4_5809842419243421788.mp3
14.22M
#شور
چقدر نام تو زیباست حسین
حرمت کعبه دلهاست حسین
#حاج_احمد_واعظی
#روز_ششم_محرم_محب_الزهرا_س
🔰@hajabasvaezi
السَّلامُ عَلَی أبى الفَضلِ العَبّاسِ بنِ أمیرِ المُؤمِنینَ، المُواسى أخاهُ بِنَفسِهِ، الآخِذِ لِغَدِهِ مِن أمسِهِ، الفادى لَهُ الواقى، السّاعى إلَیهِ بِمائِهِ، المَقطوعَةِ یَداهُ، لَعَنَ اللّه ُ قاتِلَیهِ یَزیدَ بنَ الرُّقادِ الحیتى وحَکیمَ بنَ الطُّفیلِ الطّائِىَّ
#ناحیه_مقدسه
الاقبال سید بن طاووس، ج۳ ص ۷۳ و المزار الکبیر مشهدی، ص ۴۸۶
@hajabasvaezii
#شعر_روضه
#شب_تاسوعا
می رفت مـردی از نور
آهســته ســوی دریا
با گامـــهای مـحـکم
با خویش داشت نجوا
ساقــی درون خـیمه
در تــنگ گــاهـواره
ماهـی کوچکی داشت
شش مـاهه شیرخواره
ذهنـش پر از هیــاهو
در فــکر چــاره راهی
تا آب با خودش بیـارد
آبــی بــرای مــاهی
بـــاید نمــود کــاری
لب از عــطش ببندد
مــثل همیشه مــاهی
بــر ســاقیش بـخندد
مشکی بدوش برداشت
راهــی به سـوی دریـا
در زیر لب مدد خواست
یا مرتضی یا زهرا (علیهماالسلام)
آمــــد کــنار دریــــا
انــگار خــواب می دید
در روبــروی چــشمش
گــویی سـراب می دید
خــود تــشنه بــود اما
در فــکر تــشنه ها بود
در فــکر تــنگ و ماهی
در یــاد تــشنه ها بـود
ظــرفش ز آب پـر کـرد
راهـی به سـوی سـاحـل
چـسبانـده بـود مـحـکم
مشـکش به سـینه و دل
امــــــا مــــیـانه ی راه
صیـــادی از ســـیاهـی
می خـواست تا بــمیرد
در تـــنگ آب مــاهـی
بـا یــک عمــود آهــن
راهــش ز کـینه بـستند
پیــشانـی اش ز کــینه
بـا ســنگها شکســتند
چـــون مشک را بدست
ســـقای آب دیــدنــد
صـــیادهــای نــامــرد
دســتش ز تــن بـریدند
خــفاش هـای خـونخوار
کــمر به کــینه بـستند
بــر چــشم های نـازش
تــیر سـه شـعبه بستند
چـشمش دگـر نمی دید
رویـش به خـیمه ها بود
حــتما دوبـاره ســـاقی
در فــکر تــشنه ها بود
ســـاقی کــنار دریــــا
خــونین به خـواب رفته
یـــک بــانوی خــمیده
دســت بر کــمر گـرفته
بــغض و سـکوت و گریه
در خــیمه مــوج می زد
دیــگـر کــسی ز ســـقا
حــرفی به لــب نمی زد
مـــاهـی تـــشنه اش را
ســـیراب کــرده بــودند
بــــر خــنجر قــشنگش
قـــــلاب کــرده بــودند
شاعر: سید امیر حسین میرحسینی
@hajabasvaezii
#روضه
#شب_تاسوعا
ای برادر رشیدم. ای ستاره امیدم
مثل چشمات دلم خونه مثل ابروهات خمیدم
ا ی داداش پهلوونم زدهای آتش به جونم
خیز از جا کمکم کن خیمه رو بده نشونم
کس نمیدونه برادر که با من چه کرده دشمن
چه جوری برم به خیمه به رقیه چی بگم من
طفلکی دختر نازم تشنه لب با اشک جاری
کاسهای گرفته دستش که تو آب براش بیاری
جون من رسیده بر لب بی تو روز من شده شب
بمیرم که بی تو ،بی من، به اسیری میره زینب
بی تو میبینم که آتش زده از خیمه زبانه
دخترم افتاده رو خاک زیر ضرب تازیانه
برادر بیا نگاه کن که چقدر قشنگ و زیباست
سر غرق خونم اکنون به روی زانوی زهراست
حالا که مادرت اینجاست دوست دارم پیشم بشینی
ولی نه دلت میسوزه یه کاری کن که نبینی
بمیرم برای رویش که بود هنوز نیلی
پیش چشمام شد مجسم لحظهای که خورده سیلی
@hajabasvaezii
#زمینه
#شب_تاسوعا
من كه پابست تو ام ،مست تو ام ، بيا به امدادم
از شوق دادن جان ، روح و روان به سجده افتادم
مادر من ام بنين ،
روز اول گفته چنين
ببر تو نام حسين ، تويي غلام حسين
سقا افتاده ز پا ، جان اخا بيا به بالينم
روکن از سوی حرم،منتظرم با چشم خونینم
در كنار علقمه ام ،
مست بوي فاطمه ام
نشسته در بر من
، به جاي مادر من
ديدم وجودش را ، روي كبودش
از آه سینه شرر بر همه هستم مزن
با لب تشنه دگر بوسه به دستم نزن
نشستهکوهغم به دلم
ز روی طفلانت خجلم
@hajabasvaezii
#نوحه_شب_نهم_محرم
#نوحه_حضرت_عباس(ع)
#عباس_واعظی
سقا و امیر کاروانم
عباس برادر جوانم۲
ساقی حرم به خون نشستی
تو پشت مرا زغم شکستی
ای لاله سرخ بوستانم
عباس برادر جوانم۲
تا فرق تو از ستم دو تا شد
دستان تو از بدن جدا شد
طاقت زکفم دگر رها شد
بعد تو دگر چسان بمانم
عباس برادر جوانم۲
بعد تو دگر رمق ندارم
رفتی و خزان شده بهارم
در پیش تو کاش جان سپارم
هستی من ای قرار جانم
عباس برادر جوانم۲
تا پیکر پاره تو دیدم
از داغ غم تو من خمیدم
افتاده ای از چه ای امیدم
بعد تو دگر چسان بمانم
عباس برادر جوانم۲
@hajabasvaezii
#نوحه_شب_نهم_محرم
#نوحه_حضرت_عباس(ع)
#عباس_واعظی
سالار لشکر
یارم برادر
برخیز از جا ای مددکارم برادر۲
برخیز از جا ای علمدار سپاهم
بی کس چنین در ورطه ی دشمن نخواهم
لختی نظر بنما بر احوال تباهم
بگذشته از اوج فلک افغان و آهم
میر سپاهم
پشت و پناهم
خفتی به خون از دست شد کارم برادر
برخیز و از جا ای مددکارم برادر
برخیز از جا ای امیر لشکر من
ای یادگار باب نیکو منظر من
ای قوت بازو و یار و یاور من
ای غمگسار عترت غم پرور من
میر و علمدار
سقا و سالار
برخیز و بنگر با علم یارم برادر
برخیز از جا ای علمدارم برادر۲
برخیز از جا بین حسین یاور ندارد
مانده تن تنها دگر لشگر ندارد
عون و حبیب و قاسم و اکبر ندارد
از نوجوانان یک نفر دیگر ندارد
در این بیابان
از کید عدوان
اکنون غریب و بی کس و یارم برادر
برخیز و از جا ای علمدارم برادر۲
برخیز از جا یاری اهل حرم کن
یاری به اولاد رسول ذوالکرم کن
غمخواری از این بی کسان محترم کن
از زینب بی اقربا رفع الم کن
قامت برافراز
بنما سرافراز
در این بیابان بی کس و یارم برادر
برخیز و از جا ای علمدارم برادر۲
@hajabasvaezii
#نوحه
#حضرت_ابوالفضل_ع
#تاسوعا
از علقمه سردار وفادار نیامد
علمدار نیامد وفادار نیامد
رفت او ز پی آب و دگر بار نیامد
علمدار نیامد. وفادار نیامد
سردار سپاه حرم آل پیمبر
خورشید، لقای علی آن ساقی کوثر
الگو شدهاو بر همه احرار دلاور
دریای سخا سید و سالار نیامد
طفلان همگی منتظر آب روانند
لب تشنه ،همه در پی عباس جوانند
دل بسته به امید خداوند جهانند
سقای حرم با دل خون بار نیامد
یارب چه شده حضرت عباس دلاور
گویا که جدا گشته دو دست از تن و پیکر
صد پاره و در خون شده چون لاله احمر
یک بار دگر از پی دیدار نیامد
اصغر دگر از سوز عطش تاب ندارد
آهش به سما میرود و خواب ندارد
مادر زبرش قطرهای از آب ندارد
آب آور این عترت اطهار نیامد
✍ حاج کاظم واعظی
@hajabasvaezii
#نوحه
#حضرت_ابوالفضل_ع
#تاسوعا
ای قرار جانم برادر من
نور دیدگانم برادر من
دار و ندارم عباس صبر و قرارم عباس
میروی خرامان به سوی میدان
تا برای قرآن فدا کنی جان
با دلی پر از خون و کام عطشان
ای گل جوانم برادر من
دار و ندارم عباس صبر و قرارم عباس
از فراق روی تو نور دیده
خون دل ز دیده بسی چکیده
این زمان به گوش فلک رسیده
ناله و فغانم برادر من
دار و ندارم عباس صبر و قرارم عباس
تو فتادی و من رمق ندارم
کاش در کنارت که جان سپارم
بعد تو شد ای جان خزان بهارم
سیر از این جهانم برادر من
دار و ندارم عباس صبر و قرارم عباس
تا که فرقت از تیغ کین دوتا شد
دستت ای برادر ز تن جدا شد
طاقت و توانم ز کف رها شد
بی تو چون بمانم برادر من
دار و ندارم عباس صبر و قرارم عباس
#حاج_احمد_واعظی
@hajabasvaezii
#واحد_تند
#تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل_ع
چشم دل و چشم سر شام و سحر سوی توست
قبله و محراب من طاق دو ابروی توست
حرف دلم این بود ای گل ام البنین
مسجد من، دیر من، کعبه من، کوی توست
تیر غمت کن رها بهر خدا از کمان
سینه ی من دشت غم قلب من آهوی توست
نخل پر از حاصلم باغ بهشت دلم
قد رسای تو و چهره نیکوی توست
دست یداللهی حیدر خیبر شکن
در صف کرب و بلا دست تو بازوی توست
مردی و مردانگی غیرت و آزادگی
در گرو همت و هیبت و نیروی توست
چشمه ی آب بقا تشنه لب جرعهای
از دم عیسایی و باده مینوی توست
چشم ملائک همه مات به مهر رخت
قلب خلایق همه در خم گیسوی توست
زان تو باشد شهاب «واعظی» بینوا
زان که ز دور ازل خادم اردوی توست
#حاج_کاظم_واعظی
@hajabasvaezii
#شور
#حضرت_ابوالفضل_ع
#تاسوعا
وقتی بهاری میشود
چشمش خماری میشود
وقتی که نعره میزند
دشمن فراری میشود
یا کاشف الکرب الحسین
عباس طوفان میکند
یکباره ویران میکند
هر کس بخندد بر شما
عباس گریان میکند
گر ناتوانی و حقیر
گر مستمندی و فقیر
ذکر ابوفاضل بگیر
عباس عزت میدهد
گر بارها خوردی زمین
عمری شدی خانه نشین
امشب یل ام البنین
عباس قدرت میدهد
یا کاشف الکرب الحسین
بر مردگان جان میدهد
او کیست جولان میدهد
پاکه گذارد بر رکاب
لرزه به شیران میدهد
دل پیش او آهو شود
با دست او جادو شود
گویید بر آن حرمله
مرد است رو در رو شود
یا کاشف الکرب الحسین
@hajabasvaezii
4_5809842419243421797.mp3
16.31M
#شور
ارباب خوبم ای همه دار و ندارم
ای دلدار من ای همه ی کس و کارم
#حاج_احمد_واعظی
#روز_ششم_محرم_محب_الزهرا_س
🔰@hajabasvaezii
4_5809842419243421798.mp3
9.3M
#شور_امام_حسن
سر منشه فضیلت و جود و سخا حسن
تفسیر نور معنی وجه خدا حسن
#حاج_احمد_واعظی
#روز_ششم_محرم_محب_الزهرا_س
🔰@hajabasvaezii
4_5809842419243421789.mp3
20.99M
#نوحه_سنگین
#پیشنهاد_ویژه
صاحب عزای محرم ها سرت سلامت
سینه زن داغ عاشورا سرت سلامت
#حاج_احمد_واعظی
#روز_ششم_محرم_محب_الزهرا_س
🔰@hajabasvaezii
4_5809842419243421794.mp3
9.26M
حبیب من همیشه بوده لطف تو نصیب من
به غیر تو محل نداد کسی به من حبیب من
#حاج_احمد_واعظی
#روز_ششم_محرم_محب_الزهرا_س
🔰@hajabasvaezii
27.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مراسم روز سوم محرم١۴٠٣
هیئت محب الزهرا(س)
بامداحی حاج عباس واعظی
شبکه خراسان رضوی
#حاج_عباس_واعظی
#صَلَّى_اللَّهُ_عَلَى_الْبَاكِينَ_عَلَى_الْحُسَيْنِ
🔰@hajabasvaezii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 قطعه تصویری ویژه #تاسوعا
🔸واحد زیبا و احساسی🔸
«حاج احمد واعظی»
#تاسوعا
#حاج_احمد_واعظی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🔰@hajabasvaezii
⬛️ شب نهم// ورقی از دفتر مصائب قمر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس علیه السلام ⬛️
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🩸مقتل حضرت عباس علیهالسلام از رفتن به میدان تا به شهادت رسیدن به نقل از کتاب شریف "بحارالانوار"
علامه مجلسی "رحمه الله" مینویسد:
📋 لَمَّا رَأى وَحدَتَهُ أتىٰ أخاهُ و قالَ يا أخي هَل مِن رُخصَةٍ؟
▪️وقتی كه حضرت اباالفضل علیهالسلام، تنهائى برادر را ديد، آمد خدمت امام حسین و عرضه داشت: يا أخاه! آيا رخصت جهاد به من میدهید؟
📋 فَبَكَىٰ الْحسينُ علیه السلامُ بُكاءً شَديداً
▪️امام حسين عليهالسلام گريه شديدى كرد.
📋 ثُمَّ قالَ يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي
▪️بعد فرمود: اى برادر! تو علمدار منى، اگه تو شهيد بشوی لشكر من از هم میپاشد.
📋 فَقَالَ الْعَبَّاسُ قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِین.
▪️حضرت عباس علیهالسلام عرضه داشت: سينه ام تنگ شده و از زندگى خسته شده ام. ميخواهم از اين منافقین خونخواهى كنم.
📋 فَقَالَ الْحُسَيْنُ فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ
▪️امام حسين عليهالسلام فرمود: پس مقدارى آب از براى اين كودكان طلب كن.
📋 فَذَهَبَ الْعَباسُ و وَعَّظَهُم و حَذَرَهُم فَلَم يَنْفَعهُم
▪️اباالفضل العباس علیهالسلام آمد و آن مردم گمراه را موعظه نمود و از اين جنايت بر حذر داشت، ولى اثرى نكرد.
📋 فَرَجَعَ إلىٰ أخيهِ فَأَخبَرَهُ
▪️عباس به سوى امام حسين علیهالسلام مراجعت کرد و آن حضرت را آگاه نمود.
📋 فَسَمِعَ الْأطفَالَ يُنادونَ الْعَطَشَ الْعَطَشَ
▪️ناگاه شنيد كه كودكان فرياد ميزنند العطش! العطش!
📋 فَرَكِبَ فَرَسَهُ و أَخَذَ رُمحَهُ و الْقِربَةَ و قَصَدَ نَحوَ الْفُراتِ
▪️حضرت عباس عليهالسلام بر اسب خود سوار شد و نيزه و مشك را برداشت و متوجه فرات گرديد.
📋 فَأَحاطَ به أربَعَةُ آلافٍ مِمَّنْ كانوا مُوَكِّلينَ بِالْفُراتِ
▪️تعداد چهار هزار نفر كه موكل آب فرات بودند آن بزرگوار را محاصره كردند.
📋 و رَمَوهُ بِالنِبالِ فَكَشَفَهُم
▪️او را تير باران کردند ولى او لشكر را شكافت .
📋 و قُتِلَ مِنهُم عَلىٰ ما رُوِيَ ثَمانينَ رَجُلاً حَتّىٰ دَخَلَ الْماءَ.
▪️و بنا به آنچه كه روايت شده تعداد هشتاد نفر از دشمن را كشت تا بر سر آب رسيد.
📋 فَلَمَّا أرادَ أنْ يَشرِبَ غُرفَةً مِنَ الْماءِ ذَكَرَ عَطَشَ الْحسينِ و أهلِ بَيتِهِ فَرَمَىٰ الْماءَ
▪️وقتى خواست مُشتى از آب بياشامد، بياد تشنگى امام حسين علیهالسلام و اهل بيت آن حضرت افتاد و آب را ريخت.
📋 و مَلَأَ الْقِربَةَ و حَمَلَها عَلىٰ كِتفِهِ الْأيمَنِ و تَوَجَّهَ نَحوَ الْخَيمَةِ
▪️پس از اينكه مشك را پر از آب كرد و به دوش راست خود انداخت متوجه خيمه ها گرديد.
📋 فَقَطَعوا عليه الطَّريقَ و أحاطوا بِه مِنْ كُلِّ جانِبٍ
▪️دشمنان سر راه بر آن حضرت گرفتند و از هر طرفى او را محاصره نمودند.
📋 فَحارَبَهُم حَتّىٰ ضَرَبَهُ نوفِلُ الْأزرَقِ عَلىٰ يَدِهِ الْيُمنَىٰ فَقَطَعَها
▪️حضرت عباس عليه السلام با آنان جنگید تا اينكه نوفل بن ازرق دست راست آن حضرت را قطع كرد.
📋 فَحَمَلَ الْقِربَةَ عَلىٰ كِتفِهِ الْأيسَرِ فَضَرَبَهُ نوفِلٌ فَقَطَعَ يَدَهُ الْيُسرَىٰ مِنَ الزِّند ِ
▪️آن بزرگوار مشك را به دوش چپ انداخت و نوفل دست چپ وى را هم از بند جدا كرد.
📋 فَحَمَلَ الْقِربَةَ بِأسْنانِهِ
▪️حضرت عباس عليه السلام به ناچار مشك را به دندان گرفت.
📋 فَجاءَهُ سَهمٌ فأصابَ الْقِربَةَ و اُريقَ ماؤُها
▪️ناگاه تيرى به طرف آن بزرگوار آمد و به مشك آب اصابت نموده آب روى زمين ريخت
📋 ثُمَّ جاءَهُ سَهمٌ آخَرَ فأصابَ صَدرَهُ
▪️سپس تير ديگرى آمد و بر سينه مباركش جاى گرفت!
📋 فَانْقَلَبَ عَن فَرَسِهِ
▪️پس از اين جريان بود كه از بالاى اسب خود به زمين سقوط كرد.
📋 و صَاحَ إلىٰ أخيهِ الْحسينِ أدْرِكْني
▪️و فرياد زد: يا اخا ادركنى.
📋 فَلَمَّا أتاهُ رَآهُ صَريعاً فَبَكَىٰ
▪️وقتى امام حسين عليه السلام آمد و آن حضرت را ديد كه از پاى در آمده است، به گریه افتاد.
📋 و قالَ الْحسينُ الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي.
▪️ سیدالشهداء صلواتاللهعلیه هم فرمود: الان پشتم شكست و بی چاره شدم.
📚بحارالانوار ج۴۵ ص۴١
@ghasemnemati_ir
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#معارف_حسینی
⚫️ تاسوعا ، یَومٌ حُوصِرَ فِيهِ الْحُسَیْنِ...
حضرت امام صادق علیه السلام ضمن روایتی فرمودند :
تَاسُوعَا یَوْمٌ حُوصِرَ فِیهِ الْحسَیْنُ (علیه السلام) وَ أَصحَابُهُ رَضِي اللَّهُ عَنْهُمْ بِکَرْبَلَاءَ وَ اجْتَمَعَ عَلَیْهِ خَیْلُ أَهلِ الشَّامِ وَ أَنَاخُوا عَلَیْهِ وَ فَرِحَ ابْنُ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ بِتَوَافُرِ الْخَیْلِ وَ کَثْرَتِهَا
@hajabasvaezii