eitaa logo
هیئت بانوان پیشکسوت زینبی «س» تاسیس ۱۴٠٠/۹/۴
88 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
218 فایل
ارتباط با مدیر کانال ya110s@
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 آیه ۹۴ سوره مائده 🌸‌ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ ءامَنُوا لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَيْءٍ مِنَ الصَّيْدِ تَنَالُهُٓ أَيْدِيكُمْ وَرِمَاحُكُمْ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَخَافُهُ بِالْغَيْبِ ۚ فَمَنِ اعْتَدَىٰ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ 🍀 ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده اید! بی ‌تردید خدا شما را به چیزی از شكار آزمایش می ‌كند، چه شكاری كه [بدون اسلحه‌] به آن دسترسی پیدا كنید، و [چه شكاری‌] نیزه‌های شما آن را صید می ‌كند؛ تا خدا معلوم کند چه کسی در باطن از او می ترسد و هر كه پس از این تجاوز كند برای او عذابی دردناک است. 🌷 : تا شما را امتحان کند 🌷 : شکار 🌷 : به آن دسترسی پیدا کنید 🌷 : نیزه هایتان 🌷 : می ترسد 🌷 : دردناک 🔴 : نقل شده است هنگامى كه پيامبر اسلام «صلّى اللّه عليه و آله» و مسلمانان در سال حديبيّه براى با حال حركت كردند، در وسط راه با حيوانات وحشى فراوانى روبرو شدند، به طورى كه مى ‌توانستند آنها را با دست و نيزه ‌ها صيد كنند! اين شكارها به قدرى زياد بودند كه بعضى نوشته ‌اند دوش به دوش مَركَبها و از نزديک خيمه‌ها رفت و آمد مى‌ كردند. اين آيه و دو آيه بعد نازل شد و مسلمانان را از شکار آنها برحذر داشت، و به آنها اخطار كرد كه اين امتحان براى آنها محسوب مى‌ شود. 🌸 اين آيه و دو آيه بعد ناظر به يكى از احكام و ، يعنى شكار حيوانات صحرايى و دريايى در حال احرام مى ‌باشد. نخست اشاره به جريانى كه مسلمانان در سال «حديبيّه» با آن روبرو بودند نموده و ‌می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللّهُ بِشَيْءٍ مِنَ الصَّيْدِ تَنالُهُ أَيْدِيكُمْ وَ رِماحُكُمْ: ای کسانی که ایمان آورده اید! بی تردید خدا شما را به چیزی از شکار امتحان می کند، چه شکاری که [بدون اسلحه] به آن دسترسی پیدا کنید و [چه شکاری] که نیزه های شما آن را می کند. سپس به عنوان تأكيد مى ‌فرمايد: «لِيَعْلَمَ اللّهُ مَنْ يَخافُهُ بِالْغَيْبِ: تا خدا معلوم کند چه کسی در باطن از او می ترسد» و در پايان آيه مى ‌فرمايد: «فَمَنِ اعْتَدى بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ: پس هر کسی بعد از این تجاوز کند برای او عذابی دردناک است» پس از حدود الهی نباید تجاوز کرد. 🌸 در روزهای و حالت احرام، حاجى حقّ شكار ندارد. همان روزها گاهى شكار تا نزدیكى انسان مى‏ آید و مى ‏توان به راحتّى به آن دست یافت ولى امتحان الهى به این است كه دست به شكار نزنیم. در حدیث مى ‏خوانیم: در عمره‏ ى حُدیبیه حیوانات شكارى فراوانى براى مسلمانان ظاهر شدند كه مسلمانان مى‏ توانستند به راحتى آنان را صید كنند ولی حق صید آن را نداشتند. 🔴 در ، موضوع شكم و غذا، به عنوان یكى از اسباب امتحان الهى مطرح شده است، به نمونه‏ هاى زیر توجّه كنید: 1⃣ و در موضوع غذا شكست خوردند. 2⃣ در تحریم صید ماهى در شنبه ‏ها، شكست خوردند. 3⃣‌ روزه گرفتن، خود یک آزمایش بزرگ است. 4⃣ نزدیک آمدن شكار به حجاج در حالت احرام، كه حقّ صید ندارند. 🔹 پيام های آیه ۹۴ سوره مائده 🔹 ✅ آزمایش ، یک سنّت قطعى پروردگار است. ✅ خداترسى آنجا آشكار مى‏ شود كه زمینه‏ ى فراهم باشد ولی انسان گناه نكند. ✅ نعمت‏ هاى در دسترس، وسیله ‏ى آزمایش هستند ✅ ، خوف باطنى است، نه تنها حیاى ظاهرى ✅ و ، بعد از ابلاغ است. ✅ حاجى‏ كه فرسنگ‏ ها در بیابان ‏ها به عشق حقّ مى‏ رود، گاهى یک شكار كوچک او را از پا در مى ‏آورد و به نافرمانى مى‏ كشد كه نتیجه ‏ى آن عذاب الهى است. 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 آیات ۶۸ و ۶۹ سوره أنعام 🌸 وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِيٓ آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّىٰ يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ ۚ وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَىٰ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (۶۸) وَمَا عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَلَٰكِنْ ذِكْرَىٰ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ (۶۹) 🍀 ترجمه: و هرگاه كسانی را دیدی كه در آیات ما به یاوه گویی و سخن بی ‌منطق می ‌پردازند از آنان روی گردان تا وارد سخنی دیگر شوند و اگر شیطان تو را به فراموشی انداخت، پس از یادآوردن با این گروه ستمكاران نشین (۶۸) و چیزی از حساب آنان بر عهده كسانی كه تقوا پیشه می کنند نیست؛ بلكه پند دهند، تا تقوا پیشه کنند (۶۹) 🌷 : دیدی 🌷 : از خوض به معنای داخل شدن در آب می آید به طور استعاره به وارد شدن در امور دیگر گفته می شود. 🌷 : روی گردان 🌷 : سخن 🌷 : فراموشی می کنند 🌷 : نشین 🌷 : یادآوری، توجه 🔴 : این آیات همانند سایر آیات در مکه نازل شده است. از «عليه السّلام» نقل شده كه: وقتی اين آيه نازل گرديد و مسلمانان از همنشینی با استهزاكنندگان آيات الهى نهى شدند، جمعى از مسلمانان گفتند: اگر بخواهيم در همه جا به اين دستور عمل كنيم بايد هرگز به مسجد الحرام نرويم، طواف خانه خدا نكنيم زيرا آنها در گوشه و كنار مسجد پراكنده ‌اند و به سخنان باطل پيرامون آيات الهى مشغولند و در هر گوشه ‌اى از مسجد الحرام ما مختصر توقّفى كنيم ممكن است سخنان آنها به گوش ما برسد در اين موقع آيه بعد یعنی آیه ۶۹ هم نازل شد و به مسلمانان دستور داد كه در اين گونه مواقع آنها را نصيحت كنند و تا آنجا كه قدرت دارند به ارشاد و راهنمايى آنها بپردازند. 🌸 از آنجا كه بحث هاى اين بيشتر ناظر به وضع مشركان و بت ‌پرستان است. این آیات به يكى ديگر از مسائل مربوط به آنها اشاره مى‌ شود، نخست به «صلّى اللّه عليه و آله» مى ‌فرماید: «‌ وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ: و هر گاه کسانی را دیدی که در آیات ما به یاوه گویی و سخن بی منطق می پردازند از آنان روی گردان تا وارد سخنی دیگر شوند» سپس اضافه مى‌ كند اين موضوع به اندازه‌ اى اهميّت دارد كه « وَ إِمّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى مَعَ الْقَوْمِ الظّالِمِينَ: و اگر شیطان تو را به فراموشی انداخت، پس از یاد آوردن با این گروه ستمکاران نشین » ✅ سؤال: مگر ممكن است شيطان بر پيامبر مسلّط گردد و باعث فراموشى او شود؟ در پاسخ اين سؤال مى ‌توان گفت كه روى سخن در آيه اگر چه به است، امّا در حقيقت منظور پيروان او هستند كه اگر گرفتار فراموشكارى شدند و در جلسات آميخته به گناه كفّار شركت كردند به محض اين كه متوجّه شوند بايد از آنجا برخيزند و بيرون روند، و نظير اين بحث در گفتگوهاى روزانه ما در ادبيّات زبان هاى مختلف ديده مى‌ شود كه روى سخن را به كسى مى‌ كند امّا هدفش اين است كه ديگران بشنوند. 🌸 سپس يک مورد استثنا كرده و مى‌ فرماید: « وَ ما عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَ لكِنْ ذِكْرى لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ: و چیزی از حساب آنان بر عهده کسانی که تقوا پیشه می کنند نیست؛ بلکه پند‌ دهند تا تقوا پیشه کنند» بايد توجّه داشت تنها كسانى مى ‌توانند از اين استثناء استفاده كنند كه طبق تعبير آيه داراى مقام باشند و نه تنها تحت تأثير آنها واقع نشوند، بلكه بتوانند آنها را تحت تأثير خود قرار دهند. 🔹 پیام های آیات ۶۸ و ۶۹ سوره أنعام ✅ توجه و‌ گوش دادن به سخنان باطل و دیدن و خواندن کتاب ها و برنامه های گمراه کننده ناپسند است. ✅ اعلام برائت و محکوم کردن لفظی کافی نیست، باید به شکلی برخورد کرد. ✅ همنشینی با ستمگران نارواست، پس پرهیز کنیم. ✅ شرط ، توجه و آگاهی تست. ✅ سخن ناحق گفتن درباره ، ظلم است. ✅ وسیله ی حفاظت و بیمه ی انسان در مقابل گناه است. 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
📚کتاب 💢خاطرات 🍂قسمت صد و دو 📝صراط مستقیـــــــم♡ ⬅️کوچکترین عضو خانواده،بودم پدرم پیرمرد بود و توان ادارۀ امور کشاورزی و دامپروری را دیگر نداشت. دلم برای مادرم می سوخت، برای همین تصمیم به ترک تحصیل گرفتم. ولی محمد پس از اینکه دورۀ ابتدایی اش را به پایان رساند روانۀ حوزۀ علمیه شد تا به قول خودش خدمتی به اسلام و مسلمین کند . 🌷او خیلی بود و با اینکه در شهر درس می خواند ولی اصلا خودش را نمی گرفت، هر گاه به روستا می آمد و مرا می دید در سلام و احوالپرسی پیشقدم می شد. مدّتی از طلبگی او می گذشت که مرا کنار کشید و گفت: علی اصغر !چرا به طلبگی نیامدی؟ گفتم: ّمحمد جان! خودت میدانی، کار در روستا زیاد است و پدر و مادرم دست تنهایند . ⬅️بار دیگر که به روستا آمد باز از من خواهش کرد و گفت: اگر از والدینت رضایت بگیرم طلبگی می آیی؟ گفتم: آشنایی ندارم که مرا به حوزه ببرد . گفت: خودم تو را می برم، به خدا راه همین است، اگر به حوزه وارد شوی هم دنیایت آباد میشود و هم آخرتت را تضمین میکند. 🌷هر بار با بهانه های متعدد خواهش محمد را رد میکردم.مدتها بعد محمد به کاشان عزیمت کرد و من هم به سربازی اعزام شدم. دوران خدمتم در سال های جنگ تحمیلی گذشت و این خدمت مدال افتخاری در کارنامۀ زندگیمان است ⬅️دوران سربازی با همۀ سختیهایش به پایان رسید و من برای همیشه به آغوش خانواده ام برگشتم. وقتی به روستا رسیدم، محمد نیز از کاشان آمده بود . 🌷ما دو نفر که از کودکی مشتاق دیدار هم بودیم مثل همیشه به گفت وگو نشستیم .من از سربازی می گفتم ؛ او از طلبگی ،هر دو حال هم را خوب می فهمیدیم چون طعم را چشیده بودیم. ⬅️پس از قدری گفت وگو محمد نگاهی به من انداخت و پرسید: داداش اصغر !چرا سربازی رفتی؟گفتم: این چه سؤالیست که می پرسی، خدمت یک است. 🌷گفت: یعنی جز خدمت سربازی نمی شود تکلیف را ادا کرد؟گفتم: !چرا... شرایط جبهه رفتن برایم مهیّا باشد ، میروم. گفت: جبهه به جوانهایی مثل من و تو نیاز دارد، من که تا جنگ و دفاع باشد، دست بردار جبهه نیستم. ⬅️بعد با بگو و بخند موضوع را عوض کرد و به کاشان برگشت. صحبت هایش خیلی دلم را تکان می داد و مدام ذهنم را به خود مشغول می کرد. به این کار و زندگی را رها کردم و به پادگان رفتم و داوطلبانه به منطقۀ شلمچه عازم شدم. 🌷زمستان سال ۱۳۶۵بود که عملیات کربلای ۵آغاز شد و مرا به عنوان سرگروه انتخاب کردند و چهار ماه با افتخار، اضافه به دورۀ سربازی ام خدمت کردم و پس از عملیاتی پیروزمندانه با سرافرازی به روستای خود برگشتم. میّخواستم محمد بیاید تا این بار چیزی برای گفتن داشته باشم و بگویم اگر طلبگی نرفتم ولی این بار به خواهش تو از میهنم کردم. 🌷ولی هر گاه در منزل، درباره محمد می پرسیدم هیچ کس پاسخ روشنی به من نمی داد تا اینکه از اهالی روستا شنیدم محمد در کربلای ۲به شهادت رسیده است و شاید پیکرش مفقود بماند... ادامه دارد ... 🚩 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠