#تلنگرانھ🚶🏻♂‼️
ــــــــــ
اخلاصیعنےتبدیلشدنتکلیفبہعشق!
یعنےبہجایاینکہسریعنمازبخوانے
دوساعتقبلاذانوضومیگیری
ومنتظرهستے..
اخلاصیعنےاگریکلحظہنفس
ازخدادورتکندمیمیری..
-آیتاللهتقوایی🌱-
|😇|⇠ #تلنگرانہ
.
دیدینوقتیتویخونہبویسوختگیمیاد
همہهولمیشنکہ
نکنہجاییبرقاتصالی کردھ؟!😰
نکنہغذاسوختہ..🥘
همہدنبالِعلتمیگردنتارفعشکنن..
همہتوخونہبسیجمیشن..👨✈️
دنبالچی؟! دنبالِبویسوختگی !🌬
چونمیدونناگہرسیدگینشہ
زندگیشونوداراییشونومیسوزونہ(:
رفیق !🔥
توبویگناهوحسمیکنیچیکارمیکنی؟!
توهمهولمیشینھ ؟!😔
هیشکیازسوختنخوششنمیاد ..🤧
مخصوصاکہچھرش
جلومھدیفاطمهسیاهباشه..!😭
#امام_زمان
#اللهمعجللولیڪالفرج 🌿
هدایت شده از °نِدایِ شُهَدا°
~🕊
#طنز_شهدایی😁
چفیـه یه بسیجے رو از دستش زدن
داد میزد : آهــاااے ..🗣
سفره ، حولـه ، لحاف ، زيرانداز ،
روانداز ، دستمال ، ماسڪ 😷، ڪلاه ،
ڪمربند ، جانماز ، سايه بـ⛱ـون ، ڪفن ، باند زخـ💊ـم ، تور ماهیـگیریم🎣 ...
همــه رو بـردنـــــد !!!😥😂
#ماه_مبارک_رمضان💥
#ندای_شهدا💥
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅
#طنز_جبهه🤣
اخوی عطر بزن ✨
شب جمعه بود...
بچه ها جمع شده بودند تو سنگر برای دعای کمیل🤲🏻
💡چراغارو خاموش کردند
مجلس حال و هوای خاصی گرفته بود🥺 هر کسی
زیر لب زمزمه می کرد و اشک😢 میریخت
یه دفعه اومد گفت: اخوی بفرما
عطر بزن ...ثواب داره😊
- اخه الان وقتشه؟😐🤔
+ بزن اخوی ..بو بد میدی🤫 ..امام زمان نمیاد تو مجلسمونا☹️
بزن به صورتت کلی هم ثواب داره😊😉
بعد دعا که چراغا رو روشن کردند💥💡
صورت همه سیاه بود😂😅
تو عطر جوهر ریخته بود...😂😂😜
بچه ها م یه جشن پتوی حسابی براش گرفتند..😂😅😀
#ندای_شهدا?
🔔 زنگــــ خندِهـــ🤣ـــــــ🔔
بار اولم بود کہ مجروح مےشدم و
زیاد بـےتابـے مےکردم 😧
یکے از برادران امدادگر بالاخرھ آمد
بالاے سرم و با خونسردے گفت
:«چیہ،چہ خبرھ؟»تو کہ چیزیت نشدھ بابا!
تو الان باید بہ بچہ هاے دیگر هم روحیہ بدهے
آن وقت دارے گریہ مےکنے؟! 😳
تو فقط یک پایت قطع شدھ! ببین
بغل دستیت سر ندارھ هیچے هم نمےگہ
این را کہ گفت بےاختیار برگشتم و
چشمم افتاد به بندھ خدایے کہ شہید شدھ بود!
بعد توے همان حال کہ
درد مجال نفسکشیدن هم نمےداد
کلے خندیدم و با خودم گفتم🤣🤣🤣
عجب عتیقہ هایۓ هستند این امدادگرا🙄😂
😂**•̩̩✩•̩̩*˚ #طنـز_جبـــــہــہ ˚*•̩̩✩•̩̩*˚*😂
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شب_قدر🥀
سیاهپوشی حرم امیرالمومنین علی(علیه السلام) درآستانه فرا رسیدن شبهای قدر 🖤🖤🖤
#شب_قدر🖤
#جانمامیرالمومنینعلی💔
#شب_های_قدر🖤
یه روزی،
یه جایی، توی یه سِنّی،
دیر یا زود همه به این میرسند
که آرامش واقعی رو فقط از بغلِ خدا میشه گرفت...
#گمنام_نوشت
✍ #نکته
#نکته_سلوکی
🔰بهترین راه تقرب بانوان🔰
✔️بهترین راه تقرب زن، حفظ حجاب است.
✖️و کم شدن #حجاب ، زن را از تقرب میاندازد.
#استاد_یزدان_پناه
#عرفان_در_وادی_عمل
❖
📛🔔⚠️ #تلنگر :
شیطونـه کنارِ
گوشت زمزمه میکنه:
تا جوونی از زندگیـت لذت ببر❗️
هر جور که میشه خوش بگذرون
اما تو حواسـت باشه،
نکنه خوش گذرونیت به
قیمتِ شکســ💔ـــتنِ دل امام زمانمون باشه..
📝 #نفس
🔶سه راهکار مهم در #مبارزه_با_نفس
1⃣ابليس، شاگرد نفس است، اگر شما بخواهيد اين نفس را که استاد شيطان است، بکوبيد و رامش کنيد، بايد خود را فقير کنيد، [يعنی] بايد خودتان را در مقابل عظمت حضرت حق، هيچ بدانيد.
2⃣بعد از اين مرحله، مرحله شب زنده داری است. اين دو راه، راه مبارزه با نفس است.
🔸بايد نه آنقدر تنبل باشيد که مردم بگويند وبال جامعه است و نه آنقدر فعاليت در دنيا داشته باشيد که عرف بگويد چهار دست و پا افتاده روی دنيا.
3⃣اگر اراده کنی که خودت را از گناه حفظ کنی، پروردگار هم در هنگام ارتکاب معاصی، برای تو ايجاد مانع می کند.
🎙🌸آيت الله #حق_شناس (ره)، نشريه قدر، شماره21
❖
ღ
📜 #حــدیثامـــروز
❤️ امام رضا عليه السلام :
#افطـارى دادن تو به برادرِ
روزهدارت، فضيلتش بيشتر
از #روزه داشـتــن تــوسـت.
❖
🔔
⚠️ #تـــݪنگـــرامـــروز
👈 زیاد نــاراحــت نشــویــم
وقتی از #اذیتهای دیگران زیاد
ناراحــت مـےشویــم این عـلامـتِ
ضعفها و اشکالات درونـےماست
آدم سالـــم قـــوی اســت و از آزار
دیگـــران زیـــاد بـهـــم نمـےریــزد.
⛔️ شوخی با نامحرم ممنوع! ⛔️
✍ابوبصیر می گوید:
در کوفه برای زنی قرآن می خواندم، یک بار در موردی با او شوخی کردم. بعد از مدّتی خدمت امام باقر (ع) رسیدم، امام مرا مورد مؤاخذه و سرزنش قرار داد و فرمود:
«کسی که در خلوت مرتکب گناه شود خداوند به او نظر لطف نمی کند، چه سخنی به آن زن گفتی؟؟!! وی می گوید:از شرم و خجلت سر در گریبان افکندم و توبه کردم. امام باقر (ع) فرمود:«شوخی با زن نامحرم را تکرار نکن.»
📚بحارالانوار ج۴۶ ص۲۴۷
#حدیث
❖
🍁 در وضو چه اسراری نهفته است؟🍁
✅پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حدیثی
می فرمایند : شستن صورت ها و دست ها
و مسح سر و پاها در وضو، رازی دارد.
◆ شستن صورت در وضو، یعنی خدایا! هر
گناهی که با این صورت انجام دادم، آن را شست
وشو می کنم تا با صورت پاک به جانب تو
بایستم و عبادت کنم و با پیشانی پاک سر بر
خاک بگذارم.
◆ شستن دست ها در وضو، یعنی خدایا! از گناه
دست شستم و به واسطه گناهانی که با دستم
مرتکب شده ام، دستم را تطهیر می کنم.
◆ مسح سر در وضو، یعنی خدایا! از هر خیال
باطل و هوس خام که در سر پرورانده ام، سرم را
تطهیر می کنم و آن خیال های باطل را از سر به
دور می اندازم.
◆ مسح پا، یعنی خدایا! من از رفتن به مکان
زشت پا می کشم و این پا را از هر گناهی که
با آن انجام داده ام، تطهیر می کنم.
📚 من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 302
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍#نقشه_ای_برای_شیطان!
نقل است: نقالی (قصه گویی) خطاب به مردم میگفت: ایها الناس! هرگاه کسی هنگام خوردن و آشامیدن «بسم الله» بگوید، شیطان به او نزدیک نگشته، در خوردن و آشامیدن با او شریک نمی شود. حال، من برای شیطان نقشه ای کشیده ام. پیشنهاد من این است که ابتدا بدون این که «بسم الله» بگویید نان خشک و شور بخورید تا شیطان نیز با شما در خوردن شریک شود، سپس «بسم الله» بگویید و آب بنوشید تا شیطان نتواند با شما در آشامیدن آب شریک شود تا به این وسیله، آن ملعون را از تشنگی هلاک سازید!
📙یکصد موضوع، پانصد داستان 2/ 237؛ به نقل از: جوامع الحکایات /302.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
♥️🍃
#ڪلام_شہید
اگر یـڪ روز فڪر
"شهـادت" از ذهنت دورشـد..
وآنــ را فـرامــوش ڪـردے ;
حـتمـافرداےِ آنـ روز را روزھ بگیر
[شهید مصطفے صدرزادھ]
#شهید_گونہ_رفتار_ڪنیم
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍#عقیل
روزی عقیل به برادرش امام علی (ع) گفت: من تنگدستم، مرا چیزی بده. حضرت فرمود: صبر داشته باش تا میان مسلمانان تقسیم کنم، سهمیه ی تو را نیز خواهم داد. عقیل اصرار ورزید، امام به مردی گفت: دست عقیل را بگیر و ببر در بازار، بگو قفل دکانی را بشکند و آنچه در دکان است، بردارد. عقیل گفت: میخواهی مرا به جرم دزدی بگیرند. امام فرمود: پس تو میخواهی مرا سارق قرار دهی که از بیت المال مسلمانان بردارم و به تو بدهم؟ عقیل گفت: پیش معاویه میروم، فرمود: خود دانی. عقیل نزد معاویه رفت و از او تقاضای کمک کرد. معاویه به او صد هزار درهم داد و گفت: بالای منبر برو و بگو که علی با تو چگونه رفتار کرد و من چه کردم. عقیل بر منبر رفت و پس از سپاس و حمد خدا گفت: ای مردم! من از علی دینش را طلب کردم، او مرا که برادرش هستم رها کرد و دینش را گرفت؛ ولی از معاویه درخواست کردم و او مرا بر دینش مقدم کرد!
📙یکصد موضوع، پانصد داستان 214/1 ؛ به نقل از: پند تاریخ 1/ 180.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍#علی_بن_اسماعیل
سعایت و سخن چینی بی شمار از حضرت موسی بن جعفر نزد خلیفه عباسی هارون الرشید، سبب شد تا هارون دستور دهد از آل ابی طالب کسی را طلب کنید تا احوالات موسی بن جعفر را بداند. یحیی برمکی وزیر و دیگران، علی بن اسماعیل برادر زاده ی امام را معرفی کردند. به امر خلیفه، نامه ای برای علی بن اسماعیل نوشتند و او را به بغداد فرا خواندند. وقتی امام از این موضوع آگاه شد، او را طلبید و فرمود: کجا میخواهی بروی؟ گفت: بغداد. فرمود: برای چه میروی؟ گفت: قرض بسیار دارم. فرمود: من قرض تو را ادا میکنم و خرجت را میدهم! او قبول نکرد و گفت: مرا وصیتی کن! فرمود: تو را وصیت میکنم در خون من شریک نشوی و اولاد مرا یتیم نگردانی و تا سه مرتبه تکرار کردند و سیصد دینار طلا و چهار هزار درهم به او عطا کردند، بعد حضرت به حاضران فرمود: او با سخن چینی در ریختن خون من شریک خواهد شد. علی بن اسماعیل به بغداد آمد و بر یحیی بن خالد برمکی وارد شد. شب در خلوت یحیی سخنها به علی بن اسماعیل یاد داد و گفت: فردا در حضور خلیفه که در باره ی موسی بن جعفر میپرسند بگو: من ندیدهام در یک زمان دو خلیفه باشد، شما در بغداد و موسی بن جعفر در مدینه، نزدیک است مردم را علیه تو بشوراند! فردا صبح، علی بن اسماعیل بر هارون وارد شد و هر چه توانست علیه موسی بن جعفر سعایت کرد؛ از جمله این که: از اطراف برایش پول میبرند و اسلحه برایش میآورند، از مردم بیعت میگیرد و میخواهد دولتی تشکیل دهد. هارون که انگار خواب بود، بیدار شد و او را مرخص کرد و چهار هزار درهم برایش فرستاد. وقتی پولها را برای علی بن اسماعیل آوردند دردی سخت در گلویش پیدا شد و همان ساعت به خاطر قطع رحم با عمویش موسی بن جعفر مُرد و کیسه ی پول را به خزانه ی هارون الرشید برگرداندند و او حسرت پولها را به گور برد.
📙یکصد موضوع، پانصد داستان 329/1 -330؛ به نقل از: جامع النورین / 24.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•