eitaa logo
کانال رسمی استاد حسن عباسی
18.7هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.8هزار ویدیو
104 فایل
رئیس انديشکده يقين اينستاگرام instagram.com/hasanabbasi_quote یوتیوب youtube.com/hasanabbasi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 هدف پروژه فکری طباطبایی چیست؟ ❓پرسش این است که پروژه فکری در صدد چیست؟ پاسخ به این پرسش نیازمند بررسی دقیق تمام آثار اوست اما آنچه که به صورت مجمل در این کوتاه نوشت مطرح می شود و می توان آن را به مثابه روح تمام آثار طباطبایی در نظر گرفت نکته ای است که اجمال آن در کتاب "جدال قدیم و جدید: از نوزایش تا انقلاب فرانسه" مطرح شده است. 🔺طباطبایی در مقدمه‌ی مفصل این کتاب با اعراض از روندی که روشنفکران ایرانی (اعم از سکولارها و دینی‌ها) در تلاش برای مدرن سازی ایران داشتند، این تلاش‌ها را سطحی و بی‌نتیجه می‌خواند چرا که به تعبیر او: «هواداران تجدد ایرانی، سنت را مرده ریگ منسوخ می‌دانستند» 🔺او معتقد است مدرنیته که اقتضای لا مفر زمانه ماست هنگامی در ایران ریشه می‌دواند که بر گرده نسلی از سنت استوار شود. طباطبایی با این ادعا درصدد است که خوانشی از سنت (به معنای اعم که فرهنگ و دین و... را دربر می گیرد) ارائه کند تا بتوان از رهگذر آن، مدرنیته غرب را در ایران استوار ساخت. این مسیر همانی است که سردبیر نشریه در شماره اول آن تعبیر راه چهارم را درخصوصش به کار برد. کانال رسمی استاد حسن عباسی 💠 @hasanabbasi_ir
🔴 هدف پروژه فکری طباطبایی چیست؟ ❓پرسش این است که پروژه فکری در صدد چیست؟ پاسخ به این پرسش نیازمند بررسی دقیق تمام آثار اوست اما آنچه که به صورت مجمل در این کوتاه نوشت مطرح می شود و می توان آن را به مثابه روح تمام آثار طباطبایی در نظر گرفت نکته ای است که اجمال آن در کتاب "جدال قدیم و جدید: از نوزایش تا انقلاب فرانسه" مطرح شده است. 🔺طباطبایی در مقدمه‌ی مفصل این کتاب با اعراض از روندی که روشنفکران ایرانی (اعم از سکولارها و دینی‌ها) در تلاش برای مدرن سازی ایران داشتند، این تلاش‌ها را سطحی و بی‌نتیجه می‌خواند چرا که به تعبیر او: «هواداران تجدد ایرانی، سنت را مرده ریگ منسوخ می‌دانستند» 🔺او معتقد است مدرنیته که اقتضای لا مفر زمانه ماست هنگامی در ایران ریشه می‌دواند که بر گرده نسلی از سنت استوار شود. طباطبایی با این ادعا درصدد است که خوانشی از سنت (به معنای اعم که فرهنگ و دین و... را دربر می گیرد) ارائه کند تا بتوان از رهگذر آن، مدرنیته غرب را در ایران استوار ساخت. این مسیر همانی است که سردبیر نشریه در شماره اول آن تعبیر راه چهارم را درخصوصش به کار برد. کانال رسمی استاد حسن عباسی 💠 @hasanabbasi_ir
🔴 هدف پروژه فکری طباطبایی چیست؟ ❓پرسش این است که پروژه فکری در صدد چیست؟ پاسخ به این پرسش نیازمند بررسی دقیق تمام آثار اوست اما آنچه که به صورت مجمل در این کوتاه نوشت مطرح می شود و می توان آن را به مثابه روح تمام آثار طباطبایی در نظر گرفت نکته ای است که اجمال آن در کتاب "جدال قدیم و جدید: از نوزایش تا انقلاب فرانسه" مطرح شده است. 🔺طباطبایی در مقدمه‌ی مفصل این کتاب با اعراض از روندی که روشنفکران ایرانی (اعم از سکولارها و دینی‌ها) در تلاش برای مدرن سازی ایران داشتند، این تلاش‌ها را سطحی و بی‌نتیجه می‌خواند چرا که به تعبیر او: «هواداران تجدد ایرانی، سنت را مرده ریگ منسوخ می‌دانستند» 🔺او معتقد است مدرنیته که اقتضای لا مفر زمانه ماست هنگامی در ایران ریشه می‌دواند که بر گرده نسلی از سنت استوار شود. طباطبایی با این ادعا درصدد است که خوانشی از سنت (به معنای اعم که فرهنگ و دین و... را دربر می گیرد) ارائه کند تا بتوان از رهگذر آن، مدرنیته غرب را در ایران استوار ساخت. این مسیر همانی است که سردبیر نشریه در شماره اول آن تعبیر راه چهارم را درخصوصش به کار برد. کانال رسمی استاد حسن عباسی 💠 @hasanabbasi_ir
🔴 جایگاه دین در تئوری ایرانشهری و نیت دولتمردان تدبیر و امید! 🔺تئوری ایرانشهری که کانون پروژه پژوهشی و فکری است به گفته خود او در کتاب «خواجه نظام الملک طوسی» به وسیله سنت سیاست نامه نویسی توانست به بقای خودش در دوران اسلامی ادامه دهد: 💬 «سیاستنامه نویسی، به عنوان جریانی از اندیشه سیاسی در ایران که در سپیده دم دوره اسلامی ایران زمین و در تداوم اندیشه سیاسی ایرانشهری تدوین شد، کهن ترین و استوارترین تنومندنترین جریانی بود که در تاریخ اندیشه سیاسی در ایران پدیدار شد.» 🔺همانطور که گذشت، سیاست نامه نویسی، محملی است برای تداوم اندیشه ایرانشهری، اما پرسش این است که دیانت در این اندیشه چه جایگاهی دارد؟ دیانتی که تئوری ولایت فقیه آن را در رأس مناسبات قدرت و سیاست قرار می دهد. برای پاسخ به این سؤال بهتر است به صفحه ۱۳۳ کتاب درآمدی بر تاریخ اندیشه سیاسی در ایران جواد طباطبایی رجوع کنیم: 💬« تمایز دین و دنیا و نسبت آن دو که اصل اساسی اندیشه سیاسی ایرانشهری بود در کانون همه سیاست نامه‌ها قرار دارد اما این نکته برای فهم سیاست نامه‌ها دارای اهمیت است که برابر اصول این نوع از نوشته‌های سیاسی، دنیا در استقلال آن نسبت به دین به رسمیت شناخته شده و از آنجا که در سیاست نامه‌ها، دین تنها یکی از نمودهای تدبیر امور دنیاست، تمایز دین و دنیا به تعارضی میان آن دو تبدیل نمی‌شود. تفاوت اساسی میان سیاست نامه‌ها و شریعت نامه‌ها در این است که در سیاست‌نامه‌ها مناسبات دنیوی اساس تحلیل قرار می‌گیرد درحالیکه دیانت یکی از عوامل یا مهم ترین عامل انسجام اجتماعی است.» 🔺همانگونه که گذشت، در تئوری ایرانشهری، دین عاملی است برای انسجام اجتماعی نه منطق و ضابطه ای برای تحلیل قدرت و مناسبات آن. حال، پرسش نه از دکتر جواد طباطبایی به عنوان یک آکادمیسین بلکه از دولت مردانی است که در رأس قوه مجریه قرار داشته، قسم به قانون اساسی و اصول مندرج در آن خورده و خود را به نظریه موسوم به ایرانشهری مقرب کرده اند(البته وجه این تقرب هم محل پرسش است) این است که چگونه می توان نظریه ایرانشهری را پذیرفت و توأمان قائل به تئوری ولایت فقیه امام خمینی و خلف ایشان شد؟ آیا این رفتار متناقض آمیز این دولت مردان معنایی جز حذف از مناسبات سیاست و قدرت انقلاب اسلامی دارد❓ کانال رسمی استاد حسن عباسی 💠 @hasanabbasi_ir