eitaa logo
آموزش | حا گراف
471 دنبال‌کننده
812 عکس
60 ویدیو
19 فایل
ابراهیم کشاورزپور هستم 👋 . بهت‌یادمیدم،موبایلت مثل یک سیستم حرفه‌ای برات تولید محتوا کنه!🎈📲 . 🧑‍💻 سفارش لوگو و پوستر 👇 📲 @Keshavarzpour128 ⭐️ ثبت‌نام دوره‌ها : 📲 @ha_GraphAdmin . رضایت ها رو با هشتگ #رضایت ببینید
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸تو هیچی نیستی 🔹چشمشان که به مهدی افتاد، از خوشحالی بال درآوردند. دوره‌اش کردند و شروع کردند به شعار دادن: «فرمانده آزاده، آماده‌ایم آماده!» هر کسی هم که دستش به مهدی می‌رسید، امان نمی‌داد؛ شروع می‌کرد به بوسیدن. مخمصه‌ای بود برای خودش. خلاصه به هر سختی‌ای که بود از چنگ بچه‌های بسیجی خلاص شد، اما به جای اینکه از این همه ابراز محبت خوشحال باشد، با چشمانی پر از اشک به خودش نهیب می‌زد: «مهدی! خیال نکنی کسی شدی که اینا این‌قدر بهت اهمیت می‌دن، تو هیچی نیستی؛ تو خاک پای این بسیجی‌هایی...». شهید مهدی زین‌الدین 📚کتــاب ۱۴ سردار، ص۳۰_۲۹ (ع) در آسمان دو فرشته بر بندگان گماشته شده‌اند. پس هر كس براى خدا تواضع كند، او را بالا برند و هر كس تكبر ورزد او را پست گردانند. الکافی، ج۲، ص۱۲۲ 💠 @Islamichadith 💠 @Islamichadith
🔹حساب حسابه و کاکا برادر! 🔸چند نفر با هم قدم می زدند و گفت وگو می‌کردند. بازار بحث و جدل های سیاسی و اعتقادی، حسابی داغ بود. حلقه‌هایی تشکیل می‌شد و چند ساعتی همه را مشغول می‌کرد. او هم برای خودش فکر و اندیشه‌ای داشت. از حرف حق کوتاه نمی‌آمد؛ اما این خصلت باعث نمی‌شد مثل خیلی دیگر از دانشجوهای دانش‌سرا، چشم در چشم دخترهای بی حجاب بنشیند و بحث کند! رجایی، این جمع‌ها را که می‌دید، راهش را کج می‌کرد و می‌رفت. به حفظ حریم‌ها معتقد بود. حضور در این نوع بحث‌ها را حرام می‌دانست. شهید محمدعلی رجایی 📚خواندنی‌ها از زندگی یک رئیس جمهور، ص۳۷ (ص) اى فرزند آدم، از آنچه خدا حرام كرده اجتناب كن و عفّت داشته باش؛ تا از اهل عبادت خدا محسوب گردى.‏ ارشاد القلوب، ترجمه طباطبايى، ص۷۵ 💠 @Islamichadith
🔹️انفاق با قرآن 🔸️برای بچه‌ها شکلات آورده بودند. مصطفی می‌گفت: هرکس شکلاتش رو به من بده، براش قرآن می‌خونم. هرچه اصرار کردیم که آن‌ها را برای چه جمع می‌کند، چیزی نگفت! من هم گفتم: به شرطی که برای من یاسین بخونی. مدتی بعد به دیدار خانواده‌ی شهیدی در بوشهر رفتیم. وضع مالی مصطفی طوری نبود که بتواند برای آن‌ها چیزی بخرد. شکلات‌ها را درآورد و به بچه‌ها داد. خجالت کشیدم از اینکه گفته بودم برایم یاسین بخواند. شهید مصطفی شمسا 📚زنگ عبور، ص۲۷ از تو [اى پیامبر] می‌پرسند كه چه چیزى انفاق كنند؟ بگو: هر مالى [یا چیز سودمندى] انفاق كنید، نخست به پدر و مادر انفاق كنید، و خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و درراه‌ماندگان؛ و هر كار نیكى کنید، خدا از آن آگاه است. [و پاداش آن را كامل به شما خواهد داد.] سوره بقره، آیه ۲۱۵ 💠 @Islamichadith
🔹️احکام دین 🔸️همراه پدر برای نماز جماعت به مسجد رفت. صف اول، کنار پدر ایستاد. بزرگ‌ترها اعتراض کردند که شاید احکام نماز را بلد نباشد و نماز جماعت بقیه خراب شود. پدر به آن‌ها گفت: بیایید و هر سؤالی می‌خواهید، از این پسر بچه بپرسید. اگر نتونست جواب بده، صف اول ‌نایسته. آیت‌الله میلانی هم آن‌جا حضور داشتند. جلو آمدند وسؤالاتی را پرسیدند. سیدمصطفی در کمال آرامش همه را پاسخ داد! آن عالم وارسته که از جواب‌های او حیرت‌زده و متعجب شده بود، تشویقش کرد و رویش را بوسید. ده تومان هم به او هدیه داد و اجازه دادند صف اول بایستد. شهید سیدمصطفی معزی 📚«فرمانده! فرمان قهقهه!»، ص۲۷ (ص) هركه برای شركت در نماز جماعت به مسجدی برود، برای هر قدمی كه بر می‌دارد، هفتاد هزار حسنه نوشته می‌شود، و به همان اندازه درجاتش بالا می‌رود؛ و اگر در آن حال بمیرد، خداوند هفتادهزارفرشته بر او می‌گمارد كه در قبرش به دیدار او بروند و انیس تنهایی او باشند، و تا هنگامی كه برانگیخته شود، برایش آمرزش بطلبند. بحارالانوار؛ ج ۷۳، ص ۳۳۶، ب ۶۷ 💠 @Islamichadith
👌 🔹️یاری رساندن به هم‌نوع 🔸️مادر بهش گفت: ابراهیم! سرما اذیتت نمی‌کنه؟ گفت: نه مادر، هوا خیلی سرد نیست. هوا خیلی سرد بود، ولی نمی‌خواست ما را توی خرج بیندازد. دلم نیامد؛ همان روز رفتم و یک کلاه برایش خریدم. صبح فردا، کلاه را سرش کشید و رفت. ظهر که برگشت، بدون کلاه بود. گفتم مادر کلاهت کو؟ گفت: اگر بگم دعوام نمی‌کنی؟ گفتم: نه مادر؛ مگه چیکارش کردی؟ گفت: یکی از بچه‌ها توی مدرسه‌مون با دمپایی میاد! امروز سرما خورده بود، دیدم کلاه برای اون واجب‌تره. شهید ابراهیم امیرعباسی 📚ساکنان ملک اعظم، منزل امیرعباسی، ص۵ (ع) : آنچه را به دست می‌آوری ببخش تا مورد ستایش قرار گیری. غرر الحکم، حدیث ۴۷۱۶ 💠 @islamichadith
🔹️میزبان خوش اخلاق 🔸️به راحتی مهمان دعوت می‌کرد و می‌برد سر سفره. خیلی بی تکلف بود. هر چه خانه داشتند می‌آورد جلو؛ غذای باقیمانده از قبل و... گاهی بچه ها را می‌فرستاد سر کوچه برای مهمان ساندویچ فلافل بخرند. همکارانش که به منزل او رفتند، سیب زمینی پخت به عنوان شام با زعفران خوشگلش کرده بود و با نان آورد جلوی مهمان‌ها. غذای سفره‌اش همیشه به اندازه بود، همیشه سیر می‌شدند. حجت الاسلام حاج عبدالله ضابط 📚شیدایی، ص۵۲ (ع) هرگاه برادرت ناخوانده بر تو وارد شد، همان غذایی را که در خانه داری برایش بیاور و هرگاه او را دعوت کردی در پذیرایی از او زحمت بکش. المحاسن، ج۲، ص ۱۷۹، حدیث ۱۵۰۶ 💠 @islamichadith
🔹️اعتقاد 🔸️خیلی به مسائل اعتقادی علاقه نشان می‌داد. به سؤال‌هایی که برایش به وجود می‌آمد، اصلاً بی‌تفاوت نبود. هربار معلمشان از خدا و اهل‌بیت(ع) حرف می‌زد، ده‌ها سؤال درست می‌کرد و وقتی به خانه می‌آمد، از مادرش می‌پرسید. شهید علی جزینی 📚«معمای عشق»، ص۱۱۹ (ص) اُف بر هر مسلمانی كه هفته‌ای يک روز را به آموختن امور دينی خود و پرسيدن مسائل آن اختصاص ندهد. ميزان‌الحكمه؛ ج ۹، ص ۲۱۱، ح ۱۶۲۹۷ 💠 @islamichadith