#زنان_عنکبوتی
#قسمت_سیم
ما۵
با توجه به مدارکی که جمع کرده بودند، قرار شد برای توضیح و چرایی و نحوه ی ادامه ی کار در جلسه ای با مسئولین رده بالا حاضر شوند و توضیحاتشان را ارائه بدهند.
در جلسه وقتی سید شروع کرد به توضیح کار و تصاویر را نشان داد،
مسئول با دیدن زن ها و پوشش های درهم شان عصبی شد و گفت:
-تمومش کنید. این چیه؟ گزارش از خیابونای اروپا آوردید که چی بشه؟
سید بدون آن که جواب بدهد روی یکی از عکس ها زوم کرد و گفت:
-شما مدل ساختمونا و پوششا رو دیدید فکر کردید خارج از ایرانه. اینا همش تصاویریه که از خیابان فرمانیه و کامرانیه و سعادت آباد تهران گرفته شده. برای اطمینان خاطرتون این تصویر رو بزرگ می کنم که نشون می ده یه کارگر ایرانی با وسایلی که همه مارک ایران داره کنار ماشین این سوژه داره حرکت می کنه!
سید چند تا از همین تصاویر را نشان داد تا مسئول را قانع کرد.
کمی جلسه سنگین پیش رفت اما نتیجه اش این شد؛ که تا ظهر توانستند مسئولین را به ضرورت ورود عملیاتی در این موضوع قانع کنند.
تیم که از جلسه ی پر فشار با مسئولین آمد بیرون، ان قدر خسته بود که امیر ترجیح داد به جای آن که به اتاق عملیات بروند یک راست بروند باغ پدر خانمش برای یک استراحت سه چهار ساعته.
فردا آرش هم رسماً به تیم اضافه شد.
جلسه در خلوتی مجموعه و ساعت هفت شب آذر ماه تشکیل شد. سینا گزارش ت.م را داد:
-از دو جای دیگه هم گزارش خونه های مشکوک و رفت و آمدها رو داریم که مردمی بوده و براشون دیده بان گذاشتیم، اون جا هم همینه! درِ بسته، رفت و آمد زن ها با تیپ خاص، یکی دوتا مرد!
امیر اضافه کرد:
اما بچه های چند تا شهری که تماس گرفتیم و با کمک بسیج گشت محلی داشتند تا حالا خبر خاصی ندادن. گفتیم خونه های مشکوک که بی تابلو محل رفت وآمد مختلط هست رو هم بررسی کنند.
شهاب کمی قیافه اش در هم بود، سینا برایش ابرو بالا انداخت:
-شهاب آخر عمری کارت به کجا کشیده!
شهاب اخم کرده نالید:
-دیر و زود داره، سوخت و سوز نداره!
دنبال کردن فروغ خودش یک مسئله بود:
-نذر کردم از دست فروغ راحت شم تا بیست سال پیاده برم تا خونه ی مادر زنم و برگردم!
چشمان سیاه سینا چنان درشت شد که حال بد شهاب از قیافه اش باز شد:
-یه دختر تربیت کرده که فکر و ذکرش این چیزا نیست. رحمت و نعمت داده خدا با هم!
🕸🕸🕸🕸🕸ادامه دارد🕸🕸🕸🕸🕸
#نرجس_شکوریان_فرد
⭕️کپی، فوروارد حرام⭕️
#شهیدعشق❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸
❤️🍃❤️🍃 *﷽*
🍃❤️🍃
❤️🍃
🍃
#در_مکتب_حاج_قاسم
#قسمت_سیم
از همه طلب عفو دارم
از همسایگانم و دوستانم و همکارانم طلب بخشش و عفو دارم. از رزمندگان لشکر ثارالله و نیروی باعظمت قدس که خار چشم دشمن و سدّ راه او است، طلب بخشش و عفو دارم؛ خصوصاً از کسانی که برادرانه به من کمک کردند.
نمیتوانم از حسین پورجعفری نام نبرم که خیرخواهانه و برادرانه مرا مثل فرزندی کمک میکرد و مثل برادرانم دوستش داشتم. از خانواده ایشان و همه برادران رزمنده و مجاهدم که به زحمت انداختمشان عذرخواهی میکنم. البته همه برادران نیروی قدس به من محبّت برادرانه داشته و کمک کردند و دوست عزیزم سردار قاآنی که با صبر و متانت مرا تحمل کردند.
#وصیت_نامه
🍃
🍃❤️
🍃❤️🍃
🍃❤️🍃❤️
#شهیدعشق❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸