بسم الله الرحمن الرحیم
امروز کلمهای در غـزه شـهید شد.
شما دارید به عکس #رفعت_العریر نگاه میکنید. او نـظامی نبود. اگر بخواهم کامل صدایش کنم، باید بگویم استاد دکتر رفعت العریر.
رفعت در دانشگاه ادبیات درس میداد. شعر میگفت. داستان مینوشت. رفعت کلمات را میفهمید. وزن واژهها را حس میکرد.
در صفحهاش به میوهها و گلها دقیق میشد. ظرافتشان را ادراک میکرد.
رفعت زبان میدانست. به شاگردانش انگلیسی درس میداد. داستان نوشتن یادشان میداد.
رفعت، شصت روز مداوم، پشت یک صفحه ایستاده بود [که نزدیک به ۹۰ هزار نفر عضو داشت]
این ایدهٔ او بود: «ما عدد نیستیم.»
او شصت روز، لاینقطع، قصهٔ شـهدای غـزه را برای دنیا تعریف میکرد. با چشم خیس مینوشت و مینوشت و مینوشت تا دنیا بداند بیست هزار نفر شـهید طی دو ماه، یک گزارش آماری از غـزه نیست، بیستهزار زندگی، بیستهزار روایت، بیستهزار داستان است که در گور دستهجمعی زیر خاک رفته.
امروز، دکتر رفعت العریر، تبدیل شد به شـهید رفعت العریر. امروز اسـرائیل خانهٔ او را بمــباران کرد و رفعت و هر شش نفر عضو خانوادهاش با هم شـهید شدند.
امروز، تمام شاعران آزادهٔ جهان، تمام نویسندگان روشنضمیر جهان در غـزه شهید شدند. امروز کلمهای در غـزه زیر آوار ماند که مثلش نبود و نیست. واژهای به آسمان رفت که بلند بود، خیلی بلند، آنقدر که به سرانگشت آرزو، دستم به بلندای قامت نستوهش نرسد؛ رفیع، درست مثل اسمش.
رفعت العریر، اسطورهٔ من بود. تقلا میکردم بین او و خودم قرابتی پیدا کنم از جنس ادبیات و کلمات و زبان. آرزوبهدل بودم مثل او مؤثر باشم. او نظامی نبود، اما کلمه را مثل سـلاحی بیمانند میان انگشتانش میچرخاند و سمت ظالمان جهان شـلیک میکرد. رفعت، حاشیهنگار رنج فلـسطین بود.
عکسش را ورق بزنید. به کلماتش برسید. این شعر اوست. رفعت نوشته «اگر من باید بمیرم، پس تو باید زنده بمانی تا داستانم را برای بقیه تعریف کنی. تا خرتوپرتهایم را بفروشی… و از لباسهایم، از بند کفنم، نخ بلند بادبادکی بسازی تا بچهای در غـزه که بهشت در نگاهش خانه کرده در جستوجوی پدری که در چشمبههمزدنی شـهید شده، این بادبادک را، بادبادکی را که تو از من ساختی، ببیند و شده برای لحظهای تصور کند فرشتهایست که عشق را به او بازگردانده. اگر من باید بمیرم، بگذار این مرگ امیدی بیافریند، بگذار این مرگ افسانهای باشد.»
کلمهٔ عزیز من که امروز شـهید شدی
تو کلمهای. عدد نیستی.
دنیا شاید اعداد را فراموش کند، اما کلمات را هرگز از یاد نخواهد برد؛ بهخصوص اگر این کلمات، حماسهای باشند، چنان که تو بودی.
نوشتهی: پرستو علیعسگرنژاد
@hamshenasi
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
«اسرائیل و حال تمدن امروز» در بیان رسول جعفریان
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
«سکولاریسم گزینهای»
اندیشه چارلز تیلور در ایران؟
چرا چارلز تیلور (Charles Taylor) را باید در ایران خواند؟ آنچه تیلور در مهمترین کتاب خود یعنی کتاب عصر سکولار (A Secular Age) ارائه کرده است، نه در باره ایران و یا حتی جهان اسلام، بلکه در مورد یک تجربه تاریخی سکولار در غرب بویژه آمریکای شمالی است. اکنون این طرح بحث ایشان که به اذعان خودشان یک تجربه تاریخی مربوط به غرب است و نه شرق، چرا باید در ایران اسلامی خوانده شود؟ این نکته درست است که طرح مراحل سکولاریسم، طرح مفاهیم سکولاریزاسیون در غرب، طرح نظریات و صاحب نظران در فرایند سکولارشدگی در غرب، همه متمایز و منحصر به تاریخ و فکر و فرهنگ غرب است، و طرح این مفاهیم بدون هیچ مقدمه و تنسیقی جز ایجاد آسیب فکری و اختلالات ذهنی در طرفداران و منتقدان سکولاریسم چیز جدیدی را ایجاد نمیکند. با این همه نکتهای در اندیشه چارلز تیلور وجود دارد که شبیه آن، مثل آن، و نشانههای آن در جوامع شرقی و اسلامی در حال ظهور و بروز است بی آنکه نخبگان مسلمان نسبت به آن اندیشه و تدبیری داشته باشند و آن ظهور نوعی از «سکولاریسم گزینهای» یا سکولاریسمی که باور به آموزههای اسلامی و معارف دینی و هویت توحیدی، برای طیفی از جامعه تبدیل به یک «گزینه» در میان گزینههای معنوی دیگر، گزینههای اعتقادی دیگر، و گزینههای هویتی دیگر میشود.
در این وضعیت این سئوال پیش میآید که آیا واقعا جهان اسلام نیز همچون دنیای غرب به نوعی از سکولاریسم بی شکل، و یا سکولاریسم پلورالیستیک مبتلا شده است؟ همین طور این پرسش مطرح می شود که اساسا در صیرورت «گزینه شدن باور» تفاوت بین جهان اسلام و دنیای غرب چیست و جای دین در این تفاوت تمدنی بین اسلام و غرب کجاست؟ و سپس باید سئوال کرد که راه مواجهه جهان اسلام با این پدیده گزینهای شدن و مواجهه با گزینههای متنوع و بسیار انباشته چه میباشد؟ انسان مسلمان با چه رویکردی و چسان میتواند در برابر تراکم گزینههای غیر دینی در فرایند دینی و تمدنی خود دوام آورده و به جهت روانشناختی و نیز به جهت معرفتی در برابر این حجم انباشته از سکولارشدگی تاب بیاورد؟
اگر بخواهم پاسخهای خود بدین پرسشها را بسیار ساده و سهل ارائه کنم و چشمانداز کار را معلوم سازم، باید بگویم که به رغم سیل و سریان گزینههای عرفی و سکولار در جوامع اسلامی در دو فضای حقیقی و مجازی، تفاوتهای عمیقی بین جهان اسلام و دنیای غرب در این باره وجود دارد که نمونه این تفاوت را مثلا میتوان در «پیچیدگی ایمان» و «مراتب و لایههای ایمان» درجوامع اسلامی و در عمق فرهنگ مسلمانان مشاهده کرد که اساسا فرایند سکولاریزاسیون در جوامع اسلامی را هم پیچیده، دشوار و گاه ناممکن میسازد. از سوی دیگر، جهان اسلام همواره برخوردار از فرهنگ پیشرو در امر «محبت و عشق» بوده و هست که این عشقِ عمیق در دوسویه الهی و انسانی و در دو جهت مجازی وحقیقی همواره مانع از تشتت و تکثر وجودی انسان ها و شکاف بنیادین بین گزینهها در الهیات، در فرهنگ، و در مناسبات اجتماعی شده است. و از طرف دیگر، نوعی از تنوع و تکثر، و شکلی از گزینگی و مراتب و مظاهر در اندیشه اسلامی و نیز در فرهنگ مسلمانان وجود دارد که سیر «سکولاریسم گزینهای» را در برابر «دینداری گزینهای» (یا دینداری برآمده از گزینههای انبوه دینی و توحیدی) بسیار دشوار و سخت کرده است. در این فرایند، سکولاریسم گزینه ای غربی نمیتواند در یک سیر استدلالی و یا حتی در یک سیر روانشناختی به آسانی در میان مسلمانان پیش بتازد.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
چرا نهاد علم در ایران فاقد مسأله است؟
👇👇👇
https://rasanews.ir/0038Ur
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
16.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#برایدیدن
🔻سرمستی و سرشاری انسانِسکولار
#علیه_وضع_سکولار
#استاد_بابایی
✨آگـاهـے بـــراے سامـــانے دیگــر✨
مدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـ
🆔 @sch_negah
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
💢 «گفتگو» راهکار تیلور برای تدبیر عصر سکولار
🔰 تنها راه تدبیرِ درهم آمیختگیِ دین و سکولاریته در عصر سکولار آن است که آنها با یکدیگر گفتگو کنند.
✍بخش اول
▫️تیلور نه میگوید به مسیحیت بازگردیم و نه از بازگشت به آن نهی میکند، او معتقد است که ما نیازمند گفتگویی سازنده میان امر سکولار و امر دینی هستیم.
او در کتاب تنوعات سکولاریسم در عصر سکولار می گوید: «من فکر میکنم نیاز مبرمی به گفتگو میان اصحاب مختلف داریم، اعم از مواضع دینی و ضد دینی، اومانیستی و ضد اومانستی و غیره. گفتگویی که به برکت آن، از تصویر کاریکاتوریِ یکدیگر فاصله گرفته و تلاش کنیم بفهمیم که از نظر بقیه کمال چه معنایی دارد. ما می توانیم نوعی توافق اجتماعی بر سر ارزش چنین گفتگویی داشته باشیم.»
▫️چارلز تیلور قصد دارد تا با برقراری دیالوگ میان امر دینی و سکولار، امر دینی را بر معایب خودش واقف کرده و امر سکولار را نیز به حفره های خودش آگاه سازد تا در نهایت هر دو به اصلاح خویش برخیزند.
▫️من حرف آقای تیلور را معقول ارزیابی میکنم اما آنچه مهم است زبان گفتگو است؛ منِ دین دار در مواجهه با فرد سکولار باید به چه زبانی گفتگو کنم؟ به زبان سکولار یا دینی؟
▫️دین می تواند به زبان سکولار گفتگو کند اما سکولاریسم نمیتواند به زبان دینی گفتگو کند. درست است که دین و دیندار می تواند با زبان و عقل سکولار از دین دفاع کند اما نکته پس از گفتگو است. یعنی حالا که من با انسان سکولار توانستم گفتگو کنم، در مقام نتیجهگیری و آنجایی که میخواهیم توافق کرده و اصل مشترک پیدا کنیم، آن اصل مشترک جنس ایمانی خواهد داشت یا جنس سکولار؟
▫️شاید اینجا از نقاط دشوار گفتگو است که اساسا معلوم نیست ما در چنین فرآیند گفتگویی، با قناعت بر حداقلهای مفهومیِ سکولار، بتوانیم در ایستگاه دینی خودمان باقی بمانیم. شاید اینجا کسی مثل تیلور زبان فطرت را اضافه کند و بگوید شما با آن زبان میتوانید فرد را از وضعیت سکولارش جدا کرده و در سطح دینی قرار دهید و سپس با او گفتگو کنید.
🔻برشی از جلسه ششم درسگفتار
#علیه_وضع_سکولار
#عصر_سکولار
#استاد_بابایی
✨آگـاهـے بـــراے سامـــانے دیگــر✨
مدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـ
🆔 @sch_negah
🌐 http://www.negahschool.ir
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
💢 «گفتگو» راهکار تیلور برای تدبیر عصر سکولار
🔰 تنها راه تدبیرِ درهم آمیختگیِ دین و سکولاریته در عصر سکولار آن است که آنها با یکدیگر گفتگو کنند.
✍بخش دوم
▫️ اساسا هر گفتگویی لازم است متوازن و عادلانه باشد و اکنون جای این پرسش همچنان باقی است که ملاک صحت در گفتگو میان امر سکولار و دینی را چه چیزی مشخص میکند؟ عقل سکولار یا عقل دینی؟
❓ آیا شما همانطور که از دین انتظار دارید گوش شنوا داشته باشد، از سکولاریسم هم چنین انتظاری دارید؟
❓در این گفتگو آیا نظام یا اندیشه سکولار در پی ارتباط با دین، آن هم با زبان دین هست یا خیر؟ اگر نیست، گفتگوی یک طرفه چه فایده و سودی در طرح تیلور دارد؟
▫️بههرحال در یک گفتگوی عادلانه باید طرف سکولار نه فقط با گفتن بلکه با شنیدن هم شکاف هایش را رفو کند همانطور که مسیحیت نیز لازم است چنین باشد. در گفتگوی یک طرفه احتمالا راهی جز تقلیل دین به ساحت سکولار نخواهیم داشت و شما از دین انتظار دارید که خودش را در یک وضعیت سکولار تعریف کند تا به ذائقه انسان سکولار خوش بیاید و از آن طرف از انسان سکولار انتظار دارید که به دین مراجعه کرده و هرآنجایی که احتمالا سویههای عرفی و سکولار دارد را از آن اقتباس کند و در زندگی خودش به کار بندد.
▫️در پایان همچنین لازم است ما در فضای بومی و ایمانیِ خودمان بتوانیم زبان و روش تحدی را فعال سازیم. یعنی هر آنکه رقیب یا منتقد ما است را در فرآیندی تحدی وار مورد گفتگو قرار دهیم به نحوی که بتوانیم حرف خودمان را برای مخاطبمان مفهوم کرده، معقول ساخته و احیانا مقبول گردانیم.
🔻برشی از جلسه ششم درسگفتار
#علیه_وضع_سکولار
#عصر_سکولار
#استاد_بابایی
✨آگـاهـے بـــراے سامـــانے دیگــر✨
مدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـ
🆔 @sch_negah
🌐 http://www.negahschool.ir
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
💢 غـرب فاصله بسیاری تا «بیایــمانی» دارد
▫️چارلز تیلور به عنوان کسی که بهجای نظریه پردازی درباره سکولاریسم، سعی دارد روایتی پدیدارشناختی از امر سکولار و دنیای غرب ارائه دهد میگوید: هنگامی که سکولارشدگی را در دنیای غرب دنبال میکنم، میبینم که ما فاصله بسیاری داریم تا به وضعیت «بیایمانی» برسیم. او حتی میگوید: انسان سکولار فقط در دین نیست که شک می کند بلکه در اصلِ سکولاربودگیاش هم شک می کند. او مدام از خود می پرسد که آیا واقعا چیزی ورای این دنیا وجود ندارد؟ آیا آنچه نفی کردم واقعا نیست؟
▫️این قبیل تردیدها دیگر تردیدهای علمی نیستند بلکه تردید های فطری هستند. یعنی غرب با گذشت ۵۰۰ سال از نظریات فلسفی و علمی و انقلابهای فرهنگی و سیاسی و اساسا خلق دنیای جدیدی که داشته است، هنوز نتوانسته است فطرت جمعیِ انسانها را مدفون سازد و همچنان آدمها، انجمنها، کلیساها و غیر کلیساها و غیر ادیان ابراهیمی، هر کسی در جایی به دنبال یافتن معنا و معنویت است.
▫️بنابراین تیلور میگوید وضع ما غربیها در اعتقاد داشتن و در بیاعتقادی شبیه هم است. یعنی همانطوری که دینداری ما را راضی و قانع نکرده، سکولاریسم هم ما را قانع نساخته است. ما از جهتی کاملا سکولار هستم چون مزایایی دارد و از جهتی در جاذبههای ایمانی قرار گرفتهایم و نتوانستهایم تمامی رشتههای ایمانی را قطع کنیم. اینگونه است که بحران انسان سکولار در گرفتار آمدگیای است که میان کشاکش امر دینی و امر سکولار رخ میدهد.
🔻برشی از جلسه پنجم درسگفتار
#علیه_وضع_سکولار
#عصر_سکولار
#استاد_بابایی
✨آگـاهـے بـــراے سامـــانے دیگــر✨
مدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـ
🆔 @sch_negah
🌐 http://www.negahschool.ir
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
💢راهکارهایی برای مواجهه با تکثرات سکولاریستی در جامعه ایران
✍ بخش اول
▫️امروز گزینههای ما در زندگی متنوع شده است و نوعی از سکولارشدگیِ روانشناختی ایجاد کرده است. یعنی من به لحاظ ذهنی کاملا قانع شدهام برای انجام مناسک دینی مثل روزهداری و نمازخواندن، اما به مرحله عمل که میرسم، به قدری پیرامون من گزینههای متنوع دینی و معنوی وجود دارد که این گزینهها اجازه نمیدهد که من ایمان مستقر داشته باشم و یا به آسانی و با فراغت بال، مناسک دینی خویش را به جای آورم. فلذا من به صورتی ناخواسته دین را در حاشیه و یا در وضعیت تردید و دودلی قرار میدهم.
❓حال ما چه تدبیری می توانیم برای این وضعیت داشته باشیم؟
▫️این بحث را به طور تفصیلی در کتاب تنوع و تمدن مطرح کردهام اما اینجا به سه نکته مختصر اشاره می کنم:
1⃣ فعال سازی نوعی از تنوع دینی، توحیدی و مشروع
▫️ما باید بتوانیم راههای متعدد، زبانهای متنوع، و اشکال گوناگون و یا «گزینههای متکثر توحیدی» (سبل الی الله) را به صورت روشمند و البته متعبدانه نسبت به فقه و شریعت فعال سازیم. مثلا میتوانیم برای اثبات خداوند از انواع زبانهای فلسفی، کلامی، عرفانی، هنری، علمی و غیره استفاده کنیم تا از طریق هرکدام، طیفی از مخاطبان را قانع سازیم و نوعی از تراکم و انباشت توحیدی را در جامعه ایجاد کنیم.
در این نگاه، برآیندِ تراکم و تنوع زبانهای مختلف سبب افزایش باور به خداوند در جامعه میشود.
اساسا برای اثبات حق، راههای متعددی وجود دارد چراکه حقیقت لایهمند و ذوابعاد است فلذا اینها را باید به عنوان سبل الهی که همگی در صراط الهی قرار گرفتهاند و یا به صراط مستقیم ختم میشوند، نگاه کرد. این رویکرد صدالبته با رویکرد پلورالیستیک به دین فرق میکند.
🔻برشی از جلسه هفتم و پایانی درسگفتار
#علیه_وضع_سکولار
#عصر_سکولار
#استاد_بابایی
✨آگـاهـے بـــراے سامـــانے دیگــر✨
مدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـ
🆔 @sch_negah
🌐 http://www.negahschool.ir
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
💢راهکارهایی برای مواجهه با تکثرات سکولاریستی در جامعه ایران
✍ بخش دوم
2⃣ محبت؛ عامل مکنده ای برای کنارهم قرار دادن پراکندگی ها
علاوه بر فعالسازی نوعی از تکثر و تنوع توحیدی، باید به عوامل و دالانهای خاص توحیدی نیز فکر کرد. در این باره باید به عاملهایی با مکندگی و قوهٔ جاذبهٔ فوقالعاده که بتواند در برابر پراکندگی دنیای مدرن تاب آورده و بلکه پارگیها و پراکندگیها را نیز کنار هم قرار داده و بین آنها اتحاد برقرار کند.
یکی از این عوامل بسیار قوی در مکندگی عنصر «محبت شرقی»، «محبت اشراقی» و «محبت الهی» در مناسبات بین «انسان و انسان» و «انسان و خدا» است.
▫️مقصود از محبت، محبت عمیق و بنیادین میان انسان و خدا ، انسان و امام، انسان و انسان است؛ یعنی فرهنگ محبتی که از ابعاد الهیاتی گرفته تا ابعاد اجتماعی و فرهنگی را پوشش میدهد.
ما همیشه با یک عقل مکانیکی نمیتوانیم بر گسستهای ایجاد شده در جامعه مدرن غلبه کنیم؛ زیرا اساس این گسستها استدلالی نیست، بلکه گسستی احساسی، روانشناختی و گاه مملو از سفسطه است.
در این بین ما نیازمند محبتهای تمیز هستیم. محبتهایی که شکی در معنوی بودن آن در چارچوب فقه و شریعت نداشته باشیم. فعالسازیِ این عنصر محبت در عرصههای فرهنگی و اجتماعی میتواند عامل مکندهای باشد که جامعه را از این گسستگی جدا میسازد.
3⃣ عرفان اسلامی پرظرفیت ترین دانش اسلامی برای مواجهه با سکولاریسم
▫️عرفان صرفا جنبههای نظری و انتزاعی نیست، عرفان همواره شما را در ابعادی فلسفی، روحی، اخلاقی و عملی درگیر میسازد و این عرفان قابلیتش در مواجهه با الحاد و بی اعتقادی به مراتب بیشتر از استدلال های عقلی است.
بهعنوان نمونه براساس مطالعات میدانی در زمینه های مددکاری اجتماعی، مشخص شده است برخی خانوادههایی که فرزندان معلول دارند و دچار مشکلات اعتقادی میشوند، ادبیات عرفانی برایشان موثرترین ادبیاتی بوده که توانسته است اعتقادات دینی آنها را در وضعیتهای سکولار حفظ کند.
🔻برشی از جلسه هفتم و پایانی درسگفتار
#علیه_وضع_سکولار
#عصر_سکولار
#استاد_بابایی
✨آگـاهـے بـــراے سامـــانے دیگــر✨
مدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـ
🆔 @sch_negah
🌐 http://www.negahschool.ir
https://eitaa.com/Habibollah_Babai