📮 #ارسالی_مخاطبان:
بفهم
آدم! بفهم امنیتت، اتفاق نیست
بی آن مجالِ ماندنِ در این رواق نیست
آدم! بفهم حرف ولیِّ زمانهات
از روی "خوش خوشانِ" هوا و مذاق نیست
"خشکیده مغز": آنکه ندارد "سوادِ کار"
در جنگ گرگ غرب به دستش "چماق" نیست
نهجالبلاغه خواندن یکریز کی دهد
سودی به آن کسی که به دستش چراغ نیست؟!
کردی گلایه تا که "منافق" نخواننت
اما مسیرِ تو که به غیر از نفاق نیست
بیخون عاشقانِ شهید وطنِ بدان
شور بهار تازه در این باغ و راغ نیست
خنجر ز پشت بر دل مجروحمان زدی
آدم! چقدر حرف وفاق؟ این وفاق نیست!
قاسم دوباره در شب حمله شهید شد
این داغ تازه کمتر از آن درد و داغ نیست
قاسم شرافت است، بزرگیست، عزت است
آدم! شهید زنده که "مویِ دماغ" نیست
داری به سر هوایِ ریاست بر این وطن
این سیب قرمزیست که مالِ چُلاق نیست
گفتی اگرچه خود ز نفهمیدنت زیاد
این را بفهم خوب که آدم، اُلاغ نیست
ما "طالبانِ" مکتب عشقیم، سالهاست
"اعدام" حق برای شما کار شاق نیست
کرب و بلاست باز و حقیقت به مقتل است
ای هموطن به هوش! زمانِ فراغ نیست
شاعر: احمد رفیعی وردنجانی مربی حلقه صالحین
#اصفهان
🆔 ••✾@peickesaba✾••
✾پاتوقِصالحینِبصیرِایراناسلامی✾
.
☘ داستان آیت الله شفتی و دعای سگ گرسنه
نمی دانم نام آیت الله شفتی را شنیده اید یا خیر؟
اما داستان جالب و آموزنده ای است. یکی ازعلمای ربانی قرن دوازدهم مرحوم سید محمد باقر #شفتی رشتی معروف به حجه الاسلام شفتی است که از مجتهدین برازنده و پرهیزکار بود، او بسال 1175 ه-ق درجرزه طارم گیلان دیده به جهان گشود و بسال 1260درسن 85سالگی در #اصفهان از دنیا رفت و مرقد شریفش درکنار مسجد سید اصفهان، معروف ومزار علاقمندان است.
وی درمورد نتیجه ترحم، و فراز و نشیب زندگی خود، حکایتی شیرین دارد که دراینجا می آوریم:
حجه السلام شفتی درایام تحصیل خود در نجف و اصفهان به قدری #فقیر بود که غالبا لباس او از زیادی وصله به رنگهای مختلف جلوه می کرد، گاهی ازشدت گرسنگی و ضعف غش می کرد، ولی فقر خود را کتمان می نمود و به کسی نمی گفت.
روزی درمدرسه علمیه اصفهان، پول نماز وحشتی بین طلاب تقسیم می کردند، وجه مختصری از این ناحیه به اورسید، چون مدتی بود گوشت نخورده بود، به بازار رفت و با آن پول جگر گوسفندی را خرید و به مدرسه بازگشت، درمسیر راه ناگاه درکنار کوچه ای چشمش به سگی افتاد که بچه های او به روی سینه او افتاده وشیر می خوردند، ولی از سگ بیش ازمشتی استخوان باقی نمانده بود و از ضعف، قدرت حرکت نداشت.
حجه الاسلام به خود خطاب کرده وگفت: اگر از روی انصاف داوری کنی، این #سگ برای خوردن جگر از تو سزاوارتر است، زیرا هم خودش و هم بچه هایش گرسنه اند، از این رو جگر را قطعه قطعه کرد و جلو آن سگ انداخت.
خود حجه السلام شفتی نقل می کند: وقتی که پاره های جگر را نزد سگ انداختم گویی اورا طوری یافتم که سربه آسمان بلند کرد و صدائی نمود، من دریافتم که او درحق من دعا می کند.
ازاین جریان چندان نگذشت که یکی از بزرگان، از زادگاه خودم شفت مبلغ دویست تومان برای من فرستاد وپیام داد که من راضی نیستم از عین این پول مصرف کنی، بلکه آن را نزد تاجری بگذار تا با آن تجارت کند و از سود تجارت، از او بگیر و مصرف کن.
من به همین سفارش عمل کردم، به قدری وضع مالی من خوب شد که ازسود تجارتی آن پول، مبلغ هنگفتی بدستم آمد و با آن حدود هزاردکان وکاروانسرا خریدم و یک روستا را در اطراف محلمان بنام گروند به طور دربست خریداری نمودم، که اجاره کشاورزی آن هرسال نهصد خروار برنج می شد، دارای اهل و فرزندان شدم و قریب صد نفر از در خانه من نان می خوردند، تمام این ثروت و مکنت بر اثر ترحمی بودکه من به آن سگ گرسنه نمودم، و او را برخودم ترجیح دادم.
📙 اقتباس ازکتاب صد و یک حکایت ،ص ١۵٨
9.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🤔 من که در یک شهرستان کوچیک زندگی میکنم 😒
حضور یا عدم حضورم در راهپیمایی روز قدس ، چه فایده ای داره⁉️ ☹️🧐
📡📡در مورد ماهواره های غربی ، یه چیزی رو یادتون باشه 😏
🎙کارشناس: محمدحسین دادخواه
#اصفهان
#رویداد
#ایران_قوی #نرم_افزار_مقاومت
ایتا و روبیکا
@ahlolbasar