eitaa logo
هفت برکه گراش - گریشنا
1.3هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
379 ویدیو
26 فایل
پایگاه خبری هفت برکه گراش پایگاه خبری برتر شهرستان‌های استان فارس در طرح رتبه‌بندی
مشاهده در ایتا
دانلود
🏰 افسانه همایون‌دژ ✍️ داستان تاریخی حسن تقی‌زاده 📖 فصل ششم: گنج آتشین 🔖 قسمت ۷۳ بعد با دست چپ شال افراز را گرفت و او را از زمین بلند کرد و تفنگ را به دست افراز داد و گفت: «بیا، اگر قصد کشتن مرا داری؛ اگر فکر می‌کنی من نامردی کردم و حق من مردن است؛ بیا، این تفنگ را بگیر. ولی باید از پشت مرا بزنی.» و بعد روی پرتگاهی که از آن بالا آمده بود نشست و زانوانش را در بغل گرفت و به اعماق زیر پایش خیره شد. افراز که گیجی ناشی از ضربه به پیشانی‌اش کمتر می‌شد، درد دیگری در قلبش شدت می‌یافت. این دردِ شرم و خجالت بود. خود را سرزنش می‌کرد که چرا درباره بهترین دوست دوران جوانی و نوجوانی‌اش، بد قضاوت کرده است. آمد کنار جهانگیر نشست و مثل جهانگیر، نگاهش به اعماق دره غلطید. هر دو مدتی به اعماق می‌نگریستند و در حال مرور خاطرات گذشته خود بودند؛ ایام خوش گذشته که با شلاق سرنوشت به شب نفرت و کینه تبدیل شده بود. هر کدام از این دو یار قدیمی یک سینه سخن داشتند و صدها سئوال در ذهن. آنها در همان مکان آنقدر با هم صحبت کردند که متوجه غروب خورشید نشدند. تا صدای یکی از همراهان افراز آمد که می‌گفت: «شام حاضر است.» وقتی که جهانگیر به حضور جمع همراهان افراز رسید و به تک‌تک آنها معرفی شد، متوجه دو موضوع شد: یکی قدرت مالی افراز و دیگری وضعیت خاص افرادی که به عنوان تفنگ‌چی در خدمت افراز بودند. به جز پسران جابر که از اطراف ارد و فداغ بودند، پنج مرد دیگر، مردانی بودند با چشمانی عجیب و غریب و نگاه شرورانه که به جانیان فراری بیشتر شبیه بودند تا تفنگ‌چی. همگی آنها بهترین لباس‌ها را پوشیده بودند و ملکی‌های گرانقیمت به پا داشتند. و همچنین بهترین تفنگ‌ها را حمل می‌کردند. هر پنج نفر کم‌حرف و زیرک بودند. جهانگیر حس می‌کرد که این افراد توانایی خاصی دارند و مثل تفنگ‌چی‌های معمولی نیستند. او به رفتار خان‌منشانه افراز توجه می‌کرد و توانایی و قدرت و موقعیتی را که به هم زده بود در دل تحسین می‌کرد. پاسی از شب گذشته بود. تفنگ‌چی‌ها یک کشیک گذاشتند و بقیه برای خواب به چادرهای خود رفتند. جهانگیر و افراز در چادر بزرگ افراز نشسته بودند. جهانگیر لب به سخن گشود: «شاید دوران جوانی دوران حماقت است. اصلاً فکر نمی‌کردم این‌جوری بشود. خب، من وقتی راغب را زدم از آبادی زدم بیرون. فرار کردم. آنها باید دنبال من می‌گشتند. نمی‌دانم چرا تو را گرفتند. تازه من فکر می‌کردم که گل‌بست به تو می‌رسد. من برای تصاحب گل‌بست هیچ شانسی نداشتم. این را خواهرم لیلا به من گفته بود که گل‌بست خاطر افراز را بیشتر از تو می‌خواهد.» افراز پرسید: «واقعاً تو چرا راغب را زدی وقتی می‌دانستی گل‌بست زن تو نمی‌شود؟» جهانگیر پاسخ داد: «عشق. جنون. خاطرخواهی. نمی‌خواستم گل‌بست به راغب برسد. حتی فکرش هم مرا دیوانه می‌کرد.» افراز گفت: «تو که می‌دانستی. من که به تو گفته بودم راغب را می‌زنم. چرا تو پیش‌دستی کردی؟» جهانگیر جواب داد: «برای فرار بود. فکر می‌کردم این بهترین کار و بهترین بهانه است برای رفتن از آن آبادی. من باید از آنجا می‌رفتم چون گل‌بست زن تو می‌شد و این برای من ناجور بود. گل‌بست تمام دنیای من بود. من قصد داشتم برای همیشه از آبادی بروم و پشت سرم را هم نگاه نکنم. اما گل‌بست برای چه خودکشی کرد؟» افراز جواب داد: «قصه‌ی درازی دارد. خلاصه بگویم که صدای تیر را که شنیدم، اصلاً فکر نمی‌کردم که کار تو باشد. مدتی که گذشت، ناغافل ریختند سرم. من از زبان آدم‌های ارباب که آمده بودند مرا دستگیر کنند شنیدم که راغب را کشتند. مرا حبس کردند. پایم را در زنجیر گذاشتند. مادر راغب دیوانه شد. هر روز شیون و زاری می‌کرد. پدر راغب هر وقت ضجه زنش را می‌شنید او هم دیوانه می‌شد و تمام نفرت و عصبانیتش را با شلاق به من منتقل می‌کرد. نمی‌دانستم روز است یا شب. گیج و منگ بودم. چند سال این وضعیت ادامه داشت. تمام این مدت منتظر تو بودم که بیایی و مرا نجات بدهی. ناامید بودم و رنجور و ضعیف. «تو نیامدی ولی گل‌بست آمد. یک سحرگاه در سیاهچال باز شد. گمارده‌ی ارباب وارد شد و پشت سرش گل‌بست بود که لوله تفنگ را پشت گردنش گذاشته بود. گل‌بست به تفنگ‌چی ارباب گفت که دست مرا باز کند.... 📌 داستان را با هشتگ روزانه در شبکه‌های اجتماعی هفت‌برکه دنبال کنید. 🔻 قسمت‌های پیشین به صورت هفتگی در سایت هفت‌برکه منتشر می‌شود: ☑️ 7Berkeh.ir/archives/139671 ▪️🏰▪️ 🔴 7Berkeh.ir ✔️ t.me/HaftBerkeh ✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa ✔️ Instagram.com/7Berkeh ✔️ eitaa.com/Haftberkeh ✔️ Ble.ir/7Berkeh
🔴 آشنایی با خانواده عروسک‌های گراشی به مناسبت روز جهانی صنایع دستی ▫️به مناسبت ۲۰ خرداد با خانواده‌ عروسک‌ها و آویزهای گراشی که هم ابزار سرگرمی نوزادان، هم اسباب‌بازی کودکان و هم وسیله‌ای برای مقابله چشم زخم هستند، آشنا می‌شویم. ▫️به گزارش هفت‌برکه با پیگیری انجمن دوستداران میراث فرهنگی و بنیاد کهن‌پارسیان «مهارت ساخت و نقش فرهنگی عروسک‌های چشم زخم در گراش فارس» اسفند ۱۳۹۶ به شماره ۱۴۶۲ در فهرست آثار ملی میراث فرهنگی ناملموس کشور ثبت شده است. هر چند نام عروسک شاید چندان مناسب نباشد و این دست‌سازها کاربردهای متنوعی دارند. 🔻عبدالعلی صلاحی مدیر بنیاد کهن پارسیان: 💬 عروسک‌ها که در گراش «آدمکه» گفته می‌شود در سه نوع کاربرد دارد. 1️⃣ عنوان اسباب‌بازی است که «بئنه» و «چی‌چکاله» گفته می‌شود. چی‌چکاله بیشتر برای خردسالان استفاده کرد 2️⃣ ۱۳ مدل عروسک‌ نیز شناسایی کرده‌ایم که بالای گهواره نوزادان آویزان می‌شود. این عروسک‌ها به شکل انتزاعی آدمک‌ها، حیوانات و درختان ساخته می‌شود. 3️⃣ برای چشم‌زخم است. این عروسک‌ها به صورت آدمکه و پیپاخه pipakhe ساخته می‌شود. ▫️پیپاخه پارچه‌ای به صورت مثلث است که از پنیه پر می‌شود و سه مثلث کوچک دیگر در گوشه‌های آن آویخته شده است. در این مثلث‌ها مواد ضد چشم‌زخم مانند نمک و اسپند قرار می‌گیرد. آدمکه ولی در اشکال انسانی ساخته می‌شود و ممکن است از دو دست آن پی‌پاخه آویزان باشد. ▫️صلاحی برای آشنایی بیشتر مجموعه تصاویری از کاربردهای متنوع عروسک‌های گراش را در اختیار هفت‌برکه قرار داد که در سال ۱۳۹۶ در نشریه گراش منتشر شد. در ردیف بالا عروسک‌‌های بالای گهواره و در ردیف پایین عروسک‌های چشم زخم را می‌بینید. ▫️در ده سال اخیر، ساخت این عروسک‌ها که به تدریج به دست فراموشی سپرده می‌شد، دوباره رونق گرفته است و برخی از زنان گراشی به صورت جدی‌تر به دنبال احیا این سنت هستند. ▫️سیکنه زینل‌پور، محبوبه جباری، نرگس دمسازی و خانم‌ها شیرین‌بیان و منوچهری از جمله کسانی هستند که در حال حاضر این عروسک‌های دست‌ساز را تولید می‌کنند. 🔻به مناسبت روز جهانی صنایع دستی خانواده عروسک‌های گراشی را در هفت‌برکه مرور می‌کنیم. https://7berkeh.ir/archives/147487 ▪️▫️▪️ 🔴 7Berkeh.ir ✔️ t.me/HaftBerkeh ✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa ✔️ Instagram.com/7Berkeh ✔️ eitaa.com/Haftberkeh ✔️ Ble.ir/7Berkeh
🎼 وركشاپ آموزشی ساز دف ✅با اعطای گواهی حضور این دوره با مجوز اداره‌ی فرهنگ و ارشاد اسلامی گراش برگزار می‌شود 🔻 با همکاری فرهنگسرای آبشار انديشه |موسسه‌ی فرهنگی هنری هفت‌برکه | آموزشگاه موسیقی رایگان گراش 🔹مدرس: شریفه هاشمی🔹 🔻مباحث ورکشاپ دف: ✅ تکنیک‌های گروه نوازی ✅ نت‌خوانی و وزن‌خوانی ✅ شناخت میزان نماها و مباحث تئوری مربوطه ✅ اتودنوازی و درک ریتم ✅ تحلیل ارزش زمانی نت در موسیقی ✅ آشنایی با تیوپلت‌ها ✅ ریز و ریتم ✅ تکنیک‌های همنوازی با آهنگ ✅ مقام‌ها و تاریخچه‌ی دف ✅ نقش مترنوم و به کارگیری اصولی برای بازدهی بهتر در تمرین و اجرا (قابل ذکر است که مباحث درج شده نسبت به سطح شرکت‌کنندگان قابل تغییر است) مهلت ثبت نام ۲۰ تا ۲۷ خرداد زمان برگزاری : ۳۰ خرداد ۱۴۰۳ ⏰ به مدت سه ساعت ۱۶ الی ۱۹ 🏢 مکان: گراش - سالن اجتماعات فرهنگسرای آبشار اندیشه 📌شرکت برای تمامی علاقمندان ساز دف آزاد است. 📌برای ثبت نام به دایرکت و یا واتساپ زیر پیام دهید ⁦wa.me/989307700324⁩ لطفا👇🏻 نام و نام خانوادگی ، سن ، شماره تماس و شماره واتساپی و مدت زمان و سابقه‌ی نوازندگی خود را حتما ارسال کنید. #فراگیر
❌ در جاده جهرم: راننده شوتی، زد و در رفت ⚠️ برخورد یک خودرو شوتی با پژو پارس یک خانواده گراشی، باعث واژگونی و مصدومیت سه نفر شد. ▫️به گزارش هفت‌برکه خانواده اسدی لاری که با خودرو پژو پارس در مسیر بازگشت از شیراز به گراش بودند، ساعت ۱:۵۰ بامداد در نزدیکی صادق‌آباد جهرم با ضربه یک خودرو شوتی از جاده منحرف شدند. 💬 بدریه اسدی راننده خودرو در مورد وقوع حادثه گفت: من ابتدا تصور کردم که از جاده منحرف شده‌ام اما بعد که پلیس یکی از دوربین‌های کنار جاده را بررسی کرد مشخص شد یک خودرو با سرعت زیاد به ما برخورد کرده و باعث واژگونی خودرو ما شده است. سرعت خودرو آن قدر زیاد بوده که من در لحظه برخورد اصلا متوجه برخورد و عبور آن‌ها نشده بودم. 📹 دوربین مداربسته یک مرکز جمع‌آوری ضایعات در کنار جاده نشان می‌دهد که خودرویی با سرعت بالا و نور بالا دو بار از گوشه عقب و سمت راننده با خودرو پژو پارس برخورد و باعث انحراف آن می‌شود و سپس به مسیر خود ادامه می‌دهد. ⚠️ خودروهای موسوم به شوتی با سرعت زیاد در این مسیر تردد می‌کنند. هر چند خودرو عامل تصادف شناسایی نشده است اما به نظر می‌رسد این حادثه نیز در اثر بی احتیاطی رانندگان شوتی بوده است. 🚨 با حضور نیروهای امدادی و اورژانس جهرم سه مصدوم این حادثه به بیمارستان پیمانیه جهرم منتقل شدند. 🚑 بدریه اسدی در بیمارستان پیمانیه بستری است و با وجود شکستگی وضعیت عمومی پایداری دارد. حسنا اسدی به دلیل آسیب در ناحیه کمر به بیمارستان شیراز منتقل شد. 🙏 پریا توکلی دختر ۱۲ ساله بدریه اسدی و سعید توکلی از ناحیه جمجمه، دست و لگن دچار شکستگی شده‌ است و با توجه به سطح هوشیاری با نظر پزشکان در حالت کما قرار دارد. 🔻 در هفت‌برکه بخوانید: https://7berkeh.ir/archives/147504 ▪️▫️▪️ 🔴 7Berkeh.ir ✔️ t.me/HaftBerkeh ✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa ✔️ Instagram.com/7Berkeh ✔️ eitaa.com/Haftberkeh ✔️ Ble.ir/7Berkeh
🎂 محمد، سرشاخه‌ی هنرمندان و فنی‌کاران خانواده‌ی بابااحمدی ✍️ راحله بهادر 📸 هادی افشار 🎂 بیستمین «» برای زادروز آکتور پیشکسوت گراش، محمد بابااحمدی، عصر روز پنجشنبه هفدهم خرداد ۱۴۰۳ با حضور تعداد زیادی از اعضای خانواده و دوستانش در موسسه‌ی هفت‌برکه برگزار شد. م▫️ حمد بابااحمدی متولد ۱۳۳۳ در لار است. دوران کودکی او در لار با سه خواهر و دو برادر دیگرش گذشته است و بعدها به گراش می‌آیند و در محله‌ی ناساگ ساکن می‌شوند. علاقه و تجربیاتش در عرصه‌ی بازیگری و کار فنی به دوران مدرسه و نوجوانی‌اش برمی‌گردد. محمد هم در بازیگری و هم در کارهای فنی، سرشاخه‌ی خانواده بابااحمدی است و بیشتر براداران و پسرانش هم به راه او رفته‌اند و دستی در هنر و دستی بر آچار دارند. آیین چراغ این بار به بهانه‌ی تولد او روشن شد. 🔻 در صحبت دوستان و خانواده: 💬 علی فخری، کارگردان تئاتر و سرپرست گروه هنری صبا: من راهی را برای خودم انتخاب کردم دقیقا از زمانی که بازی‌های او را دیدم. او خیلی در این عرصه زحمت کشید و یک بازیگر، تئاترشناس و هنرمند بزرگ است. 💬 غفور زینلی، دوست گرمابه و گلستان او: قدیم‌ترها برای قرآن‌خوانی به باغ می‌رفتیم. در نقش روحانی ظاهر می‌شد و به طور بداهه نقش بازی می‌کرد. آشنایی ما به جلسات قرآنی در کلات در ماه رمضان بر می‌گردد. قرآن را بسیار عالی می‌خواند و صوت زیبایی داشت. آشپزی او هم حرف ندارد و کباب را عالی درست می‌کند. 💬 جواد حسن‌نژاد، بازیگر: افتخار داشته‌ایم با هم همبازی باشیم. کارهای مذهبی مثل «غریب شام»، «طفل بزرگوار» و «در چشم فرات» با هم همکاری داشته‌ایم. 💬 عبدالرضا افشار، بازیگر: دهه‌ی ۶۰ محمد و دوستانش فوتبال بازی می‌کردند. ما کودک بودیم و می‌گفتند یک گراشی در فیلمی بازی می‌کند که همان فیلم «آن سوی حقه» بود. 💬 علی، برادر محمد: در نمایش «پاسداران» به کارگردانی آقای کمیلی از لار برادرم خوب بازی کرد. آقای کمیلی را از لار می‌آوردیم و نقش محمد را انتخاب کرد و از پس نقش هم بر آمد و در گراش هم زبانزد شد. 💬 فاطمه زاهدی، همسر محمد و دخترعمه‌ی او: محمد خیلی برای بازیگری زحمت کشیده است و افتخار می‌کنم که همسر او هستم. برای خانواده و خواهرانش خیلی زحمت کشیده است و جای پدر آنها است. هیچ وقت در آرامش نبوده است. هنوز روی پای خودش است و کار می‌کند. الان ۴۸ سال است همسر هستیم و خیلی از او راضی هستم. 💬 احمد، برادر محمد: هم در زمینه‌ی هنری و هم کارهای فنی همکار بوده‌ایم. هر چه داریم از او است و استاد ما است. در گروه هنری میثاق بودیم با هم. 💬 ثریا، خواهر ته‌تغاری محمد: پدرمان زود از دنیا رفت و او سرپرست ما شد و همگی سپاسگزار او هستیم. 🔻 محمد بابااحمدی از زبان خودش: 🎭 از همان وقت کارهای هنری کوچک انجام می‌دادیم. در جمع‌های خانوادگی و مدرسه دنگ در می‌آوردیم و بازی هم می‌کردیم. 🔧 اولین تجربیات فنی من کار برای شرکت ایتالیایی هات‌پوینت در عین‌المال بحرین بوده است. ▫️ بعد از این شرکت، پیش یک فلسطینی کار می‌کردم. پیش شیوخ آنجا خیلی احترام داشتم و مرا سید بابااحمدی صدا می‌کردند. ▫️ بعد به خاطر مشکل قند پدرم آنجا را ترک کردم و از اوایل انقلاب برگشتم ایران و کار هنری را شروع کردم. ▫️ شاگردان زیادی داشته‌ام؛ از سیستان و بلوچستان تا داراب و شهرهای اطراف و خود گراش. 🎭 تعداد نمایش‌ها بالای صد تا است و حتی اسم خیلی‌هایشان را یادم نمی‌آید. اوج کار هنری‌ام بود که فعالیتم کم شد. بعد از بازخوانی‌ها بود که ما را کنار زدند و دیگر کسی سراغ‌مان را نگرفت. ▫️ فیلم تئاترهایم در شهرداری است و نمی‌دانم چه بلایی سرشان آمد و کجا رفت. 🎥 اوایل انقلاب هم با حسن شجاعی کارگردان از تهران و دو خواهر که اسم‌شان را به یاد نمی‌آورم در یک فیلم کوتاه همکاری داشتم. 📹 سال ۸۴ هم در فیلم کوتاهی از محمدعلی شامحمدی با نام «آن سوی حقه» همکاری کردم که اولین فیلمی بود که در گراش اکران شد. ⚽️ سال‌ها بازیکن تیم فوتبال ستاره آبی و سرپرست تیم فوتبال اتحاد هم بوده است. 🔧 بابااحمدی تعمیرکار شناخته‌شده‌ی یخچال و جزو اولین‌ها در گراش و دومین برقکار در گراش است. او در حال حاضر در بلوار منفرد مغازه دارد. ▫️ او چهار فرزند پسر به نام‌های حسن، حمید، عماد و مهدی دارد. یکی از آنها پیش خودش کار می‌کند و سه تا در دبی مشغول به کار سرمایشی گرمایشی هستند. 🔻 کامل در هفت‌برکه: ☑️ 7berkeh.ir/archives/147401 ▪️🎂▪️ 🔴 7Berkeh.ir ✔️ t.me/HaftBerkeh ✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa ✔️ Instagram.com/7Berkeh ✔️ eitaa.com/Haftberkeh ✔️ Ble.ir/7Berkeh
🗳 رقابت انتخابات ریاست جمهوری آغاز شد ▫️با اعلام اسامی تایید شده شورای نگهبان از سوی وزارت کشور تبلیغات و رقابت چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری آغاز شد. ▫️به گزارش هفت‌برکه ۶ نامزد تایید شده برای کسب عنوان رییس جمهور نهم با هم رقابت می‌کنند و از امروز ۲۰ خردادماه ۱۴۰۳ تبلیغات انتخاباتی آغاز شده است. 🔻به ترتیب الفبا: 1️⃣ مسعود پزشکیان پنج دوره نماینده مجلس از تبریز| ۴ سال نایب رییس مجلس | ۴ سال وزیر بهداشت و درمان دولت خاتمی 2️⃣ مصطفی پورمحمدی| وزیر کشور دولت احمدی‌نژاد | وزیر دادگستری دولت روحانی | قائم مقام پیشین وزارت اطلاعات 3️⃣ سعید جلیلی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام | سومین دبیر و عضو فعلی شورای عالی امنیت ملی 4️⃣ علیرضا زاکانی شهردار فعلی تهران| چهار دوره نماینده مجلس از تهران و قم 5️⃣ امیرحسین قاضی زاده هاشمی رییس فعلی بنیاد شهید | چهار دوره نماینده مجلس از مشهد 6️⃣ محمدباقر قالیباف رییس فعلی مجلس شورای اسلامی | دو دوره نماینده تهران در مجلس | ۱۲ سال شهردار تهران | فرمانده پیشین نیروی انتظامی | فرمانده پیشین نیرو هوایی سپاه 🗳 انتخاب ریاست جمهوری جمعه ۸ تیرماه ۱۴۰۳ برگزار می‌شود. https://7berkeh.ir/archives/147533 ▪️▫️▪️ 🔴 7Berkeh.ir ✔️ t.me/HaftBerkeh ✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger ✔️ Instagram.com/7Berkeh ✔️ eitaa.com/Haftberkeh ✔️ Ble.ir/7Berkeh
▪️درگذشت حاجیه سکینه فانی ▫️فرزند حسینعلی و همسر مرحوم حاج عباس درویشی ‌#پرسه ‌‌ ▪️مراسم تشییع و خاکسپاری: 📅 دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۳|ساعت ۱۷ 📍از جلوی آموزش و پرورش به سمت گلزار شهدا گراش ‌ ▫️مراسم ختم مردانه: 🕌 مسجد مهدیه|در محله بیدله 🕰‌به مدت دو شب از ساعت ۲۰ تا ۲۲ ‌ ▫️مراسم ختم زنانه: 🏠منزل مرحوم حاج عباس درویشی واقع در خیابان مهدیه ‌ ‌ 🤲قرائت فاتحه و نماز لیله‌الدفن جهت شادی روح مرحومه مزید امتنان است. ‌ ‌ ▪️▫️▪️ 🔴 7Berkeh.ir ✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger ✔️ Instagram.com/7Berkeh ✔️ eitaa.com/Haftberkeh ✔️ t.me/HaftBerkeh ✔️ Ble.ir/7Berkeh
📲 برنامه دفتر تلفن گراش من بروزرسانی شد ☎️ «گراش من»، دفتر تلفن موبایلی گراش، با همت برنامه‌نویسان شرکت رادیان‌رایانه بعد از پنج سال بروزرسانی شد. 📲 این سوپر اپلیکیشن اندرویدی را می‌توانید از سایت برنامه به آدرس gerashapp.ir دریافت کنید. این برنامه کاملا رایگان است. 💬 مهندس منصور فتح‌پور، برنامه‌نویس و یکی از سازندگان این برنامه، در گفت‌وگو با هفت‌برکه می‌گوید: ✔️ سال ۱۳۹۱ اولین نسخه این برنامه را منتشر کردیم. اما آخرین آپدیت آن به فروردین ۱۳۹۸ برمی‌گردد. اکنون بعد از حدود پنج سال وقفه، برنامه را آپدیت کردیم و بخش‌هایی را هم به آن اضافه کرده‌ایم. ⬇️ در این دو روز اخیر، برنامه حدود ۳۰۰ بار دانلود شده است. ما حدود ۳۳۰۰ کاربر فعال نیز از قبل داشتیم. 🌐 برای نسخه‌ی iOS کار خاصی نکرده‌ایم چون مشکلات فنی و مشکل تایید از طرف اپل و دردسرهای دیگر دارد. اما قرار است محمدجعفر خواجه در آینده نسخه‌ی وب این برنامه را هم آماده کند که افراد بیشتری بتوانند از آن استفاده کنند. 📌 منصور فتح‌پور و احمد اسدی لاری، برنامه‌نویسان شرکت رادیان‌رایانه، سازندگان این برنامه هستند. در به‌روزرسانی جدید، راضیه سیاح در زمینه‌ی افزودن شماره‌ها و مکان‌های جدید به آنها کمک شایانی کرده است. ▫️ فتح‌پور ۳۴ساله است و لیسانس عمران دارد. او می‌گوید: «من حدود ۱۹ سال است که برنامه‌نویسی می‌کنم، و به ۳۰ زبان برنامه‌نویسی مسلط هستم، اما اخیرا تمرکزم را روی اندروید و وب گذاشته‌ام.» محصولات دیگر شرکت رادیان‌رایانه را می‌توانید از سایت این شرکت ببینید. 🔻 به نوشته صفحه اینستاگرامی برنامه گراش من امکانات و تغییرات جدید برنامه شامل این بخش‌هاست: ▫️ اضافه شدن بخش گراش‌گردی ▫️ تغییر سیستم آپدیت شماره ها و مکان ها به سیستم آنی.(بدون اپدیت برنامه شماره ها و مکانهای جدید را در کمترین زمان داشته باشید) ▫️ سازگاری کامل با اندرویدهای جدید ▫️ حل مشکل نمایش نام تماس گیرنده ▫️ اضافه شدن بخش راهنما ▫️ وب‌سایت اختصاصی ▫️ و... ✔️ این صفحه در معرفی بخش گراش‌گردی هم نوشته است: «در بخش گراش‌گردی شما راحت میتونید به جستجوی مکانها با موقعیت مکانی دقیق بپردازید. این مکانها شامل هرچیزی میتونه باشه از کلات و خیابون درمانگاه و فلکه بیمارستان بگیر تا کافی‌شاپ ها و مراکز خرید و تجاری. آدرس مغازه شما نیست؟ خیلی راحت با چند کلیک برای همه اضافه کنید! اطلاعات مغازه رو با شماره موبایل اضافه کنید تا دیگران راحتتر شما رو پیدا کنن. از دیگر امکانات گراش‌گردی اشتراک مکان خود با دیگران حتی بصورت آفلاین! هستش.» 🔻 خبر در هفت‌برکه: ☑️ 7berkeh.ir/archives/147536 ▪️▫️▪️ 🔴 7Berkeh.ir ✔️ t.me/HaftBerkeh ✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger ✔️ Instagram.com/7Berkeh ✔️ eitaa.com/Haftberkeh ✔️ Ble.ir/7Berkeh
هفت برکه گراش - گریشنا
📲 برنامه دفتر تلفن گراش من بروزرسانی شد ☎️ «گراش من»، دفتر تلفن موبایلی گراش، با همت برنامه‌نویسان
gerashapp.apk
7.18M
📲 دانلود برنامه دفتر تلفن گراش ☎️ «گراش من»، دفتر تلفن موبایلی گراش برای اندروید، با همت برنامه‌نویسان شرکت رادیان‌رایانه ساخته شده است و شامل بخش‌هایی مانند دفتر تلفن گراش، گراش‌گردی، خبر گراش و بازار گراش است. 🔻درباره این اپلیکیشن در هفت‌برکه بخوانید: ☑️ 7berkeh.ir/archives/147536 #دانلود #برنامه ▪️▫️▪️ 🔴 7Berkeh.ir ✔️ t.me/HaftBerkeh ✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger ✔️ Instagram.com/7Berkeh ✔️ eitaa.com/Haftberkeh ✔️ Ble.ir/7Berkeh
💠 ننتا، بادزن و عاشقانه‌های دیگر ✍🏼 یادداشتی از نوریه بلبل ‌ 📅 ‌۹ ژوئن برابر با ۲۰ خرداد به نام روز جهانی صنایع دستی نامگذاری شده است. ما گراشی‌ها مانند بسیاری از مردمان دیگر از دیرباز در فرهنگ و سنت شهری‌مان دست‌سازه‌هایی داشته‌ایم که این روزها کمتر از آن استفاده می‌کنیم و یا کاملا آن را فراموش کرده‌ایم. اما مادر من با همین دست‌سازها و صنایع دستی عشق به دیگران را بروز می‌دهد. ‌ ✍️ مادر من اهل علم نیست، یعنی سواد علمی که بتوان با آن پز داد ندارد، به جای آن هنری دارد که در خانه‌ی خیلی از اقوام، دوست و آشنا جا گرفته و ریشه دوانده است. او هنرمند است. اما اثر او نه بر روی صحنه‌ی موسیقی اجرا می‌شود و نه بر دیوار گالری‌های نقاشی آویزان شده است، اثر او بر تن کودکان نقش بسته است. مادرم حافظ یادگیری‌هایی است که از مادرش آموخته است یا خودش با کنجکاوی آن‌ها را فراگرفته. اما من تا به این سن وارث خوبی برای پاسداری او از هنر پیشنییان نبوده‌ام شاید همین چند خط ادای دینی به سبک عشق ورزیدن مادرم باشد. ‌🪡پارچه‌ در خانه‌ی ما مانند یک بوم نقاشی‌ است. نخ، سوزن و چرخ‌ خیاطی‌ ابزار نگارگری اوست. مادر به پارچه‌ها که نگاه می‌کند در ذهن‌ش تصویرسازی می‌کند، گاهی تصویر یک بادبزن بر دستان مادر نوزاد تازه متولد شده در خانواده یا کلاه چین‌دار بر سر نوزاد دیگری از آشنایان. ‌ ✨ مشتری زری‌کِرگی در خانه‌ی ما فقط مادرم است، این را از ردِ طلایی زری‌کِرگی‌های پخش شده روی قالی‌های خانه می‌شود فهمید، ردِ زری‌کِرگی‌ها به ما می‌گوید که مهر مادر قرار است در خانه‌ی یکی از اقوام جریان یابد. ما با دیدن طاقه‌ی تِترون‌های تازه خریداری شده چشم‌هایمان برق می‌زند و می‌دانیم دوخته شدن یک نِنتا‌یِ دست‌دوزِ دو وجبیِ سفید رنگِ اتو شده چه ذوقی دارد و دیدن آن بر پای یکی از نوزادهای اطراف، ذوق آدم را دو برابر می‌کند. 👒 از گلستان پارچه‌های گلداری که دارد هر بار یک کلاه چین‌دار می‌روید و می‌رسد به سر نوزادی که ممکن است حتی ارتباط خونی با خانواده‌ی ما نداشته باشد اما مادر جایی او را دیده‌ و دلش برای او غنج رفته است. ‌ 🧵 مادر به هنری مادرانه خلق می‌کند، او آرایه‌ی جان بخشی به اشیاء را در زندگی آموخته است و از بی‌جان‌ترین‌ چیزها جاندارترین‌ها را می‌سازد و شعر و نثر او بر تن کودکان نقش می‌بندد. تکه‌ پارچه‌ها با او حرف می‌زنند و او حرف‌هایشان را با نخ و سوزن و چرخ خیاطی دیکته می‌کند که می‌شود یک انشاء قشنگ بر تن نوه‌ها یا کودکان اطراف‌مان. ‌ 🫧 بعد از هر بار خستگی‌اش بعد از نشستن‌های زیاد پای یک اثر هنری دم و بازدم او بوی شوق می‌دهد، خستگی و دردِ دست برای او معنا ندارد چون می‌گوید: «ایی کارِیا بِچُوم باقیات الصالحاتن.» یعنی این کارها باقیات صالحات است. به بعد از خودش فکر می‌کند، معتقد است که خیرش باید به همه برسد. 🎁 ‌‌خِیر او نه ساختن مسجد است و نه مدرسه، حتی کمک به بیمارانِ خاص و سرطانی هم نیست، خِیر او بخشیدن مهربانی‌هایش در قالب پارچه‌ای است که بر روی آن پر از جزئیات‌های ریز و درشت است که این روزها کم کم دارد فراموش می‌شود. جزئیاتی که قدیمی‌ترها با آن زندگی می‌کردند و حرف‌های نهفته شده در پس کوک‌های آن را می‌فهمیدند. 🫀 گاهی فکر می‌کنم پشت این سوزن زدن‌های فاطمه رحمن‌زاده چه فلسفه و چه عشقی پنهان است. چیزی که در کتاب‌ها پیدا نمی‌شود و باید زندگی‌اش کنی. کار مادرم هنرهای دستی نیست من اسمش را گذاشته‌ام هنرهای دلی ‌ ‌ 🔻این یاداشت و عکس‌های بیشتر در سایت هفت‌برکه: ‌ ✅ https://7berkeh.ir/archives/147537 ‌ ‌ ▪️▫️▪️ 🔴 7Berkeh.ir ✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger ✔️ Instagram.com/7Berkeh ✔️ eitaa.com/Haftberkeh ✔️ t.me/HaftBerkeh ✔️ Ble.ir/7Berkeh
☀️ صبح دوستان به خیر و‌ نیکی #حس_زندگی 📸 نگین محسنی #لباس_محلی #دخترگراشی #صنایع_دستی #گراش ▪️☀️▪️ 🔻همراه با هفت‌برکه در شبکه‌های اجتماعی 🔴 7Berkeh.ir ✔️ T.me/HaftBerkeh ✔️ Instagram.com/7Berkeh ✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger ✔️ youtube.com/@7berkeh ✔️ eitaa.com/Haftberkeh ✔️ twitter.com/7berkeh ✔️ Sapp.ir/7berkeh ✔️ Ble.ir/7Berkeh ✔️ Wa.me/989374909600
🏰 افسانه همایون‌دژ ✍️ داستان تاریخی حسن تقی‌زاده 📖 فصل ششم: گنج آتشین 🔖 قسمت ۷۴ گل‌بست به تفنگ‌چی ارباب گفت که دست مرا باز کند. وقتی آزاد شدم، به محض اینکه بلند شدم، به زمین افتادم. پاهای من خشک و بی‌جان شده بود. گل‌بست زیر بغلم را گرفت و تا بیرون از آبادی همراهی کرد. یک اسب با مقداری آذوقه تهیه کرده بود. در راه که می‌رفتیم، خیلی با هم حرف زدیم. یادم است به گل‌بست گفتم تو نباید این کار می‌کردی. پدرت تو را سخت تنبیه می‌کند. گل‌بست گفت مشکلی نیست، به تنبیه نمی‌رسد. گفتم من می‌خواهم سری به خانه‌ام بزنم. چند سال است که پدر و مادر و خواهرانم را ندیده‌ام. گل‌بست گفت تو اینجا خانه‌ای نداری. پدرت و پدر جهانگیر در خانه پدرم کشته شدند. پرسیدم چرا کشته شدند؟ به چه جرمی؟ گل‌بست با مکثی بلند گفت نمی‌دانم. نمی‌دانم. باز پرسیدم مادرم چه؟ خواهرانم؟ تو گفتی من اینجا خانه‌ای ندارم. آنها چه؟ زنده‌اند؟ کجا هستند؟ گل‌بست گفت رفتند؛ فرار کردند؛ ترسیده بودند ولی مادرت... «ولی صدای گریه‌ بی‌اختیار گل‌بست بلند شد؛ گریه‌ای سخت و حزن‌انگیز که با زبان حال شکوه‌ها و گلایه‌ها را فریاد می‌زد. گل‌بست مدتی ساکت ماند تا قدرت صحبت کردن پیدا کند. بعد ادامه داد: صدای نعره‌ی تو و جیغ زن عمویم، مادر راغب، را همه در این آبادی می‌شنیدند. از همه بیشتر مادرت می‌شنید. آرام و قرار نداشت. هیچ شب و هیچ‌وقت چشمانش رنگ خواب را ندید. به پیر پنهون متوسل شد. از پدرت و گل‌اندام و گل‌روی خواست که یک شب او را ببرند تا دخیل ببندد و او را واسطه کند که از خدا بخواهد جان او را بگیرد و جان تو آزاد شود. همان شب خوابش برد و نزدیک نماز صبح متوجه می‌شود که کسی او را صدا می‌زند و می‌گوید وقت نماز است. خود پیر بود، پیر پنهون. به مادرت می‌گوید: من کمتر از آنم که بتوانم بین خدا و بنده وساطت کنم. ولی به خاطر تو ای مادر رنجور، من از خدا می‌خواهم که رنج و درد را پایان دهد. می‌گویند یک شب از سال شب قدر است و شب قدر هر دعایی مستجاب می‌شود. مادر تو هم دعا کن و دیگر به این مکان نیا. اگر می‌خواهی من را ببینی، بیا نزدیک درخت‌های گز نزدیک آبادی، بین گز سوم و چهارم. «گل‌بست گفت مادرم هر شب می‌رفت آنجا. هر شب، تا زمانی که پدرم زنده بود همراهی‌اش می‌کرد ولی بعد از کشتن پدرم، گل‌اندام و گل‌روی هر شب همراهی‌اش می‌کردند. هر شب. بهار، تابستان یا زمستان. یک سال گذشت. دو سه هفته دیگر او می‌رفت. یک روز بعد نماز صبح، به گل‌اندام و گل‌روی می‌گوید که عزیزانم، شما بروید خانه. من برای همیشه این جا می‌مانم. می‌خواهم هر شب دعا کنم. شاید سال ما اشتباه است. شاید سال خدا خیلی بیشتر باشد. و همان وقت سر نماز جان می‌سپارد. «گل‌بست می‌گفت: بیچاره گل‌روی. بیچاره گل‌اندام. چه وضعیتی داشتند. هرچه بخت از آنها روی می‌گرداند، آنها بیشتر از من روی‌گردان می‌شدند. حق داشتند. برادر نازنینشان توی ملک پدر من زندانی بود و شلاق می‌خورد. پدرشان در خانه پدرم کشته شد و حالا آخرین تکیه‌گاه که دو دختر معصوم می‌توانند داشته باشند، مادرشان، رفته بود. اگر می‌خواهی مادرت را ببینی، آنجاست. جایی که وصیت کردند دفن شد. آنجاست. بین گز سوم و چهارم. گز عالی عمر.» افراز ساکت شد و به آرامی نگاهش را از دهانه ورودی چادر که پر از روشنایی مهتاب بود، به بدنه چادر که نور را جدا می‌ساخت انداخت. دوباره نگاهی به جهانگیر انداخت و گفت: «تف، تف بر این دنیای لاکردار. انگار همگی نفرین شدیم. بدشگونی و فطرت نحسِ راغب، زندگی خوب ما را نابود کرد. خیلی قربانی دادیم. می‌دانی، تو آخرین قربانی بودی. قسم خورده بودم که تو را بکشم.» دو یار قدیمی چشمانشان را از تنها منبع نوری که از دهانه چادر به فضای تاریک چادر می‌پاشید گرفته بودند و به صورت همدیگر زل زده بودند. چشمان هر کدام در تاریکی فضای چادر مثل دو شبح دیر آشنا به هم دوخته شده بود. مدتی گذشت. جهانگیر گفت: «پس چرا معطلی؟ چرا نمی‌زنی؟ من باید اولین قربانی بودم.» از جا بلند شد و در کنار درگاه چادر ایستاد. چپق خود را روشن کرد و دود غلیظ و سفید توتون با روشنایی مهتاب در هم آمیخته شد. گفت: «من باید می‌مردم. آتش این معرکه را من بر پا کردم، ولی این آتش بزرگ دامن‌گیر همه شد و همه چیز را نابود کرد. 📌 داستان را با هشتگ روزانه در شبکه‌های اجتماعی هفت‌برکه دنبال کنید. 🔻 قسمت‌های پیشین به صورت هفتگی در سایت هفت‌برکه منتشر می‌شود: ☑️ 7Berkeh.ir/archives/139671 ▪️🏰▪️ 🔴 7Berkeh.ir ✔️ t.me/HaftBerkeh ✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa ✔️ Instagram.com/7Berkeh ✔️ eitaa.com/Haftberkeh ✔️ Ble.ir/7Berkeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👼🏻 حراج ویژه سیسمونی عجله کنید جا نمونید (:حراج ویژه :) 🛎 کلیه اجناس سیسمونی نی‌نی‌ناز به دلیل جابجایی و تغییر صنف حراج شده است 🛍 به زودی به اتمام می‌رسد ⚠️ فروش فقط با مراجعه حضوری 🏢 نشانی: گراش مجتمع تجاری گراش سنتر | طبقه همکف | غرفه ۱۸ #تبلیغات #فراگیر