امداد فرهنگی و مسئلۀ «عزّت»
نشست "امداد فرهنگی و مسئله «عزت»" امروز در مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی برگزار شد. در این نشست، بعد از مقدمهای در مفهوم و ماهیت «عزت» و مقایسۀ آن با «کرامت»، عزت را مفهومی اجتماعی و برآمده از ارتباط فرد با دیگری مطرح نموده، آنگاه با اشاره به مفهوم عزت (honor) در غرب و تعارض آن با تواضع از یک سو (در ادبیات مسیحی) و تضاد آن با دموکراسی و برابری (در ادبیات مدرن)، به دوگانۀ عزت (به مثابه امری وجودی) و ازخودگذشتگی (به مثابه امری عدمی و سلبی) پرداختم و آنگاه با طرح مبنای «من عِلوی» و «منِ سِفلی» تضاد ظاهری در این دوگانه را توضیح دادم. از این منظر، عزت نفس نه در تقابل با دیگران، بلکه در بودن با دیگران و درخدمت دیگران بودن است (روایات مربوط به «من تکبر علی الناس ذل»). سپس در جایابی «عزت» در فرایند امدادگری، چهار نقطۀ امدادگر، مددجو، متعلق امداد، و فرایند امداد را مورد تأکید قرار دادم:
در محور اول جایگاه عزت در فرد امدادگر و یا نهاد امدادگر دو نقطه را عنوان نمودم: 1. عزت امدادگر در جامعه (اینکه فرد و یا نهاد امدادگر در جامعه باید عزت داشته باشد و ارتباط و حشرونشر او با افراد پایینرتبه و آسیب دیده، نباید موجب پایین آمدن عزت فرد مددکار و یا امدادگر باشد)؛ 2. عزت امدادگر در میان جمعیت مددجویان (اینکه فرد و یا نهاد امدادگر باید به گونهای رفتار کند (مثلا تواضع داشته باشد) که در میان مددجویان عزت لازم را باشد. مددکاری که در میان مددجویان عزیز است بالطبع می تواند کار امدادگری را بهتر و کارآمدتر انجام دهد.
جایگاه عزت در محور دوم یعنی فرد مددجو نیز در دو نقطه مطرح شد: 1. اینکه فرد مددجو در فرایند درخواستِ امداد، باید عزتاش مخدوش نشود؛ 2. اینکه فرد مددجو در فرایند دریافتِامداد عزتاش محفوظ بماند و در آن خدشهای ایجاد نشود. هر دو محور درخواست و دریافت امداد، نیاز به آموزش و تربیت و فرهنگسازی دارد.
در محور سوم، یعنی جایگاه عزت در متعلق امداد (امداد در چی؟) بر این نقطه تأکید شد که متعلق امداد گاه امداد در تأمین نیازهای مادی و رفع فقر و نیازمندی است، و گاه امداد نه در معیشت، بلکه در نفس عزت، کسب عزت، و یا حفظ عزت است. در این باره تأکید کردم که گاه امداد در حفظ عزت مهمتر است از امداد در معیشت. آسیبدیدگی عزت پیامدهای زیانبارتری دارد تا آسیبدیدگی در امر معیشت. در همین مورد اضافه کردم که در مرحلۀ آسیبدیدگی و در آستانۀ ذلیلشدگی، آفتهای خاص اخلاقی سربرمیآورد که لازم است که عملیات «امداد اخلاقی» این آفتها را شناسایی کرده و نسبت به آن اقدام بهنگام نماید.
در محور نهایی یعنی جایگاه عزت در مکانیسم و فرایند امداد بر این نکته تأکید شد که مددرسانی علاوه بر عزت امدادگر، عزت مددجو، باید فرایند کار نیز کاملا همخوان و بلکه در چارچوب عزت و عزتمندی صورت بگیرد و در این باره هدف امدادگر نباید وسیله و فرایند امداد را توجیه کند و آن را از قواعد انسانی و اخلاقی دور سازد.
در انتهای نشست، برخی از محققان حاضر در جلسه پرسشهای در باب «عزت واقعی، و حس عزت»، «عزت و مسئله برابری»، «برساخته بودن عزت»، «نسبت بین امر الهیاتی و امر اجتماعی در موضوع عزت»، «مدرنیته و نقش رسانههای مدرن و بسترسازیهای مجازی در حس ذلت، حقارت و کوچکی»، و «مفهوم و ماهیت عزت در وضعیت شرّ یا بلا» مطرح کردند که باید هر یک از آنها را در جلسات بعدی پی گرفت.
https://t.me/Habibollah_Babai
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
به همت مرکز مطالعات اجتماعی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد:
نشست هماندیشی نقش سیاستگذاریهای پولی در تحقق عدالت اقتصادی
پنج شنبه 14/9/1398
با حضور اساتید ارجمند: حسین عیوضلو(دانشگاه امام صادق علیه السلام)، مجید رضایی(دانشگاه مفید)، محمد نعمتی(دانشگاه امام صادق علیه السلام) و محمد اسماعیل توسلی(دانشگاه علامه طباطبایی ره)
دبیر علمی: مهدی کریمی
در این جلسه بر عنصر خلق پول به مثابه یکی از پدیدههایی که منتهی به نابرابری در دو حوزه ثروت و درآمد میشود تأکید شد. دولت و نیز بانکها به عنوان دو نهاد رسمی مهمترین نقش را در خلق نقدینگی ایفاء میکنند. از سویی دولت برای برطرف ساختن کسری بودجه و وظایف گستردهای که در حوزه خدمات اجتماعی و اقتصادی و در کلّ عموم وظایفی که درجامعه بر عهده دارد ناچار از خلق پول است و از سوی دیگر عدم وجود سیستم بازتوزیع مناسب برای نقدینگی ایجاد شده و استفاده حداکثری و نابرابری اقشار ثروتمند سبب ایجاد و تشدید نابرابریها میگردد. از سوی دیگر بانکها و به ویژه بانکهای خصوصی با نقش آفرینی در حوزه پولی و خلق نقدینگی به ویژه خلق پول از هیچ و یا خلق پول از ذخیره جزئی سبب خلق پول به صورت سیستماتیک میگردند. میان اساتید حاضر در جلسه در خصوص توانایی بانکها در خلق پول از هیچ اختلاف نظر وجود داشت اما همه بر وجود میزان بسیار زیاد خلق پول و ایجاد نقدینگی گسترده و تأثیر بیچون و چرای آن بر گسترش بیعدالتی و دامن زدن به نابرابریهای اقتصادی تأکید کردند. فروش نفت و سود سرشار حاصل از آن خود منشأ خلق پول است که بدون توجه به آن نمیتوان نقدینگی موجود را تبیین کرد. کهنگی مجموعه قوانین مالی-بانکی که نسخه ابتدایی آن در سال 1351 تدوین شد و پس از انقلاب با اندک ملاحظاتی مورد قبول واقع گردید نقش مهمی در عدم سیاستهای شفاف و به روز در حوزه بانکی و عدم قانونمندی شفاف منتهی به عدم شفافیت و دسترسی نابرابر به منابع مالی میگردد. بر این اساس لازم است با بازنگری مؤثر ساختار جدیدی برای نظام پولی و بانکی طراحی شود که علاوه بر جلوگیری از خلق نقدینگی به صورت کنونی، با تحقق عدالت اقتصادی به کاهش نابرابریها کمک شود. نقش مالیات در جلوگیری از خلق نقدینگی در این جلسه مورد توجه قرار گرفت به گونهای که دولت میتواند با در اختیار داشتن سیستم مالیاتی شفاف از خلق نقدینگی برای کاهش کسری بودجه خودداری کند. مدیریت خلق نقدینگی در صورت ناچاری از تحقق آن مسألهای است که میتواند به کاهش بیعدالتی بینجامد به گونهای که به این پرسش پاسخی مناسب بدهیم نقدینگی خلق شده در اختیار چه کسانی باید قرار بگیرد؟ نهایت آنکه از آنجا که نظام پولی واسطهای میان بخش واقعی اقتصاد و نظام مبادلات است، فساد و عدم کارایی آن به ناکارآمدی کلّ سیستم اقتصادی و نابرابریهای گسترده منجر میشود. تأثیر سیاستهای پولی بر مسأله عدالت اقتصادی و کاهش نابرابری و تأثیرپذیری نظام پولی از حوزههای گوناگونی مانند نفت، دولت، بانکها، نظام مالیاتی، قوانین و رویکردها و از همه مهمتر نظام توزیعی مبتنی بر حکمرانی عادلانه پول در این جلسه مورد توجه قرار گرفت.
محورها و پرسش ها برای نشست یکشنبه ۲۴ آذر👆👆
۱. بحث ما در این نشست، نه بحث نظری (در باره جایگاه تمدنی کتاب) بلکه در مورد وضعیت انضمامی جهان اسلام در موضوع کتاب و وزنکشیِ تمدنیِ کتاب در دنیای معاصر اسلام است.
۲. بحث ما در این نشست، نه بحث نشر کتاب و یا توزیع و یا فروش کتاب، بلکه دیدن کتاب در جغرافیای فرهنگ امروز مسلمانان و آثار اجتماعی، سیاسی، و حتی اقتصادی آن در میان امت اسلام است.
** بدین سان چند محور ذیل می تواند محورهای بحث و گفتگو در نشست هفته آتی قرار بگیرد:
۱. قابلیتهای جهانی کتابهای مسلمانان چیست و قلمرو اثرگذاری کتب مسلمین در حوزههای علوم انسانی و علوم اسلامی چه قدر است؟ آیا آثار کنونی جهان اسلام قابلیت ترجمه به زبانهای زنده دنیا را دارد یا نه؟ اساسا آیا دنیای اسلام توانسته است دست به تولید کتابهای مرجع در سطح بین الملل بزند؟
۲. آیا کتاب تالیفی مسلمانان میتواند در حل معضلات اجتماعی و تمدنی جهان کنونی اسلام (مثلا خشونت، محیط زیست، هویت و غیره) نقشآفرینی کند؟ اساسا رویکردهای راهبردی در پژوهشهای مسلمانان و توجه به مسئلههای عینی چه میزان مورد اهتمام و توجه بوده است؟
در این باره نسبت کتابهای ترجمه شده از دنیای غرب و کتابهای تالیف شده در جهان اسلام رو چگونه میبینید؟
۳. آیا کتاب کنونی در جهان معاصر اسلام میتواند زمینهای باشد برای دیپلماسی فرهنگی در جهان اسلام و تعارف تمدنی (به تعبیر زکی میلاد) برای حوزههای تمدنی در دنیای اسلام؟
۴. هویت برساخته و برآمده مسلمانان امروز از کتابهای نوشته شده چه شکلی دارد؟ اساسا کتاب در جهان ما مسلمانان میتواند به ما هویت و وحدت در سطح امت را بدهد؟
۵. آیا ممیزی کتاب (نه فقط ممیزی کتابهای آمده از غرب بلکه سانسورهای کتاب از درون جهان اسلام (ممیزی کتاب در دو سویۀ شیعی و سنی و اینکه شیعیان از آثار تقریبی اهل سنت بی اطلاع بمانند و اینکه اهل سنت از آثار مترقی شیعیان بی خبر باشند) تأثیری در خشونتهای بین فرهنگی و بین مذهبی و اختلافات در سطح امت داشته است؟
۶. آینده کتاب در وضعیت مجازی و فضای دیجیتال در جهان اسلام را چگونه ارزیابی میکنید و راهکار شما در تدبیر آن چیست؟
https://t.me/Habibollah_Babai
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
هشتمین نشست مطالعات راهبردی ـ تمدنی امشب با عنوان «وضعیت کتاب در جهان امروز اسلام»، به همت مرکز مطالعات اجتماعی و با حضور دکتر محسن جوادی معاونت محترم فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد و دبیری جناب محمدباقر انصاری رئیس موسسه بوستان کتاب و با حضور برخی از محققان تمدن و جهان اسلام در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و در محل نمایشگاه پژوهشگاه برگزار شد.
دکتر جوادی در این نشست تأکید کردند که هرچند کتابهای اسلامی ما در فضای مطالعات اسلامیِ جهان مورد توجه قرار میگیرد، لیکن کتابهای فلسفی و اندیشهای ما به جای آنکه به دپارتمانهای اندیشهای ورود پیدا بکند، به دپارتمانهای شرقشناسی میرود. ریشه این پدیده در فقدان مسئله در کتابهای تولیدی ماست. ایشان با اشاره به اینکه کارهای ایرانیانِ مقیم خارج در حوزههای اندیشهای ضرورتا نشان اثرگذاری مستقیم ما در تولید علم نیست، بدین نکته تصریح کردند که کتاب در جهان اسلام مشکل ساختاری دارد و این مشکلات ساختاری باعث شده که کتابهای مربوط به علوم انسانی (مثلا در اقتصاد اسلامی) در بخش الهیات طبقهبندی شود نه در بخش علوم انسانی.
در ادامه دکتر جوادی به برخی از آسیبهای کتاب در ایران امروز پرداختند و گفتند: یکی از آسیبهای ما در تولید کتاب، آسیب «تکرار» است. 95 درصد از کتابهای اخلاقی ما تکرارند که اگر گم بشند اتفاقی در جامعه رخ نمیدهد؛ آسیب دوم، عنصر فقدان متدولوژی، ضعف ارائه، و معضل زبانی در کتابها است؛ و آسیب سوم فقدان ضعف حمایتی برای حضور در سپهر دانش جهانی (ترجمه کتابهای ایرانی به زبانهای زنده دنیا) است. آسیب بعدی که ایشان اشاره کردند، کمیتگرایی در نظام بودجه است که اساسا کیفیت را در تولید اندیشه تحت الشعاع قرار میدهد. و آسیب دیگر سایۀ سنگین اقتصاد بر مقولۀ کتاب و امر فرهنگ است. اقتصادی بودن کتاب و آسیبهای آن در حوزه ترجمه مضاعف است. پیش از این دانشمندان تعیین میکردند که چه کتابی ترجمه شود، الان بازار تعیین میکند که چه کتابی ترجمه شود.
دکتر جوادی با اشاره به آمار کتاب درایران گفتند در ایران 100 هزار عنوان کتاب منتشر میکنیم، که 20 درصد آن کتابهای آموزشی است که اساسا بُرد خارجی ندارد. یک سوم از این تعداد متعلق به ترجمه است، و بخش معتنابهی از این نشر و بلکه از این ترجمه متعلق به کودکان و همینطور مربوط به حوزه ادبیات است. ایشان با این مقدمه، تأکید داشتند که اساسا ما هنوز نگارش بین المللی را شروع نکردهایم و نتوانستهایم در جهان اسلام و در جهان امروز حضور داشته باشیم.
ایشان در انتها به مسئلۀ ترجمه در ایران نیز پرداختند و گفتند که غیر از کتابهای تقلبی، ترجمههای سهل در ایران از جمله مشکلات جدی در حوزه کتاب است. در حوزه کودک، در هشت ماه گذشته، تعداد 5400 عنوان کتابِ تألیفی داریم و 4500 عنوان کتاب ترجمه، که در این میان 70 درصد از فروش کتابِ کودک به کتابهای ترجمه اختصاص دارد. این قصه کم و بیش در حوزه ادبیات و ادبیات نوجوان نیز جاری است. دکتر جوادی عنوان کردند که در فلسفه و حوزههای اندیشهای، تألیف در هشت ماه گذشته 1300 عنوان بوده ولی ترجمه 2200 عنوان بوده است. چنین مشکلی البته نه به خاطر زیادی ترجمه، بلکه به موجب نقصان در کار تألیف است.
در انتها دکتر جوادی بدین نکته تأکید داشتند که مشکل امروز ما، نه در کتاب، بلکه در خلاء فضیلتهای فکری است. در جهان اسلام فضایل فکری کم شده است. غیر از فضیلتهای اخلاقی، باید به فضایل فکری هم مانند دقت، امانت، و گفتگو فکر کرد و تا زمانی که این فضیلتها رشد نکنند، تغییری درجهان اسلام ایجاد نخواهد شد. از همین رو باید گفتگو بین نویسندگان ایرانی و غیرایرانی را زمینهسازی کرد و گفتگوهای متفکران و اندیشمندان جهان اسلام بر سر مسائل اصلی و کنونی مسلمانان را دوباره زنده کرد. در این باره، نشر ما باید با جهان عرب ارتباط پیدا بکند، کارهای مشترک بیافریند، گفتگوهای مشترک شکل بگیرد و تولید و تألیفات مشترک رخ بدهد.
درانتهای جلسه، اساتید و محققان حاضر در جلسه به گفتگو و طرح ایدههای خود پرداخته و دکتر جوادی هم متقابلا توضیحات و نکات تفصیلیتری را بیان کردند.
https://t.me/Habibollah_Babai
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
همایش گفتگوهای فرهنگی ایران و جهان عرب (در چشم انداز تمدنی) روز دوشنبه دوم دی ماه با تلاوت قرآن و سپس با ارائه گزارش علمی از سوی دبیر علمی همایش دکتر حبیب اله بابائی افتتاح شد و با سخنرانی دکتر عمار طالبی (نائب رئیس جمعیت علمای مسلمان در الجزائر) و سخنرانی ریاست جامعه المصطفی العالمیه دکتر عباسی ادامه یافت. بعد از برنامه افتتاحیه، پنل های تخصصی در چهار محور «توسعه و تمدن، چالشها» به ریاست دکتر حبیب حاتمی، «علم در جهان اسلام» به ریاست دکتر محمدعلی میرزایی، «ادبیات، هنر، و معماری» به ریاست دکتر سید محمود میرزایی الحسینی، و «ارتباطات و رسانه» به ریاست دکتر عیسی عیسیزاده آغاز گردید. در نوبت بعد از ظهر، اختتامییۀ این همایش بعد از گزارش حجه الاسلام مشکی نماینده سازمان فرهنگ و ارتباطات از روند همایشها، با ارائه گزارش مقالات و گفتگوها از سوی روسای پنلها و سپس با سخنرانی دکتر نورالدین ابولحیه (استاد دانشگاه باتنه الجزائر) و سخنرانی حجه الاسلام و المسلمین دکتر نجف لکزایی (ریاست پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی) به انجام رسید. شایان ذکر است که این همایش به موجب تأخیر در ورود برخی از میهمانان عرب به ایران، یک پنل الحاقی خواهد داشت با موضوع «دانشگاه و سهم آن در ایجاد روابط تمدنی بین ایران و جهان عرب". این پنل روز پنج شنبه پنجم دی ماه در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی قم برگزار خواهد شد و در آن شخصیتهایی از دانشگاههای عراق، عمان، و لبنان به گفتگو خواهند پرداخت.
https://t.me/Habibollah_Babai
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
مقایسه الگوی تمدنی ایران، ترکیه و مالزی در بیان نورالدین بولحیه (استاد باتنه الجزائر)
در همایش فوق نورالدین بولحیه استاد دانشگاه باتنه الجزایر چه آنجا که در پنل علم به طرح بحث پرداختند و چه وقتی که در اختتامیه سخنرانی کوتاهی کردند رویکرد متفاوتی در تحلیل موقعیت تمدنی ایران امروز داشتند. در پلن تخصصی علم، بولحیه امتیاز نظریه امام خمینی را در مقایسه با بسیاری از نظریات اندیشمندان، در تحققیافتگی آن و امتداد عینی آن دانستند. در نظر ایشان، ایران در تجربه چهل سالگی خود در قامتی بزرگتر از مذهب ظاهر شده و مرزهای مذهبی را به سمت مرزهای انسانیت در نوردیده است.
سخنرانی ایشان در اختتامیه هم در همین راستا بود که گفتند جمهوری اسلامی ایران و امام خمینی اولین کسی بود که دست یاری به سمت مسلمانان دراز کرد و با همان دست به سینه آمریکا کوبید (اذله علی المومنین و اعزه علی الکافرین).
از همین منظر تحلیل بولحیه در مقایسه ایران با ترکیه و مالزی اندکی متفاوت از استاد عمار الطالبی بود. دکتر طالبی مالزی را در فرآیند تمدنی اش مهم تلقی کرده و عنصر علم را عنصر مرکزی حرکت مالزی تلقی کرد، ولی نورالدین بولحیه پروژه تمدنی مالایاییها و ترکها را اقتصاد دانست و پروژه ایرانیها در حرکت تمدنیشان را رسالتمحور و بر مدار انسانیت و ارزشها تعریف کردند و تصریح کردند که نقطه امتیاز و قدرت اصلی ایرانیان در همین رسالتمحور بودنشان است. اگر نبود هویت رسالتی ایرانیان، ایران امروز بیش و پیش از ترکیه و مالزی رشد مالی و اقتصادی به دست آورده بود.
https://t.me/Habibollah_Babai
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
هدایت شده از پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
اختتامیه همایش بین المللی گفتگوی فرهنگی ایران و جهارن عرب ....mp3
2.58M
🔶سخنرانی نورالدین بولحیه (استاد باتنه الجزائر) در مراسم اختتامیه همایش بین المللی گگفتگوهای فرهنگی در چشم انداز تمدنی ایران و جهان عرب
🔷زمان: دوشنبه 1398/10/2
🔶مکان: قم- پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
🔷https://eitaa.com/isca24/6195
هماندیشی «دانشگاه و سهم آن در صورتبندی تمدن نوین اسلامی» با حضور شخصیتهای دانشگاهی از عراق، عمان، و لبنان و همینطور اساتید و محققان تمدن اسلامی در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد. مسئلههایی که گفتگوهای ماراتونیِ امروز در این هماندیشی برآن متمرکز شد عبارت بود از چالشها و ظرفیتهای روششناختی دانشگاهها در نسبت با حوزهها در امر تمدنسازی در وضعیت جهان امروز اسلام، تجربه جمهوری اسلامی ایران در صورتبندی دانشگاههای مستقل و یا نیمه مستقل در تفاوتهای کارکردی و تمدنی آن با برخی از دانشگاهها در کشورهای عربی، سیطرۀ ایدئولوژیهای سکولار و ایدئولوژیهای دینی در صورتبندی تفکر علمی در دانشگاهها، و همینطورعلل شکست دانشگاههای مسلمان در ورود به حل مسائل اجتماعی و عقیم بودگی آنها در تربیت متفکر و نظریهپرداز. تفصیل گزارش بعدا منتشر می شود.
https://eitaa.com/isca24/6195
امت فراتر از تمدن.pdf
653.1K
اسلام دینی جامع و جهانی است و اجرای همهجانبه آن، مستلزم قالبی تمدنی (بهمثابه کلانترین نظام مناسبات انسانی) و تأمینکننده چنین واحد کلان اجتماعی است. اصطلاح تمدن، با انباشت مفهومی و فرهنگی آن در غرب، حاوی جوهری سکولار است که موجب تردید و احتیاط در استفاده از این اصطلاح میشود. بدین سان باید در پی اصطلاحی جایگزین در بستر فرهنگ اسلامی بود. در این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل مفهومی، واژههایی از قرآنکریم واکاوی میشود که در مظان این معنا، دارای گستردگی اجتماعی است. در میان پنج واژه مطرح در این مقاله که دربردارندۀ معنای گسترده اجتماعی باشد، بهظاهر واژگان بلد، قریه، مدینه و مُلک جایگزین مناسبی برای تمدن نیستند. در این میان، واژه فراگیر «امّت» کلانترین و جامعترین نظام مناسبات انسانی است که با افزودههای فراتمدنیاش، چهبسا ترسیمکنندۀ مناسبترین بستر تکامل انسان برای تأمین نیازهای فراگیر مادی و معنوی فرد و جامعه باشد. امّت با افزودههایی همچون آرامشزایی، سبقت در خیرات، نظارت درونی و نیز عناصری همچون وحدت و حاکمیت نوعی انسانی، جامعیت، وسعت، نظاممندی، تعادل و هدفمندی به جهت ماهوی، کلانتر و نظاممندتر از دیگر اصطلاحهای قرآنی و نیز اصطلاح تمدن است.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
ماهیت انسانی تمدن اسلامی.pdf
7.83M
هویت انسانیِ تمدن اسلامی از جهت وسعت قلمرو و شمولیتِ آن بسیار مهم است. آنچه در این مقاله بر آن تأکید شده، طرح مسئلۀ «کثرت» و «تنوع» در تمدن اسلامی و تبیین ضرورت شمولیت تمدن اسلامی به مثابه یک زمینه و ظرفیت است. این مقاله، با مرور برخی نظریات تاریخی در مقولۀ «تنوع» و «تکثر» و تمهید مسائل تمدنی دراینباره، به خوانشی الهیاتی ـ تمدنی از همین مقوله در شکلبندی تمدن اسلامی میپردازد و میکوشد اولاً، «کثرت و تنوع» را به مثابه یک اصل ثابت در تمدنها و از جمله تمدن اسلامی ببیند و آنگاه با اقامه دلایل الهیاتی و تمدنی به تبیین ضرورت توجه به کثرت اجتماعی و فرهنگی در صورتبندی تمدن اسلامی پافشاری کند. تأکید بر اصل کثرت در این مقاله، هرگز به معنای وانهادن مقوله وحدتِ تمدنی نیست. تلاش نویسنده بر آن است که عنصر وحدت در تمدن را از نقطه وحدت اخلاق آغاز و آن را مسیری برای صورتبندی وحدت اعتقادی معرفی کند. وحدت اخلاقی و انسانی در تمدن و آنگاه وحدت در عقاید و باورهای بزرگ تمدنی، راهی برای ایجاد وحدت و اشتراکی است که کثرات انسانی دیگر به رسمیت شناخته میشود و تراکم و انباشت کثرات، امکان صورتبندی تمدنی را هموارتر میکند.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتاب "عیار تمدنی جمهوری اسلامیِ ایران" به کوشش دکتر محمدرضا بهمنی و با همکاری پژوهشگران تمدن بزودی منتشر میشود.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
May 11
خونهای خدا بعد از کربلا
زمانی که اخبار مربوط به جریان خون در کربلا را مرور میکردم و این خبر را که سنگی در روز عاشورا بلند نمیشد مگر اینکه از زیر آن خون تازهای میجوشید، میخواندم تا مقاله «خون خدا در عرفان» را بنویسم، بدین مسئله فکر نمیکردم که خونخدا نه فقط زمین و آسمان کربلا در روز عاشورا را خونین کرده، بلکه قلبهای عاشقان و مومنان را در گسترۀ تاریخِ بعد از عاشورا هم به خون آغشته کرده و در عمق هر قلبی خونی از خدا را بجوش آورده است. امروز که خبر شهادت قاسم سلیمانی را شنیدم این نکته را از نو دریافتم که این «خون تازه» همان استمرار خون جوشانِ خدا در کربلا است که همچنان در رگهای جهان مقاومت جاری است. همچنین دریافتم که اساسا نمودار پیوستگی در امت اسلام رابطۀ تنگاتنگی با نمودار خونهای پاک و مقدس شهیدان در گذشتۀ تمدن اسلامی داشته است. انقلاب اسلامی در ایران نیز سرآغازی بود برای شکلگیری تراکم جدیدی از خونهای خدا و خون فردهای امتوار (از خون امتهای عالِِم همچون شهیدان بهشتی و مطهری و باهنر گرفته تا خون امتهای مجاهد همچون شهیدان خرازی، باکری، زینالدین، و سلیمانی) که هر یک از آنها تَرَکهای جدیدی در نظام سلطۀ بوجود آورده و باورهای تازه و چشمانداز نویی را در میان امت بزرگ اسلام موجب گشته است. البته دنیای ماتریالیستی غرب امروز که مرگ در منطقاش نه هستی بلکه هیچی و پوچی است، نخواهد فهمید که شهادت در منطق اسلام آغاز هستی و حیات است و این حیات نه فقط حیات سلیمانیهاست، بلکه حیات امتهای شهیدداده است که نو به نو میشود.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
جهان مقاومت و مسئلۀ «استخفاف» و «استضعاف»
(در شهادت سردار سلیمانی)
ریشههای استضعاف را در دو نقطه از قرآن میتوان جستجو کرد: استضعافی که ریشه در خود فرد مستضعف و کاستی و کاهلی او دارد و آیات قرآنی نیز چنین استضعافی و چنین مستضعفانی را مذمت کرده است (قالوا کنا مستضعفین فی الارض). این نوع از استضعاف حاصل تمکین در برابر ضعف و حقارت القا شده از سوی دیگران و گاه لذتبردن از این خوارشمردگی و تندادگی است که هرگز نمیتواند راهی را به سمت آینده بازگشاید. اما نوع دیگری از استضعاف درقرآن نه برخاسته از ضعف و سستی مستضعفان، بلکه برآمده از ظلم و جفای مستکبران از یک سو، و البته قوت و حرکت از سوی مستضعفان است (للفقرا الذین احصروا فی سبیل الله). در این نوع از استضعاف، اگر مستضعفان استعدادی و تمکّنی نداشته باشند و یا اگر به لحاظ خصائص اجتماعی و انسانی برخوردار از امتیازاتی نباشند، هرگز مورد طمع مستکبران و استضعاف آنها قرار نمیگیرند. بدینسان میتوان تفکیک کرد بین «استضعاف در وضعیت ذلت» و «استضعاف در وضعیت عزت»، که یکی راه را به سمت تمدن اسلامی میبندد و دیگری راههای تمدنشدن را میگشاید.
استضعاف از منظر قرآن به شیوههای مختلفی رخ میدهد که یکی از آنها، «استخفاف» است. واژۀ استخفاف در سه موضع از قرآن آمده است که دو موضع آن مهم است: آیۀ 60 از سورۀ روم (فاصبر ان وعدالله حق و لا یستخفنک الذین لا یوقنون)، آیه 54 از سوره زخرف (فاستخف قومه فاطاعوه). استخفاف ذکر شده در این دو آیۀ مربوط به فرعون و قوم ایشان و همینطور استخفاف در آیۀ مربوط به پیامبر اکرم ص طریقی برای استضعاف است که فرعون در برابر قوم خود، و کفار در برابر پیامبر از آن استفاده میکردهاند. استخفاف در آیۀ «و لا یستخفنک الذین لا یوقنون» به معنای سست نمودن و سبک شمردنی که منجر به سلطه و سیطرۀ دیگری شود، به کار رفته است. برخی از مفسرین در معنای «لایستخفنک» گفتهاند «ای لا یحملنک علی الخفه و القلق»، یعنی مراقبت کن کسانی که ایمان ندارند با تکذیب و اذیت و آزار، شما را سبک نشمارند و موجب سستی و بیثباتی شما نشوند. برخی نیز غایت استخفاف در آیۀ مزبور را چنین بیان کردهاند: «لایستخفنک الذین لا یوقنون، لیهزوا موقفک و لیثیروا القلق فی مشاعرک، و لیجعلوا موقعک من الموقف الحق موقفا خفیفا مهتزا غیر ثابت». "لا یستخفنک" از مادۀ "خفت" به معنی سبکی است، یعنی آنچنان سنگین و پابرجا باش که این افراد نتوانند تو را سبک بشمرند و از جا تکان دهند، در مسیرت استوار و محکم بایست، چرا که آنها یقین ندارند و تو کانون یقین و ایمانی." آنچه که در آیه بدان تأکید شده، «سبک شمردن» است که فرایندی متفاوت از «سست کردن» دارد. سبک شمردن مانند ضعیف شمردن در واقع نوعی عملیات روانی است که در فرایند آن، سستی و ضعف القا میشود، و کسی که میخواهد ضعیف و یا سست نشود، باید مراقبت کند دشمن بر روان او چیره نشود و عملیاتی روانی و تبلیغاتی دشمن او را ضعیف نگرداند و القای خفت از سوی خصم، منجر به قبول خفت و سستی و سبکی از ناحیۀ او نشود.
اکنون، آنچه در شهادت سردار سلیمانی رخ داد، استضعاف و استخفافی است که از طرف آمریکا نسبت به ایران و بلکه نسبت به مقاومت در جهان اسلام شروع شده که البته ضرورتا نمیتواند فرایند عزت و پیشرفت مقاومت را مخدوش نماید. لیکن تندادگی خودباختگان وطنی به این خفت و ضعف بسیار دهشتبار است و بیشک راه انقلاب را به انحراف میبرد و منطق مقاومت در جهان اسلام را تضعیف خواهد ساخت که باید از آن غافل نماند.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
ابراهیم فیاض: سردار سلیمانی، شهید امت اسلام است.
فياض در گفتگو با روزنامه فرهيختگان به تبيين ابعاد جامعه شناختي شهادت ايشان پرداختند.
شهادت حاجقاسم سلیمانی از آن واقعیتهایی است که تئوریها را عوض خواهد کرد؛ جزء واقعیتهایی است که ساختار را عوض خواهد کرد و تئوری را خواهد ساخت. بهجای اینکه تئوری واقعیت را بسازد، این بار واقعیت، تئوری را خواهد ساخت.
📌 فیاض معتقد است سردار سلیمانی، «شهید امت اسلامی» است چراکه افق او منحصر به شیعه نبود. سلیمانی برای اسطوره شدن در مقیاس جهانی تنها شهادت را کم داشت و خون او امت اسلامی را شکل خواهد داد.
تئوریها هم مثل تمام چیزهای دیگر به بنبست رسیدهاند و تمام شدهاند. آمریکا و ترامپ هم به بنبست رسیده بود و اینکه میگویند از وحشت کشته شدن سربازان آمریکایی دست به این اقدام زدهاند، بهانه است. آمریکا با زدن مقر نیروهای مردمی در بنبست بود و باید از عراق خارج میشد و حالا هم در این قضیه گرفتار شد. آمریکاییها به بعد ملکوتی این ماجرا هم توجه ندارند. این جهان در یک جهان ملکوتی بزرگ، مُندَک است و منتقم این خونها خود خداست و انتقام خدا هم مثل انتقام خون امام حسین(ع)، تمام پهنه بشریت را طی خواهد کرد.
🔸 به نظر من سرنوشت منطقه عوض خواهد شد. من حاجقاسم را «شهید امت اسلامی» میدانم. خود ایشان گفته بود من فدایی اهل سنت هستم و افق او، بحث تشیع نبود. متاسفانه برخی کوتهفکران خیال میکنند او فدایی تشیع بود؛ درحالیکه او شهید امت اسلامی است و امت اسلام با خون او بهشدت متحد خواهند شد.
🔸 این «مصیبت» به «حماسه» تبدیل خواهد شد
من اسطورهشناسی را سالها در کلاسها تدریس کردهام. کسی بهسادگی اسطوره نمیشود! همانطور که رهبری گفته بودند حاجقاسم «شهید زنده» بود و اگرچه در حیاتش هم اسطوره بود، اما برای اسطوره جهانی شدن، شهادت را کم داشت. الان او اسطوره جهانی شده و مثلا خواننده اسپانیایی با 13 میلیون فالوور (یعنی مردم آمریکای لاتین و کشورهای اسپانیولی زبان مثل پرتغال و اسپانیا) از او میگوید. حالا دیگر امت اسلامی یک «شاخص» پیدا کرده است و دیگر فلان شاه یا بهمان کشور اسلامی، شاخص امت اسلامی نیست و او الان به شاخص امت اسلام بدل شده است.
🔹جریان جدیدی آغاز خواهد شد و این حسهایی که در این ساعات پس از شهادت او در میان مردم میبینید که عزادار سردار شدهاند و در رسای او زاری میکنند، نشانه این است که انقلاب بزرگی در ایران درحال رخ دادن است. برخی میخواهند فرهنگ جهاد و شهادت را به فراموشی بسپارند اما اولین اتفاقی که با شهادت او افتاد این بود که فرهنگ ایثار و شهادت پس از 30 سال برگشت. تکنوکراتهای غربگرای آمریکا محور به نام کابینه کار و پراگماتیسم آمریکایی با تعدیل اقتصادی بر سر کار آمدند و تمام اخلاقی که براساس عدالت بنا میشد را از بین بردند. نسل جنگ و حاجقاسم از این اتفاق دلخون و غصهدار بودند. حاجقاسم، عزت شیعه را در مقابل داعشی که به دنبال نسلکشی شیعه و از بین بردن عتبات بود، برگرداند اما با توطئه آمریکاییها و خیانت تکنوکراتها در عراق و ایران، دلشکسته شد و این تحفه آخرین چیزی بود که خداوند میتوانست پس از این دلشکستگی به او عطا کند.
🔹به هر حال این غم عجیبی که با شهادت حاجقاسم در دل مردم نشسته است ما را به حال و هوای دهه ۶۰ بازخواهد گرداند و نسل بعد با روحیه ایثار و شهادت آشنا خواهند شد و این بازتولید نسلی، بهواسطه اینکه ایشان تبدیلی در عهد و پیمانش نکرده بود، مجددا شکل خواهد گرفت و شکاف بیننسلی پر خواهد شد.
🔸آمریکا باید از آسیای غربی خارج شود و این با خون حاجقاسم شروع شده است و اتفاق خواهد افتاد. این اتفاق اصلا چیز سادهای نیست، نفت را بالا میبرد و بورس را پایین میآورد و آمریکاییها و غربیها را مجبور خواهد کرد که از منطقه فرار کنند. این تازه اول کار است. کشت و کشتارهای عمومی که توسط مردم امت اسلامی از آنها گرفته خواهد شد، مجبورشان میکند که از منطقه فرار کنند. رژیمهای غربگرا در وحشت هستند،
https://t.me/Habibollah_Babai
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
حاج قاسم سلیمانی؛ شهید امت اسلامی
از دکتر الویری
امروز بار دیگر مردی آسمانی که تنها ۶۳ بهار به خود دیده بود، کولهبار عزت و شجاعت و غیرت و مردانگی و شرافت و حقطلبی و خداگونگی خود را نزد ما زمینیان به یادگار گذاشت، کالبد تن رها کرد، به دنیا خندید و رفت. میلیونها انسان وارسته حقجو به ویژه در میان آحاد امت اسلامی از لحظه شنیدن این خبر با دلی شکسته و دیدهای اشکبار و بغضی بر گلو نشسته و قلبی داغدار با آمیختهای از اندوه و حسرت و حس انتقام و نفرت فزاینده از "شقیترین آحاد بشر" و اتباع و اذنابش همراه شدند.
او به مصداق آیههای ۱۶۹ تا ۱۷۱ سوره مبارکه آلعمران، اکنون زنده و روزیخورِ خوان رحمت خدا و خوشحال از دهش اوست، اما روشن است که سنگینی فراق این مردان بزرگ را نمیتوان آسان بر دوش کشید. مردم عزیز و نجیب ما بارها در دوره پرشور و حماسه انقلاب از این دست تجربهها داشتهاند و آن چه از تاریخ در این باره میتوان سراغ داد، بسیار بیشتر از آن است. #امیرالمؤمنین_علی علیه السلام با شنیدن خبر شهادت #مالک_اشتر گفت:
انا لله و انا الیه راجعون، و الحمد لله رب العالمین، اللهم إنی احتسبه عندک، فإن موته من مصائب الدهر ... (الغارات، ج ۱، ص ۲۶۴)
همانا ما از خداییم و همانا ما بازگشتکنندگان به سوی اوییم، و سپاس پروردگار جهانیان را باد، بار خدایا من در این (مصیبت شهادت مالک اشتر) به خشنودی تو بسنده میکنم، مرگ او از مصیبتهای روزگار بود ...
و نیز گروهی از بزرگان قبیله نخع گزارش کردهاند که پس از رسیدن خبر شهادت مالک اشتر، وقتی بر علی وارد شدیم:
فجعل یتلهف و یتأسف علیه و یقول: لله در مالک، و ما مالک ، لو کان جبلا لکان فندا و لو کان حجرا لکان صلدا ... (الغارات، ج ۱، ص ۲۶۵)
شروع به حسرت و دریغ خوردن و تأسف کرد و میگفت: کارهای نیک مالک برای خدا باد، اگر او را کوه بشمریم، کوهی بیهمتا بود و اگر او را سنگ بشمریم سنگی سخت و استوار بود ...
در گزارشی دیگر آمده است که نشانههای این اندوه و تأسف و تحسر تا مدتها در چهره علی علیه السلام دیده میشد. (الغارات، ج ۱، صص ۲۶۵ ـ ۲۶۶)
این تلخیها و سختیها و دلشکستگیها و زیانپهای نبودن مردان بزرگ را نمیتوان کم انگاشت، اما تاریخ نشان داده است که سرنوشت بشر را در لحظه روی دادن این تلخیها نمینویسند، اگر جز این بود با شهادت #امام_حسین علیه السلام تاریخ مبارزه حق و باطل باید به پایان میرسید. روی دیگر سکه #شهادت، حیاتبخشی آن است. خون شهیدان ما در ایام پیروزی انقلاب، اراده مردم عزیزمان را برای مبارزه استوارتر ساخت و خون شهیدان مظلوم ایام #دفاع_مقدس بر انسجام و عزم ما برای ایستادن در برابر ظلم جهانی افزود. و اینک شهادت حاج #قاسم_سلیمانی در گسترهای فراتر از مرزهای #ایران و همراه با نماد مقاومت و استکبارستیزی و ارتجاعستیزی مردم عراق ابومهدی المهندس نوید بخش انسجام و استواری ارادهها و دمیده شدن خونی تازه در رگ #امت_اسلامی است. همان گونه که تا کنون و به گواهی صدها نمونه تاریخی خون شهیدان همواره و هر چند در بلند مدت، راه رسیدن به مقصد را آسان کرده است، اکنون نیز یقین داریم #امت_اسلامی راه دشوار پیش روی خود را به برکت خون این شهیدان به انجامی نیکو خواهد رسید. شاید یکی از دلالتهای مفهوم زنده بودن شهیدان که دو بار در قرآن به آن اشاره شده است، همین باشد که خون آنها در مقیاسی بسیار وسیعتر به جامعه حیات میبخشد.
امروز امت اسلامی وارد دورهای جدید از حیات بالنده خود شد و اعلام کرد که میداند برای کامیابی در مبارزه با جبهه باطل و نظام سلطه کور و خونریز و ددمنش جهانی ، باید بهای آن را پرداخت، ارزش خواستههای مردم را با بهایی که برای آن میپردازند میتوان شناخت. خون پاک شهید حاج قاسم و شهید ابومهدی، بهایی است که #امت_اسلامی برای مرحله جدید مبارزه خود در طبق اخلاص هدیه کرد.
تجربه نشان داده است که برای حفظ خون شهیدان نمیتوان تنها به ساختارها امید بست، وظیفه هر یک از ماست که به نوبه خود و در قلمرو نفوذ و دخالت خود نگذاریم که خون این شهید بزرگ امت اسلامی هدر رود.
@MohsenAlviri
https://t.me/Habibollah_Babai
یک نکته در "دوگانۀ قربانی و قهرمانی"
قربانی دو قسم است: قربانیِ برآمده از تسلیم و عدم قهرمانی، و قربانی برآمده از قهرمانی است. گاه فردی یا جامعهای به خاطر آنکه قهرمانی نمیکند قربانی میشود، و گاه چون آن فرد و یا جامعه، قهرمانی از خود نشان میدهد قربانی میگردد و اگر نمیبود قهرمانی، قربانیای هم پیش نمیآمد. پر واضح است که بین این دو تفاوتی بنیادین وجود دارد.
از کتاب رنج عرفانی و شور اجتماعی
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
چرا ما منطقی فکر نمیکنیم؟
استیس در کتاب «دین و نگرش نوین» پرسشی را مطرح کرده است که اگر ربطی منطقی بین علم و الحاد وجود ندارد، چرا انساان بعد از رنسانس راه به سمت الحاد میبرد؟ استیس در پاسخ به این سئوال به یک جمله قناعت میکند و آن اینکه «چون مردم منطقی فکر نمیکنند». البته پاسخ استیس، پاسخی تامّ و جامع نیست، لیکن نکتهای در خور تأمل دارد که اساسا در تحولات اجتماعی کلان چه میزان میتوان از مردم انتظار تفکر منطقی داشت؟ همینطور در چه شرایطی ممکن است مردم منطقی فکر کنند و یا اینکه از تفکر منطقی دور شوند؟ در میان عوامل بسیار برای منطقی بودن و یا غیرمنطقی شدن، به نظر میرسد دو نکته حائز اهمیت است:
1. زیادخوانی، سطحیخوانی، و خواندن آنچه که نویسندهاش هیچ مسئولیتی در برابر نوشتهاش احساس نمیکند، در برابر عمیق خوانی و فرصت دادن به خود برای آرام بودن و فکر کردن. هر میزان خبرهای سطحی و فِیک در جوامع رایج میشود، بالطبع اندیشهها، تحلیلها و گفتهها نیز فِیک میشود. گفتههای فیک نیز جامعه را به سمت جامعهای فیک سوق میدهد. به این سخن از فرمایش امام علی ع دقت کنید که فرمود: من کثر کلامه کثر خطوه، و من کثر خطوه قل حیائه، و من قل حیائه قل ورئه، و من قل ورعه مات قلبه. کسی که سخن گفتناش زیاد شود خطایش زیاد خواهد شد، کسی که خطایش بیشتر شود حیایش کمتر میشود، کسی که حیائش کم بشود پرهیزکاریاش کم خواهد شد و کسی که پرهیزکاریاش کم شود دلش میمیرد. (کلمات قصار نهج البلاغه، 349).
2. نکته دوم، تقوا (خود کنترلی و ضبط نفس) نه به منزله یک امر اخلاقی، بلکه به منزله یک امر حیاتی در فرهنگ است. هر میزان جامعه از تقوای فرهنگی و اجتماعی دور میشود، تفکر منطقیاش از بین میرود و افراد در لحظهها و در خبرهای آنی فکر میکنند. مارشال هاجسن در کتاب The Venture of Islam به مسئله نظم در دنیای اسلام اشاره میکند و یکی از عوامل نظم در میان مسلمانان را نوعی از پرهیزکاری (piety minded) میداند که توانسته زندگی مسلمانان را دور از تنش قرار بدهد و بدان نظم و هماهنگی ببخشد. تضعیف این عامل، و تقلیل تقوای درون به امور ظاهری، و نداشتن کنترل بر گفتار و کردار، چیزی جز بی منطقی نیست. در وضعیت بیمنطقی هم همواره رفتارهای بیمنطق اوج میگیرد و راه برای خشونت هموارتر میشود.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
کتاب "چیستی تمدن" به همت مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی در ۶۰۰ صفحه منتشر شد. این کتاب مجموعه مقالاتی (۱۶ مقاله) است که از میان ۳۰۰ مقاله و کتاب در موضوع تمدن انتخاب شده و طی چند سال تلاش و پیگیری با ترجمه سید محمد حسین صالحی و با همکاری دکتر مصطفی جمالی (نمایههای حاشیه) به انجام رسیده است. بیشک این کتاب، ادبیات تمدنی را در ایران امروز یک گام پیش خواهد برد.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai