eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
307 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا🤩🤩💋 % اتفاقا منم هدفم همینها😂❤️فقط نمیدونم چرا تو مظلوم نمایی میکنی خامت میشم😆💚 $من بد بخت دست کی افتادم😑 اگر منم عین علی بلای جون تو بودم الان میفهمیدی😂❤️ % رسول تو واقعا داری الان من رو تحدید میکنی😑😑😑 $😂❤️ گوشیم رو برداشت ... رمزش رو زد 😳 $ رها ... میخوای گوشیم رو بهم بدی😑😑رمزش رو از کجا میدونی😒؟!😐 % ببخشیدااا😑😑بالاخره منم رشتم کامپیوتره😐🖤همه این کارایی رو که تو میکنی منم بلدم😂❤️ $ رها گوشیم رو بده😐 % چرا؟! خو میخوام زنگ بزنم😭 $ یه شرط داره😎 % رسول خیلی زشته هرچی میشه باج میگیری😎😑😑حالا چی میخوای😒؟! $باید گوشی رو بزنی رو بلندگو😜 % خیلی خوب😁 گوشی رو ازم گرفت زنگ زد😃 ☆ الو سلام آقا رسوول... یادی از فقیر فقرا کردی بابا😄❤️ حس کردم بغض کرده😞💚 % ا..ل..و..وو... سلام....بابا جونم😢 ☆ سلام دخترم. سلام عزیزم. خوبی قربونت برم. ببخشید فکر کردم این پسره رسوله😘♥️ $ اِ بابا... به رها میرسه قربونت برم ... به من که میرسه این پسره😑😂 ☆ اِ رسول.. بابا تو هم هستی.. خوبی .. مواظب خواهرت هستی؟! محمد خوبه😄❤️ % همه خوبیم بابا همه خوب... علی چطوره... خانمش زهرا.. نازگل عمه🤩.. همه خوبن😌💖 ☆ آره بابا همه خوبن .. علی اینجاست... گوشی گوشی ¤ الو سلام آبجی خوشگلم .. خوبی عزیز دلم.. داداش قربونت بره😘😲 رها اشکش آروم در اومد.. شروع آروم گریه کردن. دستم رو گذاشتم رو سرش... رها به علی خیلی وابسته بود🤒... سعی کردم جای علی باشم براش.. $ رها گریه نکن.. تو که میدونی نه من طاقت دارم😡.. علی هم از راه دور نگران میشه عزیزم.. % دست خودم نیست.. دلم براش تنگ شده داداش😞😫 ¤ رها چرا گریه میکنی؟! تورو خدا حرف بزنین☹️ $ سلام علی.. هیچی دل تنگتونه ¤ منم دلتنگ تونم.. خودت رفتی که بری دانشگاه.. من که بهت گفتم نرو.. حالا چرا نمیایین یه سری بزنین % رسول تنها اجازه نمیده🙁خودشم کار داره نمیتونه😓 $ کار خوبی میکنه که تنها نمیزاره بیای قربونت برم. .. اگه نتونستید خودم میام
🌳🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳 🌳🌳 🌳 رمان✨امنیتی ✨ نرگس خانوم گفت :اخه توی ۱ روز چطور ؟ محمد:اونا خیلی کار بلدن ، خیلی از اعضای گروه آقای جمالی قبلا زیر دست خودم بودن ، بعد که کار بلد شدن رفتن جز گروه آقای جمالی ، توی ۵ دقیقه بهت یاد میدن نگران اون نباش . نرگس:واقعا؟ محمد: آره! نرگس:چشم آقا:/ سعید:آقا درباره احسان و امیر چی ؟ محمد:بعدا یک جلسه جدا برای اونا میزارم فعلا همینا کافی ، اطلاعات کافی درباره اونا نداریم که بخواهیم چیزی بگیم ، باید به اونا هم نزدیک بشیم . داوود:آقا اینطور که من فهمیدم امیر الان داخل عراق سکونت داره . محمد:شاید مهره اصلی که قراره اطلاعات رو داخل عراق از بلیک و دار و دستش دریافت کنه امیر باشه ! فعلا هیچی معلوم نیست . فرشید:آقا اگه امیر داخل عراقه پس احسان کجاست ؟ محمد:داخل ایران ، به زودی باید با بلیک دیدار کنه ، چون دوتاشون داخل این داستان نقش دارن از اون راه شناسایی میشه . ریحانه:آقا این وسط رکس چیکارس ؟ محمد:رسول و علی دارن روی رکس کار میکنن ، جلسه بعدی بیشتر درباره رکس و امیر و احسان حرف میزنیم ، پایان جلسه ، همه مرخصید . همه:خدا حافظ ریحانه :آقا پس من چی ؟ محمد:چی ؟ ریحانه:کار من چیه ؟ محمد:کار شما رو هم سر وقتش بهت میگم . ریحانه:باش پ.ن:رکس هم داستانی داره 😅 ادامه دارد...🖇🌻 آنچه خواهید خواند: خیلی سخت هم نبود ! ۳ ساعت بعد ✨با ما همراه باشید ✨ نویسنده:آ.م