eitaa logo
کانال رسمی استاد حسن عباسی
19هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
105 فایل
رئیس انديشکده يقين اينستاگرام instagram.com/hasanabbasi_quote یوتیوب youtube.com/hasanabbasi
مشاهده در ایتا
دانلود
💥 حوادث زندگیِ ما اتفاقی و تصادفی نیست، بلکه مقدراتی است که با دست تقدیر الهی رقم خورده است. 💥 قصۀ یوسف صدیق، در نگاه ظاهری، بر اساسِ چند حادثۀ تصادفی شکل گرفته است، ولی خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید «ما بودیم که به یوسف مکنت دادیم». 🔵 آیت‌الله میرباقری: "قرار گرفتنِ مسئولیتِ «خدمتِ به آستان اهل بیت(ع) و سربازی امام زمان(عج)» بر دوش اشخاص، با دستِ تقدیرِ خداوند متعال رقم می‌خورد و ناشی از نیست. خداوند متعال در قرآن کریم وقتی ماجرای را بیان می‌کند می‌فرماید که برادران یوسف، او را در چاه انداختند و ماجراهایی پیش آمد تا آنجا که به خانۀ یکی از بزرگان مصر راه پیدا کرد. این بزرگ مصر، وقتی یوسف را از بازار خرید، عظمت و بزرگی را در چهره او دید و به همسرش که فرزندی نداشت گفت "[وَقَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ] أَكْرِمِي مَثْوَاهُ عَسَىٰ أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا" گفت برده‌وار با او برخورد نکن، او شخصیت بزرگی است و روزی به کارمان می‌آید. و اصولاً او را به عنوان فرزند خودش انتخاب کرد و از آن جا بود که حضرت یوسف به عنوانِ فرزندخواندۀ یکی از بزرگان مصر شد، در حالی که در چند روز قبل، او یک کودک افتاده در چاه، در یک بیابان بود. اگر یک بخواهد این داستان را روایت کند، همه ماجرا را بر اساس تصادفات تحلیل می‌کند: تصادفاً برادرانِ یوسف، او را در چاه انداختند، تصادفاً کاروان تشنه‌ای که مسیرش هیچ‌گاه از این‌جا عبور می‌کرد، گذرش به این جا افتاد، تصادفاً در اینجا تشنه شدند، تصادفاً رفتند آب بیاورند و آب نبود و به‌خاطر تشنگی، مجبور شدند که از آبِ تلخِ چاهی که حضرت یوسف در آن بود استفاده کنند، تصادفاً از این چاه آب برداشتند و تصادفاً یوسف صدیق بالا آمد، تصادفاً ماجرا چنین پیش رفت که او را ببرند و بفروشند، تصادفاً در مصر فروختند، تصادفاً یکی از بزرگان مصر، مشتریِ یوسف شد، تصادفاً عظمت را از چهره او فهمید و دانست که آینده روشنی دارد، تصادفاً خدا به آن‌ها بچه نداده بود، و تصادفاً حضرت یوسف را به عنوانِ فرزندخوانده انتخاب کردند... و تصادفات دیگر... . ما را این‌گونه تحلیل می‌کنیم! ولی خداوند متعال در می‌فرماید «وَكَذَٰلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْض»؛ . و تازه، این اولِ تقدیری است که ما با این بنده خوب انجام دادیم، «وَلِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ ۚ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰ أَمْرِهِ». این درس بزرگی است: «وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰ أَمْرِهِ». خداوند بر کار خود غالب است و هر کاری را که بخواهد، انجام می‌دهد. خداوند یک گِله‌ای هم از ما می‌کند «وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ»، اگر مردم این را می‌دانستند، به درِ هیچ خانۀ دیگری نمی‌رفتند. این نکته را عرض کردم که ما تلقی نکنیم که تصادف شده و تصادفات دست به دست هم داده و ما آمده‌ایم و اینجا نشسته‌ایم! خیر! بلکه تقدیری پشت‌سرِ این امر هست. یک دستی ما را به اینجا آورده است و فقط یک طرفِ ماجرا ما هستیم، طرفِ اصلیِ ماجرا خداوند متعال و ولیّ او وجود مقدس امام زمان (ارواحنا فداه) است. بنابراین، فرصت‌ها را باید یک نعمت الهی تلقی کرد.‌ نعمت‌های الهی وقتی به سراغ انسان می‌آید، با «شکر» و «کفرِ» انسان است که این نعمت، یا افزون می‌شود یا از دست می‌رود." ☑️ @mirbaqeri_ir
⚡️ علوم انسانی غربی ذاتاً مسموم هستند. ⚡️ علوم انسانی رایج، ماهیتاً مخالف با نظام اسلامی است. ⚡️ اساس علوم انسانی را باید در قرآن کریم پیدا کرد. 🔵 رهبر معظم انقلاب اسلامی: «اینکه بنده درباره‌ی علوم انسانی در دانشگاه‌ها و خطر این دانشهای هشدار دادم - هم به دانشگاه‌ها، هم به مسئولان - به خاطر همین است. این علوم انسانی‌ای که امروز رائج است، محتواهائی دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامی و نظام اسلامی است؛ متکی بر جهان‌بینی دیگری است؛ حرف دیگری دارد، هدف دیگری دارد. وقتی اینها رائج شد، مدیران بر اساس آنها تربیت میشوند؛ همین مدیران می‌آیند در رأس دانشگاه، در رأس اقتصاد کشور، در رأس مسائل سیاسی داخلی، خارجی، امنیت، غیره و غیره قرار میگیرند. و علمای دین پشتوانه‌هائی هستند که موظفند را در این زمینه از بیرون بکشند، مشخص کنند، آنها را در اختیار بگذارند، برای برنامه‌ریزی، برای زمینه‌سازیهای گوناگون. پس نظام اسلامی پشتوانه‌اش علمای دین و علمای صاحب‌نظر و است؛ لذا نظام موظف به حمایت از حوزه‌های علمیه است، چون تکیه‌گاه اوست.» (بیانات در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم، ۱۳۸۹/۰۷/۲۹) https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=10357 «من درباره‌ی علوم انسانی گلایه‌ای از مجموعه‌های دانشگاهی کردم - بارها، این اواخر هم همین جور - ما علوم انسانی‌مان بر مبادی و با مبانی قرآنی و اسلامی بنا شده است. علوم انسانی غرب مبتنی بر جهان‌بینی دیگری است؛ مبتنی بر فهم دیگری از عالم آفرینش است و غالباً مبتنی بر است. خوب، این نگاه، نگاه غلطی است؛ این مبنا، مبنای غلطی است. این علوم انسانی را ما به صورت ترجمه‌ای، بدون اینکه هیچگونه را اجازه بدهیم در آن راه پیدا کند، میاوریم تو دانشگاه‌های خودمان و در بخشهای مختلف اینها را تعلیم میدهیم؛ در حالی که ریشه و پایه و اساس علوم انسانی را در قرآن باید پیدا کرد. یکی از بخشهای مهم پژوهش قرآنی این است. باید در زمینه‌های گوناگون به نکات و دقائق قرآن توجه کرد و مبانی علوم انسانی را در جستجو کرد و پیدا کرد. این یک کار بسیار اساسی و مهمی است. اگر این شد، آنوقت متفکرین و پژوهندگان و صاحبنظران در علوم مختلف انسانی میتوانند بر این پایه و بر این اساس بناهای رفیعی را بنا کنند. البته آن‌وقت میتوانند از پیشرفتهای دیگران، غربیها و کسانی که در علوم انسانی پیشرفت داشتند، استفاده هم بکنند، لکن مبنا باید مبنای قرآنی باشد.» (در دیدار جمعی از بانوان قرآن‌پژوه کشور ۱۳۸۸/۰۷/۲۸) https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=8259 «آنچه که به ما گزارش دادند، در بین این مجموعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی عظیم دانشجوئی کشور که حدود سه میلیون و نیم مثلاً دانشجوی دولتی و آزاد و پیام نور و بقیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی دانشگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌های کشور داریم، حدود دو میلیون اینها دانشجویان علوم انسانی‌اند! این به یک صورت، انسان را نگران میکند. ما در زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی علوم انسانی، کار بومی، تحقیقات اسلامی چقدر داریم؟ کتاب آماده در زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌های علوم انسانی مگر چقدر داریم؟ استاد مبرزی که معتقد به باشد و بخواهد جامعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌شناسی یا روانشناسی یا مدیریت یا غیره درس بدهد، مگر چقدر داریم، که این همه دانشجو برای این رشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها میگیریم؟ این است. بسیاری از مباحث علوم انسانی، مبتنی بر فلسفه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هائی هستند که مبنایش است، مبنایش است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوی به انسان و جهان است. خوب، این علوم انسانی را ترجمه کنیم، آنچه را که غربیها گفتند و نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم، در واقع و تردید و به مبانی الهی و اسلامی و ارزشهای خودمان را در قالبهای درسی به جوانها منتقل کنیم؛ این چیز خیلی مطلوبی نیست.» (بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها، ۱۳۸۸/۶/۸) https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=7959 ☑️ @mirbaqeri_ir
✅ اداره جامعه قرآنی 💬 آیت الله جوادی آملی 🔸 قرآن مثل باران نازل نشده، خدای سبحان باران را نازل کرد یعنی این قطرات را به زمین انداخت، قرآن را هم نازل کرد در «لیله قدر»؛ اما نازل کردن قرآن مثل نازل کردن باران نیست که به زمین انداخته باشد، را آویخت، باران را انداخت، نازل کردن قرآن مثل آن است که کسی در بالاست، طنابی را نازل می‌کند، آویزان می‌کند، به ما می‌گوید این طناب را بگیرید و بالا بیایید، پس قرآن را خدا نازل کرد، باران را هم خدا نازل کرد؛ اما باران را انداخت روی زمین، قرآن را آویخت، چون است یک طرفش به دست خداست ما نمی‌توانیم با این کتاب همسان کتاب‌های دیگر رفتار بکنیم، الآن ما هر کتابی را که مطالعه می‌کنیم بر اساس «وَ انْظُرْ إِلَی مَا قَال»[1] مطالعه می‌ کنیم، می ‌گوییم ما با این مطالب کار داریم چه کار داریم گوینده‌اش کیست؟ گوینده ‌اش یا مُرد یا فعلاً در دسترس نیست، ما با مقول و با گفتار او کار داریم، اما قرآن ‌‌چنین نیست، یک قول است که قائل بالای سر اوست، یک کلام است که متکلم بالای سر اوست، یک طناب است که طرف دیگر آن به دست خود خدای سبحانه تعالی است، ما با این کتاب روبه‌رو هستیم، پس نمی ‌توان گفت که حالا کسی دارد قرآن مطالعه می‌کند یا تفسیر قرآن می‌نویسد؛ مثل تفسیر فقه است یا کار فلسفه است یا کار کلام است یا کار طبّ است که یک کتاب را دارد مطالعه می‌کند، از آن قبیل نیست! اگر یک فقیه یا یک محدث یا یک متکلم یا یک طبیب کتابی نوشت دیگر ما هستیم و کتاب او، کاری به او نداریم، او یا زنده است یا مُرد، ولی درباره این‌‌چنین نیست، این یک کتاب نیست که نوشته باشد و ردّ شده باشد، این یک طناب است که آویخت، یک طرفش به دست اوست یک طرفش به دست ما، همین حدیث نورانی «إِنِّی تَارِكٌ فِیكُمُ الثَّقَلَینِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی»[2] درباره قرآن دارد که «أَحَدُ طَرَفَیهِ بِیدِ اللهِ سُبحَانَهُ وَ تَعَالی»[3] یک طرف این قرآن که طناب است به دست خداست طرف دیگرش با اوست. الآن همین کتاب اسم کلب در آن هست، اسم فرعون در آن هست، اسم جهنم در آن هست، کسی که وضو ندارد نمی ‌تواند اسم این کلب را ببوسد؛ حالا کسی خواست سوره مبارکه «کهف» را باز کرد می‌خواهد قرآن را ببوسد وضو ندارد نمی ‌تواند آیه ﴿وَ کلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَیهِ﴾[4] این را ببوسد یک چنین کتابی است! اسم فرعون را که در قرآن است، این کتاب را باز کرد، می‌ خواهد قرآن را ببوسد، فرق نمی ‌کند چه اسم وجود مبارک پیغمبر باشد چه اسم فرعون، چون در قرآن است و خدا گفت بی ‌وضو نمی ‌شود آن را بوسید این یک چنین کتابی است! 🔸 پس ما با کتابی روبه‌رو هستیم که گوینده‌اش بالای سر اوست، ما باید توجه داشته باشیم با کتابی در تماس هستیم که کشور را این می ‌کند مبادا کسی ـ خدای ناکرده ـ خیال بکند یک عده بی ‌راهه می ‌روند به هر حال سرشان به سنگ می ‌خورد! مهمترین پیام قرآن کریم این است که انسان یک است خود را فریب ندهد، انسان آنقدر قدرتمند است که مرگ را می ‌میراند، اینها حرف‌ های قرآن است. اگر کسی ـ خدای ناکرده ـ باورش این باشد که با مُردن می‌پوسد و از بین می‌رود این فکرش نیست؛ اما مهمترین کار قرآن این است که به انسان می‌گوید انسان یک موجود ابدی است، ما مرگ را می ‌میرانیم، ما تغیر و تحول را زیر پا می ‌گذاریم و می‌ شویم ابدی، اگر ابدی شدیم که با دست خالی نمی‌ شود ابدی شد، یک جا لازم است، یک سفر لازم است، یک ره‌ توشه لازم است؛ لذا نه بی ‌راهه می ‌رویم نه راه کسی را می‌ بندیم، روی رهنمود قرآن خیلی سهل است، وجود مبارک ولی عصر (ارواحنا فداه) که ظهور کرد این معارف عملی می ‌شود[5] الآن اگر این هفت میلیارد بشر روی زمین باشند اداره آن سهل است، بنابراین این جاهلیت را وجود مبارک ولی عصر عاقل می ‌کند، اداره کردن مردم عاقل سخت نیست، مگر حضرت با کشتن جهان را اداره می ‌کند؟ مگر با قتل می‌ شود جهان را اداره کرد؟ این چه قدرتی است که وجود مبارک حضرت به اذن خدا دارد و چه برکتی است که ذات أقدس الهی در زمان حضور آن حضرت نصیب جوامع بشری کرده، فقط خود آن حضرت می ‌داند که عقل مردم بالا می‌آید، وقتی عقل مردم بالا آمد مردم فکر می ‌کنند، فکر می ‌کنند، فکر می ‌کنند، مسلمان هستند و حافظ دینشان‌ هستند حافظ آخرتشان‌ هستند، هیچ ظلمی نمی‌ کنند، زیر بار ظلمی هم نخواهند رفت. [1]. غرر الحكم و درر الكلم، ص361. [2]. الخصال، ج‏1، ص66. [3]. بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم، ج‏1، ص414. [4]. سوره کهف، آیه18. [5]. الکافی(ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص25. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1389/05/07 @esratvtelegram استاد حسن عباسی 💠 @Hasanabbasi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ (حمد)، مرز حیات انسانی و حیوانی 🔸 یک حیاتی است که وجود مبارک (سلام الله علیه) در بخش اوّل دعای مشخص کرد که مرز انسان و حیوان را تعیین می کند. فرمود به اینکه: دیگران انسان را ( ) می دانند؛ ولی ما در برابر آنها، بر اساس فرهنگی که به ما آموخت انسان را ( حیّ حمید ) می دانیم نه حیوان ناطق! و همین جامعه ای که را بدون صرف کند، ( لخرجوا من حدود الانسانیّه الی حدّ البهیمیه لانّک قلت: (ان‌ هم الّا کالانعام بل هم اضلّ)* ).* تو حمد و را به ما آموختی که پیدا کنیم. فصل مقوّم انسان، (حمد) اوست. ------------------------------------------ 📌 سوره فرقان / آیه ۴۴ 📌 الصحیفه السّجادیّه / دعای ۱ _ (... اذا ابتداء بالدّعا بداء بالتحمید لله عزّ و جلّ و الثناء علیه) 📋 درس اخلاق 📆 دماوند ؛ ۱۳۹۶/۰۴/۱۵ استاد حسن عباسی 💠 @Hasanabbasi_ir
✅ انتشار ، پس از ده سال 💬 سیدابراهیم رئیسی: انسان درتعریف قرآنی، حیوان ناطق نیست/ فصل الفصول انسان، ربانی شدن اوست. 🔸 حجت‌الاسلام سیدابراهیم رئیسی، دادستان کل کشور - در سوم بهمن ۱۳۹۳ - اختتامیه هشتمین دوره مسابقات سراسری دارالقرآن امام علی(ع) به سخنرانی پرداخت. ✍ متن کامل سخنان ایشان در ادامه می‌آید: فصل الفصول انسان، ربانی شدن اوست. انسان، حی متأله است. استجیبوا لله وللرسول اذا دعاکم لما یحییکم. حیات انسانی در پرتو اجابت خدا و رسول است. این روزها قرآن و وجود مقدس و قلب نازنینی که قرآن در آن نازل شده است و معلم اول بشریت، پیامبر(ص) به دلیل اهانتی که به ساحت ایشان شده است، توجه عموم را به خود جلب کرده است. رسول مکرم اسلام فرمود: «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَهُ نُورِی‌؛ نخستین‌ چیزی‌ را که‌ خدا آفرید، نور من‌ بوده‌ است‌». وجود مقدس پیامبر «مُهَیْمن» است. هم خود بر سایر انبیای الهی، هیمنه دارد و هم کتاب کامل او هیمنه علمی بر سایر کتب آسمانی دارد. اوصیای او نیز بر همه انبیای الهی و در طول تاریخ حیات انسان هیمنه دارند. وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) که هم سیره‌اش و هم وجود مقدسش و هم سنتش از هرگونه لغزش در امان است و دارای ملکه عصمت است و قرآن و کتاب مقدسی که بر پیامبر(ص) نازل شده از هرگونه اعوجاج در امان است و هیچ کجی در کتاب کامل او راه ندارد. خداوند درباره آفرینش انسان فرموده است انسان دو خلقت دارد، یکی خلقت جسم انسان و دیگری خلقت جان انسان است و پس از خلقت جسم انسان، خلقت جان انسان آغاز شد. آنجا که فرموده «ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ». بنابر این انسان دو خلقتی است و دارای دو آفرینش است، یکی خلقت جسم او و دیگری خلقت جان و روح او. سپس خداوند فرموده‌ است «...فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ...» که یا این تبارک برای جزء اخیر است یعنی همان خلقت جان انسان و یا برای ترکیب این جسم و جان است یعنی این تبارک الله به هر دو می‌خورد؛ یعنی این خلقتی که هم در آن جسم و هم جان است و این فتبارک الله دارد. در حال حاضر در کره زمین بیش از هفت میلیارد به نام انسان، نفس می‌کشند، سؤال این است که کدامین اینها انسان هستند؟ آیا همه اینها که مخلوق خداوند هستند، مسجود ملائکه نیز هستند؟ و یا آن انسان مسجود ملائکه است که خلیفةالله است؟ خلافت مطلقه برای وجود حضرت ولی‌عصر(عج) است و خلافت، مثل ولایت دارای مراتب است و یک مرتبه آن وجود حجت خدا بر زمین است، ولی هرکس از انسان‌ها به منزله نزدیکی به «مستخلف عنه»، دارای مقام خلافت هستند. حال باید دید که کدامیک از این انسان‌ها بیشتر کار مستخلف عنه می‌کنند و کدام یک جلوه ربانی دارند. هر کدام از انسان‌ها به میزان ارتباط با وحی و قرآن کریم دارای مقام انسانیت هستند لذا فرموده است «عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الْإِنسَانَ» و مفهوم این سخن این است که انسانیت انسان در گرو ارتباط با وحی و آیات الهی رقم می‌خورد. تعریف انسان در قرآن، غیر از تعریف منطق از انسان است. در تعریف انسان در منطق آمده است «حیوان ناطق»، اما تعریف انسانی قرآن، حیوان ناطق نیست، چون نطق، فصل‌الفصول انسان نیست و فصل الفصول انسان، ربانی شدن انسان است. بنابر این تعریف قرآنی از انسان می‌شود «الانسان حی متأله» انسان موجودی است ربانی و انسان ربانی، در پرتو ارتباط با قرآن انسانیتش شکل می‌گیرد، چنانکه در آیه قرآن آمده است:«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُم... » ؛ که ای انسان حیات انسانی‌‌ات در پرتو اجابت خدا و پیامبرش است یعنی اگر انسان حیات طیبه می‌خواهد ندای حیات‌بخش خداوند و پیامبر، حیات طیبه انسان است که آن در پرتو آیات نورانی قرآن است و امکان ندارد به انسان حیات طیبه جز در پرتو نورانیت قرآن برسد. آنچه که نجات‌بخش بشریت امروز و گمشده بشریت امروز است است و همانطور که مقام معظم رهبری(دامت برکاته) در پیامشان به جوانان اروپا و امریکا و آمریکای شمالی نکاتی را مطرح کردند که «من با دولت‌مردان شما سخن نمی‌گویم چون آنها صداقت را عامدا زیر پاگذاشته‌اند، اما روی سخن من روی شما جوانان که قلب‌هایتان آماده است و این است که قرآن را ببینید و بفهمید و خارج از همه جوسازی‌های رسانه‌ها و دولت‌مردانتان، رسول خدا(ص) را بشناسید» که اگر این دو را بشناسند خواهند فهمید تروریست‌های استخدامی نظام استکباری می‌خواهند چهره زیبای اسلام را بد نشان دهند و آنها نمی‌توانند اسلام‌هراسی را در دل مردم قرار دهند و یقین بدانید که راه نجات‌بخش را خواهید یافت. 👇 ادامه... @Hasanabbasi_ir