است که گفت: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: عبد الله بن ابی یَعفور سلام میرساند. حضرت فرمود: بر تو و بر او سلام. هر گاه نزد عبد الله رفتی به او سلام برسان و بگو: جعفر بن محمد میگوید: بنگر که علی علیه السلام با چه چیزی به این جایگاه نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و به همان پایبند باش. به راستی که علی علیه السلام فقط با راستگویی و امانتداری به این منزلت و نزدیکی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید.
#حدیث
@Gholow
«میراث امامان»
مطالعاتی در خصوص روایات برجایمانده از امامان اهل بیت علیهم السلام در تراث اسلامی
https://eitaa.com/Al_Meerath
به روزگار سیاهی که شب حصار نداشت
جهان جزیرۀ سبزی در اختیار نداشت
گلوی خاک پر از دردهای بغضآلود
و انجماد زمین، رنگی از بهار نداشت
به ناگهان گل وحی از حرا شکوفا شد
به کوه لرزه درافتاد و پُر ز آوا شد
به گوشهای محمّد صدا صدا پیچید
«بخوان به نام خدا» خواند و خواند و گویا شد
مبعث حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله بر همهٔ دوستداران آن حضرت مبارک 🌹
@Gholow
هدایت شده از روایت غزه | صالح غزهای
خیلی راغب نبودم، خودم در مسأله جمع آوری مبالغ مادی برای ارسال به مردم غزه ورود کنم، اما از این طرف تعداد زیادی از دوستان مطالبه میکنن، از اون طرف دارم میبینم روند ارسال سازمانهای مختلف یا طولانی مدت است، یا برای جای محدود مانند جنوب ارسال میشه .
برای اینجانب راهی برای ارسال مبالغ مادی به مردم شمال غزه باز شده است.
اگر دوستان مایل هستن، مبالغی ارسال کنن، لطفا به این ش کارت
6104338676264019يا اين ش شبا
IR300120010000005446873086بنام مهدی صالح، واريز بفرمایین، حتما بعد از واریزی قبض رو ارسال کنن تا در کانال جمع آوری کمکهای مردمی منتشر بشن. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج https://iPorse.ir/6240028 @SalehGaza
حَسبُكَ دَاءً ...
... هَيهَاتَ أَن يغَلبِنَيِ هوَاَي َ وَيقَوُدنَيِ جشَعَيِ إِلَي تَخَيّرِ الأَطعِمَةِ وَلَعَلّ بِالحِجَازِ أَو اليَمَامَةِ مَن لَا طَمَعَ لَهُ فِي القُرصِ وَلَا عَهدَ لَهُ بِالشّبَعِ أَو أَبِيتَ مِبطَاناً وَحوَلي بُطُونٌ غَرثَى وَ أَكبَادٌ حَرّى أَو أَكُونَ كَمَا قَالَ القَائِلُ:
وَحَسبُكَ دَاءً أَن تَبِيتَ بِبِطنَةٍ
وَحَولَكَ أَكبَادٌ تَحِنّ إِلَي القِدّ.
📚نهج البلاغة
آدرس کانال موکب غزه (جمعآوری کمک جهت تهیه غذا برای اهل غزه):
https://eitaa.com/salehgazakomk
@Gholow
https://eitaa.com/Al_Meerath/220
امام سجاد علیه السلام و تحریفزدایی از چهرۀ پیامبر خدا صلی الله علیه وآله
🔸به کانال میراث امامان بپیوندید.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى وَلِيِّكَ الْمُحْيِي سُنَّتَكَ الْقَائِمِ بِأَمْرِكَ الدَّاعِي إِلَيْكَ الدَّلِيلِ عَلَيْكَ وَ حُجَّتِكَ عَلَى خَلْقِكَ وَ خَلِيفَتِكَ فِي أَرْضِكَ وَ شَاهِدِكَ عَلَى عِبَادِكَ اللَّهُمَّ أَعِزَّ نَصْرَهُ وَ مُدَّ فِي عُمُرِهِ وَ زَيِّنِ الْأَرْضَ بِطُولِ بَقَائِهِ اللَّهُمَّ اكْفِهِ بَغْيَ الْحَاسِدِينَ وَ أَعِذْهُ مِنْ شَرِّ الْكَائِدِينَ وَ ادْحَرْ عَنْهُ إِرَادَةَ الظَّالِمِينَ وَ تَخَلَّصْهُ مِنْ أَيْدِي الْجَبَّارِينَ ...
@Gholow
⚠️ ضرورت تحقیقات رجالی درباره معاصران
نمونه: عبد الحسین بندانی
چند ماهی است که برخی پژوهشگران در کانالی ( https://eitaa.com/Bandani2 ) به معرفی و بررسی روایات غریب و نایاب عبدالحسین بندانی پرداختهاند، و با ارائه دهها نمونه مجموعه الگوهایی را نمایاندهاند که بنا بر آن، خود بندانی در تولید روایات جدید، انتساب آنها به امامان و تحریف برخی روایات منابع نقش بسیار پررنگی دارد، و با وجود پیگیریهای بسیار هیچ پاسخی برای ادعاها و منش غیراخلاقی خود ارائه نداده است.
بندانی تنها یک نمونه از کسانی است که دروغپردازی ایشان ذهنیت برخی متدینان را از روایات اصیل دور میکند. با این همه از آنجا که برخی افراد کمتر با رویکردهای رجالی آشنایند، بر این گماناند که حتی با پذیرش نقش بندانی، اتهام صریح کذب بر او روا نیست. بنابراین ذکر چند نکته ضروری مینماید:
۱. اهمیت تهذیب معارف در هر دوره
پر واضح است که چنانچه سیره و اخبار بسیار نشان میدهد، در هر دورهای کسانی به آلودن منابع دینی به دروغ و مطالب سست پرداختهاند، (نک: رجال الکشی، ص۳۰۵/ ح۵۴۹، تحف العقول؛ جامعه مدرّسین، ص۳۰۹) و از آن سو عالمانی نیز به مقابله با این روند میپرداخته اند، (بصائر الدرجات، ج۱، ص:۱۰و ۱۱؛ رجال الکشی، ص۴ و:۱۳۷/ ح۲۲۰، قرب الإسناد، ص۷۷ / ح۲۵۰، کمال الدین، ج۱، ص۲۲۱-۲۲۸) و آثار مستندی در تقابل با این جریانها نگاشتهاند. با این وجود، تسامح نسبی در برخی دورهها زمینه را برای رشد بیشتر اخبار باطل و یا مشکوک فراهم آورده و در عمل کار اصلاحگران دوران بعد را سنگینتر ساخته است.
۲- برخورد صریح عالمان متقدم با جریانهای دروغ پرداز و یا حتی راویان متسامح
این مواجهه آثار و پیامدهای مثبت خود را حتی در ادوار پسین نیز کاملاً نشان داده است. حفظ قرائن و تألیف کتبی که به بررسی وثاقت و ضعف راویان و صاحبان آثار میپردازد، سرمایه گرانسنگ محققان دوران بعد در زمینه اعتبار سنجی بوده است. برخی مطالعات انتقادی و اجتهادی که امروز آسیبهای اسنادی، متنی و محتوایی اخبار برخی راویان را نمایاندهاند در نهایت به نتایجی نزدیک با آرای امثال نجاشی و ابنغضائری رسیدهاند.
البته ضروری است محققان به مطالعه آرای رجالیان و رویکردهای تقلیدی متاخران اکتفا نکرده، و با روشهای کهن و ابزارهای جدید، به مطالعه روایات راویان قدیم و متأخر بپردازند.
۳- خطرات رواج تساهل
از آن سو غفلت و تساهل در بررسی نقادانه آثار و ویژگیهای مؤلفان و راویان در برخی ادوار موجب حجیم شدن مطالبی بوده که پیشتر در آثار معتبر یافت نمیشده است، اما در عین حال تراکم اخبار بیریشه برخی را در وهم اعتبار آن انداخته است. که خود زمینه ساز دو آسیب بزرگ بوده است:
- اول، تحریف مناسک و عقاید دینی، همگام با فاصله گرفتن از سرچشمه اصیل معارف کتاب و سنت و شاید از خطرناکترین آثار آن روند کرامتسازیها و معصومتراشیهایی است، که موجب تحزب و تفرقهانگیزی در میان شیعیان آل البیت ع میشود.
- دوم، بیاعتمادی برخی از متدینان به معارف روایی اصیل با مشاهده روند آشکار تغییرات و ازدیاد اخبار در منابع اخیر!
در این میان مخالفان فرامذهبی نیز که کاملاً به منابع ما دسترسی دارند، این تغییرات را دستمایه تضعیف عقاید عوام شیعه قرار میدهند.
بر این اساس جای هشدار جدی وجود دارد که برخی بزرگان امروز چندان از نگاه انتقادی رجالی و اعتبارسنجی فاصلهگرفتهاند که نه تنها برخوردی جدی در مقابله با تحریفات و اکاذیب ندارند، بلکه خود ناشر پرداختههای امثال ذبیح الله منصوری و عبدالحسین بندانی یا پیرو اشتباهات و مطالب ناروای ملای دربندی و محمدحسین طهرانی شدهاند، و برخی دیگر پس از سالها اثرپذیری از مجعولات این شخصیتها تنها وقتی متوجه دروغپردازیها میشود که محققی دهها یا صدها نمونه جعل را آشکارا برایشان توضیح دهد.
آدرس کانال نقد بندانی:
https://eitaa.com/Bandani2
@Gholow
آیا قراردادن روزی برای بزرگداشت اولیای دین اشکال دارد؟
طبعاً قرار دادن روز بزرگداشت برای بزرگان دین خوب و بهخودیخود بی اشکال است. بلکه مؤمنان میتوانند روزهای بسیار زیادی در سال را برای تکریم و ترویج فضائل و معارف اولیای دین در نظر بگیرند. با این حال، لازم است نکاتی در این باره در نظر گرفته شود:
۱. آثار منفی تساهل در امر بزرگداشت
در سرزمین ما، درباره نحوهٔ این کارها برای اولیای دین، فرهنگسازی مناسبی صورت نگرفته، و متأسفانه بزرگداشتها سریعاً به تاریخسازی و جعل سالروز وفات و شهادت تبدیل میشوند. بنابراین سزاوار است ابتدا به جامعه مبلغان دینی تفهیم شود که دایره روایات معتبر محدود است، و نمیتوان با حواله به غیب تاریخ ساخت، و دیگر اینکه ساخت یک تاریخ بسیاری اوقات به همین یک دروغ ختم نمیشود، و به تناسب جلساتی که پشتوانه تاریخی ندارند، بسیاری اوقات داستانهایی درباره میلاد و وفات شکل میگیرد، و همچون امروز، دیواری کج تا ثریا میرود. (نمونه) و فراتر از آن بازکردن باب شعائرسازی و آرای باطل در این موارد، تا آنجا است که برخی بر آن نظراتی فقهی و اعتقادی بنا میکنند، و گاه زبان به طعن ناقدان میگشایند و آنان را معارض مذهب میشمارند.
۲. ضرورت پرهیز از جعل جاعلان
اگر بنا بر بزرگداشت است، بهتر است روزی غیر از روزهای جعل قطعی به نام میلاد و شهادت باشد (مانند تاریخ جعلی میلاد و وفات حضرت معصومه سلام الله علیها)، تا بدینوسیله حمایت از جاعلان نشود که هم جعلشان ترویج و تاریخ رسمی شود، و هم گاهی زمینه خوشبینی به جاعل، و یا کوچکشمردن گناه کذب شود.
بهویژه جعل تاریخ مرتبط با اهل بیت (ع) بسیاری اوقات، افترا بر خاندان اهل بیت ع و معصیتی بزرگتر است. همچنین، نباید با تاریخسازی جدید موجبات وهن مذهب ضعیفنمایاندن منابع کهن معتبر شیعه نزد عموم و مخالفان شیعه فراهم شود. مقابله با دروغ نیز امری لازم است، و نباید با مصلحتتراشیهای نابهجا آن را کوچک جلوه داد.
۳. دقت در جایگاه اخبار ضعیف
همچنین در استناد به اخبار ضعیف برای ترویج سالروز میلاد و وفات بزرگان، باید در نظر داشت اخبار ضعیف در حدی باشند که بتوان احتمال صحت در خور توجه باشد. بنابراین، روایات کتب معاصر و دستنوشتههای پساصفوی که عموماً قرینهای دسترسی مؤلفانشان به آثاری کهن ولی ازبینرفته را تأیید نمیکند، قابل استناد نیستند. همچنین روایات منفرد کذابان (که شاهد تاریخی مستقل ندارد) هرچند متقدم باشند (مانند خصیبی) و هرچند جعلیبودن روایتی قطعی نباشد، کنار گذاشته میشوند. و کهنگی دلیلی کافی برای اهتمام به روایات بیشاهد کذابان نیست.
@Gholow
وَحَسبُكَ دَاءً أَن تَبِيتَ بِبِطنَةٍ
وَحَولَكَ أَكبَادٌ تَحِنّ إِلَي القِدِّ
«درد تو اين بس كه شب سير بخوابى و گرداگردت جگرهايى بُوَد در آرزوى پوست بزغاله» (نهج البلاغه، ترجمه شهیدی)
مسلمانان غزه چند ماه است که از جنگ، آوارگی و گرسنگی به سختی رنج میبرند. در این شرایط، جمعی از فضلاء شیعه در ایران و کشورهای عربی به گردآوری کمک برای آنان اقدام کردهاند. ان شاء الله این کمکها از طریق شیعیان غزه و لبنان به دست آوارگان خواهد رسید.
در شهر قم، دانشور فرهیخته شیخ علی یعقوب یوسف عهدهدار این امر است. دغدغهمندان میتوانند کمکهای خود را به حساب ایشان واریز کنند:
شماره کارت:
6037 - 6975 - 1606 - 8803شبا:
IR 19 0190 0000 0021 1879 8070 02به نام علی یوسف _ بانک صادرات این کارت بانکی مخصوص گردآوری کمک است و اعلام مبالغ واریزشده لازم نیست. @Gholow
دیگر رسید لحظه ی فردای بی علی ...
اینک شما و وحشتِ دنیای بی علی ...
@Gholow
بعد چند سال اکاذیب نشر ابراهیم هادی همچنان در حال تجدید چاپ.
اکذوبه «شنود» از چاپ بیستم و مجعوله «سه دقیقه در قیامت» از چاپ بیست و نهم گذشته است.
به خواندن و شنیدن دروغ عادت کردهایم!
#ابراهیم_هادی
#شنود
#سه_دقیقه_در_قیامت
نقدها: https://eitaa.com/Gholow/117
اهمیت فقه و بیارزش بودن تعمّقات غالیانه
١. أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيِّ قَالُوا قَالَ رَجُلٌ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ لِي ابْناً قَدْ أَحَبَّ أَنْ يَسْأَلَكَ عَنْ حَلَالٍ وَ حَرَامٍ لَا يَسْأَلُكَ عَمَّا لَا يَعْنِيهِ قَالَ فَقَالَ وَ هَلْ يَسْأَلُ النَّاسُ عَنْ شَيْءٍ أَفْضَلَ مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ. (علل الشرائع، ج٢، ص٣٩٤)
٢. عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ لِي ابْناً قَدْ أَحَبَّ أَنْ يَسْأَلَكَ عَنْ حَلَالٍ وَ حَرَامٍ لَا يَسْأَلُكَ عَمَّا لَا يَعْنِيهِ قَالَ فَقَالَ لِي وَ هَلْ يَسْأَلُ النَّاسُ عَنْ شَيْءٍ أَفْضَلَ مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ. (المحاسن، ج١، ص٢٢٩)
حدیث بالا بر اهمیت شناخت حلال و حرام تأکید میکند. «ما لا یعنیه» در سخن راوی میتواند شامل امور نامربوط و به ویژه تعمقات غالیانه شود که برخی متکلفین آنها را «معارف» میپندارند. این استعمال را میتوان در سخن راوی دیگری روشنتر دید:
٣. عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْقُتَيْبِيُّ، قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الشَّاذَانِيُّ، قَالَ: سَأَلْتُ الرَّيَّانَ بْنَ الصَّلْتِ فَقُلْتُ لَهُ: أَنَا مُحْرِمٌ وَ رُبَّمَا احْتَلَمْتُ، فَأَغْتَسِلُ وَ لَيْسَ مَعِي مِنَ الثِّيَابِ مَا أَسْتَدْفِئُ بِهِ إِلَّا الثِّيَابَ الْمُخَاطَةَ فَقَالَ لِي: سَأَلْتَ هَذِهِ الْمَشِيخَةَ الَّذِينَ مَعَنَا فِي الْقَافِلَةِ عَنْ هَذِهِ الْمَسْأَلَةِ يَعْنِي أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الْجُرْجَانِيِّ وَ يَحْيَى بْنِ حَمَّادٍ وَ غَيْرِهِمَا فَقُلْتُ بَلَى قَدْ سَأَلْتُ، قَالَ فَمَا وَجَدْتُ عِنْدَهُمْ قُلْتُ لَا شَيْءَ، قَالَ الرَّيَّانُ لِابْنِهِ مُحَمَّدٍ لَوْ شُغِلُوا بِطَلَبِ الْعِلْمِ لَكَانَ خَيْراً لَهُمْ عَنِ اشْتِغَالِهم بِمَا لَا يَعْنِيهِمْ يَعْنِي مِنْ طَرِيقِ الْغُلُوِّ، ثُمَّ قَالَ لِابْنِهِ قَدْ حَدَثَ بِهَذَا مَا حَدَثَ وَ هُمْ يَنْتَمُونَهُ إِلَى الْقِيلِ، وَ لَيْسَ عِنْدَهُمْ مَا يرشدُونَ بِهِ إِلَى الْحَقِّ، يَا بُنَيَّ إِذَا أَصَابَكَ مَا ذَكَرْتَ فَالْبَسْ ثِيَابَ إِحْرَامِكَ، فَإِنْ لَمْ تَسْتَدْفِئْ بِهِ فَغَيِّرْ ثِيَابَكَ الْمَخِيطَةِ وَ تَدَثَّرْ! فَقُلْتُ كَيْفَ أُغَيِّرُ قَالَ أَلْقِ ثِيَابَكَ عَلَى نَفْسِكَ فَاجْعَلْ جِلْبَابَهُ مِنْ نَاحِيَةِ ذَيْلِكَ وَ ذَيْلَهُ مِنْ نَاحِيَةِ وَجْهِكَ. (رجال الكشي، ص٥٤٧)
٤. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ آيَةَ الْكَذَّابِ بِأَنْ يُخْبِرَكَ خَبَرَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ فَإِذَا سَأَلْتَهُ عَنْ حَرَامِ اللَّهِ وَ حَلَالِهِ لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُ شَيء. (الكافي، ج٢، ص٣٤٠)
در گزارش زیر نیز میتوان تقابل این دو گرایش را دید:
٥. وَجَدْتُ بِخَطِّ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الشَّاذَانِيِّ، أَنِّي سَمِعْتُ الْعَاصِمِيَّ، يَقُولُ إِنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى الْأَسَدِيَّ الْمُلَقَّبَ بِبُنَانٍ، قَالَ: كُنْتُ مَعَ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى بِالْكُوفَةِ فِي مَنْزِلٍ، إِذْ دَخَلَ عَلَيْنَا مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ، فَقَالَ صَفْوَانُ: هَذَا ابْنُ سِنَانٍ لَقَدْ هَمَّ أَنْ يَطِيرَ غَيْرَ مَرَّةٍ فَقَصَصْنَاهُ حَتَّى ثَبَتَ مَعَنَا. وَ عَنْهُ قَالَ سَمِعْتُ أَيْضاً قَالَ، كُنَّا نَدْخُلُ مَسْجِدَ الْكُوفَةِ، فَكَانَ يَنْظُرُ إِلَيْنَا مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ، وَ يَقُولُ: مَنْ أَرَادَ الْمُعْضلَاتِ فَإِلَيَّ، وَ مَنْ أَرَادَ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ فَعَلَيْهِ بِالشَّيْخِ، يَعْنِي صَفْوَانَ بْنَ يَحْيَى. (رجال الكشي، ص٥٠٨)
@Gholow
ترکیب متون غالیانه با اسناد عامی در میراث حدیثی غلات (۱)
در مطالعات اعتبارسنجی حدیث، یکی از نشانههای جعل، عدم تناسبِ متن با سند است. عدم تناسب میتواند جنبههای مختلف داشته باشد که یکی از آنها گرایش مذهبی است.
به طور عادی افراد غالباً احادیثی را نقل میکنند که مخالفت جدی و صریح با مقبولاتشان نداشته باشد.
اگر چه اموری مانند اعتراف، نقل برای نقد و تخریب، نقل از روی تعجب، تقیه، لغزش و سبقت زبان، نفهمیدن مقصود اصلی حدیث، اعتماد نابجا و افشای سر، اکثار حدیث، خودنمایی، تأویل، اراده قهری الهی و ... میتوانند سبب شوند که فرد احادیث مخالف مبانی اعتقادی خود را نقل کند؛ اما مجموعه این موارد به نسبت اندکاند و روند غالب و عادی به شمار نمیروند. از این رو ناهمخوانی مذهبی میانِ متن و سند غالباً تأملبرانگیز است.
از سوی دیگر میدانیم که در منازعات مذهبی، جعل حدیث موافق خود و نسبت دادن آن به مخالفان، با انگیزه احتجاج و اعترافگرفتن از خصم رایج است. مثلاً در منابع عامه با وجود این که عموماً اقبال زیادی به نقل حدیث از اهل بیت (ع) دیده نمیشود؛ استثنائاً در موضوعات اختلافی شیعه و سنی، احادیث زیادی از اهل بیت (ع) به نفع اهل سنت نقل شده است. برای نمونه روایات زیادی در تفضیل ابوبکر و عمر به اهل بیت (ع) نسبت دادهاند که شواهد جعل در آنها آشکار است.
منابع شیعه نیز از این آفت در امان نمانده و گاه افرادی کژروش، به گمان خود احادیثی را به نفع شیعه ساخته و به مخالفان نسبت دادهاند. به ویژه این روش در میانِ حدیثسازان متمایل به غلو دیده میشود. روایاتی وجود دارد که آنان به طیف راستکیش و غلوستیز امامیه نسبت دادهاند و از آن جالبتر متونی است که به راویانِ اهل سنت بستهاند.
در ادامه چند نمونه از این دست را بررسی میکنیم.
@Gholow
۲. نمونه اول: به آسمان رفتن امیرالمؤمنین (ع) برای حل اختلاف ملائکه!
أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَبْسِيِّ قَالَ أَخْبَرَنِي حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ زِيَادِ بْنِ وَهْبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: أَتَيْتُ فَاطِمَةَ ص فَقُلْتُ لَهَا أَيْنَ بَعْلُكِ فَقَالَتْ عَرَجَ بِهِ جَبْرَئِيلُ ع إِلَى السَّمَاءِ فَقُلْتُ فِيمَا ذَا فَقَالَتْ إِنَّ نَفَراً مِنَ الْمَلَائِكَةِ تَشَاجَرُوا فِي شَيْءٍ فَسَأَلُوا حَكَماً مِنَ الْآدَمِيِّينَ فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَيْهِمْ أَنْ تَخَيَّرُوا فَاخْتَارُوا عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع. (الإختصاص، ص۲۱۳)
«عبد الله بن محمد العبسی» تصحیف «عبید الله بن محمد العیشی» و «زیاد بن وهب» تصحیف «زید بن وهب» است.
پیدا است که چنین داستانی میتوانست حتی در بین عموم امامیه نیز غریب بنماید. از این رو غالباً این داستان را در تحریرهای مختلفش نه در اخبارِ امامیه معتدل، بلکه در بینِ غالیان میبینیم:
الف) تحریر دوم:
«و من ذاك ما رواه المقداد بن الأسود قال: قال لي مولاي يوما آتني سيفي، فجئته به، فوضعه على ركبتيه، ثم ارتفع في السماء و أنا أنظر إليه حتى غاب عن عيني، فلما قرب الظهر نزل و سيفه يقطر دما، قلت: يا مولاي أين كنت؟ فقال: إنّ نفوسا في الملأ الأعلى اختصمت فصعدت فطهرتها. فقلت: يا مولاي و أمر الملأ الأعلى إليك؟ فقال: أنا حجّة اللّه على خلقه من أهل سماواته و أرضه، و ما في السماء من ملك يخطو قدما عن قدم إلّا بإذني.» (مشارق أنوار اليقين، ص۳۴۴)
ب) تحریر سوم:
«یؤید ذلک ورود سلمان و المقداد و ابی ذر دار امیرالمؤمنین منه الرحمة لیلاً لیستأذنوا علیه و خروج فضة الیهم و سؤالهم لها: ما فعل امیرالمؤمنین منه الرحمة؟ و قولها لهم: «تقول لکم مولاتی فاطمة انه قد عرج الی السماء و هو فی بروجها یقضی و یمضی بین عباده» و رجوعهم و جلوسهم ملیباً (ملیّاً) و نزول الملائکة افواجا و مواکب و نزول مولانا امیرالمؤمنین علی السحابة تحمله و بیده سیفه ذوالفقار یقطر دماً. فقال یا سلمان انکرت و تناکرت طوائف من الملائکة فی الملأ الاعلی فطهرتهم بسیفی هذا. قال الشیخ الثقة نزه الله شخصه: و ذوالفقار شخص المقداد و هو مطهر الخلائق ...» (مجموع الاعیاد، سلسلة التراث العلوی۳، ص۲۶۹)
ج) تحریر چهارم:
«روى السّيد المرتضى علم الهدى أنّ قنبرا جاء إلى دار أمير المؤمنين عليه السلام طالبا له فقالت له فضّة: إنّ المولى عرج إلى السماء ذات البروج ليقسم أرزاق العباد. فأنكر عليها قنبر و خرج إلى ظاهر المدينة فوجد عليّا عليه السلام يعمل بالمسحاة: فشكى إليه ما قالت له فضّة. فقال عليه السّلام: مه يا قنبر و لعلّك لم تؤمن بولايتنا حقّ الإيمان. ثمّ مسح بيده المباركة على عينيه فسأله أيّ شيء ترى؟ فقال: رأيت السماوات و الأرض كجوزة في يد المولى.» (قاضی سعید، شرح الاربعين، نشر میراث مکتوب، ص 436؛ و نیز نک: شرح توحيد الصدوق ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ج۳، ص۳۲۴)
[طبعا انتساب آن به سید مرتضی نادرست است! ظاهرا به دلیل انتساب شاخدار عیون المعجزات به سید مرتضی است.]
د) تحریر پنجم:
«فی عیون المعجزات عن ابی علی محمد بن همام عن جعفر بن محمد بن مالک الفزاری عن محمد بن صدقة عن محمد بن سنان عن المفضل بن عمر عن جابر بن یزید الجعفی عن ابی خالد الکابلی قال: قال: الامام علی بن الحسین زین العابدین لما سألناه عن هذه الآیة و لقد جعلنا فی السماء بروجا و زیناها للناظرین قال: ان قنبرا مولی علی أتی منزله یسأل عنه و خرجت الیه جاریة یقال لها فضة. قال قنبر: فقلت لها: این علی بن ابی طالب و کانت جاریته. فقالت: فی البروج. قال قنبر: و انا لا اعرف لامیرالمؤمنین بروجا. قلت: و ما یصنع فی البروج؟ قال: هو فی البروج الاعلی یقسم الارزاق و یعین الآجال و یخلق الخلق و یمیت و یحیی و یعزّ و یذلّ. قال قنبر: فقلت: و الله لأخبرن مولای امیرالمؤمنین بما سمعت من هذه الکافرة فبینا نحن کذلک اذ طلع امیرالمؤمنین و انا متعجب من مقالتها. فقال: یا قنبر ما هذا الکلام الذی جری بینک و بین فضة؟ فقلت: یا امیرالمؤمنین ان فضة ذکرت کذا و کذا و قد بقیت متعجبا من قولها. فقال: یا قنبر ادن منی فدنوت منه فتکلم بشیء لا افهمه ثم مسح بیده علی عینی فاذا السماوات و ما فیهن بین یدی امیرالمومنین کانها فلکة او جوزة یلعب بها کیف یشاء و قال: و الله انی قد رأیت خلقا کثیرا یقبلون و یدبرون ما علمت ان الله خلق ذلک الخلق کلهم. فقال لی: یا قنبر! قلت: نعم یا امیرالمومنین. قال: هذه لاوّلنا و هو یجری لآخرنا و نحن خلقناهم و خلقنا ما فیها و ما تحتها ثم مسح یده العلیا علی عینی فغاب عنی جمیع ما کنت اراه حتی لم ار منه شیئا و عدت علی ما کنت علیه من رأی البصر.» (ابو الحسن مرندی، نور الأنوار)
#ترکیب_اسناد_متون
روشن است که این چهار تحریر چه از نظر سند و منبع و چه از نظر متن، آکنده از نشانههای غلو است. اکنون غرض نقد این موارد نیست، بلکه هدف توجه دادن به این نکته است که این داستان در بین جریانهای غلو در قالب تحریرهای مختلف رواج داشته، پس چگونه ممکن است با سندی عامی که در اختصاص برای آن ادعا شده روایت شده باشد؟ حلقهای از رجال سنی با گرایشهای مذهبی روشن و در فضای حدیثی کاملاً شناختهشده که نقل این مضمون به صورت عادی تقریباً از هیچ یک از آنها به تنهایی متصور نیست؛ چه رسد به این که یکی پس از دیگری این روایت را به یکدیگر منتقل کرده باشند!!
#ترکیب_اسناد_متون
@Gholow