#شعر_روضه
#عبدالله_بن_حسن_ع
بی زره آمد و جان را زره قرآن کرد
بی سپر آمد و دستش سپر جانان کرد
بی رجز آمد و ذکر عمویش طوفان کرد
بی کفن بود ولی خون تنش شد کفنش
از حرم آمدنش لرزه به لشگر انداخت
جان خود را سپر جان عمو جانش ساخت
ای بنازم به مقامش که چه جایی جان باخت
مثل شش ماهه شده شیوۀ جان باختنش
بی درنگ آمد و بر پرچم دشمن پا زد
خوب در معرکه فریاد سرِ اعدا زد
بوسه بر روی عمو از طرف بابا زد
بوسه زد نیزۀ بی رحم به کام و دهنش
چه پذیرایی نابی است در این مهمانی
خنجر و نیزه و شمشیر و سنان شد بانی
عاقبت هم شده با تیر سه پر قربانی
پَرت شد با سرِ نیزه سوی دیگر بدنش
همچو بابا همه اسرار نهان را می دید
بر تن پاک عمو تیر و سنان را می دید
او لگد خوردن دندان و دهان را می دید
دید در هلهله ها ضربه به پهلو زدنش
مَحرم سِر شد و اسرار نهان افشا شد
دید تیر آمد و بر قلب عمویش جا شد
ذکر ((لا حول)) شنید و همه جا غوغا شد
در دو آغوش حسین و حسن افتاد تنش
تیغی آمد به سر او سر و سامانش داد
زودتر از همه کس رأس به دامانش داد
لب خندان پدر آمد و درمانش داد
مادرش فاطمه آمد به طواف بدنش
@hajabasvaezii
#شب_پنجم_محرم
#زمینه
#حضرت_عبدالله بن الحسن(ع)
من آمدم عمو نگرانی برای چه؟
فکر خیام و فکر زنانی برای چه؟
من آمدم تا که نگویند بی کسی
در زیر تیغ و نیزه نهانی برای چه؟
گویند زینت سَرِ دوش پیمبری
بر روی خاک و رمل روانی برای چه؟
عموحسین عموحسین ۲
من آمدم به نام حسن جلوه ای کنم
خواهی مرا ز خویش برانی برای چه؟
برخیز مثل ظهر نمازت اقامه کن
اینجا نماز عصر بخوانی برای چه؟
درگیر عقل و عشق شدم تا که آمدم
با من مگو تو تازه جوانی برای چه؟...
عموحسین عموحسین
اینجا رسیده ای بخدا عشق من توئی
هستی شکار نیزه پَرانی برای چه؟
از شعلهء لبت جگرم سوخت چون پدر
مانند تشنهء رمضانی برای چه؟
فوّاره میزند زتنت خون چه سازمت؟
از هم گسیخته شریانی برای چه؟
عموحسین عموحسین
این دست ها به درد من اصلا نمیخورد
از علقمه تو خون به دهانی برای چه؟
شمشیر و تیر و نیزه و زخم زبان و سنگ
بر کشتن تو کرده تبانی برای چه؟
با نیزه جسم تو به زمین دوخته مگر؟
آخر نمیخوری تو تکانی برای چه؟
عموحسین عموحسین
یک نیزه در گلوی تو بد گیر کرده است
خون میرود ز تو فَوَرانی برای چه؟
اجزای پیکرت به زمین ریخته شده
چون برگِ پای دارِ خزانی برای چه؟
دُزدیدن سرِ تو زده بر سر کسی
اسباب خنده های سنانی برای چه؟
مجتبی صمدی شهاب #محرم
@hajabasvaezii
#نوحه_شب_پنجم
#عبدالله_بن_حسن_ع
حال دل خیلی خرابه، کار دل ناله و آهه
شب پنجم محرم، دل ما تو قتلگاهه
چقدر تیر، چقدر سنگ، چقدر نیزه شکسته
روی خاک، تو موجی از خون، یوسف زهرا نشسته
یا حسین غریب مادر
اون کیه میره تو گودال، گمونم یه نوجونه
مثه بچه شیر میمونه، وقتی که رجز میخونه
میگه من هنوز نمردم، که عمومو دوره کردید
سی هزار گرگ دور یک شیر، به خدا خیلی نامردید
یا حسین غریب مادر
از امامش مثه مادر، تو بلا دفع خطر کرد
جلوی طوفان شمشیر، آقا دستشو سپر کرد
توی خون داره میخنده، عمو جون دیدی که مَردَم
اگه تو خیمه میموندم، جون عمه دق میکردم
یاحسین غریب مادر
خدا رو شکر نمیمونم، تو غروب قتل و غارت
مثه بابام نمیبینم، سوی ناموسم جسارت
یاحسین غریب مادر
@hajabasvaezii
#واحدتند
#نوحه_شب_پنجم
در دل مانده رویایت، بر لب نام زیبایت
اربابم حسین جان، می میرم برایت
ای نام و نشان من، جان من جهان من
می گیرم سراغت، می گریم ز داغت
خونت جوهر هستی، شورت در سر هستی
مولا یاحسین مولا۲
مصباح الهدایی تو، محبوب خدایی تو
روشن از تو راهم، محتاج نگاهم
ای عشق نخستینم، معیار دل و دینم
جانم را رها کن، نذر کربلا کن
در دل مانده رویایت، بر لب نام زیبایت
اربابم حسین جان، می میرم برایت
خونت جوهر هستی، شورت در سر هستی
مولا یاحسین مولا۲
ای خاکت بهشت من، زیبا سرنوشت من
ای حصن حصینم، باقی از تو دینم
نامت محییُ الاموات، مِهرت قاضی الحاجات
جان عالمی تو، اسم اعظمی تو
در دل مانده رویایت، بر لب نام زیبایت
اربابم حسین جان، می میرم برایت
خونت جوهر هستی، شورت در سر هستی
مولا یاحسین مولا۲
شاعر: میلاد عرفان پور
@hajabasvaezii
#شور
یا رو دلدارم
به تو و به روضه هات خیلی بدهکارم
بطلب به کربلا همینه اصرارم
ریزه خوار سفره ی تو و علمدارم
عشق بی نهایتی مولانا حسین
مرد با محبتی مولانا حسین
تو نور هدایتی مولانا حسین
اوج هر عبادتی مولانا حسین
ای ماه شبهایم/ حسین آقایم
بند 2
دین و دنیامی
بهترین رفیقمی همیشه همرامی
بخدا زیبا ترین مدح رو لبهامی
افتخارم اینه که حسین تو آقامی
دل شد مبتلای صحنو ایون طلات
میخونم همیشه با جون و دل برات
افتاده دل پریشون من به پات
مستم میکنه حریمه کرببلات
ای ماه شبهایم / حسین آقایم
بند 3
میکنی مستم
به ضریح با صفای تو دخیل بستم
پسر حضرت زهرا نوکرت هستم
دیگه خالی نمیمونه باتو این دستم
دستامو نکن رها ای ارباب من
با تو میکنم صفا ای ارباب من
واسم میکنی دعا ای ارباب من
قسمت کن یه کربلا ای ارباب من
ای ماه شبهایم / حسین آقایم
شاعر مجید آقاجانی
@hajabasvaezii
🍃 ﷽ 🍃
🌻 امروز روز احمد و تثبیت مرتضاست
در دست مِهرِ دست خدا، دست مجتباست
وآن نازدانه ای که در آغوش مصطفی است
باشد حسین فاطمه، سلطان قلب هاست
وآن بانویی که چرخ به تعظیم او خم است
خیرالنّسای عالم و بانوی مریم است
🌿 عید بزرگ مباهله بر عموم شیعیان جهان مبارک 🌺
@hajabasvaezii
D1737881T16179286(Web)-mc.mp3
1.09M
🌿 روز مباهله
🎙استاد_پناهیان
⏱سخنرانی_کوتاه
@hajabasvaezii
🩸شاخ شمشاد حرم
بین میدان قاسم است یا ماه تابان آمده؟
سیزده سالهترین پیر جوانان آمده
بس که با هیبت رسیده، من نفهمیدم دگر
یک تنه او آمده یا کل گردان آمده
@hajabasvaezii
#شعر_توسل
باران بریز، بر دلِ باران نخوردهام
بیگریه بر تو مثل زمینهای مردهام
حالا مُحرم است و بهار است و زندگی
خود را به دست زندگیِ تو سپردهام
گریه برای تو بخدا یک وظیفه است
آن را از انبیاء خدا ارث بردهام
آن مَشکِ گریه بود که سقّا به دوش داشت
حالا گذاشته است خدا روی گُردهام
در روضهها هوای دلم صافِ صاف شد
از بسکه اَبرهای دلم را فشردهام
@hajabasvaezii
#مدح_
#حضرت_قاسم_بن_حسن_ع
ای سینه شکسته دلان نینوای تو
لبریز نینوای وجود از نوای تو
جان حسین و نجل حسن عشق زینبین
آغوشِ گرم حضرت عبّاس، جای تو
قرآن پاره پاره پاشیده بر زمین!
گلبوسه عمو به همه آیه های تو
سر تا سر وجود تو مثل حَسن، حَسن
خُلق تو، خوی تو، سخن تو، صدای تو
تو قاسمی که شخص حسن خوانده قاسمت
قسمت شود جحیم و جنان، در رضای تو
یک باغ لاله و نفس سیزده بهار
ای ماه چارده شده محو لقای تو
تو بر حسین مثل علی اکبر، او حسن
تو سوختی به پای وی و او به پای تو
ریحانه رسول که جان جهان فداش!
رو کرد بر تو گفت که جانم فدای تو!
شب بود و عشقبازی تو با نماز شب
می بُرد دل زیوسف زهرا، دعای تو
قبر تو در قبور بنی هاشم است لیک
در قلب ما، بنا شده، صحن و سرای تو
پیراهن تو بود زره، سینه ات سپر
جوشن شدند بر تن تو، زخم های تو
بر روی دست های عمو دست و پا زدی
انگار بود، دست عمو، کربلای تو
در نینوا صدای تو خاموش شد ولی
در هر دلی است، ناله ای از نینوای تو
«میثم» چنین نگاشت که ای غرق در حسین
مثل حسین گشت خدا، خون بهای تو
حاج غلامرضا سازگار
@hajabasvaezii
#روضه
#قاسم_بن_حسن_ع
چه کنم مویِ بهم ریخته را
از تو هر سویِ بهم ریخته را
آمدم تا نگذارم بِکشد
چنگ، گیسویِ بهم ریخته را
نامه بر دستِ تو بود و تا کرد
تیغ بازوی بهم ریخته را
نعل ها پشت به پشت هم خورد
بُرد اَبرویِ بهم ریخته را
دو سه اَبرو دو سه تا لب داری
چه کنم رویِ بهم ریخته را
پلکِ تو کاش که پنهان می کرد
چشم بی سویِ بهم ریخته را
مادرم بر سرت اُفتاده ببین
حال بانویِ بهم ریخته را
پیشِ زهرا همه جا با خود بُرد
نیزه پهلوی بهم ریخته را
@hajabasvaezii
#روضه_زمزمه
#قاسم_ابن_الحسن__ع__
#شب_ششم_محرم
افتادم از پشت فرس عمو به فريادم برس
ديگر فتادم از نفس عمو به فريادم برس
عمو حسين عمو حسين
مگرنگفتي اي عمو هستي به جاي پدرم
ببين زسم اسبها آخرچه آمد به سرم
عمو حسين عمو حسين
جزسنگ ونيزه كس نميگيرد نشانم اي عمو
مثل دلم ببين شكسته استخوانم اي عمو
عمو حسين عمو حسين
عموبيا ببين زخون جاي حنا رنگم زدند
ديدند ندارم من زره از هرطرف سنگم زدند
عمو حسين عمو حسين
✍ حسین میرزایی
@hajabasvaezii
#روضه_زمزمه
#شب_ششم_محرم
#قاسم_بن_حسن_ع
رسیدم من کنار تو
تا از مرکب تو افتادی
یه جوری تو صدام کردی
که گفتم دیگه جون دادی
بگو که جای دست کی
نشسته روی این گونه
عمو جونم نقابت کو
چرا موهات پریشونه
عجب رویی عجب مویی
کی زلفت رو کشید قاسم
چه پهلویی کدوم نیزه
نفس هاتو برید قاسم
چه زخمایی کدوم مرکب
روی جسمت دویید قاسم
داری جون میکنی پیشم
برات راه نفس تنگه
چی کار کردن باهات قاسم
لای زخمات پر از سنگه
نمیتونه دیگه پاشه
تنی که نیمه جون باشه
با این زخمای تو سینت
محاله استخون باشه
عزیز من داره کم کم
نفس هات بی صدا میشه
چجوری این همه نیزه
توی جسم تو جا میشه
میبینم که همه اعضات
داره از هم جدا میشه
@hajabasvaezii
#زمینه
#شب_ششم_محرم
#قاسم_بن_حسن_ع
آه عمو بیا ببین غرق بلاست جان من
به زیر سم اسبها شکسته استخوان من
عموحسین عموحسین
به خاک خفتهام ولی باغ بهار من بود
دگر یتیم نیستم پدر کنار من بود
عموحسین عموحسین
بیا که مادرت دوا به قلب بیتبم زند
عسل به دست او بود به خشکی لبم زند
عموحسین عموحسین
پدر کنار مادرش نشسته روبروی او
گهی به من نظر کند گهی نظر به روی او
عموحسین عموحسین
حاج احمد واعظی
@hajabasvaezii
#نوحه
#شب_ششم_محرم
#قاسم_بن_حسن_ع
عمو بیا عمو بیا تو به بالین من
ببین عدو چه کرده با دل خونین من
ببین که پاره پاره شد همه اعضای من
نشسته در میان خون قد و بالای من
شکسته زیر سم اسب استخوانهای من
که این ز ابتدا بود عهد دیرین من
من آن گلم که چیده شد ز گلستان تو
فسرده شمع محفلم به شبستان تو
عمو تمام هستیم شده قربان تو
که این ز ابتدا بود عهد دیرین من
دوباره همنشین شدم با علی اکبرت
نشسته در کنار من فاطمه مادرت
فدا شدم ز جان و دل به ره داورت
که این ز ابتدا بود عهد دیرین من
حاج احمد واعظی
@hajabasvaezii
#واحد_تند
#شب_ششم_محرم
#قاسم_بن_حسن_ع
به نام نامی شیر جمل به نام حسن
قیام کرده شجاعت به احترام حسن
رسیده پرتو نوری ز اوج بام حسن
کشیده باده خود را به سمت جام حسن
در این پیاله شرافت بجوش می آید
صدای غیرت قاسم به گوش می آید
زره به پیکر ابن الکرم عبایش شد
طنین سبز حسن جان نوای نایش شد
خروش رزم علی بانگ ربنایش شد
بلای ازرق شامی و بچه هایش شد
دوباره زنده نموده است یاد حیدر را
به هفت ضربه بهم ریخت هفت پیکر را
ز هُرم غرش قاسم گلو به وجد آمد
ز آب چشم ترِ او وضو به وجد آمد
ز شربت عسل او سبو به وجد آمد
ز رزم بی مَثَل او عمو به وجد آمد
همان دمی که دم تیغ او به لشکر خورد
حسین وقت تماشای او چه حَظی بُرد
خیال کن که قناری به در خورد سخت است
بلند مرتبه طفلی نظر خورد سخت است
هزار نیزه فقط یک نفر خورد سخت است
تنی که بی زره باشد تبر خورد سخت است
حروف حلقی او را به آه بندش کرد
رسید نیزه و از روی زین بلندش کرد
امان ز سنگ مهیبی که خورد بر دهنش
گرفت تیغ حرامی به بال پر زدنش
ز بس که مرکب دشمن گذاشت پا به تنش
شبیه موم عسل حفره حفره شد بدنش
فرات کوچک این دشت قد دریا شد
به زیر سُم عدو قد کشید رعنا شد
حساب کن که سر نیزه ای قطور شود
نفس نفس زدن راحتت به زور شود
تنی که هر طرفش فرش صد عبور شود
گمان نمی کنم آن جسم جمع و جور شود
چگونه در بغلش جسم را مهار کند
حسین با بدن له شده چکار کند
@hajabasvaezii
#شور
#شب_ششم_محرم
#قاسم_بن_حسن_ع
تنها یار منی و، دلبری و، رفیق من قاسم
سایهٔ رو سری و، سروری و، پور حسن قاسم
مثل بابا میدرخشی
همچو عباس، پهلوانی
همچو اکبر، بینظیر و
همچو حیدر، قهرمانی
نائب سردارِ جمل فقط قاسم
معنی احلا مِنْ عسل فقط قاسم
تویی سردار بیمثل فقط قاسم
قاسم یا قاسم
شیوهٔ رزم تو هم، مو نزده، حیدر کراری
اسدالله علی و، تو اسدِ، حیدر کراری
مثل بابا، میدرخشی
همچو عباس، پهلوانی
همچو اکبر، بینظیر و
همچو حیدر، قهرمانی
نائب سردارِ جمل فقط قاسم
معنی احلا مِنْ عسل فقط قاسم
تویی سردار بیمثل فقط قاسم
قاسم یا قاسم
#شور #حضرت_قاسم
@hajabasvaezii