eitaa logo
هیئت بانوان پیشکسوت زینبی «س» تاسیس ۱۴٠٠/۹/۴
87 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
242 فایل
ارتباط با مدیر کانال ya110s@
مشاهده در ایتا
دانلود
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت بیست و سوم : رسيدگي به مردم ✔️راوی : جمعي از دوستان شهيد 🔸«بندگان من هستند پس محبوبترين افراد نزد من کساني هستند که نسبت به آنها مهربانتر و در رفع آنها بيشتر کنند. » عجيب بود! جمعيت زيادي در ابتداي خيابان شهيد سعيدي جمع شده بودند. 🔸با رفتيم جلو، پرسيدم: چي شده!؟ گفت: اين پسر عقب مانده ذهني است، هر روز اينجاست. سطل آب کثيف را از جوي بر ميدارد و به آدمهاي خوش تيپ و قيافه ميپاشد! مردم کم کم متفرق ميشدند. مردي با کت و شلوار توسط پسرك خيس شده بود. مرد گفت: نميدانم با اين آدم عقب مانده چه کنم. آن آقا هم رفت. ما مانديم و آن پسر! ابراهيم به پسرک گفت: چرا مردم رو خيس ميکني؟ پسرك خنديد و گفت: خوشم مياد. ابراهيم کمي فکر کرد و گفت: کسي به تو ميگه آب بپاشي؟ پسرك گفت: اونها پنج ريال به من ميدن و ميگن به کي آب بپاشم. بعد هم طرف ديگر خيابان را نشان داد. سه جوان هرزه و بيکار ميخنديدند. ابراهيم ميخواست به سمت آنهابرود، اما ايستاد.کمي فکر کرد و بعد گفت: پسر، خونه شما کجاست؟ 🔸پسر راه خانه شان را نشان داد. ابراهيم گفت: اگه ديگه مردم رو نکني، من روزي ده ريال بهت ميدم، باشه؟ قبول کرد. وقتي جلوي خانه آنها رسيديم، ابراهيم با مادر آن پسرک صحبت کرد. به اين ترتيب مشکلي را از سر راه مردم بر طرف نمود. ٭٭٭ 🔸در تربيت بدني مشغول بوديم. بعد از گرفتن حقوق و پايان ساعت اداري، پرسيد: آوردي؟ گفتم: آره چطور!؟ گفت: اگه کاري نداري بيا با هم بريم فروشگاه. تقريباً همه حقوقش را خريد کرد. از برنج و گوشت، تا صابون و... همه چيز خريد. انگار ليستي براي خريد به او داد ه بودند! بعد با هم رفتيم سمت مجيديه، وارد کوچه شديم. ابراهيم درب خانه اي را زد. 🔸پيرزني که درستي نداشت دم در آمد. ابراهيم همه وسائل را تحويل داد. يك صليب گردن بود. خيلي تعجب کردم! در راه برگشت گفتم: داش ابرام اين خانم بود؟! گفت: آره چطور مگه!؟ آمدم كنار خيابان. موتور را نگه داشتم و با عصبانيت گفتم: بابا، اين همه مسلمون هست، تو رفتي سراغ مسيحيا! 🔸همينطور كه پشت سر من نشسته بود گفت: مسلمونها رو کسي هست کمک کنه. تازه، کميته امداد هم راه افتاده، کمکشون ميکنه. اما اين بنده هاي خدا کسي رو ندارند.با ين کار، هم مشکلاتشان کم ميشه، هم دلشان به امام و گرم ميشه. ٭٭٭ 🔸26 سال از ابراهيم گذشت. مطالب جمع آوري و آماده چاپ شد. يكي از نمازگزاران مرا صدا كرد و گفت: براي مراسم يادمان آقا ابراهيم هر كاري داشته باشيد ما در خدمتيم. با تعجب گفتم: شما شهيد رو ميشناختيد!؟ ايشون رو ديده بوديد!؟ گفت: نه، من تا پارسال كه مراسم يادواره برگزار شد چيزي از شهيد هادي نميدونستم. اما آقا ابرام حق بزرگي گردن من داره! 🔸براي رفتن عجله داشتم، اما نزديكتر آمدم. باتعجب پرسيدم: چه حقي!؟ گفت: در مراسم پارسال جاسوئيچي عكس آقا ابراهيم را توزيع كرديد. من هم گرفتم و به ماشينم بستم. چند روز قبل، با خانواده از مسافرت برميگشتيم. در راه جلوي يك مهمانپذير توقف كرديم. وقتي خواستيم سوار شويم باتعجب ديدم كه سوئيچ را داخل جا گذاشتم! درها قفل بود. به خانمم گفتم: يدكي رو داري؟ او هم گفت: نه،كيفم داخل ماشينه! 🔸خيلي شدم. هر كاري كردم در باز نشد. هوا خيلي سرد بود. با خودم گفتم شيشه بغل را بشكنم. اما هوا سرد بود و راه طولاني. يكدفعه چشمم به عكس آقا ابراهيم افتاد. انگار از روي جاسوئيچي به من نگاه ميكرد. من هم كمي نگاهش كردم و گفتم:آقا ابرام، من شنيدم تا زنده بودي مشكل مردم رو حل ميكردي. شهيد هم كه هميشه زنده است. بعد گفتم: خدايا به آبروي شهيد هادي مشكلم رو حل كن. 🔸تو همين حال يكدفعه دستم داخل جيب كُتم رفت. دسته كليد منزل را برداشتم! ناخواسته يكي از كليدها را داخل قفل دَر ماشين كردم. با يك تكان، قفل باز شد. با وارد ماشين شديم و از خدا تشكر كردم. بعد به عكس آقا ابراهيم خيره شدم وگفتم: ممنونم، انشاءالله جبران كنم. هنوز حركت نكرده بودم كه خانمم پرسيد: در ماشين با كدام كليد باز شد؟ 🔸با تعجب گفتم: راست ميگي، كدوم كليد بود!؟ پياده شدم و يكي يكي كليدها را امتحان كردم. چند بار هم امتحان كردم، اما هيچكدام از كليدها اصلاً وارد قفل نميشد!! همينطوركه ايستاده بودم نَفس عميقي كشيدم. گفتم: آقا ابرام ممنونم، تو بعد از شهادت هم دنبال حل مشكلات مردمي. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 🚩 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠
📚کتاب 💢خاطرات 🍂قسمت چهل و چهارم 📝پـــاداش جوان باهوش روستایی ♡ 🌿شهید برزگر از نظر فردی چندین مشخّصۀ بارز داشت، از آنها پایبندی به صلۀ ارحام اقوام و آشنایان بود. 🌷 بیشترین چیزی که از شهید به وضوح احساس می شد مهربانی بیش از حدّ و همدردی با مردم و داشتن  روحی بزرگ و با گذشت بود که در کالبد جسمش نهفته بود و از وی شخصیّتی حقوقی ساخته بود. 🌿او برای پرهیز از گناه در گفت‌وگو و دورهمی ها دقّت وافر داشت و در مسابقات و بازیهای محلّی که دو تیم برای برد شرطبندی می کردند به هیچ عنوان شرکت نمی کرد. 🌷پناهگاه او بود و جزو  محدود کسانی بود که در میان افراد روستا به مسائل شرعی آشنایی خوبی داشت و از هوش سرشاری برخوردار بود 🌿در بحبوحۀ انقلاب روستای ما با روحانیان خطّ امام( ره) ارتباط تنگاتنگی بر قرار می کرد و همیشه پذیرای این عزیزان بود. 🌷یکی از اینان«آقا شیخ جعفر محمّدی » بود که با پدرم؛ حاج علی خسروانی ارتباط خوبی داشت و گاهی به رستم آباد می آمد و مردم از سخنرانی ایشان در مسجد فیض می بردند. 🌿 آن زمان محمّد طلبۀ حوزۀ علمیّه بود.روزی این عالم برجسته به مسجد روستای رستم آباد تشریف آورد و خرد و کلان روستا در مسجد با شوق حضور یافتند تا از سخنان این عزیز بهره‌مند شوند. 🌷خوشبختانه شهید برزگر نیز در  میان جمع حاضر شد. پس از سخنرانی، آقا شیخ جعفر از حاضران در جلسه پرسشی کرد که هیچ یک از باسوادهای محفل قدرت پاسخگویی نداشتیم ولی پس از چند ثانیه سکوت... 🌿شهید مؤدّبانه از جا برخاست و گفت: سلام علیکم! به روستای رستم آباد خوش آمدید، اگر اجازه فرمایید بنده  پاسخ پرسش شما را خواهم داد، شیخ جعفر رخصت دادند و شهید جواب را دادند 🌷شیخ جعفر مبهوت به صورت شهید نگاه می کرد. پس از پاسخِ پرسش، سؤالهای دیگری را مطرح فرمودند و همۀ پرسش ها با دقّت و به درستی پاسخ داد. 🌿شهید این دو بیت شعر را هم خواند: ۱۴قرن بسی گل وا شد 🌷 از یکی روح خدا پیداشد 🌷 شیرمردیست از اهل خمین 🌷 خونش آمیخته با خون حسین🌷 🌷شیخ جعفر محمّدی در عجب مانده بود و مرتّب شهید را مورد عنایت و تشویق خود قرار می داد و با حوصله به تمام جوابها گوش جان می سپرد تا جایی که شیخ جعفر تاب نیاورد 🌿 از جا برخاست و صلواتی برای شهید فرستاد و فرمود:👌احسنت بر شما پسرم! نام شما چیست؟ شهید پاسخ داد: بنده محمّد برزگر هستم. شیخ از منبر پایین آمد و گفت: باید اعتراف کنم که این جوان باهوش روستایی مستحق پاداش است 🌷بعد هم یکصد سجّادۀ کوچک به همراه یکصد مهر و یکصد تسبیح به شهید برزگر هدیّه داد و ایشان را بسیار اکرام کرد . ولی شهید سر به زیر از شیخ تشکّر میکرد و دانش خود را مدیون لطف الهی میدانست. 🌿آن روز محمّد همۀ ما را سرافراز کرد. همه از داشتن چنین هم محلّی جوانی شادمان بودیم... ادامه دارد .... 🚩 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 آیه ۲۹ سوره اعراف 🌸 قُلْ أَمَرَ رَبِّى بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُواْ وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِ‏ّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ 🍀 ترجمه: بگو: پرودگارم به عدل و داد فرمان داده و در هر مسجدى روى خود را متوجه او کنید و او را بخوانید، در حالى كه دین را براى او خالص مى‏ سازید. آنگونه كه شمارا در آغاز آفرید، باز می گردید. 🌷 : بگو 🌷 : فرمان داده 🌷 : پروردگارم 🌷 : عدل و داد 🌷 : روی خود را متوجه کنید 🌷 : نزد 🌷 : هر مسجد 🌷 : او را بخوانید 🌷 : شما را در آغاز آفرید 🌷 : باز می گردید 🌸 این آیه در نازل شده است. در اين آيه به اصول دستورات پروردگار در زمينه وظايف عملى در يک جمله كوتاه اشاره، شده و سپس اصول عقايد دينى يعنى، و را بطور فشرده بيان مى ‌كند نخست به صلی الله علیه و آله و سلم مى‌ فرمايد: «قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ: بگو: پروردگارم به عدل و داد فرمان داده» سپس دستور به يكتاپرستى و مبارزه با هرگونه شرک داده، مى فرمايد: «وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ: و در هر مسجدی روی خود را متوجه او کنید» «وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ: و او را بخوانید، در حالی که دین را برای او خالص می سازید» 🌸 پس از تحكيم پايه ، توجّه به مسأله معاد و رستاخيز كرده، مى‌ فرمايد: «كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ: آنگونه که شما را در آغاز آفرید، باز می گردید» آيه فوق يكى از كوتاه ترين و جالب ترين تعبيرات را در زمينه معاد جسمانى بازگو مى ‌كند، و مى ‌فرمايد: نگاهى به آغاز خود كنيد ببينيد همين جسم شما كه از مقدار زيادى آب و مقدار كمترى مواد مختلف، فلزات و شبه فلزات تركيب شده است در آغاز كجا بود؟ آب هايى كه در ساختمان جسم شما به كار رفته هر قطره ‌اى از آن احتمالاً در يكى از اقيانوس هاى روى سرگردان بود و سپس تبخير گرديد و تبديل به ابرها و به شكل قطرات باران بر زمين ها فرو ريختند، و ذرّاتى كه هم اكنون از مواد جامد زمين در ساختمان جسم شما به كار رفته، روزى به صورت دانه گندم يا ميوه درخت، يا سبزی هاى مختلف بود كه از نقاط پراكنده زمين گردآورى شد. 🌸 بنابراين چه جاى تعجّب كه پس از متلاشى شدن و بازگشت به حال نخستين، باز همان ذرّات جمع آورى گردد و به هم پيوندند و اندام نخستين را تشكيل دهند؟ و اگر چنين چيزى محال بود چرا در آغاز آفرينش انجام شد؟ بنابراين همان گونه كه در آغاز، شما را آفريده است در روز رستاخيز نيز باز مى‌ گرداند. 🔹 پيام های آیه ۲۹ سوره اعراف 🔹 ✅ ، مأمور به قسط و عدالت است. ✅ پایبندى خالصانه به ، زمینه ‏ى گسترش قسط و عدل است. ✅ جلوگیرى از تبعیض، در كنار مطرح است و عبادت ونماز، همراه قسط ارزش بیشترى دارد. ✅ تربیت صحیح، در نظامِ عادلانه است و قسط، از شئون ربوبیّت الهى است. ✅ ، دربردارنده ‏ى ابعاد اجتماعى، عبادى و اعتقادى انسان است. ✅ ، پایگاه اخلاص است، نه ریا و شرک ✅ یكى از شرایط ، خلوص نیّت است. ✅ توجّه و ایمان به ، عامل اقامه‏ ى قسط و اخلاص انسان است. ✅ ، دلیل امكان معاد است. 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 آیه ۳۱ سوره اعراف 🌸 يا بنی ءَادَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِ‏ّ مَسْجِدٍ وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَ لَاتُسْرِفُواْ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ‏ 🍀 ترجمه: اى فرزندان آدم! نزد هر مسجد زینت‏ هاى خود را برگیرید و بخورید و بیاشامید و اسراف نكنید، همانا خداوند اسرافكاران را دوست ندارد. 🌷 : بگیرید 🌷 : بخورید 🌷 : بنوشید 🌷 : اسراف نکنید 🌷 : دوست نمی دارد 🌷 : اسرافکاران 🌸 این آیه در نازل شده است. در اين آيه به عنوان يک قانون هميشگى كه شامل تمام اعصار و قرون مى ‌شود دستور مى ‌دهد كه، «يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ: ای فرزندان آدم! نزد هر زینت های خود را برگیرید» اين جمله مى ‌تواند هم اشاره به «زينت هاى جسمانى» باشد كه شامل پوشيدن لباس هاى مرتّب و پاک و تميز، و شانه زدن موها، و به كار بردن عطر و مانند آن مى ‌شود، و هم شامل «زينت هاى معنوى» ، يعنى صفات انسانى و ملكات اخلاقى و پاكى نيّت و اخلاص 🌸 در جمله بعد اشاره به مواهب ديگر يعنى خوردنی ها و آشاميدنی هاى پاک و پاكيزه مى‌ كند، مى ‌گويد از آنها «وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا: و بخورید و بیاشامید» امّا چون طبع زياده طلبِ ، ممكن است از این دو دستور سوء استفاده كند و به جاى استفاده عاقلانه و اعتدال آميز از پوشش و تغذيه صحيح، راه تجمّل پرستى و اسراف را پيش گيرد، بلافاصله اضافه مى‌ كند: «وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ: و اسراف نکنید، همانا اسرافکاران را دوست ندارد» كلمه «اسراف» كلمه بسيار جامعى است كه هرگونه زياده‌روى در كميّت و كيفيّت و بيهوده‌ گرايى و اتلاف و مانند آن را شامل مى ‌شود. 🌸 جمله كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا؛ بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد در آيه فوق آمده، گرچه بسيار ساده به نظر مى‌رسد، امّا امروز ثابت شده است كه يكى از مهمّترين دستورات بهداشتى همين است، زيرا تحقيقات دانشمندان به اين نتيجه رسيده كه سرچشمه بسيارى از بيماری ها، غذاهاى اضافى است كه به صورت جذب نشده در بدن انسان باقى مى ‌ماند، اين مواد اضافى هم بار سنگينى است براى قلب و ساير دستگاه هاى بدن و هم منبع آماده ‌اى است براى انواع عفونتها و بيماريها! عامل اصلى تشكيل اين مواد مزاحم، اسراف و زياده‌روى در تغذيه و به اصطلاح «پرخورى» است، و راهى براى جلوگيرى از آن جز رعايت در غذا نيست، كسانى كه اين دستور را ساده فكر مى ‌كنند خوب است در زندگى خود آن را بيازمايند تا اهميّت رعايت اين دستور را در سلامت جسم و تن خود ببينند. 🔹 پيام های آیه ۳۱ سوره اعراف 🔹 ✅ كه پایگاه مسلمین است، باید آراسته، زیبا و با جاذبه باشد. ✅ بهترین وزیباترین ، براى بهترین مكان است. ✅ ، هم به باطن نماز توجّه دارد، هم به ظاهر آن. ✅ ، اگر چه در نماز فردى هم ارزش است، اما در اجتماع و مسجد، حساب ویژه‏ اى دارد. ✅ اوّل ، آنگاه غذا. اوّل توجّه به روح و معنویّت، آنگاه توجّه به جسم. ✅ صرفه‏ جویى، محبوب است و بهره‏ گیرى از زینت و غذا باید دور از اسراف باشد. 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
5.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 شبهه : کی گفته چراغی که به خانه رواست به حرام است ...!؟ ☑️ پاسخ شدید به این ضرب‌ المثل ضد انسانی و اسلامی 🎙استاد رحیم پور ازغدی √ @Roshangari_ir | روشنگری