eitaa logo
آموزش | حا گراف
566 دنبال‌کننده
807 عکس
60 ویدیو
19 فایل
ابراهیم کشاورزپور هستم 👋 . بهت‌یادمیدم،موبایلت مثل یک سیستم حرفه‌ای برات تولید محتوا کنه!🎈📲 . 🧑‍💻 سفارش لوگو و پوستر 👇 📲 @Keshavarzpour128 ⭐️ ثبت‌نام دوره‌ها : 📲 @ha_GraphAdmin . رضایت ها رو با هشتگ #رضایت ببینید
مشاهده در ایتا
دانلود
آموزش | حا گراف
▪️اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم «فَمَا كَانَ دَعْوَاهُمْ إِذْ جَاءَهُم بَأْسُنَا إِلَّا أ
📌آنها به هنگامى که در گرداب بلا گرفتار مى‌شدند و طوفانِ مجازات، زندگیشان را در هم مى‌کوبید، از مرکب غرور و نخوت پیاده شده، فریاد مى‌زدند: ما ستمگر بودیم و اعتراف مى‌کردند که ظلم و ستم‌هایشان دامانشان را گرفته است (فَما کانَ دَعْواهُمْ إِذْ جائَهُمْ بَأْسُنا إِلاّ أَنْ قالُوا إِنّا کُنّا ظالِمینَ). ولى این بیدارى سودى نمى‌بخشد، اعتراف به ظلم زمانى مفید واقع خواهد شد که بلا نازل نشده و فرصت جبران باقى مانده باشد! 🔹️نکته: این موضوع، به خوبى از آیه استفاده مى‌شود که عموم اقوام مجرم و گنهکار، هنگامى که گرفتار چنگال مجازات مى‌شدند و پرده هاى غفلت و غرور از مقابل چشمانشان کنار مى‌رفت، همگى به گناه خود اعتراف مى‌کردند. ولى اعترافى که سودى به حال آنها نداشت؛ زیرا یک نوع اعتراف اجبارى و اضطرارى بود که حتى مغرورترین افراد خود را از آن ناگزیر مى‌بینند. و به تعبیر دیگر: این بیدارى یک نوع بیدارى کاذب، زودگذر و بى اثر است که کمترین نشانه‌اى از انقلاب روحى در آن نیست و به همین دلیل هیچ گونه نتیجه‌اى براى آنها نخواهد داشت. البته اگر این واقعیت را در حال اختیار اظهار می‌داشتند دلیل بر انقلاب روحى آنها و مایه نجاتشان بود. 📚تفسیر نمونه، ذیل آیه ۵ سوره مبارکه اعراف 💠 @islamichadith
📌 در آیه قبل، سخن از مجازات دنیوى ستمکاران در میان بود، در این آیات بحث از مجازات اخروى آنها مى‌شود و به این ترتیب پیوندى روشن دارند. نخست به عنوان یک قانون عمومى مى‌فرماید: از تمام کسانى که پیامبران به سوى آنها فرستاده شدند، به طور قطع در روز قیامت سؤال مى‌کنیم (فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ). نه تنها از آن‌ها سؤال مى‌کنیم از پیامبرانشان نیز مى‌پرسیم که رسالت خویش را چگونه انجام دادند (وَلَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلینَ). بنابراین، هم رهبران مسئولند و هم پیروان، هم پیشوایان و هم تابعان، منتها چگونگى مسئولیت‌هاى این دو گروه متفاوت است. 🔹️حدیثى که از امیر مؤمنان على(علیه السلام) در این زمینه نقل شده، نیز این معنى را تائید مى‌کند، آنجا که مى‌فرماید: فَیُقامُ الرُّسُلُ فَیُسْئَلُونَ عَنْ تَأْدِیَةِ الرِّسالاتِ الَّتِى حَمَلُوها إِلى أُمَمِهِمْ فَأُخْبِرُوا أَنَّهُمْ قَدْ أَدُّوا ذلِکَ إِلى أُمَمِهِمْ...: پیامبران را نگه مى دارند و از آنها سؤال مى‌کنند که آیا رسالت خویش را به امت‌ها رساندند یا نه؟ آن‌ها پاسخ مى‌گویند که این وظیفه را انجام داده‌اند . در روایت دیگرى که در تفسیر على بن ابراهیم نقل شده نیز به این معنى تصریح شده است. 📚تفسیر نمونه، ذیل آیه ۶ سوره مبارکه اعراف 💠 @islamichadith
آموزش | حا گراف
▪️اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم «فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِم بِعِلْمٍ ۖ وَمَا كُنَّا غَائِب
📌در آیه بعد، براى این که کسى تصور نکند سؤال از امت‌ها و پیامبرانشان دلیل بر این است چیزى از علم خدا مخفى می‌ماند، با قاطعیت و صراحت و تأکید آمیخته با قسم مى‌فرماید: ما با علم و دانش خویش تمام اعمالشان را براى آنها شرح مى‌دهیم ؛ زیرا ما هرگز از آن‌ها غائب نبودیم، همه جا با آن‌ها بودیم و در هر حال همراهشان. (فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیْهِمْ بِعِلْم وَ ما کُنّا غائِبینَ). 🔹️فَلَنَقُصَّنَّ که از ماده قصّه گرفته شده‌است، در اصل به معنى پشت سر هم قرار گرفتن است، و چون در شرح یک ماجرا، مطالب پشت سر هم، پیاده مى‌شود، به آن قصّه مى‌گویند. و همچنین مجازاتى که پشت سر جنایت انجام مى‌گردد، قصاص گفته مى‌شود. و به قیچى مِقَصّ مى‌گویند، چون موها را پشت سر هم قطع مى‌کند. و نیز جستجوى درباره چیزى را قَصّ مى‌گویند ؛ زیرا شخص جستجوگر حوادث را پشت سر هم تعقیب و دنبال مى‌کند. از آنجا که در آیه، چهار نوع تأکید در این زمینه دیده مى‌شود (لام قسم، نون تأکید، و کلمه علم ـ که به صورت نکره ذکر شده و منظور از آن بیان عظمت است.و جمله: ما کُنّا غائِبینَ: هیچ گاه غایب نبوده‌ایم) استفاده مى‌شود که منظور آن است ما تمام جزئیات کار آن‌ها را مو به مو و پشت سر هم برایشان تشریح مى‌کنیم تا بدانند، کوچک‌ترین نیّت یا عملى از علم ما پنهان نمی‌ماند. 📚تفسیر نمونه، ذیل آیه ۷ سوره مبارکه اعراف 💠 @islamichadith
آموزش | حا گراف
▪️اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم «وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ ۚ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَاز
📌در آیه بعد، براى تکمیل بحث رستاخیز، اشاره به مسأله سنجش اعمال مى‌کند که نظیر آن در سوره‌هاى دیگر قرآن از جمله در "سوره مؤمنون آیات ۱٠۲ _ ۱٠۳"و "سوره قارعه آیات ۸_۶" آمده است. نخست مى‌فرماید: مسأله توزین اعمال در آن روز حق است(وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذ الْحَقُّ). در جمله بعد مى‌فرماید: آن‌ها که میزان‌هاى سنجششان سنگین است رستگارانند‌. (فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ). 📚تفسیر نمونه، ذیل آیه ۸ سوره مبارکه اعراف 💠 @islamichadith
آموزش | حا گراف
▪️اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم «وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَٰئِكَ الَّذِينَ خَسِر
📌بلافاصله در آیه بعد می‌فرماید: و آنها که میزان‌هاى سنجششان سبک است کسانى هستند که سرمایه وجود خود را به خاطر ظلم و ستمى که در برابر آیات ما داشتند از دست داده اند. (وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازینُهُ فَأُولئِکَ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما کانُوابِآیاتِنا یَظْلِمُونَ). بدیهى است منظور از سبکى و سنگینى میزان اعمال، سبکى و سنگینى خود میزان نیست بلکه ارزش و وزن چیزهائى است که با میزان سنجیده مى شود. 📍ضمناً تعبیر: خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ: سرمایه وجود خود را از دست دادند؛ اشاره لطیفى به این واقعیت است که این گونه اشخاص، گرفتار بزرگ‌ترین زیان و خسران مى‌شوند؛زیرا گاهى انسان زیان مى‌کند و تنها مال یا مقام خود را از دست مى‌دهد. ولى گاهى زیان مى‌کند و اصل وجود هستى او به هدر مى‌رود، بدون این که سرمایه‌اى در برابر آن به دست آورده باشد، و این بزرگ‌ترین زیان است. تعبیر به ظلم به آیات که در آخر آیه ذکر شده، اشاره به این است که این گونه اشخاص نه تنها به خود ستم مى‌کنند، که به برنامه‌هاى هدایت الهى نیز ستم کرده‌اند؛زیرا این برنامه‌ها مى‌بایست وسیله هدایت و نجات گردد، و اگر به آن بى اعتنائى شد، و این اثر از آنها به دست نیامد، به آنها ستم شده است. 🔹️در بعضى از روایات آمده است: منظور از آیات در اینجا، پیشوایان بزرگ دین و ائمه هدى هستند؛ البته همان طور که بارها گفته‌ایم، معنى این گونه تفسیرها منحصر ساختن مفهوم آیه در آنها نیست، بلکه آنها مصداق روشن آیات الهى هستند. جمعى از مفسران ظلم به آیه را به معنى کفر و انکار آن گرفته‌اند، و این معنى از مفهوم ظلم دور نیست، در بعضى دیگر از آیات قرآن نیز ظلم به همین معنى آمده است. 📚تفسیر نمونه، ذیل آیه ۹ سوره مبارکه اعراف 💠 @islamichadith
آموزش | حا گراف
▪️اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم «وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ
📌مقام با عظمت انسان در جهان هستى 🔹️در این آیه و آیات بعد، انسان، عظمت و اهمیت مقام او و چگونگى آفرینش این نوع و افتخاراتى که خداوند به او داده، و پیمان‌هایى که در برابر این همه نعمت از او گرفته است، مورد بحث قرار مى‌گیرد، تا از این راه پایه‌هاى تربیت و تکامل او محکم‌تر گردد. نخست در یک آیه، همه این مطالب را به گونه‌اى خلاصه، ذکر کرده سپس در آیات بعد به طور مشروح آورده است. در آغاز مى‌فرماید: ما مالکیت و حکومت، و تسلط شما را بر زمین، مقرر داشتیم. (وَ لَقَدْ مَکَّنّاکُمْ فِی الأَرْضِ). و انواع وسائل زندگى را براى شما در آن قرار دادیم (وَ جَعَلْنا لَکُمْ فیها مَعایِشَ). اما با این حال کمتر شکر این همه نعمت و موهبت را به جاى مى آورید (قَلیلاً ماتَشْکُرُونَ). 💠تمکین، تنها به این معنا نیست که شخصى را در محلى جاى دهند، بلکه به این معنى است که تمام وسایل کار را در اختیار او بگذارند به او قدرت و توانائى بخشند، ابزار کار را فراهم کنند و موانع را برطرف سازند، به مجموع اینها کلمه تمکین اطلاق مى‌شود. درباره یوسف(علیه السلام) در قرآن، مىخوانیم: وَ کَذلِکَ مَکَّنّا لِیُوسُفَ فِی الأَرْضِ: این چنین یوسف را در سرزمین مصر تمکین بخشیدیم (و همه گونه قدرت در اختیار او قرار دادیم). این آیه مانند بعضى دیگر از آیات قرآن، پس از ذکر نعمت‌هاى پروردگار، مردم را دعوت به شکرگزارى مى‌کند، و ناسپاسى آن‌ها را نکوهش مى‌نماید. بدیهى است زنده کردن حس شکرگزارى و قدردانى در مردم در برابر نعمت‌هاى خدا تنها براى این است که طبق فرمان فطرت در برابر بخشنده نعمت، خضوع کنند، او را بشناسند و فرمانش را به جان و دل بپذیرند و به این وسیله هدایت و تربیت شوند، نه این که شکرگزارى کمترین اثرى در مقام با عظمت پروردگار داشته باشد، بلکه اثر آن همانند آثار همه عبادت‌ها و فرمان‌هاى او عاید خود انسان مى‌شود. 📚تفسیر نمونه، ذیل آیه ۱۰ سوره مبارکه اعراف 💠 @islamichadith
آموزش | حا گراف
▪️اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم «وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَ
📌خداوند مى‌فرماید: ما شما را آفريديم و سپس صورت بندى كرديم، بعد از آن به فرشتگان(و از جمله ابليس كه در صف آنها قرار داشت اگر چه جزء آنها نبود) فرمان داديم، براى آدم جد نخستين شما سجده كنند(و لقد خلقناكم ثم صورناكم ثم قلنا للملائكة اسجدوا لادم ). همگى اين فرمان را به جان و دل پذيرفتند و براى آدم سجده كردند مگر ابليس كه از سجده كنندگان نبود(فسجدوا الا ابليس لم يكن من الساجدين ). 📍اينكه در آيه فوق، خلقت قبل از صورت بندى بيان شده ممكن است اشاره به اين باشد كه نخست ماده اصلى انسان را آفريديم و بعد، به آن صورت انسانى بخشيديم . همانطور كه در ذيل آيه ۳۴سوره بقره گفته شده است: سجده فرشتگان براى آدم به معنى سجده پرستش نبوده است، زيرا پرستش مخصوص خدا است، بلكه سجده در اينجا به معنى خضوع و تواضع است(يعنى در برابر عظمت آدم خضوع كردند) و يا به معنى سجده براى خداوندى است كه چنين مخلوق موزون و با عظمتى آفريده است. و نيز همانگونه در ذيل آن آيه گفته شده است، ابليس از فرشتگان نبود، بلكه طبق تصريح آيات قرآن، از قسم ديگرى از مخلوقات بنام جن بوده است(براى توضيح بيشتر به تفسير نمونه جلد اول صفحه ۱۲۶مراجعه كنيد). 📚تفسیر نمونه، ذیل آیه ۱۱ سوره مبارکه اعراف 💠 @islamichadith
💠 در آیه بعد مى‌گوید: خداوند ابلیس را به خاطر سرکشى و طغیانگرى مؤاخذه کرده، فرمود: چه چیز سبب شد که در برابر آدم سجده نکنى و فرمان مرا نادیده بگیرى؟ (قالَ ما مَنَعَکَ أَلاّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ). او در پاسخ به یک عذر ناموجه متوسل گردیده گفت: من از او بهترم، به دلیل این که مرا از آتش آفریده‌اى و او را از خاک و گِل! (قالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنی مِنْ نار وَخَلَقْتَهُ مِنْ طین). 📌گویا چنین مى‌پنداشت که آتش برتر از خاک است، و این یکى از بزرگ‌ترین اشتباهات ابلیس بود. شاید هم اشتباه نمى‌کرد و آگاهانه دروغ مى‌گفت؛ زیرا مى‌دانیم خاک سرچشمه انواع برکات و منبع تمام مواد حیاتى و مهم‌ترین وسیله براى ادامه زندگى موجودات زنده است، در حالى که آتش چنین نیست. درست است که آتش یکى از شرایط تجزیه و ترکیب موجودات جهان است، ولى نقش اصلى را همان مواد موجود در خاک دارند و آتش تنها وسیله‌اى براى تکمیل آن‌ها محسوب مى‌شود. و نیز درست است که کره زمین در آغاز که از خورشید جدا شد، به صورت گوى آتشینى بود که تدریجاً سرد شد، ولى باید توجه داشت، زمین مادام که سوزان و شعله ور بود، مطلقاً موجودات زنده‌اى نداشت از آن زمان حیات و زندگى در این کره پیدا شد، که خاک و گِل جاى آتش را گرفت. به علاوه، هر آتشى در روى زمین پیدا شود، از موادى سرچشمه مى‌گیرد که از خاک به دست آمده است، خاک سرچشمه پرورش درختان، و درختان سرچشمه پیدایش آتش می‌باشند. حتى مواد نفتى یا چربى‌هایى که قابل احتراق‌اند نیز بازگشت به خاک یا حیواناتى که از مواد نباتى تغذیه دارند، مى‌کنند. 📍از همه این‌ها گذشته امتیاز آدم(علیه السلام) در این نبود که از خاک است، بلکه امتیاز اصلى او همان روح انسانیت و مقام خلافت و نمایندگى پروردگار بوده است. بنابراین، به فرض که ماده نخستین شیطان از او برتر باشد، دلیل بر این نمى‌شود که در برابر آفرینش آدم با آن روح و عظمت خداداد و مقام نمایندگى پروردگار، سجده و خضوع نکند، و ظاهر این است که شیطان همه این مطالب را مى‌دانست، تنها تکبر و خودپسندى جلو او را گرفت و همه این‌ها بهانه بود. 📚تفسیر نمونه، ذیل آیه ۱۲ سوره مبارکه اعراف 💠 @islamichadith
آموزش | حا گراف
▪️اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم «قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ ۖ قَا
💠 در آیه بعد مى‌گوید: خداوند ابلیس را به خاطر سرکشى و طغیانگرى مؤاخذه کرده، فرمود: چه چیز سبب شد که در برابر آدم سجده نکنى و فرمان مرا نادیده بگیرى؟ (قالَ ما مَنَعَکَ أَلاّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ). او در پاسخ به یک عذر ناموجه متوسل گردیده گفت: من از او بهترم، به دلیل این که مرا از آتش آفریده‌اى و او را از خاک و گِل! (قالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنی مِنْ نار وَخَلَقْتَهُ مِنْ طین). 📌گویا چنین مى‌پنداشت که آتش برتر از خاک است، و این یکى از بزرگ‌ترین اشتباهات ابلیس بود. شاید هم اشتباه نمى‌کرد و آگاهانه دروغ مى‌گفت؛ زیرا مى‌دانیم خاک سرچشمه انواع برکات و منبع تمام مواد حیاتى و مهم‌ترین وسیله براى ادامه زندگى موجودات زنده است، در حالى که آتش چنین نیست. درست است که آتش یکى از شرایط تجزیه و ترکیب موجودات جهان است، ولى نقش اصلى را همان مواد موجود در خاک دارند و آتش تنها وسیله‌اى براى تکمیل آن‌ها محسوب مى‌شود. و نیز درست است که کره زمین در آغاز که از خورشید جدا شد، به صورت گوى آتشینى بود که تدریجاً سرد شد، ولى باید توجه داشت، زمین مادام که سوزان و شعله ور بود، مطلقاً موجودات زنده‌اى نداشت از آن زمان حیات و زندگى در این کره پیدا شد، که خاک و گِل جاى آتش را گرفت. به علاوه، هر آتشى در روى زمین پیدا شود، از موادى سرچشمه مى‌گیرد که از خاک به دست آمده است، خاک سرچشمه پرورش درختان، و درختان سرچشمه پیدایش آتش می‌باشند. حتى مواد نفتى یا چربى‌هایى که قابل احتراق‌اند نیز بازگشت به خاک یا حیواناتى که از مواد نباتى تغذیه دارند، مى‌کنند. 📍از همه این‌ها گذشته امتیاز آدم(علیه السلام) در این نبود که از خاک است، بلکه امتیاز اصلى او همان روح انسانیت و مقام خلافت و نمایندگى پروردگار بوده است. بنابراین، به فرض که ماده نخستین شیطان از او برتر باشد، دلیل بر این نمى‌شود که در برابر آفرینش آدم با آن روح و عظمت خداداد و مقام نمایندگى پروردگار، سجده و خضوع نکند، و ظاهر این است که شیطان همه این مطالب را مى‌دانست، تنها تکبر و خودپسندى جلو او را گرفت و همه این‌ها بهانه بود. 📚تفسیر نمونه، ذیل آیه ۱۲ سوره مبارکه اعراف 💠 @islamichadith
📌از آنجا که امتناع شیطان از سجده، بر آدم(علیه السلام) یک امتناع ساده و معمولى نبود و یک گناه عادى محسوب نمى شد، بلکه یک سرکشى و تمرّد آمیخته به اعتراض و انکار مقام پروردگار بود؛ زیرا این که مى‌گوید: من از او بهترم در واقع به این معنى است که فرمان تو در مورد سجده بر آدم، بر خلاف حکمت و عدالت است! به این جهت، مخالفت او، از کفر و انکار علم و حکمت خدا سر در آورد و به همین جهت، مى‌بایست تمام مقام‌ها و موقعیت‌هاى خویش را در درگاه الهى از دست بدهد، به همین سبب خداوند او را از آن مقام برجسته و موقعیتى که در صفوف فرشتگان پیدا کرده بود بیرون کرد، و به او فرمود: از این مقام و مرتبه، فرود آى! (قالَ فَاهْبِطْ مِنْها). 🔹️در مورد ضمیر مِنْها جمعى از مفسران معتقدند به آسمان یا بهشت بر مى‌گردد. و بعضى به مقام و درجه باز گردانده‌اند که از نظر نتیجه، چندان تفاوتى با هم ندارند. سپس سرچشمه این سقوط و تنزل را با این جمله، براى او شرح مى‌دهد که تو حق ندارى در این مقام و مرتبه، راه تکبر، پیش گیرى! (فَما یَکُونُ لَکَ أَنْ تَتَکَبَّرَ فیها). و باز به عنوان تأکید بیشتر، اضافه مى‌فرماید: بیرون رو که از افراد پست و ذلیل هستى! (یعنى نه تنها با این عمل بزرگ نشدى، بلکه به عکس به خوارى و پستى گرائیدى) (فَاخْرُجْ إِنَّکَ مِنَالصّاغِرینَ). 🔸️از این جمله به خوبى روشن مىشود که تمام بدبختى شیطان، مولود تکبر او بود، این خودبرتربینى او، که خود را در مقامى بیش از آنچه شایسته آن بود قرار داد، سبب شد که نه تنها بر آدم سجده نکند، بلکه علم و حکمت خدا را انکار نماید، و به فرمان او خرده گیرد، و سرانجام تمام مقام و حیثیت خود را از دست بدهد، و به جاى بزرگى، پستى و ذلت را براى خویش بخرد، یعنى نه تنها به هدف نرسید، بلکه درست در جهت عکس آن قرار گرفت. ✔در نهج البلاغه در خطبه قاصعه از امیر مؤمنان على(علیه السلام) به هنگام نکوهش کبر و خودبرتربینى چنین مى خوانیم: پند و عبرت گیرید از آنچه خداوند با ابلیس رفتار کرد، در آن هنگام که اعمال و عبادات طولانى و تلاش و کوشش هاى او را (که شش هزار سال بندگى خدا کرده بود... )به خاطر ساعتى تکبر بر باد داد، با این حال چه کسى بعد از ابلیس مى‌تواند از کیفر خدا در برابر انجام همان معصیت مصون بماند؟ نه، هرگز ممکن نیست خداوند، انسانى را به بهشت بفرستد، در برابر کارى که به خاطر آن فرشته‌اى را از بهشت رانده است. حکم خداوند درباره اهل آسمان و زمین یکى است. ▪️در حدیثى نیز از امام على بن الحسین(علیهما السلام) چنین نقل شده که فرمود: گناهان، شعب و سرچشمه هائى دارد، اولین سرچشمه گناه و معصیت پروردگار، تکبّر است که گناه ابلیس بود و به خاطر آن از انجام فرمان خدا امتناع کرد و تکبر ورزید و از کافران شد. پس از آن حرص بود که سرچشمه گناه (و ترک اولى) از ناحیه آدم(علیه السلام) و حوا شد... سپس حسد بود که سرچشمه گناه فرزندش (قابیل) گردید و نسبت به برادرش (هابیل) حسد ورزید و او را به قتل رسانید. ▪️از امام صادق(علیه السلام) نیز نقل شده که فرمود: اصول و ریشه هاى کفر و عصیان، سه چیز است: حرص و تکبر و حسد. اما حرص سبب شد که آدم از درخت ممنوع بخورد، و اما تکبر سبب شد که ابلیس از فرمان خدا سرپیچى کند، و اما حسد، سبب شد که یکى از فرزندان آدم دیگرى را به قتل رساند. 📚تفسیر نمونه، ذیل آیه ۱۳ سوره مبارکه اعراف 💠 @islamichadith
آموزش | حا گراف
▪️اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم «قَالَ أَنظِرْنِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ» ▫️(ابلیس) گ
📌اما داستان شیطان به همین جا پایان نیافت، او به هنگامى که خود را مطرود دستگاه خداوند دید، طغیان و لجاجت را بیشتر کرد و به جاى توبه و بازگشت به سوى خدا و اعتراف به اشتباه، تنها چیزى که از خدا تقاضا کرد این بود: گفت: خدایا! مرا تا پایان دنیا مهلت ده، و زنده بگذار! (قالَ أَنْظِرْنی إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ). 📚تفسیر نمونه، ذیل آیه ۱۴ سوره مبارکه اعراف 💠 @islamichadith
آموزش | حا گراف
▪️اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم «قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ» ▫️(خدا به شیطان) فرمو
📌این تقاضاى او به اجابت رسید و خداوند فرمود: به تو مهلت داده خواهد شد.(قالَ إِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرینَ). گرچه در این آیات، تصریح نشده است که چه اندازه از تقاضاى شیطان پذیرفته گردید، ولى در آیات ۳۷ و ۳۸ سوره حجر مى‌خوانیم که به او گفته شد: فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرینَ * إِلى یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُوم: به تو تا روز معینى مهلت داده خواهد شد. یعنى تمام تقاضاى او به اجابت نرسید، بلکه به مقدارى که خداوند مى‌خواست انجام شد (درباره معنى إِلى یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُوم ذیل آیه ۳۸ سوره حجر به خواست خدا بحث خواهیم کرد). 📚تفسیر نمونه، ذیل آیه ۱۵ سوره مبارکه اعراف 💠 @islamichadith
آموزش | حا گراف
▪️اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم «قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَ
📌ولى شیطان نمى‌خواست براى جبران گذشته زنده بماند و عمر طولانى کند، بلکه هدف خود را از این عمر طولانى چنین بیان کرد: اکنون که مرا گمراه ساختى! بر سر راه مستقیم تو کمین مى‌کنم و آنها را از راه به در مى‌برم (قالَ فَبِما أَغْوَیْتَنی لا َقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقیمَ). تا همَان طور که من گمراه شدم، آنها نیز به گمراهى بیفتند! 📚تفسیر نمونه، ذیل آیه ۱۶ سوره مبارکه اعراف 💠 @islamichadith