eitaa logo
شهیـــღـد عِشـق
827 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
40 فایل
کانال بایگانی شد... به یاد شهیــღـد محمــღـدحسین محمـღـدخـانی کپی حلال حلال اینستا «آرشیو عکس ها و فیلم های شهید»👇🏻 https://instagram.com/hajammar_313
مشاهده در ایتا
دانلود
هنوز حرف سینا تمام نشده بود که دوباره زن از خانه بیرون زد. اما این بار با ماشین! شهاب محکم کوبید روی پای سینا و غرید: -ای تو روحش! پنج تا از زنای ما این طور دونده بودن الان ما مدالای جهان رو درو کرده بودیم. کیه این؟ شهاب میان خنده ی سینا در ماشین را بست و سوار بر موتور زن را دنبال کرد تا کنار خانه ای در دارآباد. خانه ای ویلایی با دری نرده ای. غیر از ماشین زن، پنج ماشین شاسی بلند هم داخل محوطه اش پارک بود. سکوت خانه و حضور همه در داخل ساختمان و البته سکوت محله شهاب را وسوسه کرده بود که از نرده‌ ها بالا برود و سر و گوشی آب بدهد که امیر اجازه نداد. ماشین ها وقتی بیرون آمدند حدود ساعت دوی نیمه شب بود و شهاب توانست شماره ی همه را بردارد. آرش که نام صاحبان خودروها را خواند آه از نهاد همه بلند شد! فردا اما روز دیگر زن بود. تاکسی به جای مترو! تمام مسیرها هم ختم می شد به آتلیه هایی که یا خیلی مشهور بودند یا پایین شهر و معمولی. دو آتلیه ای که زمان طولانی در آن ها ماند شمال تهران بود و یک آتلیه هم رو به جنوب و در مسیرهایی که تاکسی راحت تر تردد می‌کرد تا مترو! روز سوم ماشین دربستی که از صبح تا ظهر در خدمت زن بود تنها به سه استخر بانوان رفت. یکی طولانی ماند و دوتای دیگر کوتاه و یک مزون که تقریبا تا بعد از مغرب زن آن جا بود و بعد از ورود او چهار مرد در فاصله های مختلف وارد شدند و هیچ کدام بیرون نیامدند مگر همراه زن. جمع پنج نفره ی آن‌ ها چند دقیقه ای قبل از خروج کنار در گفتگو کردند و بعد هر کدام راه خودش را رفت و فروغ کنار خیابان یک دربستی گرفت که راننده اش کسی نبود جز شهاب! تلفن هایی که زن زد و مسیری که شهاب توانست در ترافیک بیندازد و زمان طولانی بخرد، کمک کرد تا دوربین پشت سر زن، هم شماره هایی را که می گرفت رصد کند و هم صوت هایش ضبط شود و البته فرصتی بود برای شهاب تا به بهانه ی خراب بودن موبایلش از زن بخواهد تا با همسرش تماس بگیرد و بگوید که شهاب در راه آمدن است. این یک ریسک بزرگ بود که انجام داد. زن شماره ی خانم سعیدی را گرفت و پیام شهاب را داد. وقتی‌که کنار موسسه از ماشین شهاب پیاده شد چشمان سینا پر از خنده بود: -عاشق همین بی کله بودنات هستم! ساعت نه شب بود که شهاب و سینا و سید در اتاق امیر جمع شدند! مهم تر از دستاورد شهاب که شماره ی زن بود و تیم آرش رویش سوار بودند، نتیجه ی تعقیب سید بود که برای چند لحظه همه را به تامل واداشت. و البته حرف امیر که: -تا مطمئن نشدیم روش مانور نمی دیم! شهاب عکس های این چند روز را انداخت روی مانیتور، امیر چشمانش ریز شد و ابرو در هم کشید: -این زن همون مسئول موسسه قبلیه. فروغ چناری، متولد تهران. فوق لیسانس انگلیسی! که فشن شو سال ۸۹ رو راه انداخت با پنجاه تا دختر! امیر عکس ها را یکی یکی رد کرد و شهاب گفت: -پس اون زنی که تا آخر شب موسسه می مونه فروغه. مسئول خرابکاری ۸۹ هم همینه. یعنی میشه گفت مسئول موسسه هم همینه! -شاید! 🕸🕸🕸🕸🕸ادامه دارد🕸🕸🕸🕸🕸 (به درخواست نویسنده کپی آزاده) @hajammar313
🌱🌹🌱 🌹🌱 🌱 ۱) علم و پژوهش: دانش،‌ آشکارترین وسیله‌ی عزّت و قدرت یک کشور است. روی دیگر دانایی، توانایی است. دنیای غرب به برکت دانش خود بود که توانست برای خود ثروت و نفوذ و قدرت دویست‌ساله فراهم کند و با وجود تهیدستی در بنیانهای اخلاقی و اعتقادی، با تحمیل سبک زندگی غربی به جوامع عقب‌مانده از کاروان علم، اختیار سیاست و اقتصاد آنها را به دست گیرد. ما به سوءاستفاده از دانش مانند آنچه غرب کرد، توصیه نمیکنیم، امّا مؤکّداً به نیاز کشور به جوشاندن چشمه‌ی دانش در میان خود اصرار می‌ورزیم. بحمدالله استعداد علم و تحقیق در ملّت ما از متوسّط جهان بالاتر است. اکنون نزدیک به دو دهه است که رستاخیز علمی در کشور آغاز شده و با سرعتی که برای ناظران جهانی غافلگیرکننده بود -یعنی یازده برابر شتاب رشد متوسّط علم در جهان- به پیش رفته است. دستاوردهای دانش و فنّاوری ما در این مدّت که ما را به رتبه‌ی شانزدهم در میان بیش از دویست کشور جهان رسانید و مایه‌ی شگفتی ناظران جهانی شد و در برخی از رشته‌های حسّاس و نوپدید به رتبه‌های نخستین ارتقاء داد، همه‌وهمه در حالی اتّفاق افتاده که کشور دچار تحریم مالی و تحریم علمی بوده است. ما با وجود شنا در جهت مخالف جریان دشمن‌ساز، به رکوردهای بزرگ دست یافته‌ایم و این نعمت بزرگی است که به‌خاطر آن باید روز و شب خدا را سپاس گفت. امّا آنچه من میخواهم بگویم این است که این راه طی‌شده، با همه‌ی اهمّیّتش فقط یک آغاز بوده است و نه بیشتر. ما هنوز از قلّه‌های دانش جهان بسیار عقبیم؛ باید به قلّه‌ها دست یابیم. باید از مرزهای کنونی دانش در مهم‌ترین رشته‌ها عبور کنیم. ما از این مرحله هنوز بسیار عقبیم؛ ما از صفر شروع کرده‌ایم. عقب‌ماندگی شرم‌آور علمی در دوران پهلوی‌ها و قاجارها در هنگامی که مسابقه‌ی علمی دنیا تازه شروع شده بود، ضربه‌ی سختی بر ما وارد کرده و ما را از این کاروان شتابان، فرسنگها عقب نگه داشته بود. ما اکنون حرکت را ‌آغاز کرده و با شتاب پیش میرویم ولی این شتاب باید سالها با شدّت بالا ادامه یابد تا آن عقب‌افتادگی جبران شود. اینجانب همواره به دانشگاه‌ها و دانشگاهیان و مراکز پژوهش و پژوهندگان، گرم و قاطع و جدّی دراین‌باره تذکّر و هشدار و فراخوان داده‌ام، ولی اینک مطالبه‌ی عمومی من از شما جوانان آن است که این راه را با احساس مسئولیّت بیشتر و همچون یک جهاد در پیش گیرید. سنگ بنای یک انقلاب علمی در کشور گذاشته شده و این انقلاب، شهیدانی از قبیل شهدای هسته‌ای نیز داده است. به‌پاخیزید و دشمن بدخواه و کینه‌توز را که از جهاد علمی شما بشدّت بیمناک است ناکام سازید. 🌱 🌹🌱 🌱🌹🌱 🎤 📚 💪 📱 ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
❤️🍃❤️🍃 *﷽* 🍃❤️🍃 ❤️🍃 🍃 خطاب به خانواده شهدا... فرزندانم، دختران و پسرانم، فرزندان شهدا، پدران و مادران باقیمانده از شهدا،‌ ای چراغ‌های فروزان کشور ما، خواهران و برادران و همسران وفادار و متدینِ شهدا در این عالم، صوتی که روزانه من می‌شنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش می‌داد و بزرگ‌ترین پشتوانه معنوی خود می‌دانستم، صدای فرزندان شهدا بود که بعضاً روزانه با آن مأنوس بودم؛ صدای پدر و مادر شهدا بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس می‌کردم. 🍃 🍃❤️ 🍃❤️🍃 🍃❤️🍃❤️ ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸