هدایت شده از مهر فرشته ها👼
صبح ساعت ۶ بلند شدم، حتی حال ندارم چشمامو باز کنم با همون چشمهای نیمه باز زیر سماور رو روشن میکنم و میرم سر و صورتم رو میشورم ...☕️
نمازم رو میخونم و سفره رو پهن میکنم ...
همسرم رو با ملایمت بیدار میکنم اونم مثل من انگار کار دنیا رو کرده باشه به زور از جاش بلند میشه و بعد نماز با هم صبحونه خوردیم بدون هیچ حرفی ...😐
صبحونه که تموم شد تشکر کرد و بلند شد حاضر بشه بره سرکار...🙋♂
وقتی همسرم رو بدرقه کردم و در رو پشت سرش بستم دوباره سکوت کل خونه رو پر کرد...😞
کنترل تلویزیون رو برمیدارم مدام شبکهها رو عوض میکنم ...📺
وقتی هیچ برنامهای به دلم نمیشینه دوباره تلویزیون رو خاموش میکنم و میرم آشپزخونه
همه چیز مرتب هست و فقط دوتا ظرف توی سینک...🥣🥣
دستکش رو میپوشم و سینک رو مرتب میکنم و ظرفها رو میشورم...
همه جا تمیز هست ...🔮
بر میگردم پذیرایی و اتاق خواب؛ وای که چرا امروز هیچ کاری توی خونه ندارم ...
امروز کلاس دانشگاه هم برگزار نمیشه ...🙁
یکی از کتابامو برمیدارم و ورق میزنم، حوصله ندارم و میبندمش ..📔
توی سکوت محض خونه قدم میزنم و به ساعت نگاه میکنم ...🕑
اوووف چرا زمان نمیگذره تا عصر بشه و همسرم بیاد خونه و این سکوت خونه تموم بشه...😩
به سالهای گذشته فکر میکنم اون زمانی که تازه ازدواج کرده بودیم و همه شرایط بچهداری رو داشتیم ولی با امروز و فردا کردنها فرصت رو از دست دادیم ...😭😭
کاش دوباره زمان به عقب برمیگشت.... 😢
شاید الان صدای چندتا بچه این سکوت رو از بین میبرد...👶👧🧒
❌برگرفته از زندگی یکی از دوستانم که نتونستن فرزند دار بشن 😭
البته الان یه دختر ناز رو به فرزندی قبول کردن و این اوضاع سوت و کور خونشون تموم شد😄😍
#به_فکر_آینده_هستی؟
#تجربه_نگاری
#شکوه_خانواده
https://zil.ink/mehre_fereshteha
هدایت شده از مهر فرشته ها👼
سلام وقت بخیر 🤚
من تازه چالش رو دیدم من ۱۰ساله ازدواج کردم
خدا چهارتا دختر ناز و مهربون بهم داده😇😇😇😇
میخواستم بگم منم با صحبت های مادر های مهربون موافقم ...☺️
خدای قادر وتوانا رزق وروزی بچه ها رو میرسونه🍎🍐
البته من مستاجر نیستم ولی امیدوارم بعد این بچه چهارم، خدا بهم یه خونه خوب بده 🏡
انشالله رزق وروزی همه خانواده های پر جمعیت افزون بشه🤲
همه خانواده های اطرافم بهم میگن تو باچهارتا بچه چه جوری به کارات میرسی وخیاطی هم میکنی وهمیشه بهم میگن خدا کمکت کنه...😌
✅وواقعا هم
وقتی دلت با بی بی دوعالم وامام حسین باشه خودشون کمکت میکنند ...😍
البته یه وقت هایی کم میارم ولی خیلی دل داری میدم
ببخشید خیلی درد دل کردم ☺️
واز شماهم تشکر میکنم که چالش رو براه انداختید🌹🌹🌹
#شکوه_خانواده
#تجربه_نگاری
#برکت_در_بارداری
#فرزند_پیشرفت_یا_پسرفت
https://zil.ink/mehre_fereshteha
هدایت شده از مهر فرشته ها👼
سلام
در مورد صحبت اون خانومی که گفته بودن توی اتاق نماز خوندن رو یه قانون کنیم، یه حرفی داشتم.
من لذتی که از سجده کردن در حالی که یکی از بچه ها روی کمرم نشسته و اون یکی می خواد در نزدیک ترین مکان به سر من، سرش رو روی مهر خودش بگذره و هر تیکه ی جانمازم توسط یکی از فسقلی ها به یه گوشه ی خونه رفته رو با هیچ چیزی عوض نمی کنم.
به نظرم اینطوری نماز با گوشت و خون بچه ها عجین میشه و شاید چه بسا که ثوابش و اثرات معنویش خیلی بیشتر از نماز با آرامش و توی تنهایی و سکوت باشه.
معمولاً وقتی بچه ها کوچیک هستن، بعد از نماز اونها رو روی پاهام می نشونم و دست هاشون رو توی دستهای خودم رو به آسمون می گیرم و باهم به زبون خودشون دعا می کنیم: خدایا امام زمان ما رو زودتر برسون ... خدایا حال همه ی مریضا رو خوب کن ... خدایا هرکی خونه نداره بهش خونه بده ... خدایا هرکی بچه نداره بهش بچه بده😍😅
بعد کم کم بزرگتر که شدن، خودشون بعد از نماز میان کنارم و همین دعاها رو میگن.
در مورد بقیه ی عبادات و مستحبات هم از اونایی که همراه با بچه ها (و حتی بدون حال ظاهری) انجام دادم، بیشتر نتیجه گرفتم تا اونایی که توی خلوت و تنهایی و با اشک و حال انجام دادم.
#شکوه_خانواده
#فرزندان_بالی_برای_پرواز
#تجربه_نگاری
https://zil.ink/mehre_fereshteha
هدایت شده از مهر فرشته ها👼
بچه ها وقتی به دنیا میان علاوه بر اینکه رزق و روزی خودشون رو میارن
از قدم های کوچیک و پر برکتشون اطرافیان هم بهره مند میشن...👌
وقتی بچه سومم به دنیا اومد روز بعد زایمان مامانم با یه امیدی گفت.:موقع درد زایمان دعا کردی من برم کربلا ( مامانم تا حالا کربلا نرفته بود)
گفتم : شرمندتم انقدر درد داشتم و انقدر زود دنیا اومد که فرصت نکردم 😅
بهش گفتم اشکالی نداره همین الان دعا میکنم بری🤲☺️
یکی دوروز بعد یکی از آشنایان کاروانی رو معرفی کرد و پدر مادرم برای سفر کربلا ثبت نام کردند😭
بخشی از هزینه ی سفر رو هم خیری تقبل کرده بود
دخترم 15 روزش بود که پدر و مادرم از بین الحرمین برام عکس میفرستادن...
این قشنگترین رزقی بود که گرفتم🌺
#روزی_من_کوش
#تجربه_نگاری
#شکوه_خانواده
https://zil.ink/mehre_fereshteha
هدایت شده از مهر فرشته ها👼
سلام و عرض ادب. من سه تا بچه با فاصله ی زیر دوسال داشتم که واقعا راضی بودم. حتی بچه ها به سن حسادت نرسیده بودن که بعدی کنارشون اومد و حرف همدیگرو کامل میفهمیدن و با هم همبازی بودن و بماند که بچه ی کوچیکترم چون با بزرگتر همبازی بود توی همچی از همسن و سالاش جلوتر بود و البته برای پسر بزرگم هم فرصتی ایجاد کرده بودیم که با همسن و سالاش هم بازی کنه و کلاس بره تا رشدش مثه همسن و سالاش باشه. بچه ی اخرم اما چهار سال از سومی کوچیکتر بود. با اینکه بچه های بزرگ تو نگه داریش خیلی کمک میکردن اما واقعا فشار عجیبی رو تحمل کردم تا بزرگتر شد. بچه های بزرگم دیگه نه همبازیش بودن و نه حرفشو متوجه میشدن. با اینکه تلاش میکردن سرگرمش کنن ولی واقعا حس میکردم یه تک فرزند جدا دارم که بشدت به من وابستس و اصلا از من جدا نمیشه😖
#شبهات_فرزند_آوری
#فاصله_بیشتر_بین_فرزندان
#آسایش_بیشتر_پدرمادر
#تجربه_نگاری
https://zil.ink/mehre_fereshteha