#شب_سوم
#روضه_زمزمه ای
#حضرت_رقیه_س
از مقابلم پر میزنی روی بال نیزه
پیش من نمیآی و میگم خوش به حال نیزه
میون درد و غم
منم و سن کم
ولی با قد خم بابا
اسیر سلسله
پای پر آبله
به تو نمیرسم بابا
ارتفاع ناقه برای دخترت بلنده
هر زمان میافتم رو زمین دشمنت میخنده
لاله پرپرم
روزای آخرم
دیگه بیمعجرم بابا
میدونه خواهرت
که مثل مادرت
چی اومده سرم بابا
@hajabasvaezii
#واحد_تند
بنما عنایت
جان فدایت
مهر من مهتاب من
در این زمانه
تویی یگانه
مهربان ارباب من
یا حسین یا حسین یا مولا
اای عشق من عشق پاک تو
در لابلای صدر من است
در آسمانهای عاشقی
روی تو ماه بدر من است
مهر تو صبح امید من
موی تو شام قدر من است
من هرچه باشد
در ره تو
بر دلم میپذیرم
باور کن ای گل
مثل بلبل
بیغم تو میمیرم
یا حسین یا حسین یا مولا
ای نور چشمان فاطمه
من زندهام با ولای تو
باور کن آقا از کودکی
باشد به گوشم صدای تو
گیرد بهانه دلم شده
دلتنگ کرببلای تو
منم گدایت
بینوایت
در به روی من وا کن
بیا و امشب
جان زینب
کربلایم امضا کن
یا حسین یا حسین یا مولا
@hajabasvaezii
#شور
#شب_سوم_محرم
ای دختر ممتاز حسین
ای همدم و همراز حسین
گل حسین ،گل حسین،
گل گل گل ناز حسین
تو رقیه عشق اهل بیت تو گل ناز پیمبری
تو صفای خانه ی حسین نوه زیبای حیدری
تو سراپا مثل فاطمه گهر دریای کوثری
من گدای خانه توام
به خدا دیوانه توام
گل حسین ،گل حسین،
گل گل گل ناز حسین
تو عزیز قلب ما سوا به حسینیون نور دلی
گه روی دامان اکبری گه به دوش بوالفضائلی
تو کریمه دختر کریم آرزوی جان سائلی
تو کریمه من گدای تو
همه عالم فدای تو
گل حسین ،گل حسین،
گل گل گل ناز حسین
@hajabasvaezii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 ﷽ 🍃
🎬#مستند_با_کاروان_عشق
#قسمت_سوم_آخر
🎙 همراه با مقتل خوانی مداح اهل بیت حاج عباس واعظی
🎥 کاری از سیمای خراسان رضوی
برگرفته شده از کتاب شرح شمع
تألیف حجتالاسلام ثمری
#حاج_عباس_واعظی
🩸وَ صَلَی اللهُ عَلَی الباکینَ علَی الحسین (ع)
@hajabasvaezii
#شعر_توسل
#شب_چهارم_محرم
با همین سوز که دارم بنویسید حسین
هرکه پرسید ز یارم بنویسید حسین
ثبت احوال من از ناحیۀ ارباب است
همۀ ایل و تبارم بنویسید حسین
خانۀ آخرتم هست قدمگاه حبیب
بر در قصر مزارم بنویسید حسین
هرکه پرسید چه دارد مگر از دار جهان
همۀ دار و ندارم بنویسید حسین
من دلم را ز شکیبایی زینب دارم
همۀ صبر و قرارم بنویسید حسین
هیچ شعری ننویسید به روی کفنم
با گِلِ تربت یارم بنویسید حسین
تا نپرسند ز من هیچ سؤال آن دو مَلک
به روی سینۀ زارم بنویسید حسین
گلشن و باغ و بهشتم همه در هیئت اوست
همۀ باغ و بهارم بنویسید حسین
روی پیشانی من هرچه که بیمار شدم
با همه حال نزارم بنویسید حسین
آری از کرب و بلایش نتوان دست کشید
حاجت قافله دارم، بنویسید حسین
@hajabasvaezii
#شعر_حربن_یزید_ریاحی
#شب_چهارم_محرم
من که گرفتار توأم یا حسین
حرِّ گنهکار توأم یا حسین
آمده ام باز که حُرّم کنی
سنگ شدم گوهر و دُرّم کنی
حُرّ اسیر آمده اعجاز کن
گوشه چشمی به رویم باز کن
تشنه لبم آب حیاتم بده
سیّدی العفو نجاتم بده
ای به فدای تو و آقائی ات
خصم تو شرمنده سقائی ات
گر چه خود از شطّ فرات آمدم
در طلب آب حیات آمدم
کاش می آرودم یک جرعه آب
بر لب خشکیده طفل رباب
العطش طفل تو کشته مرا
دیشب از این غصّه نمردم چرا
فرق تو را اهل ستم بشکنند
رأس مرا بر سر نی می زنند
حاج غلامرضا سازگار
@hajabasvaezii
#شعر_روضه
#حربن_یزید_ریاحی
#شب_چهارم_محرم
حرم آنکه راه تو سد کردهام
در حق طفلان تو بد کردهام
کودکان تو ز من ترسیدهاند
از صدای من به خود لرزیده اند
با نگاهم زار و حیران میشوند
زود پشت خیمه پنهان میشوند
یابن زهرا تو شهی من بندهام
دوست دارم همچنان کوکب شوم
پیش مرگ خواهرت زینب شوم
از رقیه دخترت شرمندهام
کار او را دیدم و افروختم
از شرار صحبت او سوختم
( «گویا دخترت اینگونه حرف میزند»)
آمده قلب پدر را خون کند
دشت را از خون او گلگون کند
در پی قتل گل یاس آمده
او برای چشم عباس آمده
@hajabasvaezii
#نوحه_سنگین
#حربن_یزید_ریاحی
#شب_چهارم_محرم
ای قبله ی اهل یقین
من بر تو رو آوردهام
ای آبرو داده به دین
من آبرو آوردهام
تو نظر به روی بدم مکن
من گدایم و توردم مکن
مولا حسین مولا حسین
من حرم و آزادهام
اما اسیر نگاه تو
بگذر ز من بگذر ز من
تا سر گذارم به راه تو
بر دل سیاهم صفا بده
آیینهام را جلا بده
مولا حسین مولا حسین
نخل خشک و بی حاصلم ولی
آمدم به من برگ و بر دهی
چون کبوتر پرشکستهای
آمدم به من بال و پر دهی
تشنه لب منو دریا تویی
میوه ی دل زهرا تویی
مولا حسین مولا حسین
تو چراغ راه هدایتی
من به روی تو راه بستهام
شرمسارم از کار خود که من
قلب زینبت را شکسته ام
غیرت الها عزتم بده
بهر بذل جان رخصتم بده
مولا حسین مولا حسین
حاج احمد واعظی
@hajabasvaezii
#واحد_تند
#شب_چهارم_محرم
مدح تو میکنم ز کسی دم نمیزنم
این نظم را به جان تو بر هم نمیزنم
تا در وجود من نفسی موج میزند
غیر از شما ز هیچ کسی دم نمیزنم
ای دل بیا ناله بزن
با قدسیان خون گریه کن
عالم سیه. پوشیده است
ای آسمان خون گریه کن
آمد مه غم حسین
ماه محرم حسین
تنها گدا و سائل این آستانهام
زانو به پای سفره ی حاتم نمیزنم
گر تیغ عشق تو طلب سر کند ز من
در زیر تیغ تو مژه بر هم نمیزنم
آمد مهی کز غم زند
آتش به جان ما همه
ارض و سما شیون کند
با نالههای. فاطمه
آمد مه غم حسین
ماه محرم حسین
@hajabasvaezii
#شور
شبای شور و احساسه
بوی عطر گل یاسه
یه دلم تو حریم حسین
یه دلم کف العباسه
ارباب حرمت سرپناه منه
ارباب علمت مهر و ماه منه
ارباب نوکرت پادشاه منه
ارباب روضههات سوز و آه منه
ولایتت دین من
مهر تو آیین من
هیئت سینه زنی تو شد
این دل غمگین من
حسین ثارالله ابا عبدالله
هیئتت باغ جنت ماست
بانی روضه ی تو خداست
اولین مستمع بیشک
مادرت حضرت زهراست
ارباب جان زهرا صدایم کن
ارباب. غرق شور و نوایم کن
ارباب عاشق و مبتلایم کن
ارباب عازم کربلایم کن
دلم که مجنون توست
عاشق و دل خون توست
اگر حسینی شده دل من
همیشه مدیون توست
حسین ثارالله ابا عبدالله
@hajabasvaezii
#زمینه
#شب_چهارم
#حضرت_حُر_علیه_السلام
نگاه کن آقا
پیکر من نقشِ زمینِ
تمومِ عزتم همینه
فدا شده برا تو جونم
نگاه کن آقا
که دیگه از نفس نشستم
اگر چه زخمی و شکستم
انگاری بین آسمونم
سرِ منو گرفتی رو دستات حسین
برای حُر داره میباره اشکات حسین
اگر هزار مرتبه دیگه زنده بشم
شهید میشم تو راهِ عاشورات حسین
تو خیلی آقایی ، صاحب دلهایی
خورشید عالمتاب ، عزیزِ زهرایی
محبتت آقا ، به دنیا می ارزه
گرفتی دستامو ، تو آخرین لحظه
"ای جانم حسین"
چه خوبه حالم
فداییِ تو شدم آقا
سرم بلندِ پیشِ زهرا
برای تو کم نگذاشتم
چه خوبه حالم
مهربونیهاتو که دیدم
از همه دنیا دل بریدم
روی دلم حسین نوشتم
حالا که جون اومده تو گودیِ گلوم
جدا شدن از تو برام یه کوهِ ماتمِ
خوشا بحالم که زمانِ جون دادنم
نگام تو چشمایِ آقای عالمِ
ریشه زده عشقت ، بین رگ و خونم
من از نگاهِ تو ، همیشه ممنونم
پناه من بودی ، پناه من هستی
خیلی بزرگی که ، دلم رو نشکستی
" ای جانم حسین"
امیر قربانی فر
@hajabasvaezii
عبداللهم و تشنه ی دیدار تو هستم ،
عمو یار تو هستم
با دست بریده عزادار تو هستم ،
عمو یار تو هستم
@hajabasvaezii
#شعر_توسل
شکر خدا که نوکری ام را قبول کرد
احرام حج دلبری ام را قبول کرد
شکر خدا که هیئتی ام کرده باز هم
نذر و نیاز مادری ام را قبول کرد
شکر خدا که نام مرا هم نوشته اند
یک عمر مشق حیدری ام را قبول کرد
شکر خدا که عاقبتم را به خیر کرد
بی دست و پا و بی سری ام را قبول کرد
شکر خدا که با همه ی روسیاهی ام
این گریه های آخری ام را قبول کرد
بی بال و پر ، به عکس حرم خیره می شدم
با اینهمه کبوتری ام را قبول کرد
شکر خدا که اول ماه محرمی
ارباب باز نوکری ام را قبول کرد
@hajabasvaezii
#شعر_روضه
#عبدالله_بن_حسن_ع
بی زره آمد و جان را زره قرآن کرد
بی سپر آمد و دستش سپر جانان کرد
بی رجز آمد و ذکر عمویش طوفان کرد
بی کفن بود ولی خون تنش شد کفنش
از حرم آمدنش لرزه به لشگر انداخت
جان خود را سپر جان عمو جانش ساخت
ای بنازم به مقامش که چه جایی جان باخت
مثل شش ماهه شده شیوۀ جان باختنش
بی درنگ آمد و بر پرچم دشمن پا زد
خوب در معرکه فریاد سرِ اعدا زد
بوسه بر روی عمو از طرف بابا زد
بوسه زد نیزۀ بی رحم به کام و دهنش
چه پذیرایی نابی است در این مهمانی
خنجر و نیزه و شمشیر و سنان شد بانی
عاقبت هم شده با تیر سه پر قربانی
پَرت شد با سرِ نیزه سوی دیگر بدنش
همچو بابا همه اسرار نهان را می دید
بر تن پاک عمو تیر و سنان را می دید
او لگد خوردن دندان و دهان را می دید
دید در هلهله ها ضربه به پهلو زدنش
مَحرم سِر شد و اسرار نهان افشا شد
دید تیر آمد و بر قلب عمویش جا شد
ذکر ((لا حول)) شنید و همه جا غوغا شد
در دو آغوش حسین و حسن افتاد تنش
تیغی آمد به سر او سر و سامانش داد
زودتر از همه کس رأس به دامانش داد
لب خندان پدر آمد و درمانش داد
مادرش فاطمه آمد به طواف بدنش
@hajabasvaezii
#شب_پنجم_محرم
#زمینه
#حضرت_عبدالله بن الحسن(ع)
من آمدم عمو نگرانی برای چه؟
فکر خیام و فکر زنانی برای چه؟
من آمدم تا که نگویند بی کسی
در زیر تیغ و نیزه نهانی برای چه؟
گویند زینت سَرِ دوش پیمبری
بر روی خاک و رمل روانی برای چه؟
عموحسین عموحسین ۲
من آمدم به نام حسن جلوه ای کنم
خواهی مرا ز خویش برانی برای چه؟
برخیز مثل ظهر نمازت اقامه کن
اینجا نماز عصر بخوانی برای چه؟
درگیر عقل و عشق شدم تا که آمدم
با من مگو تو تازه جوانی برای چه؟...
عموحسین عموحسین
اینجا رسیده ای بخدا عشق من توئی
هستی شکار نیزه پَرانی برای چه؟
از شعلهء لبت جگرم سوخت چون پدر
مانند تشنهء رمضانی برای چه؟
فوّاره میزند زتنت خون چه سازمت؟
از هم گسیخته شریانی برای چه؟
عموحسین عموحسین
این دست ها به درد من اصلا نمیخورد
از علقمه تو خون به دهانی برای چه؟
شمشیر و تیر و نیزه و زخم زبان و سنگ
بر کشتن تو کرده تبانی برای چه؟
با نیزه جسم تو به زمین دوخته مگر؟
آخر نمیخوری تو تکانی برای چه؟
عموحسین عموحسین
یک نیزه در گلوی تو بد گیر کرده است
خون میرود ز تو فَوَرانی برای چه؟
اجزای پیکرت به زمین ریخته شده
چون برگِ پای دارِ خزانی برای چه؟
دُزدیدن سرِ تو زده بر سر کسی
اسباب خنده های سنانی برای چه؟
مجتبی صمدی شهاب #محرم
@hajabasvaezii
#نوحه_شب_پنجم
#عبدالله_بن_حسن_ع
حال دل خیلی خرابه، کار دل ناله و آهه
شب پنجم محرم، دل ما تو قتلگاهه
چقدر تیر، چقدر سنگ، چقدر نیزه شکسته
روی خاک، تو موجی از خون، یوسف زهرا نشسته
یا حسین غریب مادر
اون کیه میره تو گودال، گمونم یه نوجونه
مثه بچه شیر میمونه، وقتی که رجز میخونه
میگه من هنوز نمردم، که عمومو دوره کردید
سی هزار گرگ دور یک شیر، به خدا خیلی نامردید
یا حسین غریب مادر
از امامش مثه مادر، تو بلا دفع خطر کرد
جلوی طوفان شمشیر، آقا دستشو سپر کرد
توی خون داره میخنده، عمو جون دیدی که مَردَم
اگه تو خیمه میموندم، جون عمه دق میکردم
یاحسین غریب مادر
خدا رو شکر نمیمونم، تو غروب قتل و غارت
مثه بابام نمیبینم، سوی ناموسم جسارت
یاحسین غریب مادر
@hajabasvaezii