#فصل_سیزدهم
قسمت :2️⃣2️⃣1️⃣
#دختر_شینا
با نگرانی پرسیدم : چی شده؟! اتفاقی افتاده؟!»
باورم نمی شد صمد این طور گریه کند. صورتش را گرفته بود توی دست هایش و هق هق گریه می کرد.
🎀
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
قسمت :3⃣2⃣1⃣
#فصل_سیزدهم
گفتم: «نصف جان شدم. بگو چی شده؟!»
گفت: «چطور این غذا از گلویم پایین برود. بچه ها توی مرز گرسنه اند. زیر آتش توپ و تانکِ این بعثی های از خدا بی خبر گیر کرده اند. حتی اسلحه برای جنگیدن ندارند. نه چیزی برای خوردن، نه جایی برای خوابیدن. بد وضعی دارند طفلی ها.»
دستش را گرفتم و کشیدمش جلو. گفتم: «خودت می گویی جنگ است دیگر. چاره ای نیست. با گریه کردن تو و غذا نخوردنت آن ها سیر می شوند یا کار درست می شود؟! بیا جلو غذایت را بخور.» خیلی که اصرار کردم، دوباره دست به غذا برد. سعی می کردم چیزهایی برایش تعریف کنم تا حواسش از جنگ و منطقه پرت شود. از شیرین کاری های خدیجه می گفتم. از دندان درآوردن معصومه. از اتفاق هایی که این چند وقت برای ما افتاده بود. کم کم اشتهایش سر جایش آمد. هر چه بود خورد. از ترشی و ماست گرفته تا همان اشکنه و نان و سبزی توی سفره.
به خنده گفتم: «واقعاً که از جنگ برگشته ای.»
از ته دل خندید. گفت: «اگر بگویم یک ماه است غذای درست و حسابی نخورده ام باورت می شود؟! به جان خودت این چند روز آخر را فقط با یک تکه نان و چند تا بیسکویت سَر کردم.» خم شدم سفره را جمع کنم، پیشانی ام را بوسید. سرم را پایین انداختم.
قسمت :4⃣2⃣1⃣
#فصل_سیزدهم
گفت: «خیلی خوشمزه بود. دست و پنجه ات درد نکند.»
خندیدم و گفتم: «نوش جانت. خیلی هم تعریفی نبود. تو خیلی گرسنه بودی.»
وقتی بلند شد به حمام برود، تازه درست و حسابی دیدمش. خیلی لاغر شده بود. از پشت خمیده به نظر می آمد؛ با موهایی آشفته و خاکی و شانه هایی افتاده و تکیده. زیر لب گفتم: «خدایا! یعنی این مرد من است. این صمد است. جنگ چه به سرش آورده...»
آرزو کردم: «خدایا! پای جنگ را به خانه هیچ کس باز نکن.»
کمی بعد، صدای شرشر آب حمام و خُرخُر آبی که توی راه آب می رفت، تنها صدایی بود که به گوش می رسید. چراغ آشپزخانه را خاموش کردم. با اینکه نصف شب بود. به نظرم آمد خانه مثل اولش شده؛ روشن و گرم و دل باز. انگار در و دیوار خانه دوباره به رویم می خندید.
#فصل_چهاردهم
فردا صبح، صمد رفت کمی خرید کند. وقتی برگشت، دو سه کیلو گوشت و دو تا مرغ و سبزی و کلی میوه خریده بود.
گفتم: «چقدر گوشت! مهمان داریم؟! چه خبر است؟!»
گفت: «این بار که بروم، اگر زنده بمانم، تا دو سه ماهی برنمی گردم. شاید هم تا عید نیایم. شاید هم تا آخر جنگ.»
🎀
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
قسمت :5⃣2⃣1⃣
#فصل_چهاردهم
گفتم: «اِ... همین طوری می گویی ها! شاید جنگ دو سه سالی طول بکشد.»
گفت: «نه، خدا نکند. به هر جهت، آنجا خیلی بیشتر به من نیاز دارند. اگر به خاطر تو و بچه ها نبود، این چند روز هم نمی آمدم.»
گوشت ها را گذاشتم توی ظرفشویی. شیر آب را باز کردم رویش. دوباره گفتم: «به خدا خیلی گوشت خریدی. بچه ها که غذاخور نیستند. می ماند من یک نفر. خیلی زیاد است.»
رفت توی هال. بچه ها را روی پایش نشاند و شروع کرد با آن ها بازی کردن.
گفتم: «صمد!»
از توی هال گفت: «جان صمد!»
خنده ام گرفت. گفتم: «می شود امروز عصر برویم یک جایی. خیلی دلتنگم. دلم پوسید توی این خانه.»
زود گفت: «می خواهی همین الان جمع کن برویم قایش.»
شیر آب را بستم و گوشت های لخم و صورتی را توی صافی ریختم. گفتم: «نه... قایش نه... تا پایمان برسد آنجا، تو غیبت می زند. می خواهم برویم یک جایی که فقط من و تو و بچه ها باشیم.»
آمد توی آشپزخانه بچه ها را بغل گرفته بود. گفت: «هر چه تو بگویی. کجا برویم؟!»
گفتم: «برویم پارک.
قسمت :6⃣2⃣1⃣
#فصل_چهاردهم
پرده آشپزخانه را کنار زد و به بیرون نگاه کرد و گفت: «هوا سرد است. مثل اینکه نیمه آبان است ها، خانم! بچه ها سرما می خورند.»
گفتم: «درست است نیمه آبان است؛ اما هوا خوب است. امسال خیلی سرد نشده.»
گفت: «قبول. همین بعدازظهر می رویم. فقط اگر اجازه می دهی، یک تُک پا بروم سپاه و برگردم. کار واجب دارم.»
خندیدم و گفتم: «از کی تا به حال برای سپاه رفتن از من اجازه می گیری؟!»
خندید و گفت: «آخر این چند روز را به خاطر تو مرخصی گرفتم. حق توست. اگر اجازه ندهی، نمی روم.»
گفتم: «برو، فقط زود برگردی ها؛ و گرنه حلال نیست.»
زود خدیجه و معصومه را زمین گذاشت و لباس فرمش را پوشید. بچه ها پشت سرش می رفتند و گریه می کردند. بچه ها را گرفتم. سر پله خم شده بود و داشت بند پوتین هایش را می بست.
پرسیدم: «ناهار چی درست کنم؟!»
بند پوتین هایش را بسته بود و داشت از پله ها پایین می رفت. گفت: «آبگوشت.»
آمدم اول به بچه ها رسیدم. تر و خشکشان کردم.
🎀
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
11.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این آموزش استثنایی از استاد میرزایی دربارهی سرکه رو از دست ندین☝️☝️
✔️توضیحات:
🔹در فصل پاییز و زمستان دوز عسل بیشترباشه بهتره است
✔️سرکه طبیعی باشه
#پرسش_و_پاسخ
🗂 آخرین وضعیت نبرد زمینی در غزه چگونه است؟
🔹 دشمن صهیونیستی از 10 آذر دور جدید حملات هوایی و زمینی خود به نوار غزه را آغاز کرد.
حرکت دشمن اینبار سه محور داشت: در غزه از بیت لاهیا به اردوگاه جبالیا و از شرق به سمت الشجاعیه، محل حضور قویترین نیروهای قسام و در جنوب نیز تهاجم به خان یونس آغاز شد.
🔹 از همان روز اول پساآتشبس، یک ویژگی در عملیات دشمن برجسته بود؛ رژیم در عملیات خود شتاب داشت؛ این را میشد در حملات وحشیانه جمعه که منتهی به هدف قرار دادن دمشق و ترور دو افسر نخبه ایرانی شد، رویت کرد.
🔹 گالانت گفته بود که جنگ دو ماه ادامه دارد اما مشخص بود که تل آویو تحت تاثیر مهلت چند هفتهای کاخ سفید است. از این سو اما اعتماد به نفس مقاومت بالا رفته و ابتکار عمل به مقاومت در غزه مجددا بازگشته بود.
🔹 صهیونیستها تصور میکردند نیروی مقاومت بر یک محور خاص متمرکز است در حالی که هر قسمت نیروی مخصوص به خود را دارد و حماس توازن و انسجام خود را در غزه حفظ و بازیابی و در جنوب نیز به طور کامل حفظ کرده است.
🔹 از همین رو تنها تاکتیک باقی مانده رژیم، ایجاد کمربند آتش به معنای انهدام همزمان مربعهای همزمان برای هموار کردن مسیر پیشروی است. تعداد بیشتر جمعیت در جنوب، آمار شهدا را نیز افزایش داد.
🔹 در سفر سوم بلینکن به تل آویو اما، وی بر دو نکته به شدت تاکید داشت؛ یکی طراحی اسرائیل برای روز بعد یا پس از پایان جنگ و دیگری پرهیز از وارد آوردن تلفات زیاد در میان غیرنظامیها.
🔹 از آن جلسه ما هر روز شاهد ارائه طرحهای خیالی برای اداره غزه پس از نابودی حماس! هستیم. از سویی مثلا برای حفاظت از غیرنظامیان، خان یونس منطقه بندی شده که اعتباری نداشته و حسب اخبار مختلف، همه مناطق بمباران میشوند.
🔹 در واقعیت اما دشمن همچنان به دنبال طرح آوارگی است. این رژیم در هنگام بمباران شمال غزه از مردم میخواست که به جنوب بروند و اکنون در حال انهدام جنوب است تا جایی که یا مردم مجبور به کوچ به بیابان المواصی و سپس کشورهای خارجی شوند و یا آنقدر فشار بر مصر افزایش یابد تا راه ورود به سینا، ارادی یا غیرارادی بازگشایی شود.
🔹 در محور شمالی اما مقاومت به خوبی با بازیابی توان خود، جلوی پیشروی دشمن را سد و با وارد آوردن تلفات حداکثری، دشمن را مجبور به عقبنشینی در برخی محورها وادار کرده است.
در روزهای اخیر خبرها حاکی از عقبنشینی ۷۰ درصد نیروهای ارتش اشغالگر از شمال غزه و پایان عملیات در آن به گوش رسیده است.
🔹 نتیجه آنکه آن دست و نیرو و فکری که ۷ اکتبر را طراحی و رقم زد، دشمن را در شهر غزه با بنبست مواجه و خفت الشفا و شکست آتشبس را بر آن تحمیل کرد، در جنوب نیز با دست بازتری طراحی دارد.
🔹 جماعت اصلاحاتی کرباسچی و عبدی و زیدآبادی همگی برای کسینجر قاتل سیاهپوش شدند و تمجیدنامه منتشر کردند در حالی که بعضی رسانههای غربی از جنایتهایش گفتند و دستهای به خون آلودهاش را رو کردند.
🔹 در فتنه بعدی که هممیهن و انتخاب و اعتماد و شرق و دیگر پایگاههای رسانهای آتشبیار معرکه با نقشه امثال کسینجر فعال شدند، این مواضع را فراموش نکنیم
🔹نمیگوییم این رسانه ها را ببندید، چون نه میشود و نه میتوانیم، بستن راه چاره نیست، شاید با مظلوم نمایی بدتر از قبل بر افکار عمومی تاثیر بگذارند، ولی حداقل درباره این ها از تریبون های رسمی و غیر رسمی روشنگری کنید، مردم میگویند اگر این ها ضد نظام هستند چرا این حجم عظیم یارانه کاغذ و... میگیرند؟
چرا هیچکس چیزی درباره این رسانه ها نمیگوید؟
لعنت خداوند بر اصلاح طلبان منافق و وطن فروش
❇️❇️❇️شکنجهگر ساواک چگونه اینستاگرام را مدیریت میکنند؟
صفحه ۱ بخش اول👇👇👇
پردیس و پریسا ثابتی، دختران پرویز ثابتی، رئیس اداره سوم ساواک، هر دو با شخصیتهای صهیونیست ازدواج کرده و در شرکتهای متا و پروژه سرقت ژنوم ایرانیان فعالیت میکنند.
سانسور، بازتاب هشتگها و اخبار ضدایرانی، حذف هشتگهای ضدصهیونیستی، یکی از سیاستهای پلتفرم اینستاگرام وابسته به شرکت متا بوده که در سالهای اخیر نقش خود را در فضای مجازی ایران به خوبی نشان داده است.
شرکت متا برای پیادهسازی این سیاستها، قطعا به مشاورینی احتیاج دارد که نسبت به جامعه و فرهنگ ایرانی، تاحدودی شناخت داشته باشد.
حذف پستهایی که با نام، تصویر و هشتگ حاج قاسم سلیمانی باشد، محدودیت در پستهایی با هشتگ شهید، بازتاب غیرعادی هشتگها و پستهای سیاسی ضدایرانی، از جمله این سیاستها است.
یکی از این مشاوران، پریسا ثابتی، دختر پرویز ثابتی، شکنجهگرو رئیس سابق ساواک است.
او در حال حاضر مدیر سیاستگذاری محصولات متا یعنی فیسبوک و اینستاگرام است.
پریسا ثابتی با وجو آنکه تلاش کرده در این سالها مخفیانه فعالیت کند، اما مشخص شده که چهارده سال پیش با یک اسرائیلی-آمریکایی ازدواج کرده است.
تد زاگات، هسمر پریسا ثابتی، اسرائیلی و یک میلیاردر یهودی تبار است.
پریسا ثابتی و همسرش در کنار عساف شاریو، سرکنسول رژیم صهیونیستی در نیویورک
همایش حامیان اسرائیل در انجمن یهودیان شهر نیویورک/ ۲۰۰۹
پرویز ثابتی، رئیس اداره سوم ساواک که پس از خروج از ایران شبکه منابع خود را به موساد وصل کرده بود تا سال گذشته از او خبری نبود و به طور پنهانی زندگی میکرد.
ثابتی زمستان سال گذشته در یکی از تجمعات ضدایرانی واشینگتن شرکت کرده و برای اولین بار تصویری از او در شبکههای اجتماعی منتشر شد.
پردیس ثابتی، دیگر دختر پرویز ثابتی است. او عض تیمی در دانشگاه هاروارد بود که مدعی شد واکسن ابولا را کشف و تولید کرده است.
پردیس ثابتی هم با یک استادیار یهودی و اسرائیلی دانشگاه هاروارد به نام جان رین ازدواج کرده است. رسانههای سلطنتطلب بابت نقشآفرینی پردیس ثابتی در کشف واکسنهای ابولا و داروهای کرونایی، از او با افتخار یاد میکنند؛ این درحالی است که او با تحقیقات بر نمونههای ژنتیکی خاص در کشف و تولید واکسنهایی اثرگذاری داشته که هنوز درباره میزان اثربخشی آنها در سلامت بیماران دارای ابهام است.
سال ۹۵ دکتر علی کرمی، استاد تمام بیوتکنولوژی پزشکی، با افشای طرحی در «دانشگاه استنفورد» درباره «طرح ژنوم ایران یا تعیین ردیف کامل ژنوم ایرانیان» تشریح کرد «در ۲ سال گذشته چند دانشمند ایرانی و آمریکایی در دانشگاه استنفورد آمریکا - با حمایت مالی یک بنیاد بهظاهر ایرانی - با جمعآوری نمونه از اقوام مختلف ایرانی ساکن امریکا، بهخصوص لسآنجلس اقدام به تعیین ردیف کامل ژنوم ایرانیان نمودهاند.» ایشان با گلایه از غفلت پیگیری مسئولان دولت وقت اظهار کردند «تردیدی نیست این اطلاعات در اختیار دولت امریکا و رژیم صهیونیستی قرار گرفته و این میتواند جهت اقدامات خطرناکی مانند ساخت سلاح های ژنتیکی و عوامل بیوتروریستی خاص ضد ملت ایران استفاده شود.»
یکی از برجسته ترین محققان دانشگاه آکسفورد، پردیس ثابتی، فرزند پریسا ثابتی بود.
او دکترای ژنتیک خود را در دانشگاه های MIT، آکسفورد و هاروارد گذرانده بود.
مقصود دکتر علی کرمی از بنیاد به ظاهر ایرانی، بنیاد بهائی «پارسا» در آمریکا بود که ۲۵۰ هزار دلار برای انجام این پروژه تخصیص داده بود.
بنیاد پارسا در سال ۲۰۰۵ توسط نوشین هاشمی و با کمک چند ثروتمند ایرانی-آمریکایی تأسیس شد و هدف آن، الگو برداری از موارد مشابه به خود در آمریکا، مثل بیناد راکفلر بود و بخش مهمی از بودجه خود را در جهت تاثیرگذاری بهتر و بیشتر سیاست خارجی ایالات متحده اختصاص داده بود.
او رئیس یک بنیاد دیگر به نام hand نیز هست.
نوشین جعفری، در کنفرانس IDEA
در دوران اوباما، هیلاری کلینتون با ارائه طرح IDEP، از کمک فنی سیاسی اقتصادی به توسعه برخی کشورها سخن گفت.
گفته شده بود هدف این طرح، کمک به توسعه و اقتصاد دیگر کشورها است، اما هدف اصلی، وابستگی ساختارهای اقتصاد این کشورها به خود بود.
برای پیشبرد این اهداف، بنیادهایی راهاندازی شد که یکی از این بنیادها، بنیاد HAND است که همانطور که گفته شد توسط نوشین هاشمی و همسرش مدیریت میشود. هدف اصلی این بنیاد هم، بورسیه کردن افرادی بود که به دانشگاههای آمریکا رفته و در رشته اقتصاد (نئولیبرالی) تحصیل کرده و سپس به ایران بازگشته و در مراکز مهم، به تصمیمسازی و ارائه طرحهای کلان اقتصادی مشغول شوند.
❇️❇️❇️
بخش دوم و پایانی👇👇👇
سابقه دزدی از ژنتیک مردم ایران
اوایل دهه نود تعدادی از سلبریتیهای مشهور از جمله گلشیفته فراهانی، از سوی بنیاد «یکی از ما» از مردم تقاضا میکنند با کمک چند گوشپاککن (سواپ) ارسالی از مکانی نامعلوم، نمونهای از سلولهای دهانی خود را با هدف «نجات بیماران سرطانی» به بانک ژن جهانی هدیه کنند.
بعدها مشخص شد که سلولهای پوششی دهان و نمونه آب دهان جذب شده در سوآپ (گوشپاککن) برای درمان بیمار سرطانی هیچ تاثیری ندارد و این ادعا یک دروغ بزرگ بود!
این نمونهها بیشتر به سادگی و با صرف هزینه حداقلی، امکان دستیابی محققان خارجی به نقشه ژنتیکی مردم را فراهم میکند.
طرحی که بیشتر به عنوان نفوذ شبکه زیتون از آن یاد میشد. شبکه زیتون که بیشتر با عنوان شبکه جاسوسی صهیونیستها یاد میشود، در دوران قبل از انقلاب در ایران توسط موساد و با بکار گیری ایرانیان یهودی و بهاییان تحت امر رژیم صهیونیستی، ایجاد شده و با حمایت رژیم پهلوی، در ایران گسترش یافت و ریشه دواند. بسیاری از بهائیان و یهودیان بهایی شده در زمان پهلوی جزو شبکه زیتون در سازمان ساواک بودند.
اسناد متعدد ساواک از مسعود عالیخانی بهعنوان رئیس شاخه زیتون و مشاور مقامات اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل یاد میشود.
علاوه بر این روشهای دیگری هم در آن زمان برای دریافت بزاق و نمونه ژنتیکی مردم ایران از طریق فضای مجازی به کار گرفته شده بود.
سال ۲۰۰۱ انستیتو بهداشت ملی آمریکا (NIH) اعلام کرد موفق شده ۹۰ درصد ژنوم انسان (نقشه زیستی) را تعیین توالی کند.
در سال ۲۰۰۹ همین مرکز موفق شد با یک تست ۵۰۰۰ دلاری، از روی نمونه سلولی، با شناسایی DNA، خصوصیات اخلاقی، بیماریها، نقایص، خصوصیات و وضعیت سلامتی را مشخص کند.
سرقت ژنتیک مردم ایران سالها بعد در جریان اغتشاشات ۱۴۰۱، بار دیگر با شکل و شمایل دیگری صوذرت گرفت.
سال ۱۴۰۱ کمپینی با عنوان بریدن موی دختران به بهانه عزاداری فوت مهسا امینی به راهافتاد که بیشتر بین مسئولان و چهرههای سیاسی برجسته اروپایی و آمریکایی مورد استقبال و حمایت قرار گرفت.
این ماجرا سبب شده بود تا برخی در ایران از این بابت ذوقزده شده و تصور کنند که مسئولان و سلبریتیهای اروپایی از مردم ایران حمایت کردهاند! اما پس از اینکه این کمپین به طور وسیع در شبکههای اجتماعی همهگیر شد، آنجلینا جولی، بازیگر مشهور هالیوودی در اقدامی عجیب فراخوان داد تا دختران ایرانی، بریدههای موی خود را بسته بندی کرده و از طریق کانالهای ارتباطی، به یک آدرس در خارج از ایران، برای او بفرستند.
مراسم یک سالگی یکی از کانال های خبری _ سیاسی با گرایش طنز (فارس پلاس) بود. از برخی فعالان فضای مجازی هم دعوت شده بود تا در این مراسم حضور داشته باشند که بنده هم از جمله آنها بودم. وقتی وارد مراسم شدم و سخنرانی آقای ضرغامی شروع شد و ایشان از برخی میهمانان نام بردند، متوجه حضور آقای مقصودلو (معروف به تتلو) و خانم بهنوش بختیاری در مراسم شدم.
با تعجب همراه با شوخی از مدیر عامل خبرگزاری فارس پرسیدم این میهمانان خودشان آمدند یا شما با سکه دعوتشان کردید؟ آقای سید نظام موسوی گفت که ما دعوتشان کردیم ولی پاکت و سکه ای در کار نیست، قرار است از برخی فعالان در فضای مجازی تقدیر کنیم.
مناسبت تقدیر از این افراد را پرسیدم، گفتند برخی از چهره های فضای مجازی که به خاطر دفاع از ارزش های انقلاب در فضای مجازی مورد هجمه قرار گرفته اند را دعوت کردیم تا از آنها تقدیر کنیم و تاکید کردند که برخی از این میهمانان هم شاید ظاهرشان به تیپ ما نخورد اما تقدیر از آنها لازم است. ابتکار دوستان خبرگزاری فارس را پسندیدم و کارشان را تحسین کردم.
آقای موسوی با خنده گفت: می خواهیم در زمان تقدیر از آنها شما را هم دعوت کنیم روی جایگاه تا به آنها هدیه بدهید، موافقید؟ گفت: از این بابت می گویم که تتلو را هم به روی جایگاه دعوت می کنیم، برای شما اشکالی ندارد؟ گفتم مگر تتلو جزام دارد که من از او بترسم و دوری کنم...
مراسم خوبی بود، خوبتر از آن، ایده تقدیر از کسانی بود که در فضای مجازی فعالیت دارند و بواسطه نظراتشان، مورد هجمه قرار گرفته اند. تیپ های مختلفی هم تقدیر شدند: محیط بان، مجری، خبرنگار، خواننده، هنرپیشه تا همسر مدافع حرمی که در فضای مجازی فعالیت دارد. تقدیر و تشکر از برخی تیپ های اجتماعی، همواره بوده و باید هم باشد اما چرا باید ما از توجه و تقدیر از بخش دیگر جامعه غفلت کنیم، چرا اجازه می دهیم که ما را از آنها و آنها را از ما بترسانند، آن هم در حالی که مشترکات زیادی داریم!
دیروز که لوح تقدیر و تابلوی کاریکاتور آقای مقصودلو را به دستم دادند تا به ایشان بدهم، می دانستم که این صحنه به سوژه برخی رسانه های خناس سیاسی تبدیل خواهد شد، میدانستم برخی از دوستان دلسوز انتقاد خواهند کرد ولی تقدیر کردم. با آن خناسان حرفی ندارم اما دلیل اعتراض برخی از دوستان خودمان را درک نمی کنم. آقای مقصودلو گذشته ای داشته که از آن گذشته، اظهار پشیمانی کرده و میکند، به صفحات مجازی اش اگر مراجعه کنید، نه تنها اثری از آن گذشته نمی بینید بلکه تلاشش برای جبران آن قابل دیدن است. واقعا تقدیر از فعالیتهای مجازی مثبت این فرد و ناسزاهایی که به خاطر آن شنیده، چرا باید خجالت داشته باشد؟
اتفاقا فضاسازی خناسان سیاسی هم بیشتر به همین دلیل است. مشکل این جماعت با ظاهر تتلو نیست، حتی با گذشته او هم مشکلی ندارند، حال و هوای امروز بسیاری از این افراد، گذشته یکی مثل تتلوست! مشکل آنها با بازگشت و اظهار پشیمانی این تیپ از جامعه است. دوست ندارند این بازگشتپذیری به آغوش دین و انقلاب، الگو شود و گذشته نامناسب افراد ترمیم شود و الا اگر تتلو همچنان همان خواننده بغو بغو خوان بود و در عرصههای انتخاباتی می توانست برای آنها رای جذب کند و قدرت به ارمغان بیاورد، هیچ مشکلی با ظاهر و گذشته او نداشتند، مگر در صفوف اینها کم اند جماعت کافر و زندیقی که به هیچ یک از ارزش های دینی و انقلابی پایبند نیستند اما چون می توانند بخشی ـ هر چند اندک ـ از آرای جامعه داخل و خارج از کشور را مطابق میل آنها جهت بدهند، همواره مورد احترامند!
با صراحت و بدون لکنت زبان و قلم می گویم که امثال این خواننده با این ظاهر متفاوت اما پشیمان از گذشته اش و پرتلاش برای جبران آن، شرف دارد بر برخی از انقلابی های با ریش اما پشیمان از گذشته ای که سال هاست بر سر سفره دین و انقلاب ارتزاق کرده اند و در حال حاضر، جز لگد بر ارزش های دینی و انقلابی، ثمره ای ندارند چه آنها که در صف اصولگرایانند و چه آنها که در صف اصلاح طلبانند، چه آنها که عمامه به سر دارند و چه آنهایی که کروات به یقه.
رسایی
6.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‼️باورهای غلط درباره غیبت
🤔واقعا غیبت کردنهای خودمون رو چطور توجیه میکنیم؟!
😒جلو روش هم میگم!
🗣همه میدونن، همه میگن اینو!
💬 حالا غیبتش نشه ولی...
💢باید قبول کنیم همه اینا توجیه هست، کسی که میخواد #تزکیه_نفس کنه، گناه رو با توجیه انجام نمیده، میده؟🤔
📽بشنوید از نظرات #استاد_بهرام_پور در خصوص توضیحات کاملتر موارد فوق
#نفست_را_تزکیه_کن
...............
👈سامانه آموزش مجازی ایمانور
🆔 @imanoor_com