#شهیدانه🌹
هیئت یکی از علایق خاص حمید بود، هر هفته در مراسم شبهای جمعه هیئت شرکت میکرد. طوری برنامهریزی کرده بود که باید حتما پنج شنبهها میرفت هیئت، سر و تهش را میزدی از هیئت سردرمیآورد، من را هم که از همان دوران نامزدی پاگیر هیئت کرده بود، میگفت: بهترین سنگر تربیت همین جاست!🙂
اسم هیئتشان خیمهالعباس بود، خودش به عنوان یکی از مؤسسان این هیئت بود که آن را به تأسی از شهید ابراهیم هادی راه انداخته بودند.♥️
#شهیدحمیدسیاهکالےمرادی🕊
╭─••❈✿♡✿❈••─╮
@Hamid_1368313
╰─••❈✿♡✿❈••─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
از اول نامزدی من
با خودم کنار اومده بودم که من
اینو تا ابد کنارم نخواهم داشت
یه روزی از دستش میدم
اونم با شهادت
وقتی که گفت میخواد بره
انگار ته دلم آخرین بند پاره شد
انگار میدونستم که دیگه برنمیگرده
اونقد ناراحت بودم
نمیتونستم گریه کنم
چون میترسیدم اگه گریه کنم
بعداً پیش ائمه(ع) شرمنده شم
یه سمت ایمانم بود و یه سمت احساسم
احساسم میگفت جلوش وایسا نذار بره
ولی ایمانم اجازه نمیداد
یعنی همش به این فکر میکردم که قیامت
چطور میتونم تو چشای امیرالمؤمنین(ع)نگاه کنم و
انتظار شفاعت داشته باشم
در حالی که هیچ کاری تو این دنیا نکردم
اشکامو که دید
دستامو گرفت و زد زیر گریه و گفت
“دلمو لرزوندی ولی ایمانمو نمیتونی بلرزونیا“
#شهیدحمیدسیاهکالےمرادے