eitaa logo
💛پاتوق دخترا💛
706 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
923 فایل
✨﷽✨
مشاهده در ایتا
دانلود
رمـان 🍃 پـارت 🌸🌱 . ...دربـو بازکـردم و رفتـم داخل، علی روی تخـت نشسـته بـود، بادیـدن مـن روکـرد بهـم: –خستـه نباشی، بهتـرشدی؟ –سلامـت باشی، آره خداروشکـر بهتـرم! اوایـل اسفنـدماه بود وهـواهم خیلی سـرد بود... ازعلی خـواستـم تابره و درجـه شـوفاژ رو بیشتـر کـنه، علی هم از اتـاق بیـرون رفـت و مـنم روی تخـت نشستـم و مـوبایلمـو از روی عسلـی کنـار تخت بـرداشتـم. درحال چک کـردن تلگـرامم بـودم تا خواستـم بلنـدبشـم یهـو دیدم علی پشـت سـرم نشست و دستـشو گذاشت روشونـم و مانعی شـد تا بلنـدنشـم!! دستـاشو حلقـه کـرد دورکمــرم..گـرگـرفتـم😑😶 آروم درگـوشم گـفت: –خیلی دوسـت دارم زهـرای مـن😍 چـرخیدم سمتـش، نگـاهم گـره خورد به نگـاهش‌ دوبـاره رنـگ به رنگـ شدم... –بازکـه سـرخ شـدی😄زهــرا؟؟؟ سـرموآوردم بالا و خیـره شدم بهـش، دستـی روی ریـش هاش کـشیدم و زمـزمه وارگفتـم: –جـان دلم؟ دستـشو آورد بالاودستمـوگـرفت و جلـوی لبـاش گـذاشت: –چـراچنـدوقتـه ناراحتـی؟ –چـون فکـرمیکـنم ازم دلخـوری! ازحـرفم جاخـورد، کلافه بلنـدشد و دستـی تـوی موهاش کـشید...برگـشت سمتـم: –زهـرا؟ مـن بهت گفتـم ازت دلخـورنیستـم و نخـواهم بود!! مـن بخاطـر توهم کـه شده از خواستـه دلـم میگـذرم. اومـد کنـارم نشست و دستـامو گـرفت و ادامـه داد: –پس دیگـه فکـرشو نکن، باشه خـانومی؟ لبخنـدی از روی رضایت روی لبـام جاگـرفت: چشـمـ... . ادامهـ دارد... نـویسنده: ✨《 @Girl_patoq