فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴کارِی بسیار تمیز و زیبا
#برای_آرتین
اثری زیبا و پر مغز از خوانندهی دهه هشتادی بیرجندی #ایلیا_مشرفی
احسنت به اینجوون دهه هشتادی.
دوستان تا میتونید منتشر کنید و حمایت کنید از این اثر بسیار زیبا که پر از معانی ارزشمند انقلابی و ایرانی هست.👌👌👏👏
#نشر_حداکثری
🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از کارشناسان شبکه منووتو با اعداد و ارقام ثابت کرد که وضعیت بانوان در #ایران، چندان بد هم نیست ...
بقیه هم تلاش داشتند حرفشو قطع کنند.😄
@Gilan_tanhamasir
بسماللهالرحمنالرحیم ✨
سلام دوستان👋
امروز مصادف است با #روزکتابوکتابخوانی📚
🙇♂تصمیم گرفتیم با همکاری شما عزیزان قدم کوچکی در فرهنگسازی #کتابخوانی داشته باشیم.
قصد داریم به حول و قوهی الهی از امشب مطالعه کتاب #استادعشق رو شروع کنیم و البته به اتمام برسونیم ... ❤️
👨🏫این کتاب در خصوص زندگینامه #پروفسورحسابی هستش...
زندگی این چهره فاخر و ماندگار سراسر از درد و رنج و #سختکوشی است، حتی پدرشون سعی میکنه دو پسرش رو بکُشه😔 ... درد و رنج جزءجدایی ناپذیر زندگی هستش. اما عدهای در برابر سختیها تسلیم میشن ولی عدهای دیگه سختیها رو تسلیم میکنند.💪
پرفسور حسابی و برادرش با سختکوشی تمام، به آرزوهای خود که همان خدمت به آب و خاک #میهن بود رسیدند. 🇮🇷
ایشون پیشنهادهای زندگی ایدهال در فرنگ رو رها میکنند و در عمل ثابت میکنند که
چون ایران نباشد تن من مباد❤️
حتما به همراهی شما در مطالعه فراز و فرود زندگی پروفسور حسابی نیاز داریم ...
#هفتهکتابخوانی
#استادعشق
@Gilan_tanhamasir
استاد عشق (nbookcity.com).pdf
8.03M
📚 کتاب استاد عشق
🔺نگاهی به زندگی و تلاش های پرفسور سید محمود حسابی پدر علم فیزیک و مهندسی نوین ایران
📝ایرج حسابی
#بخوانید
#کتابخوانی
📒@Gilan_tanhamasir
#استادعشق
#قسمت_اول
#کتابخوانی
❣درسهای زندگی
🔸يادم می آید روزی در كلاس درس بودم، ولی اصلا حواسم به درس های معلم نبود، زیرا تمام فكرم، نزد پدرم بود.
پدرم شب قبل برای اینكه در حياط بزرگ خانه، از میان برف سنگينی كه باريده، و بر هم نشسته بود، راهی برای رفت و آمد مادرم باز كنند، خیلی تلاش كرده بودند.
از اين روی ، همان شب هم سرما خوردند ، و بر بستر بیماری افتادند.
🔹از مدرسه كه به خانه آمدم ، کیفم را در اتاق گذاشتم ، و بعد مثل هميشه به اتاق نشيمن رفتم ، تا به پدر و مادرم سلام بگویم
وقتی مادرم پاسخ سلام مرا ندادند، فهميدم اتفاق ناخوشايندی افتاده است، و همین مرا نگران كرد.
🔸اندكی بعد دريافتم، كه پدر دچار تبِ نوبه شده اند؛ بیماری كه پيش تر هم ، بارها گريبان گیر پدرم شده بود.
پدر ، روی تخت دراز كشيده بودند ، می لرزيدند و مثل كوره در تب می سوختند.احساس می كردم، تخت شان از شدت لرزه اندامشان به دیوار می خورد.
ادامه دارد...
🌹@Gilan_tanhamasir
#استادعشق
#قسمت_دوم
#کتابخوانی
🔹با خود گفتم: « این دیگر چه بیماری ای است، كه حتما بايد هر سال به سراغ پدر،بیاید و ایشان را زجر بدهد؟ » بیماري شان سخت بود و تب ، راحتی و سلامت را از ايشان سلب كرده بود. مادر بالاي سر پدر نشسته بودند و مرتب با حوله ای عرق را از پيشانی شان پاك می كردند.
🔸مادر برای معالجه پدر از داروهای گیاهی استفاده می كردند . داروهایی نظير گل بنفشه شیرخشت و ترنجبین . این داروها را با هم مخلوط می كردند و به پدر می نوشاندند. پدر تلخ ترين داروها را بی آن كه واكنشی نشان بدهند می نوشيدند. با همين داروها و معالجات خانگی و رسیدگی های مادر پدر رفته رفته بهبود می يافتند.
از داروهای دیگری كه براي معالجه پدر به كار می رفت گنه گنه يا به اصطلاح فرنگی ها كنين بود كه برای درمان مالاريا هم از آن بهره می بردند .
🔹پتو را تا زير چانه شان كشيده و ملافه را دور سرشان پييچده بودند . ساعاتی بعد لرز
قطع می شد و همراه با آن صدای سايش و برخورد دندان هایشان نیز به گوش نمی رسید
🔸با دلشوره و اضطرابی كه داشتم مثل هميشه گوشم را جلوتر بردم تا بتوانم ضربان قلب پدر را بشنوم وقتي نفس هايشان را شمردم متوجه شدم حال پدر خيلی بهتر شده بعد نفس آسوده ای كشيدم و با خوشحالی دعا كردم كه ناگهان متوجه شدم پدر در عالم تب دارند با خودشان حرف می زنند .
پدر با صدایی محزون اين كلمات را تكرار می كردند «: آيا
ادامه دارد...
🌹@Gilan_tanhamasir
#استادعشق
#قسمت_سوم
#کتابخوانی
🔸لزومی داشت آقای معزالسلطنه به دو بچه كوچك در يك مملكت غريب آن هم در وسط جنگ جهانی اول گرسنگی بدهند؟ »
هر وقت پدر بیمار می شدند يا قلبشان ناراحت بود يا تب و لرز می كردند از خود
بی خود می شدند و اين كلمات را با لحنی بسيار آرام و غمگمين تكرار كردند .
🔹خیلی كنجكاو شده بودم كه معنی اين جمله يا این حرف را بفهمم اما با توجه به حال پدر نمی توانستم از ايشان بپرسم. مادر هم هيچ وقت از این معما پرده بر نمی داشتند
🔸زیرا نمی خواستند ماجرايی را تعريف كنند كه به گونه ای مربوط به اقوام پدر شود و يكی از نزديكان پدر نزد ما تحقير یا سبك بشود. وقتی پدر به اين حال می افتادند انگار بيماری ایشان به من و خواهر و مادرم هم سرایت می كرد ما هم حال خوبی نداشتیم
🔹يادم می آید كه آن روز پدرم در ميان هذيان گفتن بيدار شدند و به من و مادر نگاهی كردند و گفتند :
افسوس كه سرما خورده ام و نمي توانم آقا بيپی را ببوسم .
پدرم به جای اینكه مرا به نام خودم ايرج صدا بزندند اين اسم را كه به عنوان اسم خودی و اسمی كه در منزل مرا صدا می كردند و به معنای اقا پسر بود روی من گذاشته بودند . بعد رو به مادرم كردند و گفتند :
با مراقبت های مادر خیلی زود خوب می شود
ادامه دارد...
🌹@Gilan_tanhamasir
🔷تصویر کمتر دیده شده از#مقاممعظمرهبری، سردار قاآنی و ادواردو آنیلی
🌹۲۴ آبان ۱۴۰۱ بیست ودومین سالگرد شهادت مظلومانه دکتر "ادواردو (مهدی) آنیلی" به دست شبکه ترور صهیونیسم جهانی
♦️کسی که مالکیت کارخانجات بزرگ لامبورگینی، فراری، فیات ومالکیت باشگاه یوونتوس و.. را با محبت اهل بیت(ع) عوض کرد...
✍عاقبت بخیری یعنی این... خداوند عاقبت ما رو هم ختم به شهادت کنه...
🌹 @Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🔷تصویر کمتر دیده شده از#مقاممعظمرهبری، سردار قاآنی و ادواردو آنیلی 🌹۲۴ آبان ۱۴۰۱ بیست ودومین سالگ
♻️زندگینامه کوتاه شهید ادواردو آنيلي
❤️کسي که امام خميني(ره) پيشانيش را بوسید.
♦️شهید (مهدی) ادواردو آنیلی فرزند جياني آنيلي سناتور و میلیاردر ایتالیایی، صاحب کارخانه ماشین سازی فیات، فراری، اوبکو، لامبورگینی، لانچیا، آلفارمو، چندین کارخانه صنعتی، بانکهای خصوصی، شرکتهای طراحی مد و لباس، روزنامههای لاستامپا، کوریره، دلاسرا و باشگاه فوتبال یوونتوس، در ۶ ژوئن ۱۹۵۴ در نیویورک به دنیا آمد.
♦️او تحصیلات مقدماتی را در ایتالیا و سپس در کالج آتلانتیک انگلستان گذراند. پس از آن در رشته ادیان و فلسفه شرق از دانشگاه پرینستون آمریکا با درجه دکترا فارغ التحصیل شد.
♦️اجداد ادواردو با راهاندازی کارخانه فیات در ایتالیا این صنعت عظیم را در آنجا بنا گذاشتند که امروزه بستگانش سهامدار عمده شرکت فیات، صاحب بانکها و بیمهها، باشگاه یوونتوس و... هستند. پدر ادواردو کاتولیک و مادرش یک پرنسس یهودی است.
♦️گفته ميشود هدف اصلي يهوديان در وصلت با خانواده آنيلي تلاش براي تصاحب اموال ميلياردي اين خانواده بود به همين دليل بعدها خواهر ادواردو نيز به عقد يک خبرنگار یهودی به نام «الکان» در ميآيد، که اين ازدواج با وجود چهار فرزند به طلاق ميانجامد و ازدواج مجدد خواهر ادواردو با يک مسيحي صورت ميگيرد و از اینجا به بعد، یک نوع رقابت بین یهودیت و مسیحیت در مورد فرزندان خواهر ادواردو بهوجود میآید.
♦️بياهميتي ثروت آنيلي براي ادواردو و تمايلش به اسلام، موجب ميشود که پدرش حاضر نشود میراث خانواده را به او بسپارد؛ لذا جيانيآنيلي پسر برادرش که يک مسيحي بود را بهعنوان جانشین ادواردو تعيين ميکند. اما چيزي نميگذرد که خبر مرگ پسرعموي ادواردو بر اثر سرطان ناشناختهای ميپيچد. اين مرگ نيز از مرگهاي مشکوک خانواده آنيلي بود؛ چرا که اگر وي به عنوان وارث اموال آنيلي زنده ميماند، مدیریت اين ثروت عظيم به یک مسیحی تعلق ميگرفت و این خلاف خواسته يهوديان بود.
♦️ادواردو شرح مسلمان شدنش را چنین میگوید: «زماني که در دانشگاه نيويورک درس ميخواندم، یک روز در کتابخانه قدم میزدم و کتابها را نگاه میکردم چشمم افتاد به قرآن و کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمده است. آنرا برداشتم و شروع کردم به ورق زدن و آیاتش ر ا به انگلیسی خواندم، احساس کردم این کلمات، کلمات نورانی است و نمیتواند گفته بشر باشد، اين بود که بسيار تحت تاثیر قرار گرفتم اين شد که آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را میفهمم و قبول دارم.»
♦️اولین آشنایی ادواردو آنيلي با تشیع و انقلاب اسلامی ایران از طریق یکی از مصاحبههای دکتر محمدحسن قدیری ابیانه، رایزن مطبوعاتی سفارت ایران در ایتالیا (در سالهای ۵۸ تا۶۱) بوده که از طريق تلويزيون ايتاليا پخش شده که ادواردو پس از شنيدن اين مصاحبه برای دیدار با وی به سفارت ايران در ايتاليا مراجعه کرده و همين ارتباط ها نهایتا باعث گرویدن آنيلي به تشیع شد.ادوادو چند بار به ایران سفر کرده و زیارت حرم امام رضا(ع) مشرف شده بود. در یکی از این سفرها در هفتم فروردین 1360 در نماز جمعه به امامت آیتالله خامنهای شرکت میکند.
♦️در همین سفر ادواردو با بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران دیدار کرده و حضرت امام پیشانی ادواردو را میبوسد.
♦️ادواردو نگران سوءقصد از سوی صهیونیستها بود و به آقای قدیری گفته بود كه آنها او را به خاطر اسلام آوردنش خواهند كشت و قتل او را به خودكشی، حادثه غیرمترقبه یا بیماری نسبت خواهند داد و حتی او را به زور در یك درمانگاه روانی خصوصی ویژه میلیاردرها در نزدیكی مرز سوئیس به طور كاملاً مخفی بستری كرده بودند و بالاخره همانطور كه خود ادواردو حدس میزد، در ۱۵ نوامبر سال ۲۰۰۰ (۲۴ آبان ۱۳۷۹) در یك واقعه مرموزانه در سن ۴۶ سالگی توسط ایادی صهیونیست جهانی، غریبانه به شهادت رسید.
🌹روحش_شاد... صلوات
#آنیلی_فتح الفتوحی دیگر از #امامخمینی (ره)
🌹 @Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
⏪👌 #چله_دورزدن_شیطون 🗓 روز سی و پنجم امروز بی توقع بودن رو تمرین کنیم! بی توقع خوب باشیم بی توقع
⏪👌 #چله_دورزدن_شیطون
🗓 روز سی و ششم
📛اگه گناه امونت رو بریده؛ سعی کن تو زندگیت
انقدر با خدا سرو کار داشته باشی
انقدر با خدا حرف بزنی
انقدر کارهاتو بخاطرش انجام بدی
که وقتی موقعیت گناه جور شد،
حالت خراب شه❗️
💢دیدی وقتی میری یه جای خیلی سرد،
لرز میکنی❓
حتما یه لباسی ژاکتی باید پیدا کنی
تا خودتو گرم کنی...
👈یه جور خودتو با خدا گره بزن
خودتو با خدا ست کن
که وقتی گناه اومد سراغت، لرز کنی‼️
دنبال خدا بگردی که
تو رو از سرمای گناه نجات بده ...🔆
امروز
نماز اول وقت بخونیم❤️
هوای گیرنده ها رو داشته باشیم😎
(چشم و گوش....)
خدا رو شکر کنیم برا همه نعمتهاش😍
(+برا اون نعمتایی که خیلیا حسرتشو دارن)
غرغر نکنیم 🙃 منفی نبافیم 🥰
یه جوری امروز از خودمون مایه بزاریم
که شرمنده نشیم ...
با مهربونی کردن و بی توقع بودن
با صبوری کردن و بی توقع بودن
با کنترل همه جوره
لبخند امام زمان نصیبت 🌹🍃
🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 توضیحات خانم فریبا فرجیپور مربی #دختراننینجا درباره انتشار فیلم دفاع شخصیاش در مقابل #پلیس
من دختر این آب و خاکم🇮🇷 یاعلی❤️
🧕@Gilan_tanhamasir
🌺•┄❁بِـسْـمِاللّٰهِالࢪَّحمنِالࢪَّحیمْ❁┄•🌺
عرض ســـــلام و ادبــــ رفقااای همیــــــشه همراه...☺️✋
روز قشنگ پاییزیتون پُر از لبخند حضرت دوست💕☺️
در این روز زیبا و مبارک براتون شکوفههای شادی رو آرزو میکنم ،💐
ضمن عرض خوشآمدگویی و خیر مقدم خدمت اعضای جدید کانال🍃🌸🍃
یه نکته عرض میکنم👇
در تنها مسیر استان مجموعهای از مطالب ناب و اطلاعات مورد نیاز برای اصلاح سبک زندگی ارائه میشه که نگاه شما رو به زندگی تغییر میده...
در این مسیر پر از لذت، از پیشنهادات و انتقادات شما استقبال میکنیم...😍
با ما همراه باشید🌺
#تنهامسیراستانگیلان 💝
🌹@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🌺 کلاس آموزش #مدیریت_مومنانه_خانواده 3 💥 دکتر حبشی جلسه سوم 🎨 همایش همسرداری #تنهامسیرآرامش اصفها
این خانم تنهامسیری کار قشنگی کردند.
از همه اعضای کانال میخوایم که صوت های دکتر حبشی رو همراه با همسرانشون گوش بدن تا تاثیرات بیشتری داشته باشه 🌹
🌷 @Gilan_tanhamasir
🔶 اینی هم که میبینید بنده روی بعضی از سخنرانی ها خیلی تاکید میکنم به خاطر اینه که واقعا دارم میبینم که چقدر اون بحث ها مهم هست.
برای همین خیلی از مباحث دیگه رو نمیذارم توی کانال تا این مطلب به خوبی جا بیفته.
✅ عزیزانی که کانال و گروه دارن هم به این موضوع دقت کنند. اگه شما در طول یک سال بتونید ده تا مطلب رو به طور عمیق و کاربردی به مخاطبین خودت آموزش بدید این خیلی بهتر از این هست که طی یک سال چند هزار مطلب سطحی قرار بدید.
🌺 ان شالله که همه عزیزان به این موضوع دقت دارند
🌷 @Gilan_tanhamasir
💢 از نظر ما اگه چنین رمان هایی رو نخونید بهتره.
☢️ کلا سعی کنید #واقعی زندگی کنید نه در تخیلات. تا اونجا که میشه داستان های واقعی رو مطالعه کنید.
✅ جالبه اگه شما به داستان های قرآن کریم مراجعه کنید صددرصد داستان ها کاملا واقعی هست. ذره ای خیالبافی و توصیف بیجا در اونها نمیشه.
🔶 خصوصا اگه یه رمانی بخواد برای جذب مخاطب از مسائل جنسی و روابط به ظاهر عاشقانه استفاده کنه که دیگه خیلی بد و نامردیه.
🌷 @Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
💢 از نظر ما اگه چنین رمان هایی رو نخونید بهتره. ☢️ کلا سعی کنید #واقعی زندگی کنید نه در تخیلات. تا
💢یکی دیگه از آسیب های برخی از این رمان ها اینه که زندگی مذهبی ها رو همه چی تموم و خیلی عالی توصیف میکنن.
انگار هر کی مذهبی شد دیگه هیچ رنجی نمیکشه!
در حالی که رنج در هر صورت همراه انسان هست تا اخرین لحظات زندگیش.
⭕️ خیلی از دخترای مذهبی هم با خوندن این رمان ها، نسبت به انتخاب همسر آیندشون دچار تخیلات میشن و دنبال شخصیتی شبیه شخصیت اون رمان میگردن.
🌷 @Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این بنده خدا شعار #آزادی میده و بنر دیگران رو تخریب میکنه و میگه هر چی دلم بخاد میپوشم. 😄
❌آزادی به معنای این نیست که هر چی دلم بخاد میکنم و میپوشم و ...
اگه اینجور باشه نباید جلوی موادفروشان و سارقین و تجاوز ناموسی رو گرفت. چون اونم دلشون خواست این کارها رو بکنه.😐
🤷♂حتی در غرب آزادی این گونه تعریف می شود ؛ که انسان ها آزاد آفریده شده اند و باید آزاد باشند، اما این آزادی نباید مزاحم آزادی دیگران شود.
#آزادی
@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
گل ها آیات زیبای الهی هستن🌺
💞پر از آرامش، پر از یاد خدا، پر از حس مهربونی
این گل ها تقدیم به شما خوبان الهی.... 😊
#استادعشق
#قسمت_چهارم
#کتابخوانی
🍂در حالی این حرف ها را به ما زدند كه ما اصلا انتظار نداشتيم با بیماری و تبی كه
ایشان را از پا در آورده بود از ما دلجويی كنند. اصولا بايد بگویم پدرم مرد بسيار مهربان و بزرگواری بودند. تا كمی حالشان بهتر می شد بلند می شدند و روی تخت می نشستند
🍁و با اين كار سعی می كردند ناراحتی و غصه را از منزل و اهالی خانواده دور كنند .
مادر هم بالشی پشت ایشان می گذاشتند تا راحت تر بنشينند. پدر سعی می كردند سر
صحبت را باز كنند تا فضای خانه عوض شود . به همين دليل با جمله همیشگی و صدای آشنايشان به خواهرم ميگفتند :
انوشه جان یک عينك بياور تا عينكم را پيدا كنم.
🍂خواهرم هم كه خنده اش می گرفت عينك را می آورد و به دست پدر می داد. پدر به خاطر اینكه پولی برای تهيه عینك نداشتند از همان بچگی چشمشان ضعيف شده بود و نمره عينك شان 13.5 و نزديك بین ( میوپ ) بود.
🍁چشمان پدرعلاوه بر اين ناراحتی استيگمات هم بود يعنی تورش داشت و متاسفانه مبتلا به ديپلوپيا يعنی دوبینی هم بودند. برای همين عینك شان يرپسماتيك بود. به همين دليل وقتی می خواستند بخوانند فقط از چند سانتی متری می توانستند چيزی را ببينند و يا بخوانند آن هم بدون عینك.
🍂 وقتی پدر عينكشان را زدند ما را بهتر ديدند و لبخندی پر از مهر و محبت زدند و بعد رو به مادر كردند و گفتند :
شما را خيلی خسته كردم اما با مراقبت شما و كمك بچه ها خوب شدم
ادامه دارد...
🌹@Gilan_tanhamasir
#استادعشق
#قسمت_پنجم
#کتابخوانی
🍂پدر با اين كه كاملا خوب نشده بودند از فعل خوب می شوم استفاده نمی كردند بلكه
ميگفتند خوب شدم. مادر در حالی كه فنجان چای و نبات پدر را آماده كرده بودند آيه ی « فاالله خير حافظا و هو ارحم الراحمین » را مي خواندند به فنجان فوت می كردند پدر
چای و نبات را بنوشند.
🍁پدر بعد از صرف چای و نبات رو به من و خواهرم كردند و گفتند :
- بچه ها امشب با مادر نماز بخوانيد و بعد از نماز با مادر دعا كنيد كه من زودتر خوب خوب بشوم همين الان هم كه مادر دعا خواندند و به فنجان فوت كردند حال من باز بهتر شد.
🍂من با اين كه سن كمی داشتم اما احساس می كردم تا چه اندازه پدر و مادرم به يكديگر احترام می گذارند. آن ها هميشه در حضور ما تمام كارهای يكديگر را تاييد می كردند. به خصوص آن چه با همه ی اعتقاد و ایمانشان انجام می دادند.آن ها می دانستند كه هر آن چه براي هم انجام می دهند همراه شوق و عشق و اعتقاد است.
🍁پدر رو به مادر می كردند و گفتند :
زماني كه در سوريه بوده ام از یکی از سرپرست های كارگاه راه سازی جمله ای ياد گرفتم. او هميشه می گفت:
« المعده ام كل داء و الحميه ام كل دواء ».
من فورا و با صدای بلند گفتم:
ادامه دارد...
🌹@Gilan_tanhamasir