eitaa logo
همیاری و همسان گزینی
384 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
770 ویدیو
137 فایل
💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠 🌸 سلامٌ قولاً من ربٍّ رحیمٍ 🌸 مدیر حجت الاسلام موسوی @Seyyed_mohammad_Mousavi5 ❤️فهرست گزینه ها https://eitaa.com/HamYary_Hamsan/9653 @Hamsan8
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹امیرالمومنین علي عليه السلام: 💠 أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّ أَخْوَفَ ما أَخافُ عَلَيْكُمُ اثْنَتانِ: اتِّباعُ الْهَوَى، وَطُولُ الْأَمَلِ فَأَمَّا اتِّباعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ، وَأَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَيُنْسِي الاْخِرَةَ. ♦️اى مردم، دو چيز است كه بيش از هر موضوع ديگر از گرفتارى شما به آنها نگران و بيمناكم: 1⃣◀️ يكى از و 2⃣◀️ و ديگر و ، ♦️زيرا پيروى از مانع اجرا و عمل به حق مى شود ♦️و ، آخرت را به فراموشى مى سپارد. 📚 نهج البلاغه، خطبه 42 @Nahjolbalagheeiha
3-بیدارگرى پیمان شكن‌ حضرت زین العابدین(ع) روز دوازدهم محرم در غل و زنجیر اسارت و در شرایط سخت بیمارى همراه با كاروان بلا و محنت وارد شهر دروغ و كوفه شد؛ كاروانى كه زمانى نه چندان دور زندگى در اوج در عهد خلافت عدالت امیرمومنان على(ع) را تجربه كرده بود؛ و این شهر سیره فاطمى را در زینب(س) دیده و زبان زد زنانش شده بود. اما خاطره كوفیان نه تنها اسیر و نادانى زمانه بلكه بنده هوى و و فریب شد و عزیزترین و محبوبترین بندگان خداوند را زمانیكه فریاد «هل من ناصر» سرداد تنها گذاشت و پس از آن نیز در كمال وبى‌شمرى پذیراى خاندان او شد. در این شرایط بود كه امام على بن الحسین(ع) هنگام ورود به این شهر خدعه و نیرنگ در سرزنش مردم شهر كوفه و براى این‌كه این خفتگان عهدشكن را بیدار كند به آنان چنین فرمود: «مردم، آن‌كه مرا مى‌شناسد، مى‌شناسد. آن‌كه مرا خود را به او مى‌شناسانم. من على، فرزند حسین، فرزند على بن ابیطالبم. من پسر آنم كه حرمتش را در هم شكستند و نعمت و مال او را به غارت بردند و خاندان وى را اسیر كردند. من پسر آنم كه در كنار نهر فرات سر بریدند، در حالى كه نه به كسى ستم كرده و نه با كسى مكرى به كار برده بود. من پسر آنم كه او را از قفا سر بریدند و این مرا فخرى بزرگ است. مردم آیا شما به پدرم ننوشتید؟ و با او بیعت نكردید؟ و پیمان نبستید؟ و فریبش ندادید؟ و به پیكار او برنخاستید؟ چه زشت‌كارانید و چه بداندیشه و كردارید. اگر رسول خدا به شما بگوید: فرزندان من را كشتید! و حرمت مرا در هم شكستید! شما از امت من نیستید، به چه رویى به او خواهید نگریست؟» این سخنان كه از قلب رنجور امام سجاد(ع) برمیخواست، تحولى شگرف در كوفیان ایجاد كرد و از هر سو بانگ گریه برخاست. مردم یكدیگر را سرزنش كردند. سپس على بن الحسین(ع) بر این نكته تأكید كرد كه «سیرت ما باید چون سیرت رسول خدا باشد كه نیكوترین سیرت است.» مردم كوفه كه مجذوب سخنان حماسى و مخلصانه سید ساجدان قرار گرفته بودند، فریاد برآوردند كه ما توایم و از تو نمى‌بریم و با هر كس كه گویى پیكار مى‌كنیم و با آن‌كه خواهى در آشتى به‌سر مى‌بریم! یزید را مى‌گیریم و از ستمكاران بر تو بیزاریم. امام على بن الحسین(ع) كه با خوى و خصلت كوفیان آشنا بود، فرمود: «هیهات!اى فریبكاران دغل‌باز،اى اسیران شهوت و آز. مى‌خواهید با من هم كارى كنید كه با پدرانم كردید؟ نه به خدا. هنوز زخمى كه زده‌اید خون‌فشان است و سینه از داغ مرگ پدر و برادرانم سوزان است. تلخى این غم‌ها گلوگیر و اندوه من تسكین‌ناپذیر است. از شما مى‌خواهم نه با ما باشید نه بر ما