#زنان_عنکبوتی
#قسمت_پنجاه_و_دوم
ظاهراً هیچ کس نمیدانست چه مناسبت پلیدی پشت آن است. کار بچه ها سخت شده بود. باید میتوانستند پیش از آنکه دستگاه های دولتیان کار را بکنند چهرهی شیطانی پیگیری کنندگان کار را نشان مردم بدهند. وزارت بهشدت دنبال اجرایی کردن این اندیشه اش بود بدون پشتوانهی درست سبک پوشش ایرانی اسلامی.
حال با توجه به مکالمات فروغ با مرد شب های مؤسسه که همان مسئول وزیر بود و ارتباط و نوع درخواست های دوطرف از همدیگر شهاب گفت:
_ فروغ خلوت پر م من این آقای مسئول است. لاشخوری که با یه ارتباط کثیف داره بهرهی خودش رو از نفوذ و قدرت اون میبره.
قانون راه در روهایی داشت که او مسلط بود و فروغ به آنها محتاج و البته ثبت شرکت و فرار مالیاتی و عدم نظارت بر روند و شبکه سازیها با کمک او آسان تر جلو میرفت.
آرش دهان باز کرد حرفی بزند که همزمان تلفن اتاق زنگ خورد. امیر با گوشی م که کنار گوشش بود بلند شد. فقط شنونده بود و با بچه ها که ایستاده بودند دست داد. آخرش گفت:
_ بچه های شیراز ردشون رو زدند. مؤسسه مدلینگ با سه شعبه. کس و کارشون هم بهایی ها هستند. که به شدت دارند آموزش میدن. اساتید و عکاسا مرد. طراحی و دوخت و فشن شوی لباس خواب... شما توی مشهد چشم از مورد برندارید!
_ لباس خواب؟ عکاس مرد؟ این زن ها واقعا میفهمن؟
امیر با عجله کاپشنش را برداشت و رو به سینا گفت:
_ مرد رو بیارش خانه یخچال!
امیر که رفت سینا دادش بلند شد :
_ عقل چیز خوبیه به خدا! آخه وقتی داره گونی گونی زن آموزش میده یعنی اصلا آموزش نمیده... داره به فحشا میکشونه. این زن ها چی کم دارند که اینطوری خودشون رو به فنا میکشونند... وای خدا!
شهاب آب ریخت برای سینا و راه افتاد برود پیش نیرویش که در پی فروغ آوارهی پشت درهای سفارتخانهی هلند بود:
_ کمبود شخصیت دارند. به چیزی هست به اسم مفید بودن. اینا حس میکنن به هیچ دردی نمیخورن... حس و حال مادری رو که ازشون گرفتن، ازدواج هم که هیچ... مدرک به دردشون نخورده... میمونه چی؟ زیبایی جسمی یه زن که اونم باطنا فکر میکنند که زشت هستند و با ترفند آرایش و پوشش میخوان یه کاری کرده باشند... تو هم حرص نخور، نیازت داریم!
🕸🕸🕸🕸🕸ادامه دارد🕸🕸🕸🕸🕸
#نرجس_شکوریان_فرد
⭕️کپی، فوروارد حرام⭕️
#شهیدعشق❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸