🔷 آرمان شهروندی، مدرسه شهروندی
✍️ حمید ساجدیان
🔹 چندی پیش در خدمت یکی از عزیزان دستاندرکار در مدارس مسجدمحور بودم. از مذاکراتشان با مسئولان آموزش و پرورش میگفت. نکته جالبی از محتوای مذاکره، نظرم را جلب کرد که باید یکی از مهمترین محورهای تحول در آ.پ باشد. گویا پس از ارائه طرح در یکی از جلسات با «مقامات نسبتاً عالی وزارت» پس از اینکه طرحشان را مطرح کردند، بزرگواری از مسئولان با تعجب گفتند: «با این طرح که #انسان_شهروند از مدرسه بیرون نمیآید!». در دیدگاه این مسئول که اتفاقا یک ابرانگاره و ذهنیت رسوب کرده در نظام تعلیم و تربیت است، آرمان مدرسه تربیت #انسان_شهروند است. اگر نخواهیم دقیقاً شهروند را تعریف کنیم، انسان شهروند حدوداً😎 یعنی انسان سربهزیر، قاعدهپذیر، مطیع قانون و خلاصه حرف گوشکن! در این ابرانگاره طبیعتاً با هر طرحی که به این آرمان بیتوجه باشد، مخالفت خواهد شد.
🔹 مدرسه موجود هم در همین فضا شکل گرفته و تمامی سازوکارهای آن از فرآیند یادگیری تا محتوا و معماری و ارزشیابی برای تربیت #انسان_شهروند طراحی شده است. در حقیقت میتوان گفت که مدرسه موجود یک #مدرسه_شهروندی است. ایدههای نو برای مدرسه را هم در دو طیف میتوان طبقهبندی کرد؛ گروهی به بازسازی همان آرمان و مدرسه شهروندی بر اساس اقتضائات جدید و تربیت تمام ساحتی دلخوش هستند و گروهی هم طرحی نو درانداختهاند. طرحی که آرمان آن #انسان_شهروند نیست و بر همین اساس تمامی سازوکارهای مدرسه را تا جایی که توانستهاند، متمایز از مدرسه شهروندی قرار دادهاند.
🔹 از زوایای مختلفی میتوان به آرمان شهروندی توجه کرد. مثلا اینکه در تربیت اسلامی چقدر به شهروندی توجه شده است؟ من اما از نگاه حکمرانی ملاحظهای به این آرمان دارم. آرمان شهروندی، انسانِ مطلوبِ الگوهای هرمی حکمرانی است. الگویی که فرهنگ حاکم بر آن «فرمانبرداری» است. افراد در آن تابع دستورات و قوانین هستند و حتی برای هماهنگی کنشگران بیرون از سازمان رسمی هم از ابزار قانون و ابلاغ استفاده میشود. در این الگو، روابط میان اعضا بر پایه استخدام است و ابزار ایجاد تعادل و حل اختلاف هم قانون. طبیعی است که در این الگو انسانهای رشید یا خلاق که برای اجرای دستورات به «تفاهم» و «اقناع» نیازمند هستند، چوبِ لای چرخ و مانعِ اجرای روان دستورات هستند. مدرسه شهروندی بازتولید نظم حکمرانی هرمی است و این دو مکمل یکدیگر عمل میکنند.
✅ با توجه به ناکارآمدی الگوی هرمی حکمرانی و معرفی انواع الگوهایی که به فاعلیت انسان توجه بیشتری دارند، وجهی برای پایبندی به آرمان شهروندی باقی نمیماند. البته آرمانهای بدیل و مدارس متناسب با آن جای بررسی بیشتر دارد که سعی خواهم کرد در فرصت مقتضی به آن بپردازم.
@HamidSajedian
🔷 از چاله بیهویتی مدرسه شهروندی به چاه پیمانکاری حل مسئله #نوجهان غرب
«به مناسبت مشایه اربعین حسینی، هویتسازترین حرکت این سالهای شیعه»
🔹در یادداشت قبل گفتم که آرمان #مدرسه_شهروندی ، تربیت شهروند متخصص است. انسان حرف گوشکنی که باید بدون چندوچون، همت و تخصصش را برای برنامههای از پیش طراحی شده به کار بندد و احتمالا در مقابل آن مزد بگیرد. دانشآموز و طبیعتاً خانواده در این طرح تربیتی، در سیزده سالِ ریلگذاری شده و در زمانبندی، بودجهبندی، فرآیند، محتوا، نظام روابط، ارزیابی و سایر مواردِ از قبل طراحی شده قرار میگیرند. طبیعتاً ارمغان اصلی این سیستم تربیتی، بیهویتی، بیاحساسی و بیمسئولیتی بوده است.
🔹غایت #مدرسه_شهروندی همه از جمله خود دستاندرکاران را کلافه کرده است. بسیاری از دانش آموزان و خانوادهها این مسیر که نقشی در طراحی و گزینهای برای انتخاب در آن ندارند را با این امید طی میکنند که حداقل شغل آیندهشان تأمین شود. نتیجه اشتغال فارغالتحصیلان این سیستم، چالش این رویکرد بوده است. در مدرسه شهروندی حال دانشآموزان خوب نیست و به جز بچه مثبتها و خرخوانها کمتر دانشآموزی توانسته است با این بیمسئولیتی و بیهویتی کنار بیاید. البته این مدارس همواره سعی کردهاند با تعبیه مراسماتی مانند صبحگاه، پرچم و اخیرا نماز جماعت و مراسمات مذهبی، خلأ هویت را پر کنند؛ غافل از اینکه هویت، فنآوری خود را میطلبد و وصله یک سیستم هویتزدا نمیشود.
🔹 ویروس بیهویتی الگوی مدرسه شهروندی، حال معلمان را هم خراب کرده است. در نگاه الگوی این مدرسه، آنها کارمندانی هستند که در قبال وظایفی که به ایشان واگذار شده، مزد میگیرند. نقش حداقلی در حد طرح درس، بر احساس بیهویتی این قشر که اتفاقا اهل نظر و فرهنگ و دانش هستند، مرهم نشده و حالشان در این تقسیمِ کار، خوب نیست. ما البته مثل همیشه صورت مسأله را در حد مشکلات مالی فروکاهش داده و پاسخ حال بد معلمان را در رتبهبندی و افزایش رفاه معلمان جستجو میکنیم!
🔹 مقام معظم رهبری در دیدار اخیر با فعالان تعلیم و تربیت به این مسأله اشاره کردند. فرمایشات ایشان همچنانکه در یادداشتهای #روایت_دیدار مطرح کردم، عمدتاً بر حکمرانی تمرکز داشت. تنها ورود محتوایی ایشان، مسأله هویت بود. ایشان از فعالان خواستند طرحی طراحی کنند که چهار ویژگی داشته باشد:
۱. عملیاتی باشد؛
۲. مورد توافق اکثریت فعالان باشد؛
۳. از نگاه فعالان مفید باشد؛
تا اینجا درخواستها بر اساس دیدگاه نخبگی فعالان بود اما نکته چهارم درخواست خاص حضرت آقا بود.
۴. دانش آموز در پایان دوره مدرسه دارای هویت اسلامی_ایرانی باشد.
🔹 به نظر من فرمایش حضرت آقا را میتوان اینگونه ترجمه کرد: «سیاست محوری تحول باید این مسئله باشد: #مدرسه_هویت_آفرین به جای #مدرسه_شهروندی » آرمان مدرسه هم به جای انسان شهروند باید انسان باهویت باشد. طبیعتاً فنآوریهای تربیت هم باید هویتمحور باشد. این رهنمودِ مهم چراغ راهی است که به کمک آن باید از خطر برخی از الگوهای تحولی فاصله گرفت. خطر بزرگتر از مدرسه شهروندی، مدرسهای است که آرمانش انسان حلّال مسئله است. مهارت حل مسئلهای که در فضای محور قرار نگرفتن هویت، خطر غلطیدن به پیمانکاری #نوجهان غرب را دارد. شرح بیشتر این مطلب در یادداشتهای بعدی خواهد آمد، ان شاءالله.
@HamidSajedian