#خروج_از_مکه #حضرت_‌مسلم_بن_‌عقیل_ع #مرحوم_استاد_‌عابد بخش ۱ از حرم ، قبلهء اربابِ نیاز رَخت بر بست سوی کعبهء راز بود آنگه که منا و عرفات شایقِ جلوهء آن پرتوِ ذات رفت و بُرد از حرم آن نورِ هدا روحِ تسبیح و مناجات و دعا بود در قلبِ مواقف تب و سوز از مناجاتِ شهِ عشق ، هنوز شورِ دیرینهء آن مظهرِ عشق بود هر گوشه نماینگرِ عشق سنگهای جَبلُ الرَّحمه به گوش بشنود باز مگر بانگِ سروش بود پژواکِ دعای عرفات منعکس در همه اطراف و جهات آسمان سقف و زمین فرش آنجا خلوتی خوش به نیایش ، به دعا مُحرمان جمله در آن خلوتگاه اشک بر دیده و بر لبها آه جملگی شمع صفت می سوزند تا مگر محفلِ دل افروزند لیک او داشت هوای دگری سوزِ او بود ز جای دگری هر نفس گر که خدایا می کرد دوست از دوست تمنّا می کرد آه اینک دگر آن آوا نیست مَحرمِ بیت و حرم آنجا نیست داشت عرفانِ صفایش عرفات بود مشتاقِ لقایش عرفات لیک او بود روان در رهِ عشق طالبِ جذبهء قربانگهِ عشق مکّه پُر بود ز نجوای حسین جلوه ای داشت ز نورِ حرمین حسرتِ او به دلِ حِجر و حَجَر جمله را شعله به جان ، تَف به جگر بود چشمی حَجر از بهرِ نگاه تا کند سِیرِ تجلّای اِلاه شب به آفاق در آویخته چنگ هست اقطارِ حرم غالیه رنگ در افق ماه به صدها تشویش در نهم شب به نهم جلوهء خویش شاهدِ غیبتِ خوشیدِ ولاست در پیِ بدرقهء میرِ هداست هر طرف راحله اش در تک و پوست ماه فانوس کشِ محفلِ اوست کرده اندر رهِ او فرشِ تراب سیمگون پرتوِ خود را مهتاب رخت بربست پیِ هَدمِ ستم از حرم پادشهِ حِلّ و حرم شبِ تودیعِ شه اندر بطحاست کوفه را نیز در آن شب غوغاست کوفه را کوفه مگر کرب و بلاست بر سغیرِ شهِ دین عاشوراست کوفیان عهدِ وفا بشکستند قلبِ ایمان و دیانت خستند شبِ میثاق همه وارفتند هِشته دین از پیِ دنیا رفتند مسلم آن آئینهء سلم و رضا پیکِ اسلام و منادیّ وفا بی کس و یاور و تنها و غریب نه انیس و نه جلیس و نه حبیب کوفه طوفان زده همچون دریا چارسو دشمنو مسلم تنها غربت و بی کسی و تنهایی مردمک را نه دگر کارآیی پیکِ باد هست همان هم نفسش غیرِ او نیست دگر هیچکَسش خواهدش حاملِ پیغام کند دل ز همدردیش آرام کند باد ، ای نامه رسانِ غربا رو ز من گو به سلطانِ ولا که نیاید سوی این شهر و دیار روی از کوفه بتابد ، زینهار باز گوی از منِ بیکس با شاه کاِی فروزنده ز تو انجم و ماه ای جهان از گلِ رویت گلشن ای به قربانِ تو صدها چون من ای تو آئینهء حُسنِ ازلی ای تو دلبندِ نبی ، جان ِعلی ای ز تو هستی عالم بر جا جانِ زهرا ، سوی این شهر میا کوفه را نیست نشانی ز وفا همه جا حیله و رنگ است و ریا جمله دلباختهء سیم و زرند دین فروشند که دنیا بخرند روی برتافته از قرآنند گر چه در ظاهر ، قرآن خوانند حق ز باطل نشناسند دگر این بوَد شرطِ عبودیّتِ زر سوی اربابِ دِرَم سوی نیاز قبله نشناخته خوانند نماز ای تو در کنزِ ولا گوهرِ پاک نیست شایسته ات این تیره مغاک راستی حیف بود نورِ اِلاه تابد ار در دل این چاهِ سیاه من اگر بیکس و بی یارایم با گلِ زخمِ جهان آرایم سر دهم شورِ تو را در کونین عالَمی پُر کنم از صیتِ حسین ادامه دارد 🔽🔽🔽

#حضرت_‌مسلم_بن_‌عقیل_ع #مرحوم_استاد_‌عابد بخش ۲ هر گُلِ زخم که بشکُفت به تن از وفا گفت حدیثی با من آن قدر در رهِ تو می کوشم که مِی از جامِ شهادت نوشم نیست گر یاورم ای جانِ جهان هست عشقِ تو مرا مونسِ جان تا بوَد شورِ تو اندر سرِ من گو همه زخم شود پیکرِ من گر جهان خصم بوَد باکی نیست زخم جز بر بدنِ خاکی نیست جان مصفّاست ز اشراقِ ولا هست با عشقِ تو بازیچه بلا شعله گر بر سرِ من می ریزد در دلم شوقِ لقا انگیزد زانکه من سوختهء عشقِ تواَم محفل افروختهء عشقِ تواَم شمع ، خود هست سراپا آتش جلوه افزون کند او را آتش گر شوم کشته من از تیغِ جفا سرِ تو باد سلامت شاها ور شود فدیهء جانت صد جان تو بمان زان که تویی جانِ جهان (عابد) این قصّهء سوزان بس کن بس کن این شرحِ پریشان بس کن نه تو را قدرتِ گفتار و بیان کآوری صحبتِ نیکان به زبان صله ای خواه ز پیکِ شهِ عشق آن مریدِ شهِ عشق و رهِ عشق تا که دردِ تو به درمان برسد کارهای تو به سامان برسد رو متاب از درِ اولادِ رسول تا شود جایگهت بزمِ قبول هر که از بابِ ولا شد به کنار حاصلش هست ضلال آخرِ کار آری آن کس که ز حق تافته رو خونِ کوفی است روان در رگِ او. ۷۴/۲/۶ مرحوم استاد محمّد #‌عابد التماس دعای فرج

🌺 نویسنده و ویرایش کننده از : جناب آقای کربلایی سعید محمدی 🌺 مرحوم استاد محمّد #عابد جسموندی یر اوزره قانه غلطان ، یا غنچه دی بیر طَبَق عم اوغلی؟ رخساریوی قان ایدوبدی گلگون ، یا مِهری دوتوب شفق عم اوغلی؟ بیر نسخه دی قانیله مُذَهَّب بو پیکرِ سر بپا جراحت هر حرفینی بیر جفا الیله شمشیر و سِنان ایدوب کتابت مین شوم دنی شقاوتندن هر بیر رقمی ایدور حکایت شرح ایلوری درد و غم فصولین ، بو نسخه ورق ورق عم اوغلی از بسکه ویروبلا یاره جسمون وار بنزری صحن لاله زاره شمشادیدی قامتون ییخیلمیش بیدادیله طرف جویباره رخساریوی گَرد و خاک ایدوبدور ابرِ سیه ایچره بیر ستاره یوخ یوخ دیمرم ستاره رویون بیر ماهیدی متّسق عم اوغلی تا گل کیمی باتدی قانه جسمون ، دل گل کیمی اولدی چاک دامن بیر شعلهٔ جانگذاز آلدی بو حسرت و شوق آتشندن بو سوز و گدازبده نَلَر وار ، بیر شمع بولر او حالی بیر من پروانه ده درک یوخ نه بولسون ، بو عشقیدی یا عَشَق عم اوغلی عمرون گونی ای مهِ وجاهت چون کوکبئ بختیم اولدی آفل یاندیردی شرارِ اشتیاقون هر پرده نی وصله گوردی حایل اجزاء وجودی درهم ایتدی تا اولدی مرادِ قلب ، حاصل عاشق یتوشر وصاله آری ، مَشی ایلسه بو نَسَق عم اوغلی زلفوندی دوشوبدی رشته رشته رخساریوی ایلیوبدی پنهان؟ یا ظلمتِ شام کفر ایچینده مستوریدی نورِ صبح ایمان بیجا دگی گوزده روزِ روشن بیر لیلهٔ تاره بنزر اوندان تفسیر اولونوب بو طرّه لرده وَاللّیل اِذٰا غَسَق عم اوغلی ای آیتِ خوبی و وجاهت ، اعجوبهٔ دهریدور کمالون ای معنی نزهت و طراوت ، اغلوطهٔ حُسندور جمالون وصفون مَثَل و بیانه گلمز اسطورهٔ وَهمدور خیالون حاشا گورونه سوادِ شبده انوارِ رخِ فلق عم اوغلی گون تک اوزون ایلینده روشن ظلمتگه عرصهء غزانی محو اولدی سپاه کینه پرور گورجاق بو جمالِ دلربانی تحسینه آچیبدی دل ملائک سسلندی سروشِ آسمانی جاءَ الحَقُ وَ استَطارَ نوُره اَلباطِلُ قَد زَهَق عم اوغلی ساخلار منی سایه تک دییردیم پای قد سرویوین پناهی چوخ گوردی ولی هزار افسوس گردون منه بو پناهگاهی بیدادیله سالدیلار ایاقدان شامون بو دنی صفت سپاهی بیر قدّی که اولموش اعتدالی طوبائله ماصَدَق عم اوغلی داماد سن ای امیدگاهیم ، مقصودِ نگاریدور عروسون جنّتده بهشتی رولر ایلر شوقیله هوای پای بوسون منده دوزرم غمونده یتسه هر ظلمی سپهرِ آبنوسون تا عمر گچر تاپار وصالون بو خاطرِ مفتَرَق عم اوغلی بو وسعتیله جهان غمونده بیر تنگ قفسدی مرغِ جانه خونِ دل و اشگِ لعل گوندور بو طایره سهمِ آب و دانه همراه اولا روحویله ایستر پرواز ایده گلشنِ جنانه بو نیّته تیرِ آهی ایلر استار سپهری شَق عم اوغلی دل رشته سی بند اولوبدی محکم بیر رشتیه چین کاکلونده مشهودیدی عکسِ لوحِ خاطر آئینهٔ مه شمایلونده عشقونده اولوبدی محو نفسیم یوخ مندن اثر مقابلونده فرقتده قرینِ عین وصلم بیهوده دی بو قلق عم اوغلی هر ذرّه ده آفتابِ عشقون اوز قدریجه واردی آب و تابی میزانِ لیاقتینجه هر کیم ادراک ایلیوبدی بو حسابی بو شور ،که سنده وار ولیکن حیرتده قویوبدی شیخ و شابی بو قوّهٔ فوق هر قوادن سرگشته دی ماخَلَق عم اوغلی بی شُبهه گوروبدی ماهِ مصری سیّاره بُت رواق گردان شاهددی که حُسنویله اوندا در عینِ کمال واردی نقصان بو جلوه که گورسنیر یوزونده خورشیدیده یوخ نه ماه کنعان بو حُسنه نظیر، کلکِ قدرت ماصَوَّر فی سَبَق عم اوغلی گوز سِیر جمالون ایلر اوندان اود جانه سالار شرارِ غیرت بیهوده دگول کی قلبیم ایلر آخماقدا یوزه سرشگه سبقت آگهدی کی بی لقای جانان یوخ عمرده بیر بها و قیمت بو باره ده دونسه قانه غمدن ذی حقدی بحقّ حق عم اوغلی دور ایلدی قبّهٔ مُدوّر بیر گردشِ باژگونه ایله هر گامیده سِیری توأم اولدی مین فتنهٔ گونه گونه ایله بو فتنه لری سالیب ایاقدان من بیکسی بیر نمونه ایله تا فُلکِ حیاتون ایلیوبدور قان موجینه مُغتَرَق عم اوغلی تأثیرِ عواملِ طبیعی پیدایشِ نوبهار ایدنده خاکِ سیهی بدایعیله حق خامه سی پُرنگار ایدنده طغیان شرارهٔ عواطف آهِ دلی شعله بار ایدنده گل غنچه لری یانار چمنده تابیندن ایدر عَرَق عم اوغلی دور گور نجه کربلا چولونده پیچیده اولوب آنان نواسی اقطارِ صوامعِ فَلکده واردور بو نوادن انعکاسی ذرّاتِ جهان اولوب غمونده اول بیکس و یار همصداسی معناده دولوبدی شیونیله بو طارُمِ نُه طَبَق عم اوغلی چوخ شعر ایلدون ردیف (عابد) بی معنی و سست و پوچ و بیراه سوز صاحبی فیض ویردی امّا تا اولدی رسا بو فکرِ کوتاه خوش نظم ایلدون بو شعری الحق طُوبیٰ لَکَ ثُمَّ اَحسنَ الله جسموندی یر اوزره قانه غلطان ، یا غنچه دی بیر طبق عم اوغلی؟ التماس دعای فرج

#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #حضرت_رقیه_شهادت بود در شهر شام از حسین دختری آسیه فطرتی، فاطمه منظری تالی مریمی، ثانی هاجری عفّت کردگار، عصمت اکبری لب چو لعل بدخش، رخ عقیق یمن او سه ساله ولی عقل چلساله داشت با چهل ساله عقل روی چون لاله داشت هاله برده ز رخ، رخ چو گل ژاله داشت لاله روی او همچو مه هاله داشت ژاله آری نکوست، بر گل نسترن شد رقیّه ز باب نام دلجوی او نار طورکلیم، آتش روی او همچو خیر النساء، خصلت و خوی او کس ندیده است و چون چشم جادوی او نرگسی در ختا، آهویی در ختن گرچه اندر نظر طفل بود و صغیر گر چه می آمدی از لبش بوی شیر لیک چون وی ندید چشم گردون پیر دختری با کمال، اختری بی نظیر شوخ و شیرین کلام، خوب و نیکو سخن از نجوم زمین تا نجوم سما دید در هجر او تربیت ماسوی قره العین شاه، نور چشم هدا هم ز امرش روان، هم ز حکمش بپا عزم گردون پیر نظم دهر کهن بر عموها مدام زینت دوش بود عمّه ها را تمام زیب آغوش بود خواهران را لبش چشمه نوش بود خردیش را خرد حلقه در گوش بود از ظهور ذکا، وز وفور فتن بس که نشو و نما با پدر کرده بود روی دامان او، از و پرورده بود بابش اندر سفر همره آورده بود پیش گفتار او، بنده پرورده بود از ازل شیخ و شاب تا ابد مرد و زن دیده در کودکی، سرد و گرم جهان خورده بر ماه رخ سیلی ناکسان کتف و کرده هدف، بر سنان سنان در خرابه چه جغد ساخته آشیان یا چه یعقوب و در کنج بیت الحزن از یتیمی فلک کار او ساخته رنگ و رخساره را از عطش باخته از فراق پدر گشته چون فاخته بانگ کوکوی او، شورش انداخته در زمین و زمان از بلا و محن داغ تبخاله را پای وی پایدار طوق و درگردنش از رسن استوار وز طپانچه بُدَش ارغوانی عذار گریه طوفان نوح، ناله صوت هزار نه قرارش بجان، نی توانش به تن در خرابه سکون ساخته در کرب شور اَیْنَ أبی؟ کار او روز و شب شامگاهان به رنج، روزها در تعب ای عجب ای سپهر از تو ثمّ العجب تا کجا دون نواز شرمی از خویشتن قدری انصاف و کن آخر از هرزه گرد عترت مصطفی وینقدر داغ و درد شد زنانشان اسیر یا که شد کشته مرد آخر این بیگناه طفل بیکس چه کرد تا که شد مبتلا اینقدر در فتن در خرابه شبی خفته و خواب دید آفتابی به خواب رفت و مهتاب دید آنچه از بهر وی بود و نایاب دید یعنی اندر به خواب طلعت باب دید جای در شاخ سرو کرده برگ سمن شاهزاده به شه مدّتی راز داشت با پدر او بهرراه دمساز داشت ناگهانش ز خواب بخت بد باز داشت آن زمان با غمش چرخ و دمساز داشت گشت و بیدار و ماند شکوه اش در دهن در سراغ پدر کرد و آن مستمند باز و چون عندلیب آه و افغان بلند عرش را همچه فرش در تزلزل فکند ساخت چون نی بلند ناله از بندو بند جامه جان ز نو چاک و زد در بدن زد درآن شب به شام برق آهش علم سوخت برحال خویش جان اهل حرم باز اهل حرم ریخت از غم به هم گشته هریک ز هم چاره جو بهر غم اُمّ کلثوم را زینب ممتحن ناله وی رسید چون به گوش یزید کرد بهرش روان رأس شاه شهید آن یتیم غریب چون سر شاه دید زد به سر دست غم وز دل آهی کشید همچو ((صامت)) پرید مرغ روحش ز تن #صامت_بروجردی

بانوای عبداللهی =====👆 السلام علیک یا امام رضا (ع) یاضامن آهو مدد قبر پاگون عجب باصفادی هم بیزه مکه دی کربلادب سن کرم صاحبی بیزده زائر گور الی بوش قیدصاق روادی جان رضا جان رضا جان رضاجان اوگوزل قبره قربان رضان ۲بار ای رضا قلبی زاره صفا وئر درد بی درمانا سن دوا وئر ای خانم فاطمه نون بالاسی وار قاپوندا مریضون شفا وئر کیم چاغیرساسنی داده مولا ال دوتارسان بودنیاده مولا ویر بیزه کربلانین براتین تل زینب دوشوب یاده مولا

زبانحال حضرت اباعبدالله در سر نعش برادر سبک نوحه: من ریزه خار خوان سرلشکر حسینم. قان یاغدی کربلایه صحرایه یا محمد. بو دشت کربلاده دوشدوم عجب حصاره تنگ اولدی بو زمانه سالدی منی فشاره هر سمتدن حسینه سد اولدی راه چاره مغلوب اولوب سپاهیم سالاریم ئولدی الله (قالدی الیم بئلیمده قارداشیم اولدی الله سرلشگریم یخیلدی قارداشیم اولدی الله آرخام ائلیم ابولفضل) یاتما یامان گونومدی آرخام ائلیم اباالفضل قویما حسینی یالقیز سیندی بئلیم اباالفضل قوی قانی گوزلروندن قارداش سیلیم اباالفضل دلدن دوشوب اوصاندیم دلداریم ئولدی الله یاتما بو قان ایچینده دور حمل ایدیم خیامه سو وعده سی ویروبسن اطفال تشنه کامه نوفل ووراندا ضربت باشدان دوشوب عمامه قلبیم یانور وزیر درباریم ئولدی الله دور حمل ایدیم خیامه جسمون یارالی قارداش قویما منی کمکسیز یالقیز وفالی قارداش بیر جوت قولون بدندن دوشمش آرالی قارداش یاتدی علم ، پوزولدی پرگاریم ئولدی الله قوی نهر علقم اولسون شرمنده گوز یاشیمدان تک قالمیشام داغلدی ائل طایفام باشیمدان آخر الیم اوزولدی ایستکلی قارداشیمدان بیر نصرت ایلین یوخ انصاریم ئولدی الله ای کاش آخمییدی هر یانه نهر علقم اشکیم کیمی دونیدی القانه نهر علقم سو وئرمه دی حسین تک مهمانه نهر علقم سقای اهلبیت اطهاریم ئولدی الله سن سیز ائویم یخلدی چارم آزالدی قارداش حسرت الیم جفادن قوینوندا قالدی قارداش کیم بو علی صلابت قولاّری سالدی قارداش حیدر مثالی صفدر کراریم ئولدی الله حسین کریمی مراغه‌ای

✅ شجاعت حضرت اباعبدالله الحسین (؏) ویردون ای چرخ ندن فرصتی اشرار الینه رشته‌ی کار گچوب مرد تبه‌کار الینه نه روا بلبل او ذوقیله قفسده یاشیا گل او اندازه لطافتله دوشه خار الینه حکم زندان ویریله یوسفه تقوایه گوره مصر قبضه اولا بیر حاکم جبّار الینه سن مگر ساحریدون رمز طلسماتیله قورخیدان تاپشوراسان گنجی سیه مار الینه نه صلاحیله امیر ایتدون عبیداللهی ویرر عاقل نجه قدّاره‌نی غدّار الینه وریلا سکّه‌ی اسلام یزیدون آدینا ویریله سنگر دین شارب و خمّار الینه اختیارات آلنا صاحب تقوادن اگر تاپشوراللار سر یحیانی زناکار الینه بیعت ایتمز ابی‌عبدالله عبیداللهه ساربان ظلمینی هر چند ایده تکرار الینه یتشوب جاه و مقامه هامی قدّاره‌کشان بنده‌لر بند چکوب زبده‌ی احرار الینه حکمتیلن بیر ایشون اولدی پسندیده فقط ذوالفقار ارث یتشدی شه ابرار الینه گرچه دورد اوغلی ئولوب آلتی جوان قارداشی آز قالور عترتی مقهور اولا اغیار الینه ئوزی تک دوره‌سی دشمن اوره‌گی داغلی سوسوز بیر نفر یوخ ویره ال حقّه طرفدار الینه باشینون اوسته حرارت ایاقی آلتدا غبار دورت طرف دشمن آلوب نیزه‌ی خونخوار الینه سوونوللر اوقدر عرصه‌ده یالقزلقنا سانکه درّنده سالوب طعمه‌ی پروار الینه بله فکر ایلدیلر ضعف دوتوب اندامین زنده تسلیم اولاجاق لشگر جرّار الینه ذوالجناح اوسته دوزلتدی بوکولن قدّین امام صف‌لره باخدی گله نقشه‌ی پیکار الینه دیدی لشگر سیزی اوچ امره مخیّر ایدورم بو اوچوندن بیرینی تاپشرون اقرا الینه یا قویون باش گوتوروم قورخلی قزلاریملن یوز قویوم چوللره باش ویرمیوم اشرار الینه یا بیر آز سو ویرون اوّل منه یاندی جگریم آنادان ارثدی سو عترت اطهار الینه یا اگر یوخدی سیزون جنگدن آیری هدفوز کمگیم یوخدی منیم گوزتیکم انصار الینه من تکم جنگیمه تک تک گلون ای قوم شریر تا ویریم هر نفرون باطله طومار الینه تن به تن جنگی قبول ایتدی فقط سعد اوغلی ئوزیده قیلدی تماشا گله معیار الینه بیر یزید آدلی کیشی ابطحی شهرت ملعون چخدی صفدن آلوب ئوز جانینی مردار الینه آچدی آغزین دیه‌سن که آچلوب قبر یزید سبقت ایتدی نجس آغزیندا کی گفتار الینه ناسزا باشلادی مردان سزاوار حقه ناقه‌ی عسگر شیطان ویروب افسار الینه مرکب کفره ایدوب عایشه‌ی نفسی سوار تاپشروب عهد رسول‌اللهی انکار الینه ساق رکابندن ایاقین چخادوب بی‌کس امام صول رکاب اوسته سالوب لنگر بسیار الینه ئوزی بیر فنّ‌دی بو، کیم صولا لنگر سالسا ساق طرفدن یغشار قدرت سرشار الینه بیر قلج وردی او نامرده بو کیفیتلن اولدی جبریل امین صدقیله زوّار الینه دیدی ظالم منی سن اولما آدامسیز گوردون ویرمرم لحظه امان یوز بِله کفّار الینه زور بازوی ولایت هله سربسته قالوب ذوالفقار آلمامشام خالق قهار الینه آستینمدن اگر دست ولایت چخادام یتمز ئوز پیکریمون زحمت و آزار الینه بیر نفر زنده قوتارماز آپارا شهره خبر کوفه‌دن ابن زیادون ویره آمار الینه الغرض بیر بِله اخطار و نصیحتله گنه اولدی بیر آیری مبارزده گرفتار الینه اونادا وردی صولوندان افقی بیر شمشیر باشی لعنت اوخودی گویده طمع‌کار الینه گلدی بیر بیر واریدی کیمده بیر آز باد دماغ دگمدی قانلاریدا حجت دادار الینه ذوالفقار ایتدی عجب قابض الارواحه کمک باشلاری یوللادی پیشواز ایده همکار الینه گچدی صف‌لر دالنا فارس و شجعان عرب شمر آلوب ریش عمر سعدی بَرَص‌دار الینه دیدی بو جنگی قبول ایلدون آخر نیه‌سن زُبده سرکرده‌لریم یاندی شرربار الینه دیدی من فکر ایلدیم اوغلی ئولنلن طرفم شیر غضبان قوجالان وقته نه زنهار الینه قویمادوز کعبه‌ده ایتسون اونی رمی جمره ایندی باشلاری یغور داش کیمی فخّاز الینه ورار اعدا باشینی داش یرینه ابلیسه حجّی تکمیل اولا جان تاپشورا دلدار الینه حمله فرمانی ویریم ایندی بو سایسیز قوشونا فتنه‌دن بند چکیم حیدر کرار الینه نهر علقم طرفین خالی ایدون معرکیه باغلیوم حیله طنابین بو فداکار الینه (زنده‌یاد استادمنزوی اردبیلی

حال احتضار حضرت زینب(س) زینبون پاک آدی حلال مشاکل دی بیزه نظر لطفی اونون شکر اولا شامل دی بیزه وار یقینیم کی بو مجلس ده مقابل دی بیزه گیمشوک قاره سینی مجلس غم برپادی زینبیه ائله عاشقلره عاشورادی کیمدی زینب سوزی مصداق هدایتدی بیزه زندگینامه سی دیباچه غیرتدی بیزه خانمون مجلس یاسی ائله جنتی بیزه نقدر واردی توان تنده دئنن یازینب حضرت مهدی دئیوب سنده دئنن یازینب کیمدی زینب سوزی کسدی ستم ریشه سینی سعی ایدوب قارداشینون نشر ایده اندیشه سینی سیندیروب سنگ جفا گر چه ئورک شیشه سینی او زمان باخمادیلار گوزدن آخان گوز یاشینا ایندی اما دولانور قبرینون عالم باشینا شهر شاماتی بو مجلس ده گورن اولسا اگر دئدیگیم نکته نی حتما اودا تایید تاثیر دولت باطلی. دست حق ایدوب زیر و زبر پوزولوبدور اموی زاده لرون دبدبه سی تیتره دور ایندی ده شامی خانمون اودلی سسی کیمدی زینب اسرا لشکرینه سردسته کیمدی زینب ئورگی جبر زماندان خسته عاقبت شامه فلک گتدی اونی جان اوسته غربا باغی وطن اولدی جلای وطنه جان وئرنده بئله سویلردی شه بی کفنه برج غمده دولانان کوکبه آخر گیجه دور آز قالور دینجله تاب و تبه آخر گیجه دور هارداسان قارداش حسین ،زینبه آخر گیجه دور گوزلریم یولدا قالوب دادیمه یوخدور گلنیم ای حصیره بوکولن یوخدی منیمده کفنیم من سنون دامنی اللرده قالان زینبووم کاخ ظلم و ستمه لرزه سالان زینبووم قانلی پیراهنی دشمندن آلان زینبووم قامتین بار مصیبتلر اگن زینبووم باشین اوسته باشینا قمچی دگن زینبووم قیزلارون غملرینی جانیمه آلدیم قارداش کاش بیلردون نه یامان گونلره قالدیم قارداش سن ئولندن صورا بیر گونده قوجالدیم قارداش گجه لر آغلامیشام من سنه اولدوزلاریلان قمچی آلتیندا حسین وای دئمیشم قیزلاریلان الله عالمدی ئوزی هر گجه گوندوزلریمه اوچ یاشیندا بالا شاهددی منیم سوزلریمه ائل یاتاندان صورا گلموردی یوخو گوزلریمه صبح اولونجا گجه لر غصه چکوب غم یمیشم بالا قیزلار یاتیشاندان صورا نوحه دئمیشم اللی ائیل هر نه بلا گلدی منه یوخ دئمدیم قمچی دگدی باشیما صبر ائلدیم اوخ دئمدیم غملریمدن نه دئسم آز دئمیشم چوخ دئمدیم سالدی دیلدن منی آخرده حسین دیل یاراسی قولدا قمچی یری وار باشدا دا محمل یاراسی شامه گل اکبر و قاسمله منی یاد ایله شهر غربتده آدامسیز باجووی شاد ایله غم الیندن یورولان روحیمی آزاد ایله باشیمون اوسته اوتور مست وصال ایله منی خدمتیم آزدا اگر اولسا حلال ایله منی رحمی گلمور فلکین گوزدن آخان گوز یاشیما بش یاشیندان ایله سالدیم قره معجر باشیما قلبیده واردی گلایه اوجا بوی قارداشیما اینجیدور قوللاریمی ایندی ده قمچی آجیسی تک ئولور شامیده غیرتلی ابوالفضل باجیسی هارداسان قارداش ابوالفضل ئورگون داغلیاسان باشیم اوسته اوتوروب باشه ووروب آغلیاسان بیلورم یوخدی قولون گوزلریمی باغلیاسان گوزومی باغلاما سوندا ئوزووی شامه یتیر باشیمون اوسته رقیه بالامی فوری یتیر او قیزلار گجه لر صبحه کیمی آغلامیشام ماتمینده هامودان چوخ من ئورک آغلامیشام جان وئرن لحظه سینمده گوزونی باغلامیشام باشیمون اوسته آچوب باشینی اوخشار آغلار گوزومی عمه سی قربانی رقیم باغلار شاعر:محسن باکفی

روضه حال احتضار حضرت زینب(س) رحمی گلمیر فلکین گوزدن آخان گوز یاشیما بش یاشیمدان اله سالدیم قره معجر باشیما قلبیده واردی گلایم اوجا بوی قارداشیما اینجیدور قولاریمی ایندی ده قمچی آجیسی تک ئولور شامیده غیرتلی ابوالفضل باجیسی بیر نفر اولمادی دوتسون او غریبیله تماس هریانا دوندی اورکدن اله دی درد احساس نهر علقم یولونا باخدی دیدی یا عباس ابوالفضل هارداسان یوخدی منیم قوم و قبیلم قارداش آی آتامین اوجا بوی اوغلی دخیلم قارداش شاعر ✍محسن باکفی

رحمی گلمیر فلکین گوزدن آخان گوز یاشیما بانوای حاج علیرضا اسفندیاری 😭😭😭😭

در حال و هوای ماه رمضان و عطش امام حسین علیه السلام و شهدای مدافع حرم 🌹🌿🌺🍀🌹🌿🌺🍀 ای دل بیدار دئنن یاحسین اولمویاسان خوار دئنن یاحسین بیر گوله گوردوم دیوری باغبان ای گل بی خار دئنن یاحسین خوشدی مطبّه یازا هر بیر طبیب غم یئمه بیمار! دئنن یاحسین مشکلون اولسا نه زمان٬ هئچ کیمه ایلمه اظهار دئنن یاحسین دوز صود اموبسن آنادان فخر ائله شیعۀ هشیار دئنن یاحسین ایستیوسن اولمویاسان دهریده درده گرفتار دئنن یاحسین دردلره درماندی حسینون آدی دردون اگر وار دئنن یاحسین گوزیاشیلا سعی ائله افطار ائله موقع افطار دئنن یاحسین آغلا اروجلوقدا سوسوزدان اگر گورسه گوزون تار دئنن یاحسین تار گورورموش عطشیندن امام پس ائله تکرار دئنن یاحسین آل نظره گاهی سوسوز قیزلاری مثل سوسوزلار دئنن یاحسین تشنه حسینه گوره سو ایچمه دی تشنه علمدار؛ دئنن یاحسین سو یئرینه قانین ایچن اصغری یاد ائله هر بار دئنن یاحسین بو آدی ذکر ایلیه نی شامیده ئولدورور اشرار٬ دئنن یاحسین گونده گلور شهره شهید حرم محرم اسرار! دئنن یاحسین آغلا جوان! تئز قوجالان زینبه عین عزادار دئنن یاحسین ایستیوسن گر اولاسان بیر گونی قبرینه زوار دئنن یاحسین سیدبشیر حسینی میانجی 🌺🌴🌷🌿🌺🌿🌷🌴

استمداد از امام زمان عج قلم : احمد تقوی مهجور تبریزی سبک جدید ای امید     مستمندان وی پناه     بی پناهان مریض عشقیوم سنون گل ایله دردیمه درمان مولانا یا ابا صالح..... یاین الحسن .. یابن الزهرا هجرونده آغلور دیده لر غمیله    دولوب سینه لر گل هارداسان یابن الحسن گوزلور یولوی   شیعه لر مولانا یا ابا صالح..... یاین الحسن .. یابن الزهرا ای سرور    اهل جهان وی امام   انس و جان نار فراقون ایلیوب شیعه لرین قلبینی قان مولانا یا ابا صالح..... یاین الحسن .. یابن الزهرا وار دلده چوخ سوز آهیم آقا جان چوخدور گناهیم قووما  قاپوندان منی سن روسیاهم  یوخ پناهیم مولانا یا ابا صالح..... یاین الحسن .. یابن الزهرا ای فاطمه نین بالاسی اولوم آدون من فداسی گل وئر بو جهانه صفا یوخ بو عالمون صفاسی مولانا یا اباصالح..... یاین الحسن .. یابن الزهرا معدن لطف و سخاسن درده   عالمه     دواسن دویمارام  آقا  آدوندان از بسکی سن باصفاسن مولانا یا اباصالح..... یاین الحسن .. یابن الزهرا آدیوه مولا عاشقم بوعشقیمده من صادقم توت الیمدن یابن الحسن قاپوندا گر نالایقم مولانا یا اباصالح..... یاین الحسن .. یابن الزهرا آیت         صبح   ازلی حسنی گوزللر     مثلی گورمیوب گورمز جهاندا بیری- سنه تای  گوزلی مولانا یا اباصالح..... یاین الحسن .. یابن الزهرا سائل          درباریوم من مهجورم  غمخواریوم من فخر   ایلرم       نوکریوم مولا   ریزه   خواریوم من مولانا یا اباصالح..... یاین الحسن .. یابن الزهرا 1402/12/2 مناسب برای شروع و پایانی هیئت.. التماس دعا

مناجات سبک: آی قارداشیم آی قارداشیم 🌿🌹🍀🌷🌺🌿🌹🍀 ای خالق ارض وسما ای ذات پاک کبریا چوخدورگناهیم بندیم بیربنده ی شرمندیم یامن تعز من تشا یامن تعز من تشا یامن تذل من تشا یاربنا یا ربنا چوخدورگناهیم بندیم بیربنده ی شرمنده یم بیرعمریدورآواریم ئوزنفسیمون بیماریم عفوایت منی بیچاریم نفسین الینده ایت رها چوخدورگناهیم بندیم بیربنده ی شرمندیم ای صاحب جان گلمیشم زاروپشیمان گلمیشم من سنه مهمان گلمیشم مهمان نواز آشنا چوخدورگناهیم بندیم بیربنده ی شرمندیم عشقون جهانه رهنما من ایلدیم جرم وخطا سن ایلدون لطف وعطا لطفون همیشه برملا چوخدورگناهیم بندیم بیربنده ی شرمندیم سنسن منی ارشادائدن غم غصه دن آزادائدن ئوزبندوه امدادائدن هردردیمه سنسن دوا چوخدورگناهیم بندیم بیربنده ی شرمندیم رحم ایله ای حیّ قدیم سنسن خداوندکریم اعمالیدن بوشدورالیم هر سرّه سنسن آشنا چوخدورگناهیم بندیم بیربنده ی شرمندیم فرهاد فکری اردبیلی 🌷🌺🌿🌹🍀🌷🌺

مداح اهلبیت،ع،آقایاحمد رحمانی کیوج

نجوا با امام زمان عج 🌹سبک جدید و دلنشین (بیر اتک گول درمیشم)🌹 ای شهِ والا سلام مونسِ دلها سلام یادگارِ مرتضا مهدیِ زهرا سلام آقایِ کرامت کُن بر من عنایت تا اینکه ببینم آن روی جمالت واگیر اول : مولا اباصالح ۴ بار واگیر دوم: بین الحسن آقا ۴ بار 🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹 السلام ای شاه عشق گوی یوزونده ماه عشق چکمیشم قلبیمده من گول آدونلا راه عشق گویده اَلم اَسدی عرش اوسته نه سَسدی بیلسون ایکی دنیا عشقون منه بَسدی واگیر اول : مولا اباصالح ۴ بار واگیر دوم: بین الحسن آقا ۴ بار 🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹 وار اورکده چوخ سوزوم منده صبره یوخ دوزوم بیلیسن ئوزون آقا کرمونده وار گوزوم ای دردیمه آگاه من نوکره سن شاه گل گل توت الیمدن یا بقیه الله مولا اباصالح ۴بار واگیر اول : مولا اباصالح ۴ بار واگیر دوم: بین الحسن آقا ۴ بار 🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹 ای هامی درده دوا اورَگه گل وئر صفا هارداسان بین الحسن سنسیز عالمدی فنا عالم سنه قوربان ای خسرو خوبان زهرا جانی گل ای هر دردیمه درمان واگیر اول : مولا اباصالح ۴ بار واگیر دوم: بین الحسن آقا ۴ بار #شعر:بهمن جعفری زینجناب

مداح اهلبیت،ع،آقایاحمد رحمانی کیوج

زبانحال حضرت اباعبدالله در سر نعش برادر سبک نوحه: من ریزه خار خوان سرلشکر حسینم. قان یاغدی کربلایه صحرایه یا محمد. بو دشت کربلاده دوشدوم عجب حصاره تنگ اولدی بو زمانه سالدی منی فشاره هر سمتدن حسینه سد اولدی راه چاره مغلوب اولوب سپاهیم سالاریم ئولدی الله (قالدی الیم بئلیمده قارداشیم اولدی الله سرلشگریم یخیلدی قارداشیم اولدی الله آرخام ائلیم ابولفضل) یاتما یامان گونومدی آرخام ائلیم اباالفضل قویما حسینی یالقیز سیندی بئلیم اباالفضل قوی قانی گوزلروندن قارداش سیلیم اباالفضل دلدن دوشوب اوصاندیم دلداریم ئولدی الله یاتما بو قان ایچینده دور حمل ایدیم خیامه سو وعده سی ویروبسن اطفال تشنه کامه نوفل ووراندا ضربت باشدان دوشوب عمامه قلبیم یانور وزیر درباریم ئولدی الله دور حمل ایدیم خیامه جسمون یارالی قارداش قویما منی کمکسیز یالقیز وفالی قارداش بیر جوت قولون بدندن دوشمش آرالی قارداش یاتدی علم ، پوزولدی پرگاریم ئولدی الله قوی نهر علقم اولسون شرمنده گوز یاشیمدان تک قالمیشام داغلدی ائل طایفام باشیمدان آخر الیم اوزولدی ایستکلی قارداشیمدان بیر نصرت ایلین یوخ انصاریم ئولدی الله ای کاش آخمییدی هر یانه نهر علقم اشکیم کیمی دونیدی القانه نهر علقم سو وئرمه دی حسین تک مهمانه نهر علقم سقای اهلبیت اطهاریم ئولدی الله سن سیز ائویم یخلدی چارم آزالدی قارداش حسرت الیم جفادن قوینوندا قالدی قارداش کیم بو علی صلابت قولاّری سالدی قارداش حیدر مثالی صفدر کراریم ئولدی الله حسین کریمی مراغه‌ای

۞﷽۞ زبانحال حضرت امام حسین علیه السلام در بالین حضرت علی اکبرعلیه السلام . احمد تقوی (مهجور تبریزی) . آچ گوزلرین گلدیم اویان روح روانیم توپراقلار اوسته یاتمادور ای نوجوانیم سس وئرسسمه سسلیرم ایوای اوغول وای باخ گورنجه اوج ایلیوب عرشه فغانیم . ای صولتی حیدر بالام ایوای علی وای پیغمبره بنزر بالام ایوای علی وای . . . داده چاغوردون سن منی امداده گلدیم گلدی سسون من خیمه دن فریاده گلدیم گوردوم یارالی پیکرون تپراقلار اوسته تاب و توانیم اولمادی افتاده گلدیم . . . باشدان آتام حیدرکیمی قانه باتوبسان باشدان آخان قانون بالا اشکه قاتوبسان هانسی جفاپرورسنی بوحاله سالدی صدپاره جسمیله بوقان ایچره یاتوبسان . . . من آغلورام دشمن گولور ایلوم نه چاره تیغ ستمله پیکرون ایلیوبله پاره از بس وروبلار یاره بو جسم نحیفه باشدان ایاقه یاره دور گلمور شماره . . . دلده آدون ازبر اولوب من باغریقانه دیندیرمنی قالدیم بوچولده یانه یانه لیلی آنان دوزمز بیله درد و فراقه واردور یری هر روز وشب گلسه فغانه . . . آرتورسنه باخدوجا بو قلبیم یاراسی شبه پیمبرسن اوغول دیدم ضیاسی ترک ایلدون بو دشتیده مظلوم آتاوی سنسیزعلی اولمازبو دنیانون صفاسی . . . باشدا یاران قانی آخوب قاندور عمامه قالموب اوغول تاب توان سنده قیامه لیلا آنان گوزلور یولون اغلار قالوبدی حمل ایلیوم نعشین نجه من خیمه گاهه . . . گوزلور یولون اخیامیده قیزلاریم آغلار لیلی آنان اوز سینه سین بو غمده داغلار «مهجور» آدیندا نوکرون نوحه یازاندا آغلار بو غمده اشکینی رخساره باغلار

‍ سینه زنی حضرت رقیه ‍ لای لای گوزومون نوری . غرق محنیم لای لای ای قمچی لر التیندا . دلدن دوشنیم لای لای دردیمون درمانی لای لای رقیه گوزلرون قربانی لای لای رقیه * سن بیل باباوین جانی من بیکسی اغلاتما قلبون کیمی من یاندیم بختیم کیمی سن یاتما دوندی قانا گوز یاشیم گوزدن بی بی وی اتما ای اصغره گیزلینده لای لای دیینیم لای لای دردیمون درمانی لای لای رقیه گوزلرون قربانی لای لای رقیه * دشمن بو باشا خاطر یولدا سنه داش وردی بعضیسی وروب محکم بعضیسی یواش وردی گلدون دله تا دلبر گلدی سنه باش وردی مهمانی گلن وقته الدن گئدنیم لای لای دردیمون درمانی لای لای رقیه گوزلرون قربانی لای لای رقیه * نسگلدی انام جانی جسمون ارادا قالسون عمه ن گئجه نین وقتی هانسی قاپونی چالسون قبرون بالا کیم قازسون خلعت بالا کیم السون قالسون قره اگنونده یوخ اغ کفنیم لای لای دردیمون درمانی لای لای رقیه گوزلرون قربانی لای لای رقیه * مظلوم بابان اول گون که اصلی وطنه گئتدی ئوپدی سنی تل اوسته تاپشوردی منه گئتدی بیلمم گوزلیم وئردی نه قولی سنه گئتدی گلدی یاسیوا یولدان یورقون گلنیم لای لای دردیمون درمانی لای لای رقیه گوزلرون قربانی لای لای رقیه * ای طرفه گولوم منده سنسیز سارالوب سولام توزلی تئله باخدوقجا یانام باشیمی یولام نیلک گوزلیم نیلک غساله ن ئوزوم اولام دورسان دئمه غربتده یوخ قبر کنیم لای لای دردیمون درمانی لای لای رقیه گوزلرون قربانی لای لای رقیه * بو شامه گلن گوندن باخدون یولا هر گون سن ئوز حاجتیوی الدون از بس قاپی دوگدون سن دور بیر اوپوشاخ باری مندن نیه کوسدون سن سیلی اجیسیندان  دی . شیرین سخنیم لای لای دردیمون درمانی لای لای رقیه گوزلرون قربانی لای لای رقیه                           

مداحی طوفانی حاج محمد باقر منصوری اردبیلی در خیمه گاه پیروان حضرت زینب (س) 👌👌👌😭😭😭😭😭

. گینه دوشوبدی باشیمه هوای کربلا حسین او آلتی گوشه قبرووه آتام آنام فدا حسین . . روادی شیعه لر مگر یانا سنون فراقووه یانور اورک آلولانور دوشنده اشتیاقووه نولور نصیب اولا گلک او خوش نما رواقووه گیک قرا محرمی ، دوتاق سنه عزا حسین . . سنون قاپوندا سیّدی نولور که امتیاز آلاق نصیب اولا زیارتون ازلجه بیر جواز آلاق گیدک اورکده محنتون فراته دستماز آلاق دئیک عزیز فاطمه ذبیح من قَفا حسین . . نولور که شاهلر باخا محبتیله نوکره محبت ایله ایسته سن او مرقد منوره ایاق طرفده یوز قویاق مزار پاک اکبره او آلتی گوشه مرقدی اوپوب ایدک نوا حسین . . او صحن و طاق و گنبد طلایه جانیمیز فدا صفا ومروه دن گوزل صفایه جانیمیز فدا منای کعبه دن گوزل منایه جانیمیز فدا جوار رحمتونده کی فدالره فدا حسین . . نقدری اشک و آهیله فراقوه دوام ایدک نولار گلک مزارووه جهاندا اخذ کام ایدک او پیر پاک درگه مقدسه سلام ایدک دوتاق مزارینون توزین مثال کیمیا حسین . . او قبر پاکی شوط ایدک جهانه بیز شرر سالاق شمیم عطر جّنتی او قبر پاکدن آلاق آنا دلیجه اصغره سینونده لایلای چالاق سینونده یاره لی یاتوب او صودامر بالا حسین . . اوپک سنون مزارووی باتاق ملال و ماتمه گیدک زیارت ایتمگه کنار نهر علقمه او خردا قبریدن اپوب ایدک بو نوعی زمزمه یاتوب بو ئیرده معدن سخاوت و وفا حسین