معرفی کتاب جشن حنابندان 🌱
بریده ای از کتاب:
امشب شب عجیبیست. خواب به چشمانم میآید. نیمههای شب طبق معمول جان محمدی را میبینم که پیشتاز اقامه کنندگان نماز شب است. عدهای هم میسپردند تا وقت نماز شب بیدارشان کنند. زارع همیشه از جمله کسانی بود که به برادر متین سفارش میکرد، نیمههای شب بیدارشان کند.
با صدای بوق ماشین اسماعیلی بلند میشوم. هوا تاریک است. ماشین مرتب بوق میزند و بچهها فریاد که: حمومیهاش بیان! و چندنفری بقچه زیر بغل بیرون میزنند و پشت وانت به نیت حمام جا خوش میکنند.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#خاطرات_محمدحسین_قدمی 🕊🌱
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada