eitaa logo
🌹کانال شهید محمدحسین محمدخانی🌹
106 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
5 فایل
قال الله تعالی علیه :"ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا ،بل احیائ عندربهم یرزقون" شهید محمد حسین محمدخانی نام جهادی:حاج عمار تاریخ تولد:۱۳۶۴/۴/۹ تاریخ شهادت :۱۳۹۴/۸/۱۶ سمت:فرمانده تیپ هجومی سیدالشهدا مزار مطهر شهید:گلزار شهدای تهران قطعه ۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
👈ازدواج شهید مدافع حرم و همسرش به واسطه 🌷 💠 شهدا حاجت میدن👇👇 🔹سوم دبیرستان بودم و به واسطه علاقه ای که به شهید سید مجتبی داشتم، در خصوص زندگی ایشان مطالعه📖 می کردم. این مطالعات به شکل کلی من را با ، آرمان ها و اعتقاداتشان بیش از پیش آشنا می کرد👌. 🔸شهید علمدار گفته بود به همه مردم بگویید اگر دارید، در خانه شهدا🌷 را زیاد بزنید. وقتی این مطلب را شنیدم🎧 به شهید سید مجتبی علمدار گفتم: حالا که این را می گویید، می خواهم دعا کنم خدا یک مردی را قسمت من کند که از سربازان (عج) و از اولیا باشد. 🔹حاجتی که با عنایت ادا شد و با دیدن خواب ایشان، باهمسرم که بعدها در زمره شهدا🕊 قرار گرفت، آشنا شدم. 🔸یک شب خواب را دیدم که از داخل کوچه ای به سمت من می آمد و یک جوانی همراهشان بود👥. شهید لبخندی زد😊 و به من گفت (ع) حاجت شما را داده است و این جوان هفته دیگر به تان می آید. نذرتان را ادا کنید✅. 🔹وقتی از خواب بیدار شدم زیاد به خوابم اعتماد نکردم🚫. با خودم گفتم من بزرگ تر دارم و غیرممکن است📛 که پدرم اجازه بدهد من هفته دیگر کنم. غافل از اینکه شدنی خواهد بود👌. 🔸فردا شب سید مجتبی به خواب آمده و در خواب به مادرم گفته بود : جوانی هفته دیگر به خواستگاری می آید. مادرم در خواب گفته بود نمی شود، من دختر بزرگ تر دارم پدرشان اجازه نمی دهند❌. شهید علمدار گفته بود که این کارها را آسان می کنیم☺️. 🔹خواستگاری درست هفته بعد انجام شد. طبق حدسی که زده بودم مقاومت کرد اما وقتی همسرم در جلسه خواستگاری شروع به صحبت کرد🗣، پدرم دیگر حرفی نزد🚫 و کرد و شب خواستگاری قباله من را گرفت✔️. 🔸پدر بدون هیچ رضایت داد✅ و درنهایت در دو روز این وصلت جور شد و به یکدیگر درآمدیم. همان شب خواستگاری قرار شد با صحبت کنم. وقتی چشمم به ایشان افتاد تعجب کردم و حتی ترسیدم😨! طوری که یادم رفت سلام بدهم. 🔸یاد خوابم افتادم. او همان بود که شهید علمدار در خواب😴 به من نشان داده بود. 💕 وقتی با آن حال نشستم، ایشان پرسید اتفاقی افتاده است⁉️ گفتم شما را در خواب همراه دیده ام. 🔹خواب را که تعریف کردم شروع کرد به گریه کردن😭. گفتم چرا گریه می کنید؟ در کمال تعجب او هم از خودش به شهید علمدار برای پیدا کردن و متدین برایم گفت راوی:همسر شهید 💗 ♥️ @Shahid_ebrahim_hadi3
🌴🍀 اول وقت سفارش 🌴🍀 🔴 خط و نشان کشیدن کمونیستها در کرملین علیه ایران! به روایت سردار رحیم صفوی به نقل از حاج قاسم: از حوادث جالب ملاقات دوساعته حاج قاسم و پوتین این است که مصادف با اذان ظهرشده، شهید سلیمانی ایشان همانجا اذان و اقامه میگوید و در کاخ کرملین و در همان جا نماز میخواند. ایشان گفته بود یک زمانی اینجا کمونیستها در کرملین علیه ایران توطئه میکردند، حالا من در کاخ کرملین آمدم باصدای اذان خدا نماز میخوانم! 🤲ماجرای اقامه نماز حاج‌قاسم سلیمانی در کاخ کرملین 🌺ابراهیم شهریاری ماجرای نماز شهید سلیمانی را که در کاخ کرملین اقامه کرد، تعریف کرده است: 🔽قصه‌ی نماز خوانده‌شده حاج قاسم فرق ‌می‌کرد، به کاخ کرملین رفته بود و با پوتین قرار داشت. تا رئیس‌جمهور روسیه برسد وقت اذان شد. حاجی هم بلند شد. اذان و اقامه‌اش را گفت. صدایش ‌در سالن پیچید، بعد هم به نماز ایستاد. 🔽همه نگاهش ‌می‌کردند. می‌گفت در طول عمرش چنین لذتی از نماز نبرده بوده است. 🔽پایان نماز پیشانی‌اش را روی مهر گذاشت، به خدای خودش ‌گفت: «خدایا، این بود کرامت تو، یک روزی در کاخ کرملین برای نابودی اسلام نقشه ‌می‌کشیدند، حالا منِ قاسم سلیمانی آمدم اینجا نماز خواندم.» خدایا شهدای ما را با شهدای کربلا محشور فرما و ما را از غافله شهدا جدا نفرما الهی آمین نثار روح مطهر همه شهدا صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷
سیره 🍃گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه. صدای اومد . احمد آهسته رفت سمت نمازخانه. دنبالش رفتم و گفتم: احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره اما گوش نداد و رفت ... 🍀مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه... 🌿همه رو به صف کرده بودند و آماده امتحان بودیم اما بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم. نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد! همه داشتند توی کلاس پچ پچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد. معلم با برگه های امتحانی وارد شد. ☘️همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه! بعد هم یکی از بچّه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن. هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد و مثل بقیه نشست و امتحانش را داد ... وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷
اول وقت سیره سفارش نمازهایت را عاشقانه بخوان،حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری، قبلش فکر کن چرا داری نماز میخونی؟؟؟📿 آن وقت کم کم لذت میبری از کلماتی که تمام عمرداری تکرارشون میکنی. تکرار هیچ چیز جز نماز در این دنیا قشنگ نیست.📿 هـرگـز نـمـازت را تـرک مـکـن📿 ،مـیـلیـون هـا نـفـر زیـر خـاک ،بـزرگ تـریـن آرزویـشـان بـازگـشت بـه دنـیـاست تـا سجـده کـنـنـد ...  ولـو یـک سـجـده ! 🇮🇷
آن روزها که دشمن به "جانمان" حمله کرد، ما را خود کردند.  نکند این روزها که دشمن به "نانمان" حمله کردہ است شرمندہ شویم.🥀 ‎‎‌‌
اول وقت سیره خوشا آنان ڪه در ميدان و محراب عاشـقي خـواندند و رفتنـد خـوشـا آنان ڪه هنـگام شـهادت حسین (ع) و ڪربلا ديدند و رفتند
اول وقت سیره به بی نشانه های پر نشانه به بی نشانه های پر نشانه به نمازهای سجده نرسیده و پیشانی های تیر خورده به سجاده های خونین و بر نخواستن ها به قنوت های سر کج شده و چشمهای پر باران به پوتین های سنگین گلی شده یه خرد بچگان جنگ ها به نامه های پر بغض پیش از عملیات ها به پاکت های باز نشده و غرق شده در آب ها به صدای مناجات های آرام لرزش شانه ها و سیل اشکها و هق هق ها به لبهای ترک خورده،چون کویر به قمقمه های اقتدا شده به مشک سقای کربلا به آن همه تیرگی،تنهایی و خستگی به سرهای تکیه داده به تفنگ ها به خون روان به روی نیزارها به مین های درون آبها و سیم خاردارها به لحظه های سرد هوا، لباس غواص ها به دستهای یخ زده در نهر علقمه به آن خاک ناب و تشنه ی خون گلوهای خونین و تیرهای نشسته به پهلوهای رزمندگان الهی عجل لولیک الفرج وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
اول وقت سفارش مؤمنین در سرزمین کبریایی شلمچه ساعتی به عملیات کربلایی 8 مانده بود و بچه ها وصیتنامه‌ها را نوشته بودند و خود را عطرآگین نمودند .آخرین وضو را ساختند تا پس از نماز مغرب و عشاء در یورشی دیگر بر خصم زبون افتخاری برای امت اسلام بیافرینند. اذان مغرب و عشاء فرا می‌رسد و عاشقان مهیای نمازمی‌شوند. بچه ها به سید علی هاشمی که طلبه‌ای با صفا و با سابقه‌ی طولانی در جبهه بود و فرماندهی یکی از گروهان‌ها را به عهده داشت پیشنهاد نماز جماعت می‌دهند. او به نماز می‌ایستد و چند نفر از همرزمان به او اقتدا می‌کنند. به قنوت نماز می‌رسد و دعای «اللّهم الرزقنا توفیقَ الشّهادت فی سبیلِکَ تَحت رایتِ نبیِک و اولیائک» (خدا شهادت در راهت را در زیر لوای پرچم پیامبرت و اولیائت روزی ما گردان) را می‌خواند و در همان حال دعایش مستجاب می‌گردد. گلوله‌ی کاتیوشای عراقی فرود می‌آید و آن جمع رحمانی را به معراج می‌رساند. (کتاب نماز شهدا صفحه 70) التماس دعا
آن روزها که دشمن به "جانمان" حمله کرد، ما را خود کردند.  نکند این روزها که دشمن به "نانمان" حمله کردہ است شرمندہ شویم.🥀
8.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خيلى زيباست جملش به فکر "مثل مُردن" نباش! به فکر "مثل شهدا زندگی کردن"باش. شهید ابراهیم یافاطمه الزهراسلام الله علیها گمنــــــــــــــــــــــــامی آرزوست وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷
🔶دست در دست بگذار و ببین چطور تغییر میکند و به نزدیک می شوی، رفیق شهید پیدا کن🔶 همه ی که با پا پیموده نمیشوند! را به بده و معجزه شو ببین... 🌷
🕊🕊یاران 🕊🕊 شهدای حمله تروریستی زاهدان گویند مهر قبولی ست که بر دلت می خورد... ... دلم لایق مهر شهادت نیست 💥اما که نظر کنید... این کویر تشنه، دریـــا می شود با عطر 🌷 ۲۴بهمن ماه سال۹۷بود که خبر ناگوار حمله انتحاری به اتوبوس پاسداران لشکر ۱۴امام حسین علیه السلام درجاده خاش زاهدان منتشر شد، چه ناجوانمردانه فرزندان مدافع وطن رابه شهادت رساندند یاد همه شهیدان گرانقدر ایران اسلامی گرامی وراهشان پر رهرو هدیه کنیم صلواتی نثار ارواح مطهر شان مْ