#خودمانی
✍ کمتر از دو روز به آغاز #ماه_رجب مانده،
به بارش ویژهی ابر مهربانی خدا!
برای ورود به این بزم آماده ایم یا نه؟
※ برای بالا گرفتن پیمانهها و پُر کردن آنها،
※ برای نزدیک شدنی که پر از شرمساری است اما اشتیاقی قدمهایت را به جلو میراند!
※ برای از نو شروع شدن،
※ برای از نو عاشق شدن،
※ برای از نو عاشق تر شدن،
※ برای عزم دوباره،
※ برای خسته نشدن و ادامه دادن...
و ....
کمتر از یک هفته به "لیله الرغائب" باقی است!
※ شب مهندسی آرزوها،
※ همان شبی که میکوبند و دوباره میسازند قلبی را که یکسال در میان رغبتها و دغدغههای کوچک، هرزه گردی کرده است!
※شبی که باید بسازند تو را ...
※ و بسازی خود را!
دقیق مطابق آیه ۲۴ سوره توبه!
که خدا صدرنشین قلبت باشد، و بعد خانوادهی آسمانیات و بعد یاری این خاندان ...
#باید_ساخته_شوی_تا_انسان_شوی،
تا در #شعبان به رفاقت انسانهای کامل برسی،
و در #رمضان، مَحرم این خانه باشی... تا در بگشایند به رویت و از جامی بنوشانندت که مَحرَمان آسمان مینوشند و مست میکنند!
※ #رجب در راه است ...
※ سادهتر بگوییم؛ #رمضان در راه است،
برایش باید خویشتنِ خویش را شُست و پیراست!
التماس دعا🤲🌿
#خوشنویسی
@Golkhat_313 | گلخط🌺
1_2529338602.mp3
2.35M
°•🎧•°
#نیوشا
نوش جان🥃❤️
التماس دعا🤲
#پرواز_در_آسمان_رجب ۱
بـ💧ـارون #رجب در راهـه
تا از همه سیاهیها، پاکمون کنه.
تا برایِ مهمونی #رمضـان آماده مون کنه.
بایدهمه چتـ☔️ـرها رو بست
و....
برای خیس شدن آماده شد👇
@ostad_shojae
@Golkhat_313 | گلخط🌺
سلام و صد سلام به دوستای جان🍃✋
خوبید الحمدلله 🌺
داشتم به این فکر میکردم که یه موقعایی هرچی فکر میکنم به ذهنم نمیاد که چی بنویسم 😅
باخودم گفتم ،ازشما دوستام،بپرسم 😍
عزیزانم میتونید متن های مورد علاقه تون، که دوست دارید نوشته بشه رو اینجا👇برام بفرستید تا بنویسم😊
ن والقلم 🖋️
ارتباط بامن ؛
@Alamdar83_313
یکی از دوستان پیشنهاد خوبی بهم داد که منم خیلی ازش استقبال کردم و گفتم چی بهتر از این😍👏👏👏
#خاطره_بازی🍂
من از اون موقع که یادم میاد و خوندن رو یاد گرفتم؛ حدودای ۶ سالگیم بود که «آمادگی» میرفتم(زمان ما به پیش دبستانی میگفتن : آمادگی) عاشق خوندن بودم،هرجا نوشته ای میدیدم وایمیستادم و میخوندمش،هرموقع و هر جایی که متنی پیدا میکردم اول میخوندمش😅مثلاً زمان ما میرفتیم بقالی ،هرچی میخواستیم رو توی قیفای کاغذی میریختن که از کاغذ باطله ها بود ،حالا یا صفحه های کتاب 📙ویا روزنامه📑
من زودی متنای روی قیفه رو میخوندم ببینم چی نوشته📝
بعد دیگه کم کم تو مدرسه ،عضو کتابخونه شدم و دیگه عضو فعال کتابخونمون شدم😍
زنگای تفریح تو کتابخونه بودم ،توی تمام مسابقه های کتابخونی مدرسه و منطقه مون اول میشدم
هر روز که میرفتم مدرسه کتاب روز قبل رو تحویل میدادم و کتاب جدید میگرفتم،بچه ها لقب پروفسور عینکی بهم داده بودن😅🤓
دیگه کتابهای مناسب سنم تموم شده بود و دیگه از رده سنی های دیگه هم کتاب میخوندم📚📖