•᯽🌗᯽•
.
.
•• #شـبهاے_بلھبرون ••
•~ ازدنیاگذشتن
حینِ شهادت
کارآسونیہ(: !
ولۍالانتوبایدواسہامامزمان،
ازدنیایِخودتدرحالی
کہ زندهای بگذرۍ :🌱)
.
.
.
᯽شھـادتتسنگرابوسیدنےکرد᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🌗᯽•
دعایابوحمزهثمالی_بخش چهارم_۲۰۲۴_۰۳_۱۵_۱۸_۳۲_۲۹_۰۳۴.mp3
2.43M
•᯽📿᯽•
.
.
•• #نسیم_عشق ••
أَدْعُوكَ يَا سَيِّدِى بِلِسانٍ قَدْ أَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ، رَبِّ أُناجِيكَ بِقَلْبٍ قَدْ أَوْبَقَهُ جُرْمُهُ
ای آقایم تو را به زبانی میخوانم که
گناهش او را ناگویا کرده
و با دلی با تو مناجات میکنم
که جرمش او را هلاک ساخته
.
.
᯽ڪننظرےڪہتشنہامبهروصالعشقتو᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽📿᯽•
•᯽📖᯽•
.
.
•• #قصّه_بشنو ••
•ڪتاب: #طنزِفریبرز
•بهقلم:ناصرکاوه
•قسمت:(نودوهفتم)
در اردوگاه آب خنـک نداشـتیم. یـک روز بعثـی هـا آمدنـد و گفتنـد: مـی خواهیـم
برایتـان آب سردکن بیاوریـم. بسـیار خوشـحال شـدیم. در ذهـن مـان آب خـوردن ازآب رسدکـن را تصـور میکردیـم تـا اینکـه روز موعـود فـرا رسـید و بعـد از آن دیدیـم
یـک کـوزه سـفالی برایمـان بـه آسایشـگاه آوردنـد و گفتنـد: ایـن آب سردکن اسـت.
همـه مـا متوجـه شـدیم، البتـه همیـن هـم غنیمـت بـود. آن را زیـر بـاد پنکـه قـرار
مـی دادیـم و آب کمـی سرد مـی شـد. یـک شـب یکـی از بچههـا بـه نـام فریبـرز در
حـال راه رفتن بـود کـه ناگهـان بـا ایـن کـوزه برخـورد کـرد و شکسـت. روز بعـد آن
را بـا وسـایلی کـه داشـتیم ترمیـم کردیـم....و بعـد اسـمش را »صـاروخ 10« گذاشـتیم
چـرا کـه در آن زمـان صـدام موشـکهایی بـا ایـن اسـم را تولیـد مـی کـرد...
بعثــی هــا متوجــه ایــن نــام گــذاری شــدند و بــه ایــن بهانــه کــه آنهــا را مســخره
کردهایــم مــا را تنبیــه کردنــد...
**
داخـل آسایشـگاه بودیـم یکـی از امـرای بالای بعثـی داخـل اسـتخبارات آمـد و
قـرار شـد کـه یـک بازدیـدی از اسرا داشـته باشـد و مـا را بـه اردوگاه هـا منتقـل کننـد.
وقتـی آنجـا بـود شروع بـه صحبـت کـرد، کـه مـا بـه دسـتور مسـعود رجـوی دو شـهر
را کـه مذهبـی بودنـد یعنـى قـم و مشـهد را بمباران نکردیـم... گفـت مـا تـا حـالا 26
اسـتان را بمباران کـرده ایـم. فریبـرز دسـت بلنـد کـرد و گفـت:
مـا تـا قبـل از اسـارت مـان، ایـران 23 تـا اسـتان داشـت، حـالا خوشـحال کـه بعـد از
اسـارتمان 3 اسـتان اضافـه شـده اسـت!؟و همـه شروع کردنـد بـه خندیـدن...
ڪپےبدونذڪرنامنویسندهممنوع!📌
.
.
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽📖᯽•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽🪴᯽•
.
.
•• #وقت_بندگی ••
"معشوق خدا"
- وصیتنامۀ معشوقانۀ!
شهید ناصرالدین باغانی.
امام خامنهای: من مکرّر دستنوشتههای
این شهید را خوانده و هر بار بهره و فیض
تازهای از آن گرفتهام.
#وقتشهکهعاشقیکنی..💔
.
.
᯽خوبشدشمارا دارم...خدا᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🪴᯽•
#هیئت_اخلاقی
سلام
کیا دیشبی های امشبن؟
اگه امام زمانیِ دیشبی
امام زمانی تر شدی؟؟؟
اگه کسی بودی ک یه عهدی بست
عهدِ بستهی خودت رو حاضری امشب تجدید کنی؟؟
امشب قراره روضه بر ششماههی امام حسین خونده بشه
میدونی دیگه؟ راه زودتر رسیدن به امام زمان و رفیق شدن با مولا
اشک بر امام حسینه.. حالا پرچم امام حسین هم توی عالم دست حضرت علی اصغره
پس بدونید کسایی ک امشب هستید و حضور دارید چه رزق عجیبی شامل حالتون شد
قراره بزرگترین گره زندگیتون وا بشه وخبرندارید
و اون گره رو امام زمان بانیه ک وا کنه
خوشبحال اونایی كه اون زمان رو درك می كنند،خوشبحال اونایی كه حضور تو رو درك می كنند،ان شاء الله بحق امشب ما هم زنده باشیم محبت و مهربانی تو رو درك كنیم آقا جان مولاجان یاصاحب الزمان
ایراد از ماست،و اِلا همین كه ما رو صدا زدی یعنی با ما مهربونی،همین كه ما رو به روضه ی جدت دعوت كردی یعنی با ما مهربانی آقاجان
می خوای جوابت رو بده؟یا صاحب الزمان....
می جویمت به خواب و نفهمیده ام هنوز
در چشم های منتظران تو خواب نیست
😭😭😭
یه جمله ای داره شهید زین الدین،خیلی زیباست،میگه: در دوران غیبت به كسی میگن منتظر كه منتظر شهادت باشه،این درس نه از كلام شهید زین الدین ، اینها یه درسی از كربلا گرفتن،از عاشورا درس گرفتن،درس از عاشورا شهید زین الدین ها می سازه
همچین كه صدای ."هَلْ مِنْ ناصِر" باباشو از وسط میدان شنید،میگن این بچه تو قنداقه دست و پا زد،حالا مصداقش رو فهمیدی یانه؟یعنی بابا! یه یار هنوز داری،نگو غریبم. این بچه تشنه بود ولی تشنه ی آب نبود،تشنه بود باباشو یاری كنه.😭😭😭
تا میگم رباب،همتون میخواید دستاتون رو بیارید بالا،تا میگم:رباب مادرا میخوان ضجه بزنند، صدای گریه های رباب میاد،هی میگه:پسرم.....😭😭😭
گریه نكن رباب بالاخره یكی به خواهشش جواب میده
گریه نكن رباب ببین داره اشكای تو مارو عذاب میده
گریه نكن رباب آخر یكی پیدا میشه یه قطره آب میده😭😭😭
صدای گریه ی علی بلند شد،حسین اومد دم خیمه ها، "نَاوِلِینِی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ😭😭😭
آی پدرایی كه اومدید بچه بغل گرفتید،من خیالم راحت ِ اگه یه ساعتم بچه ات بغلت باشه كسی اذیتش نمیكنه،خیالت راحت باشه كسی اینجا تیر سه شعبه نداره،اما مادرش نگرانه،آخ،امان،امان، دوتا نقل ِ،اون نقل دوم رو برات بگم،از زبان ابی عبدالله،روضه خوان خود ِ حسین ِ.😭😭😭
آمدم خیمه تا وداع کنم
دیدم از داغ آب می سوزی
بردم آبت دهم ولی دیدم
زیر این آفتاب می سوزی😭😭😭
پشت سر را نگاه کن پسرم
جلوی خیمه ها رباب نشست
به امیدی که خیمه برگردی
آمد و زیر آفتاب نشست😭😭😭
می ترسم چشمم به چشم مادرت بیوفته
لیک حس می کنم که آمده اند
جلوی خیمه ها زنان حرم😭😭😭😭