eitaa logo
متنِ‌سبز!
648 دنبال‌کننده
602 عکس
37 ویدیو
0 فایل
بخون عزیز من، برای تو نوشتم. آره، خود خود تو! دارم روحم رو براتون مکتوب می‌کنم:) کپی؟ متن ها فور بقیه‌ آزاد. شنوام @Green789
مشاهده در ایتا
دانلود
آقا ابا‌عبدالله! من عکاس خوبی نیستم؛ شما خیلی خوش عکسی!🌝 چفیه‌ام را مرتب کردم و به راهم ادامه دادم. پیاده‌روی من خیلی طولانی تر از بقیه بود‌. من باید عکس هم می‌گرفتم. چشم‌هایم دنبال سوژه بود. بعد از چند دقیقه گشتن به دختر‌ بچه‌ی عراقی دیدم که به زائر ها، خرما تعارف می‌کرد. خیلی تکراری بود؛ ولی بهتر از هیچی بود. جلوی دختر خم شدم و عکس هایم را گرفتم. دلم راضی نمی‌شد. انگار باید امروز یک عکس خاص بگیرم. سوژه‌ی خوبی دوروبرم نبود. چند ساعتی می‌شد که بی‌وقفه به دنبال سوژه راه می‌روم. خیلی خسته شده‌ام؛ ولی هنوز آن عکسی که باید امروز می‌گرفتم را، نگرفتم. یک پیرمرد عراقی جلویم ایستاد. با فارسی نصفه نیمه‌اش و عربی دست و پا شکسته‌ام، فهمیدم که منظورش این است که خانه‌یشان استراحت کنم. شاید قرار بود آن سوژه‌ی خاصی که حسم دنبالش بود را، فردا ببینم. با پیرمرد به خانه‌شان رفتم. به یک خانه‌ی قدیمی و فقیرانه... همسر آن مرد من را به یک اتاق راهنمایی کرد؛ و من سوژه‌ام را آنجا دیدم. عکس امام خمینی، حضرت خامنه‌ای و شهید سلیمانی و یک عکس دیگر به دیوارشان بود. صاحب آن عکس را نمی‌شناختم؛ و وقتی درباره‌اش از همسر پیرمرد سوال کردم فقط گفت: برادرم است. من کنجکاو تر از این حرف‌ها بودم. پرسیدم: شهید شدن؟ لبخندی زد و گفت: صدام باعث شد جدایی هایی بین ما و شما بیفته‌. برادرم قربانی کارهای صدامه. _اِلآی وصالی